انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

فروپاشی قلمروها یا بازگشت مرزها؟(بخش اول)

پایان جهانی‌شدن؟ خروج انگلیس از اتحادیه اروپا، روسیه- اوکراین، مهاجران، عراق-سوریه،

ایالات متحده- مکزیک، دریای چین: با اینکه جهانی‌شدن هرگز چنین قدرتمند نبوده است، شاهد تحمیل «مرزها» در رویدادهای اخیر هستیم.

جهانی‌شدن، آرمان‌شهری که امروز باید جهان را بعد از سقوط دیوار برلین در سال ۱۹۸۹، و پایان جنگ سرد در سال ۱۹۹۱ و قرار گرفتن در زیر آتش انتقادات شدید از نو ساخت. از اینکه با تغییر مکان به واسطه بازار آزاد تعادل اجتماعی را تضعیف کرده است مورد سرزنش قرار می‌گیرد. همچنین با باز کردن مرزها به روی مهاجرانی که از همه طرف می‌آیند انسجام ملی را تضعیف می‌کند.

مصاحبه

از زمان پایان جنگ سرد در سال ۱۹۹۱، جهانی‌شدن دوت-ملت‌ها را در اساس‌شان به چالش کشیده و اصول مربوط به قلمرو و حاکمیت را به واژگون سازد.

با وجود این، از چند سال پیش این جهان به هم وابسته بیش از پیش هدف بحران‌های هویتی که اعلام‌کننده بازگشت مرزهاست قرار گرفته است.

دو کارشناس سیاسی، «ژوستَن وَییس» و «دِلفین اَلِش»، از نسل جدید پزوهشگران روابط بین‌الملل، به واکاوی شوک بین بازگشت به مرزها و پایان قلمرو ملی می‌پردازند.

رأی آوردن) Brexit خروج انگلیس از اتحادیه اروپا( الهامگر چه چیزی برای شماست؟

«ژوستَن وَئیس»: پوپولیسم یکی از موانعی است که نه تنها بر اتحادیه اروپا، بلکه بر جهانی شدن نیز سنگینی می‌کند. دونالد ترامپ، مارین لوپن، ناجل فاراج همه خواستار تقویت مرزها، ساخت دیوار و گفتگوی دوباره درباره توافقات تجاریست. همچنین مورد لهستان را می‌بینید که به بهترین نحو از حضور در اتحادیه اروپا و گشایش درهایش به روی جهان بهره برده است، ولی در سال ۲۰۱۵ دولتی را انتخاب کرد که نسبت به اتحادیه اروپا به دیده شک می‌نگرد و طرفدار حاکمیت ملی است.

«دِلفین اَلِس»: Brexit نشان دهنده طبیعت محتمل در سیاست مربوط به مرزهاست. برای جرگه «Leave»، امکان دارد دوباره مرزهایی که به صورت طبیعی مشخص شده، ملت، نماینده سیاسی در برابر ساختار نظم فراملی هم‌زمان اتفاق بیفتند.

این بهانه نشانگر ادعای هویت‌طلبی و خودمختاری خصمانه برای همبستگی در برابر جهانی‌شدن است. مثل اینکه عقب‌نشینی به سمت دولت می‌تواند بحران عملکرد که در حال حاظر بسیاری از رژیم‌های سیاسی را در بر گرفته است را با این کار حل کند. طرفداران Brexit یا خودمختاری طلبان فرانسوی، اتحادیه اروپا را هدف قرار داده‌اند. ولی آنچنان که آتش بحث‌های پوپولیستی در جاهای دیگر جهان نشان می‌دهد این عامل (جهانی شدن) دلیل بحران عملکرد دولت‌ها نیست.

چطور می‌توان هویتی اروپایی به وجود آورد در حالی که مرزهای اتحادیه اروپا مدام در حال گسترش‌اند؟

«دِلفین اَلِس»: ضعف هویت اروپایی در مقایسه با تهی شدن مرکز تأثیر کمتری در مرزها به همراه دارد. بیشتر در مورد بازگشت مرزها صحبت می‌شود و به تنوع آن اشاره کمتری می‌شود. صحبت از ظهور مجدد پدیده‌هایی است که جهان پیشا«وِستفالیَن» را به یاد می‌آورند و Frontex (آژانس اروپایی برای مدیریت همکاری عملیاتی در مرزهای بیرونی دولت‌های عضو اتحادیه اروپا) با گسترش نظارت بر فراسوی مرزهای قلمرو اتحادیه اروپا از موضوع محدوده قلمروهای ثابت فراتر رفته است. در جاهای دیگر جهان فراتر رفتن از مرزها به عامل حمایتی از روایت‌های هویتی تبدیل شده است.در ترکیه سیاست عمق استراتژیک، آرایش نظامی در ماورای مرزهای ملی را توجیح می‌کند. در روسیه پوتین ایده «خارجی نزدیک» را احیا کرده است. دولت چین همان سیاست را در دریای چین جنوبی در پیش گرفته است. کمک می‌شود تا مفهومی از قلمرو که موجب خیزش تلاش برای تطبیق با پدیده‌های فراملی است گسترش یابد، ولی مطمئناً ظرفیت کنترل مؤثر مرزها وجود ندارد.

«ژوستَن وَئیس»: مدت زمان طولانی است که دیگر اتحادیه اروپا گسترش نمی‌یابد و حتی قبل از Brexit از مدت‌ها پیش الحاق کشوری مثل ترکیه محتمل نبود. از برخی نقطه نظرات وقتی بحث بر سر گذر از ۱۲ به ۱۵ عضو و سپس از ۱۵ به ۲۷ … است در مقایسه با گذشته سؤال از هویت اروپایی همبستگی کمتری با سؤال از گسترش آن دارد و پوپولیست‌ها در جهت تداعی این موضوع تلاش می‌کنند.