در این نوشته – که خلاصه ای از متن سخنرانی ایراد شده در گروه مطالعات زنان انجمن جامعه شناسی است- ابتدا به اهمیت اجتماعی فرهنگی مفهوم مادری اشاره می شود. سپس به زمینه هایی که این نقش اجتماعی مستقیماً با سلامت زنان پیوند می خورد و تبعات بهداشتی برای زنان به همراه دارد اشاره می شود و در نهایت با توسل به آمار و ارقام جهانی، اهمیت پیوند ایندو به شیوه ی عینی مورد تاکید قرار می گیرد و لزوم پیگیری تاثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی بر سلامت زنان مورد بحث قرار می گیرد.
برخلاف تصور رایج در سطح عام که مادری را بر مبنای زاد و ولد تعریف می کند ضرورت دارد این واقعیت که “مادری فقط یک پدیده ی زیست شناختی نیست” مورد توجه قرار بگیرد:
نوشتههای مرتبط
• تولید مثل انسانی فرایندی پیچیده است که با ترکیبی از عوامل اجتماعی، محیطی و بیولوژیک تعیین می شود (شیبانی– ترماین،۲۰۰۱). یعنی فقط عوامل زیستی درگیر این فرایند نیست.
• باروری و تولید مثل با مجموعه پیچیده ای از سازمانهای اجتماعی، باورها، هنجارها و شعائر احاطه شده و این ها در فرهنگ های مختلف اشکال متنوعی بخود می گیرد و در قالب سیاست، اقتصاد، حقوق، مذهب، خویشاوندی متجلی می شود (همان منبع).
یعنی یک پدیده که بسیاری آن را فقط امری زیست شناختی می شناسند هم از عوامل بیشمار اجتماعی تاثیر می پذیرد و هم تبعات فرهنگی و اجتماعی حائز اهمیتی پیدا می کند.
• در بسیاری از فرهنگ ها و از جمله ایران، “مادری” ارزش مثبت و نقش تقدیس شده ای به حساب می آید. حول این مفهوم که ساخته و پرداخته ی اجتماع یا به عبارت دیگر نوعی برساخته یا سازه ی اجتماعی (social construct) است، انتظاراتی شکل می گیرد و تعهدات و وظایف و ویژگی هایی تعریف می شود.
• تحت نظام پدر سالاری، مادری موقعیتی قدرتمند، پر رمز و راز و اسطوره ای تلقی می شود. تنها زنان به این جایگاه دست می یابند، و از تمام زنان انتظار می رود مشتاق دستیابی به آن باشند.
با اینحال، زنان در زندگی واقعی، به دشواری می توانند با چنین امیدها و آرزوهایی هماهنگ شوند.
اَن اوکلی (۱۹۷۶) جامعه شناس انگلیسی به “توهم زدایی” در مورد مادری اشاره داشته و معتقد است با اینکه ازدواج و مادری بصورت بالقوه فراهم کننده ی بیشترین رضایت از زندگی برای زنان تلقی می شود، در حقیقت تا حدودی در بردارنده ی نارضایتی و سرخوردگی است.
وی می نویسد، زنان قبل از اینکه مادر شوند، تصویر رمانتیکی (شاعرانه ای) از مادری در سر می پرورانند
زنان قبل از اینکه مادری را تجربه کنند تعداد بیشتری فرزند مایلند داشته باشند تا بعد از اولین تجربه شان (همان منبع).
هر چند گفته می شود که “مادری یکی از اساسی ترین جنبه های زندگی بیشتر زنان در سراسر جهان” تلقی می شود (Nicolson,1997: 357) اما نشانه هایی وجود دارد که رابطه ی مادری و زنانگی در حال تغییر و دگرگونی است.
در عین اینکه مادری هنوز برای هویت یک زن ضروری تلقی می شود، تحولات جمعیت شناختی اخیر شواهدی بدست می دهند که نشان می دهد مادری، به تنهایی الگوی زندگی زنان را دیکته نمی کند و چندان گزینه ی مطلوب و خواستنی ای – آنچنانکه پیش از این بوده- به حساب نمی آید.
هستند صاحبنظرانی که می اندیشند در شرایط شهرت و محبوبیتِ عمومی مادری به عنوان یک نهاد اجتماعی و انتظاری مبنی بر اینکه زنان قرار است نهایتاً به “مادرانی” تبدیل شوند، حقایق روزمره زندگی غالباً نادیده و نامحسوس باقی می ماند. به همین ترتیب:
برای زنانی که فریفته اسطوره های مربوط به نقش مادری شده اند، شکست در دستیابی به آن موقعیت تصور شده غالباً به صورت یک شوک در می آید و زنانی که فرزند ندارند گرفتار محدودیت ها و تناقضاتی می شوند. زنانی که مادر نمی شوند به عنوان زنان شکست خوردهِ یا زنانی عاری از زنانگی (Unfeminine) تلقی می شوند و دستآوردها و لذاتی که خارج از حیطه مادری بدست آمده باشند در نظام پدر سالار محکوم می شوند به این که صرفاً جایگزین های یا “جانشین”هایی برای زنانگی femininity به شکل “نورمال” یا متعارف آن هستند (Nicolson,1997) .
می توان چهار نوع مداخله پزشکی در تولید مثل انسانی را تشخیص داد (Stanworth, 1987 به نقل از گیدنز، ۱۳۷۶، ص ۶۵۱):
۱. جلوگیری از بارداری. سالهای زیادی است که وسایل جلوگیری از بارداری در سطح گسترده ای در کشورهای غربی در دسترس همگان قرار دارد. معمول شدن این وسایل و افزایش کارآیی آنها به شیوه ای که در دورانهای پیشین ناشناخته بود پدر و مادر شدن را تحت کنترل مستقیم زن و شوهر قرار داده است (گیدنز، ۱۳۷۶، ص ۲-۶۵۱).
۲. گسترش خدمات زایمان به دوران بارداری. در سالهای اخیر، وسایل بیش از پیش پیچیده ای برای اندازه گیری و نشان دادن رشد جنین در مراحل اولیه اختراع شده و بدین سان درمان زودتر امکان پذیر گردیده است.
۳. ” اداره ” امور پیش از زایمان و زایمان.
در طول قرن گذشته، این امر از فعالیتی اساساً خانگی که عمدتاً توسط خویشاوندان ، دوستان و ماماهای تجربی صورت می گرفت، به فعالیتی که توسط پزشکان متخصص انجام می شود تغییر یافته است.
۴. دگرگونی در شیوه آبستنی. تکنیکهای جدیدی برای آبستنی بدون آمیزش جنسی و درمان نازایی به وجود آمده است. این تحولات با معمول گردیدن تلقیح مصنوعی در دهه ۱۹۳۰ آغاز شد، و حدود سی سال بعد با کشف ” داروهای باروری ” دنبال گردید.
پیشرفتهای مهمی در تکنیکهای بارورسازی خارج از بدن صورت گرفته است (بارور سازی مصنوعی تخمک در داخل یا خارج از بدن زن)، از جمله اهدای تخمک یا جنین (از یک زن به زن دیگر) و نگهداری یاخته های جنسی و جنین در درجه حرارت پایین. اما، مهمترین روش- از آن روی که ساده ترین روش است- مادر جانشینی است.
در روش جانشینی، یک زن موافقت می کند که اسپرم مردی از یک زوج دیگر به طور مصنوعی در بدن او کار گذاشته شود، ونگهداری کودک بعد از تولد به آنها انتقال می یابد . پیچیدگی تکنولوژیهای تولید نسل مسائل اجتماعی و معماهای بسیاری را مطرح می کند که با فراگیرتر شدن مداخله در فرایند تولید نسل اهمیت آنها نیز افزایش می یابد. یکی از این مسائل به پیدایش معضلات و دشواریهای قانونی پیچیده در مورد تعریف مادری مربوط می شود.
مسئله ناباروری
گزارشهای اخیر در زمینه ناباروری که در گزارش آخوندی (۱۳۸۲) ارائه شده حکایت از این دارد که طبق تخمین از جمعیت ۷۰ میلیونی ایران حدود ۱۸ میلیون زوج تشکیل خانواده داده اند که از این تعداد بیش از دو میلیون زوج با مشکل ناباروری مواجه هستند، این تخمین ها بر پایه گزارشهای سازمان بهداشت جهانی (WHO) تهیه شده است. ناباروری یکی از علل مهم و اساسی اختلالات روانی و اجتماعی در زندگی زن و مرد نابارور تلقی شده و می تواند منجر به مشکلات اساسی در روابط زوجین شود . . .
زمانی که از یک زوج نابارور سوال شود که اولین مشکل زندگی خود را ذکر نمائید، تقریباً بیش از ۸۰ درصد از این زوجها به ناتوانی خود در داشتن فرزند اشاره می کنند (آخوندی، ۱۳۸۲، ص ۳۰). بیست درصد باقیمانده نیز پس از مشکل مالی زندگی، مسئله نازایی را به عنوان دومین مشکل عمده معرفی می کنند.
پیشگیری از مادری
گاه مسئله این است که چگونه مادر نشویم؟ این واقعیت که زنانی هستند که مادری را انتخاب ناگزیر خود تلقی نمی کنند غالباً مورد غفلت واقع میشود .
تنظیم خانواده: کاربرد وسایل پیشگیری
واقعیت این است که امروزه بیش از نیمی از یک میلیارد زوجی که در سنین باروری قرار دارند به نوعی از اشکال متنوع روشهای پیشگیری استفاده می کنند و بنابراین قادرند زمان بچه دار شدن و یا تعداد فرزندانشان را خودشان تعیین کنند. و البته امروزه تاکید بر بهداشت باروری است نه کنترل موالید! اهداف نوسعه هزاره ملل متحد سلامت و بهداشت مادران را در اولویت قرار داده است.
بنا به آمارهای بین المللی (PRB, 2005): در سطح جهانی ۵۹ درصد از زنان متاهل از یکی از روشهای پیشگیری از بارداری استفاده می کنند. در کشورهای توسعه یافته ۶۹ درصد و در کشورهای کمتر توسعه یافته ۴۸ درصد.
شایان ذکر است که کاربرد روشهای پیشگیری عاری از مخاطرات و عوارض نیست و زنها در انتخاب بهترین و یا موثرترین روش ها نیز همیشه از قدرت (چانه زنی) لازم برخوردار نیستند. در واقع، در سطح جهان چیزی بین ۶ تا ۲۷ میلیون بارداری ناخواسته در میان افرادی که از روشهای پیشگیری استفاده می کنند رخ می دهد
در همین ارتباط بحث ایدز و خطر ابتلای اچ ای وی نیز مطرح می شود. زنان در این ارتباط بنا به دلایل اجتماعی اقتصادی و نیز زیست شناختی آسیب پذیر تر از مردان هستند.
مخاطرات دوران باروری
• خطر مرگ زودهنگام و ناتوانی جسمانی یا معلولیت در سالهای دوره ی تولید مثل زنان به بیشترین حد خود می رسد و بسیاری از بیماری هایی که شکل گیری اولیه شان در ایندوره بوده است به تأثیرگذاری سوء بر سلامت زنان در سالهای پس از اتمام دوره باروری نیز ادامه می دهند.
مشکلات مرتبط با بارداری و زایمان
• در کشورهای در حال توسعه بیش از یک چهارم تمامی مرگ و میرهای زنان
واقع در سنین تولید مثل مربوط به حاملگی است و عموماً ناشی از خونریزی، عفونت، سقط غیر ایمن، اختلالات فشار خون و زایمان دشواراست.
• بعلاوه، برخی از بیماری ها مانند مالاریا، هپاتیت، دیابت، کم خونی، سل و بیماری قلبی روماتیسمی تحت شرایط بارداری تشدید می شوند ( WHO , 1992a).
• برخی از ناتوانی های جسمی ناشی از حاملگی، افتادگی مثانه یا رحم، آسیب دیدگیها و جراحتهای گردن رحمی، کم خونی و ناباروری را شامل می شود.
نابرابری های جنسیتی موجود که در زمینه:
– کنترل منابع مالی خانوار،
– حق تصمیم گیری،
– آزادی فعالیت در خارج از عرصه خانه و خانواده
وجود دارد بر پایین بودن سطح سلامت مادران تأثیر می گذارد.
این نابرابری ها همچنین بر :
– تغذیه ناکافی،
– نرخ باروری بالا،
– کم خونی گسترده (که ناشی از سوء تغذیه است)
– و همچنین بر کیفیت پایین یا عدم وجود خدمات بهداشت باروری موثر است.
سقط جنین غیر بهداشتی
• هر ساله بطور متوسط ۲۱۰ میلیون زن در سراسر جهان باردار می شوند. حدود ۴۰ تا ۵۰ میلیون از این زنان اقدام به سقط جنین می کنند، که فقط ۳۰ میلیون نفرشان در کشورهای جهان سوم هستند. از حدود ۵۰-۴۰ میلیون سقط که سالانه در جهان اتفاق می افتد ۲۰ میلیون در شرایط غیر ایمن یعنی توسط افرادی انجام می شود که مهارت های لازم را ندارند یا در مکانهایی صورت می گیرد که از نظر استانداردهای پزشکی حداقل ها را نیز دارا نیستند. تقریباً ۹۰ درصد سقط جنین های غیر ایمن در کشورهای در حال توسعه انجام می شود. در مجموع گفته می شود در هر سال سقط غیر ایمن علت مرگ حدود ۸۰ هزار زن و معلولیت پنج میلیون زن بحساب می آید (WHO, 2002: 37).
در هر دقیقه یک زن بر اثر باردار شدن یا زایمان جان خود را از دست می دهد. این رقم در هر روز به ۱۴۰۰ نفر و در سال به ۵۰۰ هزار نفر بالغ می گردد.
۹۹ درصد از این نیم میلیون نفر فقط در کشورهای در حال توسعه می میرند.
با ارجاع به گزارش صندوق جمعیت ملل متحد در سال ۲۰۰۲، در گزارش بانک جهانی (۲۰۰۳) نوشته شده است که :
ریسک فوت یک زن در اثر مشکلات مربوط به باردار شدن و یا زایمان در یک کشور افریفایی ۱ به ۱۶ است، در حالیکه همین میزان در مورد یک زن در امریکای شمالی ۱ به ۳۷۰۰ مورد است. شایان توجه است که با اینکه بسیاری از شاخص های بهداشتی در کشورهای در حال توسعه طی بیست سال اخیر بهبود پیدا کرده است، تغییر در زمینه نرخ مرگ و میر مادری خیلی کم تغییر کرده است (بانک جهانی، ۲۰۰۳، ص۱۶).
این در حالی است که …
کاهش نرخ مرگ و میر مادری در کشورهای در حال توسعه می تواند متضمن منافع اقتصادی اجتماعی وسیعی باشد چرا که اکثریت این زنان که در اثر علل مرتبط با حاملگی فوت می کنند در سالهای جوانی خود قرار دارند و مسئولیت سایر فرزندان و افراد دیگر تحت تکفل خود را نیز بر عهده دارند.
طبق برآوردهای موجود، بیش از یک میلیون کودک هر ساله در نتیجه مرگ و میر مادران، بی مادر می شوند و احتمال مرگ و میر در مورد این کودکان، در مقایسه با کودکانی که والدینشان زنده اند ۳ تا ۵ برابر بیشتر است.
آمار مرگ و میر مادران Maternal Deaths
این شاخص که هم شاخص بهداشتی است و هم شاخص توسعه تعداد مرگ و میر در میان مادران را به ازای هر صدهزار تولد زنده نشان می دهد. (آمار سال ۲۰۰۰)
در سطح جهان این رقم بالغ است بر ۴۰۰ مورد در هر ۱۰۰۰۰۰ تولد زنده
در کشورهای توسعه یافته رقم ۲۰ مورد و
در کشورهای کمتر توسعه یافته رقم ۵۳۰ مورد
در ایران: ۷۶ بوده که اخیراً گزارشات نشان می دهد به ۳۷ کاهش یافته است.
یکی از اهداف عمده توسعه ی هزاره که تمامی ۱۹۱ دولت عضو ملل متحد متعهد آن شده اند کاهش نسبت مرگ و میر مادران تا سال ۲۰۱۵ تا سه چهارم است.
بحث و نظر
می توان هویتی برای زن در نظر آورد فارغ از قابلیت و ویژگی تولید مثلی ی او که بنابر طبیعت بر عهده اش قرار گرفته است و فراموش نکرد که زن در درجه ی اول انسان است با همه ی قابلیت ها و ظرفیتهای رشد که در هر انسان می توان سراغ گرفت. امروزه در بسیاری از کشورها ی توسعه یافته شاهد تضعیف ایده یا پیش فرض “زن = مادر” هستیم که بر بسیاری از شئون زندگی زنان (تحصیل، اشتغال، فعالیتهای فرهنگی هنری، سیاسی و اجتماعی…) تاثیر گذاشته است. در جوامعی که دیدگاه مرد سالارانه ( و نه تساوی طلبانه جنسیتی) غلبه دارد، عدم حضور یا ضعف مشارکت زنان در عرصه ی عمومی، با اولویت قائل شدن یا اهمیت و قداست دادن به نقش مادری ایشان توجیه می شود. در نتیجه مسیر پیش روی زنان در جریان هویت یابی و جامعه پذیری شان در جهت تصویر ایده آل همسری و نهایتاً مادری هدف گذاری می شود.
هنگامی که هدف ازدواج و همسرگزینی عمده و اصلی می شود، بیشترین تلاش و تکاپوی دختران متوجه ی دست یافتن به ویژگیهایی می شود که او را در کسب این منظور یاری می رساند و با توجه به اینکه معیارهای همسرگزینی در جامعه ی ایران نیز غالباً معیارهای مادی و ظاهری (جهیزیه یا زیبایی چهره و اندام) است دختران از سویی با فشارهای روانی ناشی از نگرانی از وضعیت تاخیر در ازدواج و (برچسب هایی از قبیل ترشیدگی) روبرویند و از سوی دیگر در جریان این تلاش تحمیلی با متوسل شدن به ابزارهای فرضی کسب موفقیت (نظیر جراحی زیبایی پلاستیک، انواع لوازم آرایش صورت و مو، تاتو، رژیمهای لاغری نامناسب و …) خود را آگاه و ناآگاه در معرض انواع خطرات و آسیب های جسمانی و روانی قرار می دهند.
زنان با دنبال کردن چنین مسیری (هدف دستیابی به مقام همسری و مادری، و در نتیجه کسب وجهه و تائید اجتماعی) از یکسو از پیگیری اهداف رقیب (یعنی اهدافی چون پرورش قوای ذهنی و رشد مسئولیت پذیری اجتماعی و مشارکت اقتصادی) باز می مانند و از سوی دیگر چنانچه در جریان پی گیری این هدف با شکستها و ناتوانی هایی مواجه شوند (مانند مجرد ماندن، مطلقه شدن، نازایی،… ) که با تصویر ساخته پرداخته ی ” زن کامل و تمام” در دیدگاه اجتماع سنتی ناهمخوانی دارد، شدیداً از نظر بهداشت روانی و جسمانی آسیب پذیر می شوند و خود را ( و نه جامعه را ) در جریان شکستی که (که ظاهراً) برایشان پدید آمده سرزنش نموده و مقصر تلقی می کنند.
منابع: در نزد نویسنده محفوظ است.
Shirin.ahmadnia@gmail.com