استیو جونز برگردان مهرداد امامی
مقدمه مترجم: متن حاضر در مورد دستگیریهای مرتبط با فساد اخیر و دامنهدار فیفا پیش از استعفای بلاتر است. اکنون که مشخص شده نقش روابط اقتصادی دولتها برای تعیین میزبابی جامهای جهانی چه تأثیری بر روند تصمیمگیری در این زمینه دارد و پای چه سیاستها و بدهبستانهای اقتصادی-نظامی در میان است، بهتر است به نقش نظام اقتصادی سرمایهداری در آلوده کردن هر سپهری از حیات اجتماعی به ویروس سرمایهاندوزی و سوداگری دقیقتر نگریست و با این کار توخالی بودن ادعاهایی مثل «ورزش مستقل از سیاست است» را نشان دهیم.
نوشتههای مرتبط
****
ما در زمانهای زندگی میکنیم که در آن کل دم و دستگاه حاکم فاسد و تباه است و بخش بزرگی از طبقهی کارگر، هم در بریتانیا و همه در مابقی جهان چنین وضعیتی را به چشم خود میبیند. بانکداران و سرمایهگذاران مالی بازارها را برای سودهای کوتاهمدت دستکاری میکنند؛ سیاستمداران در حال به جیب زدن هر آن چیزی هستند که میتوانند در حالی که از تهیدستان میخواهند کاهش دستمزدها و خدمات را بپذیرند؛ افراد ثروتمند و قدرتمند کثیفترین فسادها را درست مقابل چشمان ما انجام میدهند و ککشان هم نمیگزد؛ رؤسا لیستهای سیاهی را به کمک دولتها تعبیه میکنند و فهرست این تباهیها ادامه دارد. با وجود این، اگر از هر فرد عادی در خیابان بپرسید که در مورد آنچه گفتیم، بیش از هر چیز دیگر، فساد، رشوه و کلاهبرداریهای سراسری بیندیشد، بسیاری از افراد تنها با یک واژه پاسختان را میدهند: فیفا.
فیفا یک سازمان دولتی امنیتی یا کارتل تبهکاری نیست بلکه یک مرجع حاکم بینالمللی در عرصهی ورزش- و در این مورد فوتبال است. اکنون بیش از یک دهه میشود که این سازمان در مرکز رسواییهای زیادی قرار دارد. کتابهایی در این زمینه نوشته شدهاند، گزارشهایی با کندوکاوهای دقیق تهیه شدهاند و حتی بررسی-های رسمی آغاز به کار کردهاند و سپس از خاطر محو شدهاند. همهی آنها به یک نتیجه رسیدهاند: فیفا سرشار از دورویی، برنامههای حیلهگرانهی پشتپرده، رشوهبگیران و بسیاری دیگر از چنین مواردی است. با وجود این تا به امروز هیچ اتفاقی در رابطه با آن نیفتاده است. رهبران و اعضای فیفا توانستهاند با مصونیت زیاد که ظاهراً از هر نوع پاسخگویی در امان است، به کار خود ادامه دهند.
مافیای بینالمللی ورزش
زمانی که نمایندگان فیفا در ماه مه امسال برای گردهمایی بزرگ خود نزد یکدیگر جمع شدند روند اوضاع چرخش نامطبوعی پیدا کرد. عملیات مشترک FBI آمریکا و سوئیس منجر به این شد که مدارک توقیف، کیفرخواستها صادر و هفت مقام فیفا صبحهنگام از اتاقهای هتل پنج ستارهشان بیرون کشیده و توسط پلیس دستگیر شوند. زمانی که این مقامات شتابان به درون ماشینهای پلیس هدایت میشدند یقیناً متحیر بودند: چه چیز تغییر کرده است؟ چرا آنها اکنون دارند چنین بلایی سر ما میآورند؟
اینها سوالات خوبی است. پس از اینکه دههها کسی با این مقامات کاری نداشته است آنها باید تصور کرده باشند که در برابر هر نوع اقدام رسمی نفوذناپذیر بودهاند. اینک شاهد صحبت از تحقیقات و صدور کیفرخواستهای بیشتری هستیم. دادستان کل ایالات متحد با نموداری از سازمان فیفا پیش روی خود، صحنه-ای که یادآور سکانس تحقیقات سنا در فیلم پدرخوانده ۲ است، در تلویزیون ظاهر شد. نمایندگان فیفا در نشست خود در سوئیس- کشوری که به دلیل قوانین محرمانهی مالیاش به عنوان مقر فیفا انتخاب شده است- مجبور شدند که پشت درهای بسته پنهان شوند و جلوی چشمان کنجکاو روزنامهنگاران ظاهر نشوند. شباهتها با مافیا بسیار متعدد است. دستاوردی نادر برای یک سازمان ورزشی!
فیفا ظرف پنجاه سال گذشته تغییرات زیادی را پشتسر گذاشته است. فیفا از یک سازمان ورزشی دیوانی و مملوء از مردانی ملبس به کتهای ورزشی که یاوهسرایی میکنند تبدیل به پایگاهی چند میلیارد دلاری شده است. توافقات باورنکردنی با مجتمعهای جهانی، «شرکای» تجاری، کمپانیهای تلویزیونی و دیگران حاصل شده و نتیجهی آن درآمد رو به افزایش و خارج از اندازهی فیفا بوده است. در عالم فرض، بیشتر این پول باید برای فدراسیونهای گوناگون فوتبال ملی در سراسر جهان دوباره به جریان افتد. اینکه به چه میزان و به چه شکل این اتفاق در واقع روی داده است، پرسشی ناتمام است. فوتبال یقیناً و به واقع تجارت بسیار بزرگی شده است.
به دنبال پول
در کانون تمام این موارد رئیس فیفا، سپ بلاتر قرار دارد. بلاتر از طریق سوءاستفاده از قانون جالب رأی-گیری در فیفا موقعیت ممتاز خود را از ۱۹۹۸ تا به امروز حفظ کرده است. هر فدراسیون ملی فوتبال فقط یک رأی دارد. بنابراین برای مثال جزایر قناری قدرت رأیدهندگیاش برابر با آلمان است. اینک بلاتر متوجه شده که تأثیرگذاری مالی بر فدراسیونهای ملی بزرگ دشوار و نفوذ در فدراسیونهای کوچک آسانتر است. این فدراسیونهای کوچک که اغلب درآمد کمی دارند به راحتی میتوانند به واسطهی وعدههای بودجهی اضافی بدون تخطی از بانک فیفا فریفته شوند. به آسانی میشد سوءظنهایی را تقویت کرد مبنی بر اینکه فدراسیون-های ملی بزرگ اگر فرصتش را داشته باشند تمام پولهای فیفا را از آن خود میکنند و فدراسیونهای کوچکتر را بینصیب میگذارند. به علاوه، بسیاری از این فدراسیونها که با قوم و خویشان قدرتمند افراد بُر خوردهاند، بیشتر پذیرای وضعیتی هستند که در آن بتوانند به سراسر جهان سفر کنند، در هتلهای مجلل اقامت گزینند، شراب و غذا بخورند و البته مجموعهای از هدایای قابل توجه دریافت کنند.
این موضوع زمانی بسیار معنادار میشود که به خاطر آوریم نمایندگان فیفا هر چهار سال یکبار برای برگزاری جام جهانی و تصمیمگیری در مورد آن متهم به رشوهگیری میشوند. وسوسهی «کمک» به این آقایان و بانوان برای رسیدن به تصمیم درست کاملاً آشکار و مبرهن است. بنابراین همین وسوسه بود که وقتی نوبت به انتخاب میزبان جامهای جهانی ۲۰۱۸ و ۲۰۲۲ رسید، نمایندگان فیفا روسیه و قطر را انتخاب کردند!
به محض آنکه آرا مشخص شد، پرسشهایی به میان آمد. چگونه کشوری مثل قطر با دمای هوای بسیار بالا به طوری که هیچکس نمیتواند یک بازی نود دقیقهای را به انجام رساند، برای برگزاری رقابتی تابستانی انتخاب شده است؟ به سرعت مشخص شد که این کار ممکن نیست و به صورت شتابان اعلام شد که برنامه-ها تغییر کرده و زمان قطعی برگزاری از تابستان به زمستان منتقل شده است. این تصمیم مقامات فوتبالی اروپا و آمریکا را خشمگین کرد، کسانی که پیشاپیش تلویزیونهای پولساز و قراردادهای پشتیبانی مالی خود را دارند که نمیتوانند متکی بر گسستهای غیرمنتظرهای باشند که روی میدهند. تعجبی ندارد که مردم چنین سوالاتی بپرسند: چرا نمایندگان فیفا پیش از رأیگیری به فکر این موضوع نیفتادند؟ به وضوح برخی از آنها رشوه گرفتهاند تا به این موضوع فکر نکنند. در این مورد از جانب مقامات عالیرتبهی فیفا که در به دست آمدن این نتایج تبانی کردهاند هم کمکی صورت گرفته است. جای تعجب نیست زمانی که نتایج اعلام شد، نماینده قطر به سختی توانست عدم شگفتزدگی کشورش را در بیانیه پنهان کند.
بوی متعفن دورویی
از زمان دستگیریها فیفا و بلاتر به انکار روی آوردهاند. بلاتر مجدداً به عنوان ریاست فیفا انتخاب شد نتیجه-ای که با یک سخنرانی بسیار شگفتانگیز از جانب وی همراه بود به طوری که شما شک میکردید اتفاقی افتاده است. آنها امیدوارند همهی این اتفاقات به فراموشی سپرده شوند- اما کنترل ماجرا از دستشان خارج شده است. اتهامها و کندوکاوهای بیشتری قرار است که پی گرفته شوند. پشتیبانهای مالی که در وهله نخست با پولهایشان موجب فساد شدند ناخوشنودند. صحبت از قطع ارتباطها و بایکوتهاست. حتی شخصیتهایی مثل پلاتینی از چهارچوب ساختار فیفا فراتر رفته و به وضع موجود حمله کردهاند.
چنین واکنشهایی پایان نمییابند. فیفا به عنوان سازمانی مملوء از افرادی تلقی میشود که هیچ پیوند واقعی با بازی فوتبال ندارند- بسیاری از رفقای صمیمی فیفا هرگز بازیکن نبودهاند و مربیگری و مدیریت نکردهاند- و صرفاً به خاطر پول در آن هستند. آنها هیچ مشکلی ندارند که پول را بگیرند و کشوری مثل قطر را به عنوان میزبان جامجهانی برگزینند. گزارشهایی از بهرهکشی از کارگران ارزان به منظور ساخت و ساز استادیومها خاطر آنها را آزرده نمیکند. خشم تودههای مردم در برزیل پیش از جام جهانی گذشته در ۲۰۱۴ کوچکترین خمی به چهرهی آنها نیاورد. ماجرا همواره بر سر پول بوده است. بنابراین پول در فیفا و از این رو متعلق به کل سرمایهداری است.
بیایید سرمایهداری را با لگد از فوتبال بیرون کنیم
جالبترین طنزی که گفته میشود از این قرار است که روگردانی اقبال از رفقای صمیمی فیفا نه به خاطر سوءاستفادههای آشکار در مورد رأی به قطر بلکه به سبب رأی به روسیه بوده است. اگرچه روسیه همانند تمام کشورهای پیشینی که حق برگزاری جام جهانی را به دست آوردند آشکارا برای نمایندگان تصمیمگیرنده دستودلبازی میکرد اما انتخاب این کشور به عنوان میزبان جام جهانی از جملهی کمترین موارد مشکوک است. روسیه صرفنظر از استرالیا و چین تنها کشور بزرگی است که هنوز میزبان جام جهانی نشده است. با وجود این، سیاست جهان در چند سال گذشته تغییراتی کرده است. روسیه مجدداً از جانب ایالات متحد و سگهای دستآموزش در اروپا به عنوان دشمن تلقی میشود. آمریکا به دنبال یافتن راههایی برای انتقامجویی از روسیه به منظور مقابله با این کشور در مواردی مثل اکراین است. با توجه به اینکه روسیه چگونه کارهای خود را در بازیهای المپیک زمستانی به یاد آمریکا انداخت (جایی که گزارشگران تلویزیون مجبور بودند گزارشهایشان را در برابر مجسمهی بزرگ لنین تهیه کنند)، برگزاری جام جهانی ۲۰۱۸ در روسیه هدفی نبود که به راحتی از دست برود. بدین ترتیب بازداشتها شروع شد و کسانی که میپنداشتند در امان هستند اکنون متوجه چیز دیگری شدهاند.
این رسوایی مداوم فقط با بلاتر و فیفا فیصله نمییابد. وضعیت فاسدی که در اینجا شاهدش هستیم در تمام سطوح فوتبال انعکاس دارد. بلاتر و فیفا همهی این کارها را انجام دادهاند تا به هر قیمتی که برای فوتبال تمام شود پول به دست آورند. افزایش قیمتهای بلیط مسابقات؛ تغییر زمان بازیها به طوری که با شبکههای تلویزیونی هماهنگ باشند؛ هیئترئیسههایی که با هواداران تحقیرآمیز برخورد میکنند. بیشتر هواداران امروز بازی فوتبال را به چنین چشمی میبینند. رسوایی فیفا تنها بارزترین و فاسدترین نمونه است.
همهی این رفقای صمیمی فیفا باید خلع سمت و با نمایندگانی از هواداران، مربیان و اجتماعات محلی جایگزین شوند. ما نیاز داریم فوتبال را از چنگ سرمایهگذاران مالی و رفقای صمیمیشان درآوریم به طوری که چرخَش به نفع همگان بچرخد. باشگاهها باید ملی شوند و در راستای منافع مردم بومی مورد بهرهبرداری قرار گیرند. در سطح بینالمللی، دموکراسی واقعی باید به درون سازمانهایی مثل فیفا راه یابد به نحوی که این سازمانها کاری را که باید انجام دهند نه اینکه ماشینهایی پولساز تحت کنترل شیادان و دستههای تبه-کاران باشند. نیاز ما انقلابی از بالا به پایین است.
۱ ژوئن ۲۰۱۵
منبع:
http://www.marxist.com/fifa-winner-of-the-world-cup-of-corruption.htm