مقدمه: انسان از آنجا که موجودی اجتماعی است ، همیشه در حال تعامل با همنوعان خود بوده و هست. تعاملات و رفتارهای انسان در خلأ رخ نمیدهد ، بلکه در فضا شکل می گیرد و اکثر اوقاتِ انسان، در چارچوب های فضایی صرف می شود .انسان علاوه بر اجتماعی بودن ، موجودی فرهنگی نیز هست و انسانِ اجتماعی – فرهنگی در فضا زندگی می کند ، در فضا تعامل برقرار می کند و در فضا رفع نیاز می نماید ؛ از اینرو ، فرهنگ و فضا دو مقوله ای هستند که بر یکدیگر تأثیر می گذارند و تأثیر می پذیرند.
فضا می تواند ، طبیعی یا مصنوعی باشد. تأکید و تمرکز این نوشتار، بر محیط های انسان ساخت ، می باشد. محیطهایی که انسان بنا بر نیازهای مادی و معنویِ خود، ایجاد کرده است و در همین چارچوب های فضایی ، رفتارهای فرهنگی خود را به نمایش می گذارد. انسان از یک سو، رفتارهای اجتماعی – فرهنگی خود را با فضا هماهنگ می کند و از سویی دیگر، فضا را به گونه ای طراحی می کند که مطابق با رفتارهای خویش باشد.
نوشتههای مرتبط
فرهنگ
فرهنگ پدیدهای است که شامل امور مادی و غیر مادی می شود و در عین حال ، پویا است و تغییر و تحول را پذیرا می باشد. امرفرهنگی در بستر و زمینه شکل می گیرد و هر بستری ، فرهنگ خاص خودش را دارا می باشد. فضا و مکان نیز می توانند ظرف و بستر فرهنگ باشند و بسته به هر فضایی، تشابهات و تفاوت هایی در فرهنگ ها شکل می گیرد و بالعکس ؛ بسترهای مختلف ، فرهنگ های متنوعی را دارا می باشند . از آنجا که فرهنگ ابعاد بسیار گستردهای دارد ، قادر به نفوذ در امور مختلف می باشد .
در جهت روشن شدن معنای امروزی واژه فرهنگ از میان تعاریف موجود چند نمونه متفاوت بیان میشوند:
” فرهنگ کلیت درهم تافتهای است شامل دانش، دین، هنر، قانون، اخلاقیات، آداب و رسوم و هرگونه توانایی و عادتی که انسان به عنوان عضوی از جامعه به دست میآورد. (تایلور، ،۱۸۷۱)
یک فرهنگ اشارتی است به راه و روش مشخص یک گروه از آدمیان یا طرح کامل زندگی آنان. (کلاکن، ،۱۹۵۱)
فرهنگ کلیتی تام است از ویژگیهای مادی، فکری و احساسی که یک گروه اجتماعی را مشخص میکند. فرهنگ نه تنها هنر و ادبیات را در برمیگیرد، بلکه شامل آئینهای زندگی، حقوق اساسی نوع بشر و نظامهای ارزشی سنتها و باورها میباشد. (یونسکو، ۱۹۹۷)
فرهنگ عبارت است از ارزشهایی که اعضای یک گروه معین دارند. هنجارهایی که از آن پیروی میکنند و کالاهای مادی که تولید میکنند. (گیدنز، جامعه شناس انگلیسی، ۱۹۸۹)” (آشوری، ۱۳۸۶)
فرهنگ یک ایده ،اندیشه، مفهوم و ساختار نظری است ؛ همچنین یک ویژگی برای بسیاری از موضوعات نظیر تفکر انسان ، اعتقادات ، اعمال و چگونگی انجام آن می باشد . معمولاً اغلب طراحان و محققین بر اهمیت و تأثیر فرهنگ در محیط های ساخته شده همواره تأکید داشته اند ، اما هیچ کدام در مورد چیستی فرهنگ یا چگونگی تأثیر آن اظهار نظری ننموده اند . ( راپاپورت، ۲۰۰۵)
فضا
درتبیین انسان شناختی از مفهوم فضا اندیشه ی هانری لوفبور مکانی ویژه دارد. وی به ویژه در “تولیدفضا” فضا را نه تنها یک پدیده ی طبیعی یا استعلایی بلکه یک تمامیت تاریخی و یک تولید اجتماعی می داند. در واقع فضا از یک سو تجربه ی تاریخی ماست و ازسویی دیگر تجربه ی زندگی روزمره ی ما. (فکوهی،۲۳۲:۱۳۸۳)
مفهوم فضا و فضای شهری در طول تاریخ تفکراجتماعی و در قالب مکاتب تئوری کلاسیک و نو شکل گرفته است. برای مثال از نظر ارسطو، فضا مجموعه ای از مکان هاست و زمینه ای است پویا با اعراض کیفی متفاوت. این اعراض وآن زمینه ، فضا را با اصالت عمل تنظیم کرده و اسلوب می بخشند. (نوربرگ شولتز،۸۰:۱۳۵۴)
فضا مفهومی به خودی خود بدیهی نیست. این مفهوم معنایی به مراتب گسترده تر از تعریف نسبتاً ساده ی فضای فیزیکی یا طبیعی که به طور ضمنی در مباحث مطرح می شود وبه ابعاد سه گانه ی جهان بیرونی یعنی به تواترها، جدایی ها و فاصله های میان افراد و اشیا ومیان اشیا اطلاق می شود، دارد.(فکوهی، ۲۶۱:۱۳۸۳)
تعامل فرهنگ و فضا
معیارهای متفاوت و زیادی را برای ارزیابی فرهنگها در نقاط متنوع در نظر گرفته می شود، معیارها می توانند بر اساس ، طرحوارهها و تصاویر ذهنی ، آداب زندگی و آداب اجتماعی، مذهب و غیره شکل بگیرند، اما آنچه که حائز اهمیت هست ، سبک معماری و فضایی است که افراد در درون آن زندگی می کنند . با مطالعه معماری جوامع گوناگون می توان به فهم فرهنگِ آن جوامع دست یافت؛ چرا که یک فضا و بنای ساخته شده ماحصل ذهن یک معمار هست . معماری ،حاصل ذهن پیاده شدهی معمار هست و این ذهنیت با توجه به فرهنگ آن جامعه شکل گرفته شده است .
فضاهای گوناگون و شاید متفاوت از طریق تعاملات انسانی با هم در ارتباط قرار می گیرند و بر یکدیگر مؤثر واقع می شوند . فضا به عنوان بستر، در موقعیت های گوناگون ، فرهنگ خاص خود را در بر دارد. انسان ها فرهنگ ها را منتقل می کنند و سبب تغییر در فضاها و تغییر در شیوه زندگی خود و دیگران می شوند.
هر اقلیم و موقعیت جغرافیایی فرهنگ خاص خود را دارد و به تبعیت از آن ، فضا و مکان خاص خود را نیز می طلبد . معماران در گذشته در ساختن فضا و مکان ،توجه بسیاری به محیط، اقلیم و موقعیت جغرافیایی و همچنین فرهنگ می نمودند . از اینرو، فضای ساخته شده بیشترین کارایی و کمترین مشکل را برای استفاده کنندگان خود، در بر می داشت . اما آنچه که امروزه ، شاهد آن هستیم ، توجه بیش از حد به ظاهرِ فضا، مکان و ساختمان هست . یا به عبارت دیگر ، مجلل بودن و شیک بودن نمای بیرونی بیشتر از کارایی و هماهنگی فضا با فرهنگ ساکنین مورد توجه قرار می گیرد.
امروزه انسان از طریق گستردگی وسایل ارتباطی ، با جهان اطرافِ خود به راحتی ارتباط برقرار می کند و سرعت و تسهیل در امر جابجایی، سبب شده است تا دور ترین نقاط جهان نیز برای انسان ، در دسترس قرار بگیرد. گاهی اوقات ، معماران با دیدن فضاهای متفاوت و متنوع ، خواستار ایجاد همان بنا و فضا می شوند و فضا(ساختمان) را فارغ از بستر فرهنگی آن در نظر می گیرند ؛ اینجا نقش فرهنگ را کمرنگ می انگارند و فقط به پیاده کردن طرح ذهنی خود می اندیشند . در این خصوص، معماران باید توجه داشته باشند که با توجه به اقتضای هر فرهنگ و بستر ، فضایی در خورِ همان بستر فرهنگی ساخته شود . اگر بین فرهنگ و فضای ساخته شده ، هماهنگی و ارتباط مستقیم وجود داشته باشد، فضای ایجاد شده ، مکانی می شود که آرامش و امنیت فضایی را برای ساکنین خود به همراه می آورد . افراد از بودن در این فضا و گذراندن زمان در چنین فضایی لذت می برند ، نه اینکه سعی کنند به بهانه های مختلف فضا را ترک کنند و بیرون ازآن، زمان خود را سپری کنند . به بیان دیگر، فضا و فرهنگ بسیار با هم در ارتباط هستند و در هم تنیده شده اند و اگر فضا با فرهنگ خود ، همخوانی داشته باشد ، بیشترین کارایی را برای استفاده کنندگان خود دارد. اگر فضا در بستر فرهنگی ای قرار بگیرد که متضاد با آن باشد ، مکان و بستری مزاحم برای ساکنین خود می شود .
انسان در فضاهای مختلفی ، زمان خود را سپری می کند و آن فضایی که بیشترین اهمیت را برای انسان دارد، خانه هست ؛ چرا که از گذشته تا به امروز ، همیشه و همیشه خانه مأمن و پناهگاهی برای انسان بوده است . انسان بعد از گذراندن فعالیت های روزمره خود احتیاج دارد تا در مکانی امن و آرام بیاساید و آن فضا اغلب ، شامل خانه می شود.خانه به عنوان فضا ، از طریق انسان با فرهنگ در ارتباط است . انسان ها بر اساس عوامل بسیار متنوعی ، طرحواره های ذهنی متعددی در اذهان خود دارند و گاهی این طرح های خود را در خانه و مسکن پیاده می کنند . افراد می خواهند با تغییر نوع مسکن خود ، نقشه ذهنی خود را پیاده کنند و آنچه را که طالب آن هستند ، کسب کنند . اما آنچه اغلب رخ می دهد ، با آرزوها و ذهنیت افراد مطابقت ندارد.
کسی که برای مدت مدیدی در خانه های بزرگ ، با فضای وسیع زندگی کرده است ، سخت است که بخواهد در آپارتمانی کوچک زندگی کند . در آپارتمان ها سقف خانه کوتاه می شود ، تعداد فضاهای قابل استفاده کاهش می یابد و به تبع آن استفاده حداکثری از فضا به استفاده حداقلی مبدل می شود . شیوه زندگی تحت تأثیر قرار می گیرد ، رفت و آمد ها کاهش می یابد و فردگرایی شکل می گیرد .
“مفهوم خانه” به عنوان یک شکل کالبدی، بر اساس سازمان فضاهای داخلی قرار نمیگیرد، بلکه “معنی ” در طراحی آن اهمیت پیدا میکند. در زندگی روزمره “معنی” در استفاده از فضاها نهفته است. مکان ها دارای معنی هستند و خانه مکان اصلی فعالیتهای روزانه انسان می باشد .)۱۹۹۵ .(Zukin,
راپاپورت اظهار می دارد که مسکن و سکونتگاه ها توصیفی فیزیکی از عوامل مشترک اجتماعی هستند. او هم چنین خانه را یک حقیقت انسانی می داند که انسان حتی در سختترین شرایط، برای دستیابی به خانه آرمانی خود تلاش نموده است، و میتوان انتخابهای او را که مستلزم وجود ارزشهای فرهنگی است، در آن مشاهده نمود . لذا فرهنگ اجتماعی، عامل اصلی در ساختار روش زندگی و شکل فیزیکی خانه ها و سکونتگاهها میتواند یک تجسم فیزیکی از محیط آرمانی در نظر گرفته شود.
ساکنان یک محدودهی فرهنگی بر اساس باورهای درونی ، ارزش ها و طرحواره های فرهنگی خود ، در محیط زندگی به تعامل با یکدیگر می پردازند و انسان بر محیط زندگی خود تأثیر می گذارد و در عین حال ، تأثیر نیز می پذیرد و ماحصل این فرایند طولانی مدت ، تغییر و تکوین در محیط های انسان ساخت ، می باشد.
“انتخابهای خاصی که جامعه روا و عرف میشمارد مظهر فرهنگ آن جامعه است. در حقیقت یکی از راههای بررسی فرهنگ نظر کردن به عامترین انتخابهای جامعه است. روایی انتخابهاست که در هر فرهنگ اماکن و بناها را از اماکن و بناهای فرهنگهای دیگر متمایز میکند.” (راپاپورت، ۱۳۸۸)
رفتارهای انسانی همواره در بستر محیط شکل میگیرند و محیط به مثابهی ظرفی است که فعالیت های انسان را تحت الشعاع قرار می دهد و با نادیده گرفتن محیط،نمی توان شرایط رفتاری و عوامل فرهنگی را مورد تجزیه وتحلیل و ارزیابی قرار داد. به عقیده ی لوفبور انسان ها بر اساس نیازهای اجتماعی خود فضای زندگی خویش را ساماندهی می نمایند.
منابع
آشوری، داریوش (۱۳۸۶)، تعریفها و مفهوم فرهنگ، چاپ سوم، نشر آگه، تهران.
ثلاثی، محسن (۱۳۸۷)، جهان ایرانی و ایران جهانی، چاپ پنجم، نشر مرکز، تهران.
راپاپورت، آموس (۱۳۸۸)، انسانشناسی مسکن، چاپ اول، نشر حرفه هنرمند، تهران.
فکوهی، ناصر،۱۳۸۳، انسان شناسی شهری، تهران، نی
نوربرگ شولتز، کریستیان( ۱۳۵۴) هستی، فضا و معماری، ترجمه ی محمدحسن حافظی، انتشارات دانشگاه تهران، تهران.
‐ Rapoport, Amos,(2005) Culture Architecture and design, Locke science publishing company, Inc, Chicago, USA.
‐ Zukin, Sharon, Cultures of Cities, Cambridge, Mass.; Oxford: Blackwell, c1995
maryamhoseinyazdi@yahoo.com