انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

ماه تیر ماه گرماپایه: جشن تیرگان

ماه تیر در گاهشماری ایرانی از نام تیشتریه (اوستایی tištrya، یکی از ستارگان ثابت، فارسی میانه tīr یا tištar ) بر گرفته شده است و یشتی در اوستا به آن تعلق دارد.
در گاهشماری هخامنشیان ماه چهارم در تحریر ایلامی به صورت kar-ma-ba-ta آمده است و خوانش آن دشواری ندارد. بخش نخست واژه همان *garma- «گرما، داغی»، برابر با اوستایی garǝma- و ودایی gharmá- است و بخش دوم آن *pada- «پای، گام» و همچنین «کف (جایی)، مکان و جای» معنی می دهد و برابر با اوستایی pada-، ودایی paδá-/padá- است. این ترکیب گرچه دشواری خوانش ندارد، اما معنای روشنی از آن حاصل نمی شود. یوستی (Justi, 1897:272) آنرا «گرماوضع» و هینتس (Hinze, 1957: 66) معنی «گرماپایه» از آن استنباط می کند. لکوک (Lecoq, 1977:172) در نام این ماه، معنی زمانی می یابد و آنرا « موقع گرما» معنی می کند. اشمیت (Schmitt, 2005:27) واژۀ pada- را مورد بررسی دقیقتری قرار می دهد و در این پژوهش نشان می دهد که این واژه بیشتر به معنی «دارندۀ جاپای سوزنده»، یا در معنی سببی آن «ایجاد کنندۀ جاپای داغ» است. معنای داده شدۀ اشمیت جنبه ی اغراق آمیزی از این ماه داغ و سوزان است که گویا با سوزش پا تعبیر شده است. بر این اساس این ماه را شاید بتوان «[ماه] پاسوزی» معنی کرد که با وضعیت این ماه برابر با تیرماه امروزی، مناسب می آید. در تقویم آسی نیز این ماه Sūsæny از ریشۀ*sus, *saus به معنی«خشکی، پژمردگی، سوزان» است (Abayev,1970:3).

اما از آنجاکه در میان گاهنبارها، میذیو-شمی = میان تابستان، ۶۰ روز پس از میدیوزرمیه، روز دهم از ماه تیر (ماه چهارم) مطابق با انقلاب تابستانی است، و در بندهشن (ص. ۱۰۵) در وصف دو گاهنبار که یکی برابر با انقللاب تابستانی (= میذیوشم) و دیگری برابر با انقلاب زمستانی (= میذیاری) است آمده است:« از مدیوشم گاه که ماه تیر بهیزگی است –(به) روز خور تا مدیارگاه که ماه دی بهیزگی است- (به) روز بهرام، روز کاهد، شب افزاید، و از مدیارگاه تا مدیوشم گاه شب کاهد، روز افزاید. آفرینشی که به این گاهنبار تعلق دارد، آب است، می توان همان نظر هینتس را یعنی «گرماپایه» و متفق با لکوک معنایی زمانی از آن انتظار داشت. و منظور از آن را همان انقلاب تابستانی، یعنی اوج خورشید (=گرما) در جایگاه خود، دانست که احتمالاً با جشن و آیین خاصی همراه با آب بوده است. از میان جشنهای بزرگ بر جا مانده جشن «تیرگان» که در این ماه انجام می گرفته و با آب پاشی و شستشو همراه بوده است.

متاسفانه از میان پژوهشگران ایرانی که موضوع تیشتر/تیر را پژوهیده اند کمتر به مسئله ی چگونگی ارتباط ماه تیر با بارندگی و آب توجه داشته اند. شادروان پورداود در این باره بر این گمان است که این مسئله با واقعیت باران و آب در این فصل مربوط نیست، بلکه بیشتر جنبه ی نیایش و بخشایش برای آب در چنین ماه گرمی است و به همین جهت از تعابیر شاعرانه استفاده شده است (۱۳۴۷: ۳۳۱-۲). آموزگار نیز تیشتر را خدایی می داند که با باران ارتباط دارد و از این رو، اصل همه آبها، سرچشمه باران و باروری است. صورت متجلی او «ستاره تابان شکوهمند» است که احتمالا همان شعرای یمانی است (آموزگار، ۱۳۸۰، ۲۵-۲۶). درواقع پژوهش هایی ار این دست نقل روایی دوباره ای از اوستاست وجنبه ی تحلیلی ندارد. در این میان مهرداد بهار به خوبی به خاستگاه نجومی ستاره ی سوتیس (Sothis) در مصر اشاره می کند و ارتباط طلوع آن با جاری شدن سیلابهای تابستانه ی نیل در تیر یشت و تاثیر گاهشماری مصری در ایران را مطرح می کند (بهار، ۱۳۷۶: ۴۹۲).
من نیز بر این باورم که پیوند تیرماه با آب که به نوعی در تیشتریشت اوستایی نیز باقی مانده است، بیشتر با نجوم آن زمان مربوط بوده است. مسلم است که مهم ترین نقطۀ حرکت خورشیدی، اوج آن در انقلاب تابستانی که برابر با اول تیرماه امروزی است، در برج شیر/اسد بود. صورت فلکی شیر در حال حاضر پنجمین صورت فلکی در منطقه البروج است، اما در هزاره ی چهارم تا هزاره ی دوم پیش از میلاد در انقلاب تابستانی، یعنی به جای سرطان امروزی قرار داشت و یکی از چهار نقطه ی کاردینالی منطقه البروج به شمار می آمد. شیر در منطقه البروج در بین النهرین نماد خورشید در بالاترین جایگاهش بود و یال های آن چون پرتوهای خورشیدی اوج قدرت خورشید را نمایان می ساخت (White, 2008: 140). در مصر باستان در این دوران شیر هدایت کننده ی طغیان رود نیل در نظر گرفته می شد، زیرا طغیان های رود نیل همزمان با قرار گرفتن خورشید در برج شیر، یعنی در اوج آن به وقوع می پیوست (Cirlot, 1971: 189). شاید مربوط شدن آب و این ماه بی ارتباط با چنین رویدادهای کهنی نباشد. جالب اینجاست که در این زمان هم ستاره سوتیس یا همان تیشتر اوستایی، بر پهنه ی آسمان ظاهر می شد و هم رود نیل طغیان می کرد که برای کشاورزی اهمیت بسیار داشت. نکته ی قابل توجه ای که باز کمتر به آن پرداخته شده است، این است که ما پس از ماه خرداد انتظار ماه مرداد را داریم. نیبرگ به مسئله پی در پی نیامدن خرداد و مرداد پشت سر هم اشاره ای کرده است، ولی آن را باز نکرده است (۱۳۸۳:۴۰۰). همین موضوع باز نشانگر تاثیر اهمیت این ستاره در نجوم کهن است که در ترتیب ماهنام ها نیز بی تاثیر نبوده است. به عبارتی در این ترتیب اهمیت تاثیر نجوم کهن که برگرفته از نجوم و گاهشماری تاثیرگذار مصری است، بیش از پشت سرهم آمدن خرداد و مرداد بوده است. این ارتباط در بسیاری از بندهای تیشتریشت در تاثیر بر چشمه ها و دریاها دیده می شود: «در چه هنگامی تیشتر فرهمند، درخشان به سوی ما برخواهد آمد؟ در چه هنگام چشمه های آب نیرومندتر از اسب ها روان خواهند شد؟» (Panaino, 1990:31)؛ «… به سیمای اسب از دریای وروکش، نیرومند و خوش سیما، از ژرفا آب های مواج آن را به جنبش بر می انگیزد» (Ibid:34)؛ «او دریا را به پیش و پس برمی انگیزد، او دریا را به پیش و پس به جریان می اندازد، او دریا را به پیش و پس به جوشش وامی دارد، همه ی سواحل وروکش در جنب و جوشند و میان آن در آشوب است» (Ibid: 55)؛ « او خشکی را (اپوش) از دریای وروکش دور می راند… چه بخت خوشی ای سرزمین ها، جوی های شما بی هیچ مانعی برای گندم درشت دانه و علفزارهای ریزدانه و دنیای مادی جاری می شود» (Ibid: 53). تصویری که از این بندها و دیگر نمونه ها به دست می آید، بیشتر به همان طغیان رود شبیه است که زمین خشک اطرافش را سیراب می کند و برای کشت آماده می سازد. نکته ی مهم این است که آیا طلوع ستاره ستویس که همزمان با مصر در فارس و کرمان هم دیده می شده است، جایی باعث طغیان رودی هم در ایران می شده است؟ یا آن که کل باورهای مربوط به این ستاره در تیشتریشت نیز تاثیرگرفته از همان نجوم و باورهای کهن مصری است که احتمالا در زمان هخامنشیان با استفاده از گاهشماری مصری به ایران آمده است؟ این موارد پرسش هایی است که نیاز به پژوهشی جدی دارد.
در میان ماههای ارمنی، جشنی به نام vardavar در ماه اوت (= تیرماه) برگزار می شده است که شباهت بسیاری با جشن تیرگان دارد. برخی ریشۀ این نام را vard «گل» دانسته اند و برخی برگرفته از واژۀ هیتی vadr >vard به معنی آب +) aw (+ arr «تر کردن» گرفته اند ( Haussig, S.158 ). قدر مسلم شباهت زیادی در آب پاشی با جشن «تیرگان» دارد. برخی از منابع ایرانی از شست و شوی و آب پاشی در این جشن یاد کرده اند (گردیزی، ۱۳۶۳: ۵۱۹). بیرونی نیز از اجرای آیین اب پاشی در دوران خود در آمل یاد کرده است (۱۳۷۷: ۳۳۶).
از این رو تصور اینکه این ماه به معنی «گرما پایه» برابر با انقلاب تابستانی باشد که با جشن خاصی همراه بوده است و تحت تاثیر نجوم مصری شکل گرفته باشد، کاملاً محتمل است.
البته باید یادآور شد که برخی اجرای این جشن را در فصل بهار (اردیبهشت) دانسته و در اینصورت معنای «گل» با آن مناسبتر است و از این طریق با ماه آسی نیز که ماه «گل سازی» است مناسب در می آید. اما تقی زاده (ص.۶۰) در اینباره می نویسد که اگر چه اجرای آن بنا بر برخی از منابع در ژوئیه بوده است، اما با ثابت شدن ماههای ارمنی در سنه ۱۰۸۴ مسیحی، اول سال را در ۱۱ اوت (مرداد) گذاشتند و عید «ورداور» را در ۶ اوت قرار دادند. علاوه بر توضیحات او می توان به اشاره بیرونی نیز در آثارالباقیه (ص.۲۸۷) توجه کرد که او هم به جشنی موسوم به «نیلوفر» در ششم تیر ماه اشاره می کند. گویا در آغاز دو جشن، یکی در بهار با گل آرایی و گل سازی و یکی در تیر ماه با آب ریزی و آب پاشی وجود داشته که از جهاتی به هم شباهت داشته و به مرور به دلیل تغییرات بسیار در گاهشماری جای آندو تغییر یافته و یا آن که در هم ادغام شده اند.