انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

فرهنگ «دیپلم ردّی»

امروزه پدیده هایی همچون فقدان مطالعه، خشونت، بی اعتمادی و … رخ می دهد که نمی دانیم بر ما چه گذشته و چنین وضعیتی را تجربه می کنیم. اما با دیدی تحلیل گرانه، می توان این واقعیت را از یک جنبه ی خاص مورد بررسی قرار داد. آن چه در این جا به آن اشاره می شود، فرهنگ تربیتی جامعه ایرانی است که در مقطعی انعطاف بیش از حدی برای پذیرش نمونه های انسانی کم عیار و کم سواد به خرج داده تا اینک فرهنگ و ارزش های دسته جمعی آن ها بر جامعه مستولی باشد. فرهنگی که آن را اغلب کوچه بازاری نامیده ایم، اما یکی از مخزن های اصلی معرفتی زندگی روزمره به حساب آمده و توانسته است در برابر فرهنگ مدرسه و دانشگاه قد علم کرده و ارزش های آن را در زندگی واقعی بشکند.

«دیپلم ردّی» اصطلاحی است که بیش از این که به این گروه شامل شود، به ناکارآمدی نظام «تعلیم و تربیت» مربوط است، آن هم نه صرفاً آموزش و پرورش بخت برگشته که غالباً مورد تیزی انتقادات واقع می گردد، اگرچه این قصه هم بی دلالت نیست. اما آن چه که به این گروه، دیپلم ردّی ها، یا افرادی که تجربه های موفقی در تحصیل و اجتماعی شدن در نظام تعلیم و تربیت نداشتند، فرصت داده و رسمیت بخشیده است، هنجارهایی بوده که سابق بر آن در جامعه رواج داشته و این گروه به سوی انطباق و پذیرش این هنجارها سوق داده شدند. فرهنگ رسمی کوچه و بازار که متعلق به نسلی پیشین بود، با فرهنگ «مدرسه» که حاصل تعاملات دوستانه و خیابانی دانش آموزان بود، در تعامل بود، یا قرار بود از طریق آن حذف شود، یا خود را در میان بخشی از دانش آموزان بازتولید کند.

فرهنگ «دیپلم ردّی» تا بیست-سی سال پیش یک فرهنگ حاشیه ای و نامقبول در نظام مدرسه بود. نه نظام تعلیم و تربیت، نه معلمان و نه سردمداران جامعه آن را قبول داشتند، نه فرهنگ رسمی مدرسه با آن شناخته می شد. حتی خود دانش آموزان مردودی یا فراری از تحصیل هم خود را عضو طرد شده فرهنگ رسمی قلمداد کرده و با یک نوع سرخوردگی و فروکوفتگی از مدرسه و حتی والدین احساس حاشیه ای بودن می کردند. در میان آن ها، به جای علاقه به تحصیل، علاقه به تحرّک، وقت گذرانی در کوچه و شاگردی در کارگاه مکانیکی و بازار غالب بود. خشونت، دعوا، هجو و لاطائلات موجود در خیابان و دروازه های شهر ناشی از این بود که آن ها از زیر بار هنجارهای سازنده ی مدرسه و دانشگاه گریخته و در آزادی عینی که برای شان ایجاد شده بود، درخیابان ها به هم می ریختند تا همیشه شاهد دعوا و خشونت یا چشم چرانی و جک گویی این گروه باشیم.

از دیرباز، لات ها و خیابان گردها، اشراری که گاز موتورشان به نسلهای قبل ناخوشایند بود و زنجیر در دست می گرداندند، مسئله ای بود که همه برای هدایت و کنترل آن ها دارای فرضیه و حکمی بودند. دیپلم ردی، فراری از مدرسه و بیش فعالانی که فرصت نشستن در مدرسه نداشته و در خیابان ها شرارت می کردند، مسئله ی اخلاقی روز در نیم قرن گذشته بودند. آن ها موضوع نصایح اخلاقی و کنترل اجتماعی بودند. کتابهای «جوانان چرا؟!» در مذمت چشم چرانی ها و دعواهای این ها نوشته می شد و سعی می کرد فرهنگ فراری از مدرسه و کتاب را با نصیحت و کتاب کنترل کند. اما برای نوجوانان امروزی به مدد توسعه ی فعالیت های ورزشی، شور و حال هایی که تا دهه ها پیش مدرسه را با گردنکشی بر هم می زد، در مسابقات ورزشی تخلیه می شود.

مطرودان و گریختگان مدرسه، به جای همراهی با برادری که دکتر، مهندس، روزنامه خوان و حزبی شده بود، به دلایل متعددی، فرصت تحصیل نیافته و به طبع و روحیه ی نسل های قبل که ادبیات شفاهی، جک گویی و بی سوادی در میان شان شایع تر بود، نزدیک تر ماند. لذا آن گروه که بیشتر تحصیل کرد، از هنجارهای رسمی موجود در کوچه و بازار دورتر شد و آن که حوصله ی درس خواندن و مطالعه نداشت، دنبال شاگردی در حجره ی پدر یا کار و کاسبی و نان و آب رفت. او به جای علم، ثروت یا به جای تکلیف مدرسه، شاگردی دکّان را پذیرفت و طوری که حجره داری می گفت « بچه ای که معنی پول را بفهمد، درس و مشق را ول می کند»، میدان فراخ داد و ستد را به جای محیط بسته ی مدرسه انتخاب کرد.

فرهنگ مطرود از مدرسه، در بازار و اقتصاد و فرهنگ میان سالانی که در جامعه مقبولیت پیدا کرد، چرا که پذیرش آن، به جای مطالعه و آداب مدرسه ای، مشروط بر تسلط ادبیات شفاهی و تعاملات دوستانه و رندی و بذله گویی تأکید داشت، ادغام شد. به جای رسم و رسوم مدرسه، کتاب و سکوت، به گفت و گو با مشتری، چرتکه و دادزنی مشغول شد. با گذشت زمان و سلطه ی این فرهنگ بر تعاملات اقتصادی و اجتماعی، دیگرِ بیکارانی که شامل تحصیل کرده ها بود و روزبه روز بر تعداد آن افزوده می شد، یا دوباره در بازار سنتی میان سالان ادغام شد که با هنجارهای « دیپلم ردّی » مأنوس بود، یا در صنف های غیر مرتبط با رشته ی خود مشغول می شدند که دیگر فرصت تعامل با هنجارهای عمومی برای اعتلای ارزش های مدرسه برای آن ها مهیا نبود.

اینک شکاف بزرگی میان فرهنگ مدرسه ی سی سال قبل و فرهنگ مدرسه ی نوجوان ها و نسل خلاق رباتیک، اینترنت و تبلت وجود دارد، تا جایی که می توان گفت ارزش های میان سالان بیست سی سال قبل، برای آن ها شبیه به فرهنگ اجدادی و کهنه کوله می نماید. در این شکاف ناشی از این است که در سالهای قبل فرهنگ مدرسه از طریق گریز اغلب فارغ التحصیلان اثرگذار بر هنجارهای ارزشی علم و دانش، موجب تقویت فرهنگ «دیپلم ردّی» شده است. اما اینک، ارزشهای مسلط نیم قرن قبل با ارزش های نوجوانی امروز مواجهه ی عمومی دارند.

خیابان محل مواجهه ی این دو گروه است. مدیریت تعاملات خیابانی، امروز نوجوانانی را رویاروی خود می بیند که تا دیروز غایب اصلی فرهنگ مدرسه بودند. زنانی که تا بیست سی سال قبل و به تبعیت از نسلهای بی سواد پیشین، از فرهنگ مدرسه مستقیما به سوی خانه سرازیر می شدند تا به تکرار فرهنگ بپردازند، امروز به دنبال تحرک در جامعه، حضور نمادین و فراغت و درک آرامش بیشتر در خیابان هستند. آن ها جدال قهرمانانه ای با مردان موتور سواری داشتند که سالهای سال موجب رنجش و آزار دختران می شدند، اما اینک زنان به دلیل تسلط بر مهارت های ورزشی و توانمندی درونی، از امنیت بهتری نسبت به سالهای قبل برخوردار شده اند. تا جایی که مدام مطالبه ی حضور در همایش های تشویق ورزش های قهرمانی را دارند.
بخش زیادی از چالشی که فرهنگ «دیپلم ردّی» به خود می بیند، وجود نوجوانانی است که دنیای دیجیتال را به عنوان محیط رسمی خود می شناسند. آن ها بیشتر هماهنگی های خود را به جای کافه ها و مشاغل، در محیط مجازی انجام داده و برای حضور خیابانی خود ارتباط ذهنی منسجم تری دارند. اما فرهنگ جک گویی، رندی ادبیات کوچه بازاری، سعی دارد دوباره این گروه را از ارزش های آموزشی سست کرده و به سوی خود جذب کند. یکی از این راه کارها، تقویت کتاب های کمک درسی-ای است که برچسب تنبل را به هویتی سرگردان تبدیل کرده است. دانش آموز امروزی اسیر تقلاهای رقابت جویی والدینی است که با ارزشهای دیپلم ردی دیروز، تجربه ی تحصیل را به رقابت پهلوانی در میدان تجارت تبدیل کرده است.
دانشگاه و سازمان بندی اجتماعی از گزند فرهنگ «دیپلم ردّی» در امان نماندند، تا جایی که فرهنگ دیپلم ردی امروزه در پایان نامه نویسی و کسب فرصت های اجتماعی و تحصیلی با رویکردهای خارج از هنجار مدرسه و دانشگاه صورت می گیرد. پدیداری مدرک هایی که قابل ارجاع به گزاره ی معنادار نیست، تهی و فاقد تصویری فرضی است، بیش از آن که در عملکرد دانشگاه خودنمایی کند، در عملکرد مسائلی خودنمایی می کند که آسیب های اجتماعی، محیط زیست پریشان و کشمکشهای طبقاتی و سیاسی را به بار می آورد. رسمیت فرهنگ «دیپلم ردّی»، موجب شده است اینک هر فهم جدیدی از مدرسه یا طرد شود یا منحرف.
فرهنگ رسمی «دیپلم ردّی» رایج در کوچه و بازار، عبور و مرور خیابانی و گشت و گذار عمومی، چندان معیار صحیحی برای تعلیم و تربیت و اجتماعی شدن برای غالب خانواده ها سراغ ندارد که اینک بتواند قدرت بازتولید خود در نسلهای جدید را هم داشته باشد. میراث اصلی فرهنگ رسمی جامعه که شبیه فرهنگ «دیپلم ردّی» مدارس سی سال پیش است، فقدان مطالعه، خشونت و بی اعتمادی ای است که اگر نوجوانان امروزی مسئولیت بازتولید آن را بپذیرند، آینده ی تاریکی برای این سرزمین رقم خواهد خورد.

منبع:
روزنامه ی روزان، ۱۹اسفند ۱۳۹۶
بازنشر با تغییرات