انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

قبیله عرب بنی طُرُف خوزستان

ج. پری برگردان نسیم خواجه زاده

بنی طُرُف(بنو طُُرُف) قبیله ی شیعه ای بزرگ از ناحیه ی هویزه (هَویزه) در خوزستان واغلب غیر مهاجر است و در شمال هویزه بین سوسنگرد و بستان(بِسِیتین) تمرکز داشت .

بنی طََرُف(بنو طُرُف) قبیله ی شیعه ای بزرگ از ناحیه ی هویزه (هَویزه) در خوزستان است که اغلب مقیم (غیر مهاجر) است و در شمال هویزه بین سوسنگرد و بستان(بِسِیتین) تمرکز داشت .

در سالهای اولیه ی این قرن جمعیت آنها حدود ۲۰۰۰۰ نفر برآورد شده بود (Lorimer, Gazetteer II, p. 119) و دردهه ۱۹۳۰ در حدود ۸۰۰۰ فامیل بودند. آنها در دو بخش سازمان یافتند که شامل بیت سیاح وبخش کمی بزرگتر بیت سعید بود ،این یک تقسیم بندی بود که نشان از ویژگی های سنتی به یک عداوت بین برادران داشت (Oppenheim, IV, pp. 24, 27-38; Persia, pp. 378-79; Field, p. 199). این قبیله دودمانشان را از قبیله طایی می گیرند و به بنی طرف هندیه ( نزدیک نجف) در عراق وابسته اند .تاریخ آنها تا دهه ۱۸۵۰ مبهم است هنگامی که آنها به عنوان گروه کوچکی از معدان ( عربهای باطلاق) تحت حمایت بنی لام ذکر شده اند (qv) . بعدها در این قرن آنها در شمال شرق هورالهویزه در طول مسیر جدید کرخه تا سوسنگرد پیشرفت می کنند، آنها هنوزهم به عنوان بخشی از معدان زندگی می کنند و گاومیش ، گاو و گوسفند پرورش می دهند ، برنج ، جو و گندم کشت می کنند و جلب مشتری می کنند . در دهه ۱۸۹۰ بنی طرف آنقدر قوی شده بودند که قانون شیخ هویزه و معامله ی مستقیم با حکومت ناصر الدین شاه را به کناری بیافکنند . در سال ۱۹۰۶ یک ارتش ایرانی آنها را مجبور به پرداخت مالیات کرد در طول انقلاب مشروطه ، شیخ خزعل از بنی کعب حق مالیات آنها را به دست آورد و از نیروی انسانی آنها برای پیشرفت بلند پروازی های خودش بهره برد (Oppenheim, IV, pp. 39-40; Kasrawī, pp. 139, 233, 235; ʿAzzāwī, IV, pp. 190-91)

در طول جنگهای اول آنها برای مقابله نیروهای انگلیسی که اهواز را اشغال می کنند به ترکها ملحقمی شوند و زمانی که ارتش عثمانی از جنگ بیرون کشید و بریتانیا آنها را بمباران کرد از خزعل تلفات دیدند، در سال ۱۹۲۴ زمانی که خزعل توسط تهران شکست داده شد،طُرُف دست به شورش در برابر او و همه قدرتهای دیگر زدند؛ در ۱۹۲۸ آنها به اداره مالیات در هویزه یورش بردند و ریئس آن را کشتند و خواستار انتقال ماموران ایرانی شدند. در نهایت آنها توسط نیروهای حکومتی که از هواپیما استفاده می کنند متفرق شدند.
از آن پس عده ای از بنی طرفها به دوازده دهکده ی جدید که در حمیدیه در ناحیه نهر هاشم مرکزیت یافته بودند مهاجرت کردند، در آنجا آنها برای مدت زمانی بر بنی کعب و بنی لام سلطه اعمال می کردند که قبل از اینکه توسط بنی طرف تحلیل برده شوند ساکن آنجابودند. (Oppenheim, IV, pp. 40-41)
بازیابی شده از اینترنت در تاریخ ۲۸/۸/۹۱ منبع: http://www.iranicaonline.org

BANĪ ṬOROF
(Banu Turuf), a large Shiʿite Arab tribe of Howayza (Ḥawīza) district in Ḵūzestān, mostly sedentary, centered north of Howayza between Sūsangerd and Bostān (Besaytīn).

BANĪ ṬOROF (Banu Turuf), a large Shiʿite Arab tribe of Howayza (Ḥawīza) district in Ḵūzestān, mostly sedentary, centered north of Howayza between Sūsangerd and Bostān (Besaytīn). In the early years of this century their population was put at 20,000 (Lorimer, Gazetteer II, p. 119), and in the 1930s at 8,000 families. They are organized in two sections, the slightly larger Bayt Saʿīd and the Bayt Ṣayyāḥ, a division which tradition attributes to a feud between brothers (Oppenheim, IV, pp. 24, 27-38; Persia, pp. 378-79; Field, p. 199). They trace their lineage to the Ṭayyeʾ tribe, and are related to the Banī Ṭorof of Hendīya (near Najaf) in Iraq.
Their history is obscure until the 1850s, when they are mentioned as a small group of meʿdān (marsh Arabs) under the patronage of the Banī Lām (q.v.). Later in the century they were flourishing northeast of the Hawr al-Ḥawīza, along the new course of the Karḵa as far as Sūsangerd, still living partly as meʿdān, raising buffalo, cows, and sheep, cultivating rice, barley, and wheat, and attracting clients. By the 1890s the Banī Ṭorof had grown strong enough to throw off the rule of the Shaikh of Howayza and deal directly with the government of Nāṣer-al-Dīn Shah. In 1906 it took an Iranian army to force them to pay taxes. During the Constitutional Revolution, Shaikh Ḵaẓʿal of the Banī Kaʿb acquired the right to their taxes and drew on their manpower to advance his own ambitions (Oppenheim, IV, pp. 39-40; Kasrawī, pp. 139, 233, 235; ʿAzzāwī, IV, pp. 190-91). During World War I they joined the Turks against the British forces occupying Ahvāz, and suffered when the Ottoman army withdrew and the British delivered them to Ḵaẓʿal. In 1924, when Ḵaẓʿal broke with Tehran, the Ṭorof rebelled against him and all other authority; in 1928 they stormed the tax office in Howayza, killed the director, and demanded the removal of Iranian officials. They were finally dispersed by government forces using aircraft.
Thereafter, some Banī Ṭorof emigrated to twelve new villages centered on Ḥamīdīya in the Nahr Hāšem district, where for some time they exercised a hegemony over the Banī Kaʿb and Banī Lām residents before being absorbed by them (Oppenheim, IV, pp. 40-41).

Bibliography:
(Great Britain) Admiralty, Persia, Geographical Handbook Series, Oxford, 1945.
ʿA. ʿAzzāwī, ʿAšāʾer al-ʿErāq, 4 vols., Baghdad, 1947.
H. Field, Contributions to the Anthropology of Iran, Chicago, 1939.
A. Kasrawī, Tārīḵ-epānṣad-sāla-ye Ḵūzestān, Tehran, 1330 Š./۱۹۵۱.
M. F. von Oppenheim, Die Beduinen, ed. W. Caskel, 4 vols., Wiesbaden, 1967.
(J. Perry)
Originally Published: December 15, 1988
Last Updated: December 15, 1988
This article is available in print.
Vol. III, Fasc. 7, p. 696