انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

قتل عام ۲۵ بهمن و واکنش دانش آموزان

هنوز دو ماه از ابتدای سال ۲۰۱۸ نگذشته که ایالات متحده شاهد ۴۶ کشتار عام بوده است (۱) یعنی تقریبا یک روز در میان، فردی (و غالبا مذکر) با اسلحه ای که غالبا به طور قانونی خریده، در مراکز خرید، کلیسا، مسجد، و … مدارس به جان مردم می افتد. دانش آموزان با ترس از جان خود در کلاس درس حاضر می شوند. برخی از والدین خود درخواست می کنند که در خانه تحصیل کنند (HOME _ SCHOOLED ) خطر چنان جدی است که ساختمان مدارس را به دستگاه های امنیت زندان ها مجهزکرده اند. تلویزیون مدار بسته، آژیر خطر بر دیوار و آویزان به گردن معلمین، و متصل به اداره پلیس،کد های رمز برای انواع خطرات و منطقه خطر! زندان، میدان جنگ یا نهاد آموزشی؟؟؟؟ از آن جا که این تجهیزات تا به حال نتوانسته اند قتل عام مدارس را کاهش دهند، دور از ذهن نیست که بیشتر به کار کنترل دانش آموزان و نهاد های آموزشی بیایند.
۱۴ فوریه، روز عشاق،جوانی ۱۹ ساله، مسلح به تفنگی نیمه خودکار، به مدرسه سابق خود ( که ازآن اخراج شده بود) رفت و جان ۱۷ دانش آموز و دبیر را گرفت و ۱۵ نفر زخمی به جا گذاشت. دو ساعت بعد، نیکولاس کروز که توانسته بود با بر زدن خود میان دانش آموزان وحشت زده فرار کند، پس از سر زدن به رستوران، دستگیر شد.

حادثه در پارک لند فلوریدا در دبیرستان مارجوری ستونمن روز چهارشنبه رخ داد. وی که سابقه خشونت داشت قبلا با اسلحه درملأ عام حاضر شده بود و در سایت خو چنین نوشته بود که « تیر انداز حرفه ای مدارس خواهم شد» . شش ماه پیش، اف بی ای را از این پست کروز با خبر کرده بودند، اما واکنشی نشان داده نشد.
دونالد ترامپ طبق معمول سر و ته جریان را با توئیتی گمراه گننده هم آورد: حذف الزام بررسی سوء سابقه و سابقه روانی خریداران اسلحه، از اولین قوانینی بود که ترامپ، پس از ورود به کاخ سفید به تصویب رساند. مارکو روبیو که در این مورد نقشی مؤثر ایفا کرده بود، پس از این حادثه از چگونگی دست یابی قاتل به اسلحه اظهار تعجب کرده بود.

دست به کار شدن دانش آموزان

تا به حال، مهم ترین اقدام ترامپ و سیاستمداران واشنگتن، فرستادن دعا و تسلیت بوده است. به همین دلیل، این بار دیگر، دانش آموزان خود دست به کار شده اند. تاریخ فعالیت مؤثر جوانان در ایالات متحده بیرنگ نیست. این جوانان بودند که در زمان نیکسن، با طرح این سؤال که چگونه برای جنگیدن جوان نیستیم ولی برای رأی دادن جوانیم، سن رآی را از ۲۱ به ۱۸ تقلیل دادند.(در روز ۲۲ ژوئن ۱۹۷۰، *) در مورد این تیر اندازی دهشتناک نیز، سرعت بسیج و سازماندهی این نوجوانان بی سابقه بوده است. تا به حال سخنرانی های متعدد و برنامه ریزی برای راه پیمایی های سراسری تحت عنوان « دیگر، هرگز!» ریخته اند. سایر گروه ها هم ( به خصوص زنان / مادران) به آن ها پیوسته اند. امروز، سه شنبه، در واشنگتن، مقابل کاخ سفید تجمع کرده و با خوابیدن روی زمین ( همچو دوستان مقتول خود) صحنه ای نمایشی بر پا کردند.

سرآغاز این حرکت را سخنرانی دختر دانش آموزی شجاع و پر شور به نام امی گونزالس رقم زد. وی که ۱۶ سال دارد آشک آلوده، چنین گفت:

« هنوز مجلس یک دقیقه سکوت برای جانباختگان زرعایت نکرده است، بنا بر این با یک دقیقه سکوت آغاز می کنم. امروز تک تک افراد که این جا جمع شده اند می بایست برای سوگواری در خانه می ماندند، حال اگر حکومتمان به جز فرستادن دعا و تسلیت کاری از دستش بر نمی آید، بنا بر این وقت آن رسیده که قربانیان ، خود دگرگونی ای شوند که به دنبالش هستند. اینجا همه با هم متحد ایستاده ایم.

از زمان بنیانگذاران ایالات متحده و نیز اضافه کردن الحاقیه دوم بر قانون اساسی، تولیدو تغییرات اسلحه در ایالات متحده، به طور سرسام آوری بالا رفته است. تسلیحات تغییر کرده ولی قوانین ثابت مانده اند. به راستی دشوار است تصور کنیم چگونه خرید اسلحه خودکار و نیمه خودکار در ویک اند ها از برنامه ریزی برای صرف وقت با دوستان آسان تر است! در فلوریدا، برای خرید اسلحه، احتیاجی به تصدیق و اجازه و پس از خرید نیر اجتیاجی به ثبت آن نیست. برای حمل پنهان اسلحه، احتیاج به اجازه نامه ندارید . تعداد سلاح ها نیز در یک خرید، محدودیتی ندارد.
امروز متنی خواندم که بر من تأثیری بی نهایت گذاشت. از نقطه نظر یک معلم نوشته شده بود: { وقتی بزرگسالان به من می گویند که حق تملک اسلحه را دارند، هر آنچه می شنوم این است : حق من در تملک اسلحه، بر حق زندگی دانش آموزان شما ارجحیت دارد….. حق من … حق من … مال من … مال من…}

به جای دغدغه امتحان دانش مدنی، حالا باید یادداشت هایمان را مروز کنیم تا از انسجام سیاسی و تاریخی استدلالمان در این مبارزه مطمئن شویم. به نظر می رسد، تمام طول تحصیل در این مدرسه در باره اسلحه مباحثه داشته ایم. در این مورد، فقط برای امسال سه برنامه تعبیه شده بود. حتی برخی از این مباحثات در زمان وقوع تیراندازی، زمانی که دانش آموزان در گنجه کلاس ها مخفی شده بودند، در جریان بود. در عرض چهار سال گذشته، این موارد بیش از هزار بارمورد گفتگو، توئیت، مباحثه و سخنرانی بوده اند، ولی گویی هر بار، اولین بار بوده است! امروز شنیدم که حتی تارنمایی تحت عنوان «حساب تیر اندازی ها » (مترجم: ر. ک. به ۱) وجود دارد. البته از نام تارنما مشخص نیست که فقط در مورد ایالات متحده است ولی آیا لازم بود بر آن تأکید می شد؟ استرالیا یک قتل عام در ۱۹۹۹ در بندر آرتور تجربه کرد و بلافاصله قوانین امنیتی اسلحه را تصویب کرد و دیگر موردی از تیر اندازی نداشته است. در ژاپن هرگز سابقه نداشته است. کانادا سه قتل عام و بریتانیا یک مورد دیده اند و هر دو کشور قوانین امنیتی خرید و حفظ اسلحه را گذراندند. اما با این حال، ما تارنمایی داریم خاص آمار کشته شدگان و زخمیان قتل عام ها …. البته ! ما را به نفع موضع سیاسی خود تبدیل به داده ها ی آماری می کنند! مصاحبه ای تماشا کردم که با این پرشس شروع شد: « آیا فکر می کنید فرزندانتان در مدارس باید تمرین های ایمنی برای آمادگی در مواقع تیراندازی داشته باشند؟» پاسخ من چنین است: وقتی حرفمان را به دولت قبولاندیم، دیگر همسایگانمان نیازی به چنین تمرین ها در محلات خود نخواهند داشت.» شاید بزرگسالان به عادت بگویند: همین است که هست، ولی ما دانش آموزان آموخته ایم که درس نخوانی، رد می شوی! در این مورد، اگر فعالانه وارد معرکه نشوید، مردم مداوما جان خود را از دست خواهند داد. بنا براین وقت آن رسیده که کاری کنیم!
ما آن جوانانی خواهیم بود که درباره شان در کتاب های درسی خواهید می خوانید! نه به علت آماری شدن در قتل عام ها در ایالات متحده، بلکه همان طور که دیوید گفت: ما آخرین مورد قتل عام در این کشور خواهیم بود. درست مانند مورد تینکر . و دِموین (۲)، قانون را تغییر خواهیم داد. نام مارجوری استونمن دوگلاس ( م : نام دبیرستان) در کتاب های تاریخ ثبت خواهد شد … وآن هم به دلیل فعالیت خستگی ناپذیر هیئت مدیره مدرسه، و مهم تر از همه، به خاطر دانش آموزان کشته شده، و فعالیت های حاضرین در این محل، در بیمارستان،دبیران، و آن هایی که صدای هلی کوپتری که ۲۴ ساعته بالای سرمان پرواز می کند، راحتمان نمی گدارد و لرزه به تنمان می آندازد، … دانش آموزانی که از سندروم استرس رنج می برند ….
می خواهم نظر شما را به توئیتی جلب کنم: « نشانه های بسیاری بر بیماری روانی تیر انداز وجود دارد، حتی به علت بد رفتاری از مدرسه اخراج شده بود. همسایگان و همکلاسی ها می دانستند که او مشکل زاست. باید این موارد را مرتبا به مقامات گزارش داد.»
گزارش دادیم! بار ها و مرتبا! از زمانی که در دوره متوسطه در این مدرسه بود. کسانی که او را می شناختند از این خبر متعجب نشدند. به آن هایی که به ما انتقاد می کنند که نمی بایست او را از خود می راندیم: شما او را نمی شناختید!… می دانیم که گفته اند موردی از بیماری روانی است. من روان شناس نیستم ولی باید به این امر توجه کنیم که این تنها مورد بیماری روانی نیست. او با یک چاقو نمی توانست این همه دانش آموز را بکشد!
چرا به جای سرزنش قربانی به دلیل تقصیری که از تیر انداز سر زده، چرا قاتل را، کسانی را که به وی اسلحه فروختند، کسانی که او را اسلحه به دست دیدند، از تمایلات آدم کشانه وی باخبر بودند و با این وجود خلع سلاحش نکردند، کسانی که مشوق وی در خرید یدکی و قطعاتی بودند که تفنگش را به اسلحه ای خود کار بدل کند، را سرزنش نمی کنند!؟
اگر رئیس جمهور ، چشم در چشم من بگوید که چه تراژدی وحشتناکی بود و هرگز نمی بایست اتفاق بیفتد،و هیچ کاری در باره اش نکند، از او می پرسم چقدر پول از انجمن ملی سلاح گرفته ای؟ ولی مهم نیست، چون پاسخش را می دانم: ۳۰ میلیون دلار! این مقدار تقسیم بر تعداد قتل عام های این یک ماه و نیم سال ۲۰۱۸، می شود ۵۸۰۰ دلار! ترامپ! این است ارزش جان ما؟ ۵۸۰۰ دلار؟ اگر برای توقف این قتل عام ها کاری نکنی، تعداد قربانیان بالا می رود و ارزش جان ما کمتر و کمتر می شود! ما برای تو بی ارزشیم. شرم بر هر سیاستمداری که از انجمن ملی سلاح پول می گیرد. شرم بر شما!
حاظرین : شرم بر شما! شرم بر شما! شرم بر شما! شرم بر شما! شرم بر شما! شرم بر شما! شرم بر شما! شرم بر شما! شرم بر شما! شرم بر شما! شرم بر شما! شرم بر شما!
امی گونزالس: اگر پولتان همچون جان ما در خطر بود، باید از خود می پرسیدید این پول چه بازتابی بر کارزار انتخاباتی من دارد؟ چه طرفی را بگیرم؟ آیا طرف ما را می گرفتی؟ و اگر بگویی بله، می پرسم که حتی برای یک بار هم که شده، کاری می کردی؟ می دانی عمل کردن یعنی چه؟ من می دانم نتیجه بی عملی چیست!
فوریه ۲۰۱۷،ترامپ محدودیت خرید اسلحه گرم را برای بیماران روانی از میان برداشت. از برخوردهایم با قاتل و اطلاعاتی که اکنون در باره اش دارم، نمی دانم آیا واقعا بیمار روانی بوده است ولی دلنی گفت که پزشکان این طور تشخیص دادند ( این متن را قبل از این خبر نوشته بودم)… من احتیاجی به روان شناس ندارم تا تآئید کند از میان برداشتن آن ضابطه، فکری بسیار احمقانه بود. چاک گرسلی، سناتور جمهوری خواه ، تنها کسی بود که مانع بررسی اف بی ای در مورد وضعیت روانی خریداران اسلحه شد و حالا می گوید : « چه شرمی که اف بی ای سابقه روانی خریداران اسلحه را بررسی نمی کند.» چه احمقانه! تو خودت این روند را پارسال بر هم زدی!
سیاستمدارانی که با رآی ملت به قدرت رسیدند، به ما دروغ می گویند. و به نظر می رسد فقط ما و والدینمان متوجه این مزخرفات می شویم.
امروزه، شرکت های تجاری از نو جوانان کاریکاتوری می سازند . ما را خود محور و مد پرست می خوانند و به سکوت و اطاعتمان می خوانند تا صدایمان به ملت نرسد. ما به این می گویم: مزخرف!
سیاستمدارانی که در خانه های طلایی خود زندگی و بر صندلی سنا تکیه می زنند، از انجمن ملی سلاح پول می گیرند و می گویند هیچ کاری نمی شد کرد تا از این فاجعه جلوگیری شود: می گوییم: مزخرف!
می گویند که ضوابط سخت گیرانه تر برای خرید اسلحه مانع خشونت نیست، می گوئیم : مزخرف!
می گویند: یک فرد خوب مسلح، فرد بد مسلحی را خنثی می کند، ما می گوئیم: مزخرف!
می گویند تفنگ ابزاری است مانند چاقو و یا ماشین، ما می گوئیم: مزخرف!
می گویند هیچ قانونی صد ها عمل پوچی را که رخ داده اند نمی توانست متوقف کند، ما می گوئیم: مزخرف!
می گویند که نوجوانان نمی دانند چه می گویند، ما می گوئیم: مزخرف!

اگر موافقید، برای انتخابات ثبت نام کنید، با نماینده سنای منطقه خود تماس بگیرید و حرفتان را به آن ها بزنید!»

***************

یادداشت ها :

(۱)https://massshootingtracker.org طبق آمار اول دی

(*)http://www.famousdaily.com/history/nixon-signs-law-voting-age-18.html

(۲)https://en.wikipedia.org/wiki/Tinker_v._Des_Moines_Independent_Community_School_District

مورد تغییر قوانین به نفع حفاظت از حقوق مدنی دانش آموزان در سال ۱۹۶۹

***************************************
انتشار هر بخشی از این نوشته بدون تماس با نگارنده/مترجم ممنوع و موجب پیگرد قانونی است. بخش هایی از متن بدون خدشه به محتوی آن حذف شده اند. متن کامل به صورت کتاب منتشر خواهد شد.