این کتاب یکی از سری کتابهای انتشارات روتلج تحت عنوان “مطالعات بینالملل زنان و مکان” است که توسط جنت مامسن از دانشگاه کالیفرنیا و جَنِس مونکاز دانشگاه آریزونا ویراستاری میشود. این زنجیره کتابها با کارکردن در جغرافیهای گوناگون جهت کشف پروسه هایی که ذیل ساخت جنسیت و زیستجهانهای زنان هستند، سعی در نشان دادن گوناگونی و پیچیدگی تجارب زنان در سراسر جهان دارند. از دیگر کتابهای این زنجیره میتوان نام برد از: “دایرههای کامل”، “ویوا”، “مکانهای مختلف، صداهای مختلف”، “خدمتدهی به طبقه ی متوسط”،… نام برد.
فمنیسم/ پستمدرنیسم/ توسعه
نوشتههای مرتبط
ویراستاران: ماریان اچ. مارچاند[i] و جین ال. پارپارت[ii]
انتشارات روتلج، لندن، ۱۹۹۵
۲۹۲ صفحه
ISBN-13: 978-0415105248
این کتاب یکی از سری کتابهای انتشارات روتلج تحت عنوان “مطالعات بینالملل زنان و مکان” است که توسط جنت مامسن[iii] از دانشگاه کالیفرنیا و جَنِس مونک[iv] از دانشگاه آریزونا ویراستاری میشود. این زنجیره کتابها با کارکردن در جغرافیهای گوناگون جهت کشف پروسههایی که ذیل ساخت جنسیت و زیستجهانهای زنان هستند، سعی در نشان دادن گوناگونی و پیچیدگی تجارب زنان در سراسر جهان دارند. از دیگر کتابهای این زنجیره میتوان نام برد از: “دایرههای کامل”، “ویوا”، “مکانهای مختلف، صداهای مختلف”، “خدمتدهی به طبقهی متوسط”،…[v] نام برد.
کتاب اهمیت جهان سوم و تجربه زنان اقلیت و اهمیت آن برای توسعه را تصدیق مینماید و بیان میدارد که بینشهای پستمدرن جستجو برای توانمندسازی را میوانند بهبود بخشند.
بخشی از چکیده ی کتاب:
“در چند دههی گذشته انتقادهای پستمدرنیسم بر تحقیقات علوم انسانی و علوم اجتماعی سیطره پیدا کردهاست. نظریات بزرگ گذشته به زیر سوال رفتهاند؛ خاص بودگی و تفاوت (ها) استیلا یافتهاند چنانکه ادعاهای جهانی آگاهی به زیر رگبار آتش گرفتهشدهاند. محققان فمنیست به تفکر پستمدرن به طرقی واکنش نشان دادهاند. برخی آن را کاملا رد میکنند، درحالیکه عدهای دیگر درخواست ترکیبی از فمنیسم و رویکردهای پستمدرن را دارند. این خصوصا در مورد محققانی صدق میکند که معتقدند زنان جهان سوم و زنان رنگین پوست در کشورهای شمال به حاشیه رانده شدهاند. با این حال بسیاری از محققان و فعالان مسائل توسعه در شمال، خصوصا مسائل فقر و توسعه اقتصادی، این رویکرد را به عنوان اشتغال فکری “جهان اول” با کاربرد عملی اندک برای مشکلات توسعه زنان جهان سوم مردود میشمارند. دیگر محققان دوباره این نگاه را به بحث کشیدن ارتباط فمنیسم پستمدرن به مسائل توسعه به چالش کشیدهاند. فمنیسم/ پست مدرنیسم/ توسعه جهت کشف این مبحث تازه، به جای خلاصه کردن، تعدادی از متخصصان مسائل جنسیت و توسعه را گرد هم آورده از آنها خواست تا این احتمال را بررسی کند که نسخهی سیاسیتر شده و قابل دسترس تفکر فمنیسم پستمدرن میتواند با مشکلاتی که زنان جنوب و در حقیقت بسیاری از زنان در شمال، خصوصا زنان رنگینپوست با آنها مواجه هستند، ربط برقرار کند. مشارکتکنندگان تشویق شدند که فرضیات همدیگر را به چالش کشیده، محدودیتها و نقاط قوت تفکر فمنیستی پست مدرن برای جنسیت و عمل و نظریه توسعه را مورد بررسی قراردهند بدون این انتظار که از این تمرین یک ترکیب سر برآورد. بلکه از نویسندگان منفرد خواستهایم تا از محل و فرصت خاص خود بنویسند. ازآنجایی که میخواهیم به روح پست مدرنیسم وفادار باشیم، همچنین مخالف یک نتیجهگیری هستیم زیرا به نظر ما یک اختتام نارس بر یک بحث ادامه دار میگذارد. در عوض یک مقدمه/نتیجهگیری گسترده را ترجیح دادیم که فضای گفتمانی برای بحث و مناقشه در و رای حدود کتاب را فراهم میکند بدون اینکه پاسخهای تثبیت شده به پرسشهای حیران تحمیل کند”.
فمنیسم/ پستمدرنیسم/ توسعه مطالعه ای جامع است درباره ی کشمکش قدرت میان شمال و جنوب، البته با بررسی مسائل تازه، “صداها”، و دوراهیها برسر نظریات و عمل توسعه. این کتاب با نزدیک شدن به تجربیات زنان آفریقا، آمریکای لاتین، و آسیا و هچنین زنان رنگین پوست، اعمال تثبیتشدهی توسعه را به پرسش میکشد و نیاز به داخلکردن مسائلی همچون هویت، بازنمایی، دانش بومی، و عمل سیاسی را پیشنهاد میدهد. محققان جهان اروپایی و آمریکای شمالی به حکم هژمونیشان در دنیا، مسلط به تعاریف بودهاند. برای نمونه، شرقشناسان غربی شرق را بهعنوان غیرمنطقی و غیرقابل اعتماد تعریف و بازنمایی کردهاند. تمرکز بر ذات هژمونیک گفتمان استعماری/نواستعماری اخیرا تغییر کردهاست. محققانی همچون سارا سولری[vi] محققان را به یک رویکرد همکنش دعوت میکند، رویکردی که در آن آنان که گفتمان را “کنترل” میکنند و کسانی که در مقابل گتمان مسلط “مقاومت” میکنند برهمدیگر تاثیرگذار باشند. به این ترتیب گفتمانهای استعماری و نواستعماری دیگر تنها برساختن “دیگری” جهان سوم را بازنمایان نمیکنند، بلکه این گفتمانها از صداها/گفتمانهای پسااستعماری نیز متاثر میگردند. فمنیسم نیز به ایدههای پستمدرن به طرق مختلف پاسخ دادهاست که شدیدترین مخالفتها از طرف فمنیستهای مارکسیست و لیبرال بودهاست. برخی معتقدند که فمنیسم میتواند در تفکر پستمدرنیسم مشارکت بیشتری داشتهباشد درحالیکه عدهای دیگر معتقدند که میان سیاست فمنیسم و تفکر پستمدرنیسم کشمکش بسیار اندکی وجود دارد.
یکی از جذابترین جنبههای پستمدرنیسم برای بسیاری از فمنیستها تاکیدش بر تفاوت است. فمنیستهای شمالی در این باره که مردان، زنان را به عنوان “دیگری” نگریستهاند، بسیار بحث و گفتگو کردهاند (معروفترینشان سیمون دوبوار است در کتابش جنس دوم ۱۹۴۹). بهرحال اهمیت و علاقه به “دیگری” عمدتا از نوشتارهای زنان سفید طبقه متوسط اروپا و آمریکای شمالی برخاست و آنها این عمومیتدادن را از تجربههای شخصیشان برگرفته بودند و بطور عموم این فمنیستها به گونهای دربارهی زنان سخن میگفتند که انگار اینها در مورد تمامی زنان از تمامی طبقات، نژاد، فرهنگها و مناطق دنیا صدق میکند. به عبارتی توجه فمنیسم به “دیگربودگی” احتمال تفاوت میان زنان را نادیده گرفت. تاکید پستمدرنیسم بر تفاوت همزمان بود با این نقد زنانی که احساس میکردند که طرد شدهاند. زنان سیاه و بومی در آمریکای شمالی هرچه بیشتر در مورد مشکلات خاص خودشان صحبت کردند و بیان نمودند که نژاد، فرهنگ و طبقه باید در تحلیلهای فمنیستها داخل شود. بل هووکس بسار واضح درخواست یک پستمدرنیسم آفریقایی-آمریکایی را دارد که در آن تفاوت و دیگربودگی جهت کشف وقایع تجربه سیاه در آمریکای شمالی میشود و نیز درخواست پیوند برقرارکردن میان آن تجربه و تفکر انتقادی را دارد. زیرا به ذعم وی تنها در این حالت است که فمنیسم میتواند به واقع تفاوت را به درون تحلیل وارد کند. چاندرا موهانتی در تحلیلهایش از نوشتارها درباره زنان جهان سوم که توسط تعدادی از فمنیستهای شمالی نوشته شدهاند به این نکته دست یافت که زنان در جنوب به صورت یکدسته همگی فقیر، بدون قدرت و آسیبپذیر بازنمایی شدهاند درحالیکه زنان در شمال مرجع زنانگی مدرن، تحصیلکرده و به لحاظ جنسی آزاد هستند. این گونه نادرست دیدن زندگی زنان جهان سوم تنها در نوشتار زنان جهان اول نمود نمییابد بلکه برخی محققان جهان سوم که در نهادهای آموزشی جهان اول تحصیل کردهاند، خصوصا ان دسته که برای خوانندگان شمالی مینوشتند نیز نمود مییابد. به عبارتی همانگونه که رِی چو[vii] بیان میدارد شرقشناسان لزوما سفید نیستند، بلکه میتوانند دانشجویان غیرغربی نیز باشند. همینطور ماریانا لازرج کشف کرد که نوشتارها درباری زنان الجزایری که توسط محققان شمالی و یا محققان بومی پرورده شده در شمال، عموما استریوتایپهای شمالی در مورد مردم و فرهنگ عرب، خصوصا تقدم اسلام بر همه چیز را بازتاب میدهند. و درخواستش این است که رویکرد نوینی اتخاذ شود که پارادیمهای غالب را به چالش کشیده و درعین حال زندگی زنان جهان سوم را پرمعنا، بههمپیوسته آشکار آشکار سازد. این انتقادات سبب شد که بسیاری از فمنیستها از ذاتگرایی فاصله گرفته و بر زبان و دانشهای انقیادشده تمرکز کنند و نسبت به خاصبودگی فرهنگی، مکانی، تاریخی، تشخیص سرکوب چندگانه نژاد، طبقه و جنسیت، حساس باشند؛ بر بدن به عنوان محل کنترل اجتماعی تمرکز کنند و صداها و مقاومتهایی که قبلا نادیدهگرفتهشده بودند را افشا کنند. از دیگر تاکیدات باید نام برد از: تاکید بر نقض مکان و موقعیت در برساختن هویتها و تفاوتها. باید به خاطر داشت که اندکند فمنیستهایی که معتقدند که باید تمامی تفکر پستمدرن به طور کامل برگرفتهشود، بلکه بیشترشان بر این اعتقادند که برخی جنبههای تفکر پستمدرن مربوطند به نظریات و عمل فمنیستی. جودیت باتلر و جین فلکس میگویند چرا سیاستمداران فمنیست دست از جستجوی “دانستن” “حقیقت” برنمیدارند، درحالیکه هیچ تضمینی وجود ندارد که “حقیقت” عدالت داشته باشد، همانطور که در جنگ خلیج و یا در هولوکاست دیدیم. عدهای از فمنیستها فمنیسم و پستمدرنیسم را به اتحاد براساس انتقادات مشترکشان از معرفتشناسی مدرن فرامیخوانند…
در اینجا به سخنگفتن بیشتر درباره این فصل کتاب که حکم هم مقدمه و هم نتیجهگیری کتاب را دارد، خاتمه داده و شما را دعوت به خواندن این اثر مینماییم.
واژگان کلیدی: کشورهای درحال توسعه، مرور فلسفی، زنان در توسعه، فمنیسم، فقر، توسعه اقتصادی، مدرنیزاسیون، سیاست توسعه، موضوعات جنسیت، پدرسالاری، عوامل اقتصادی، عوامل فرهنگی اجتماعی، تغییر اجتماعی، سیاست، عوامل سیاسی، خصوصیات خانواده، خانواده و خانوار
درباره ی نویسندگان کتاب:
ماریان اچ. مارچاند مدرس دانشگاه آمستردام در بخش علوم سیاسی است.
جِین ال. پارپارت مدرس تاریخ، مطالعات زنان و مطالعات بینالملل و مدیر مطالعات بینالمللی توسعه در دانشگاه دالهوزی[viii]، هالیفاکس در کانادا است.
فهرست مطالب:
تقدیر و تشکر
درباره ی مشارکتکنندگان
بخش اول ردکردن قوانین: یک مقدمه/نتیجهگیری، جین پارپارت و ماریان مارچاند، جین پارپارت و ماریان مارچاند
بخش دوم (نو) گفتمان(ها) استعماری و بازنمایی زنان جهان سوم به عنوان “دیگری”
جنسیتدار کردن توسعه؟ زنان در توسعه در رژیمهای بینالمللی توسعه، گیتا چودبری
زنان و توسعه: یک انتقاد، میتو هیرشمان
زنان آمریکای لاتین درباره مورد توسعه سخن میگویند: آیا ما گوش میدهیم؟ ماریان مارچاند
بخش سوم زنان رنگینپوست: بازنمایی و برساختن اجتماعی هویت
برساخت هویتهای حاشیهای: دختران طبقهی کارگر الجزایری تبار در مدارس فرانسوی، کاترین راسور
جنسیت، تاریخ و امپریالیسم: وفاداریهای آنه ویلر، جولیا وی. اِمبرلی
وفق یافتن با حاشیهبودگی: زنان مهاجر آسیای جنوبی در بریتانیا، سورشت ار. بالد
بخش چهارم ارتباط فمنیسم پستمدرن برای جنسیت و توسعه
زنان و استراتژیهای دموکراتیزه کردن در آفریقا: ارتباطش با گفتمان پستمدرنیسم چیست؟، ماریا نزومو
تئوریزهکردن فمنیسم پست مدرن و سیاست توسعه در عمل در کاراییب انگلیسی زبان: مورد باربادوس، اِدین باریتو
مدرنیزاسیون چالشانگیز: جنسیت و توسعه، فمنیسم پستمدرن و عملگرایی، مریدولا اودایاگیری
بخش پنجم دانش، توسعه و عرف
“زنان” در گروههای روستایی تولیدکننده و سیاستهای گوناگون حقیقت در زیمبابوه، کریستین سیلوستار
جنسیت و توسعه در عمل، اِوا ام. راسگِبِر
واسازی “متخصص” توسعه: جنسیت، توسعه و “گروههای آسیبپذیر”، جِین ال. پارپارت
[i]-Marianne H. Marchand
[ii] – Jane L. Parpart
[iii] – Janet Momsen
[iv]- Janice Monk
[v] – “صدای زنان از جنگلهای حارهای”، “جنسیت، کار و فضا”، ” زنان و اشغال اسرائیل”.
[vi][vi] – Sara Suleri
[vii] – Rey Chow
[viii] – Dalhousie University