انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

فرهنگواره ضرب‎المثل‌های سبزواری

موسی‌الرضا غربی

فرهنگواره تحلیلی امثال و حکم: ضرب المثل های سبزواری ۱۰۰۱ مثل و کنایه،حسن محتشم ، سبزوار:دانشگاه آزاد اسلامی سبزوار ،۱۳۷۸، ۲۹۲ صفحه
ضرب المثل ها عباراتی موجز و کوتاه و در عین حال دارای مفاهیم ومضامینی بلند وعمیق هستند.وقتی قضیه ای برای مردمی برحسب تجربه زندگی خود و گذشتگان مسلم و بدیهی می شود

، آن را بصورت جملاتی کوتاه به نثر یا نظم بیان می کنند از همین روست که برای درست جلوه دادن و تاثیر بیشتر سخن خود از این جملات استفاده می کنند، بنابراین ضرب المثل ها در واقع عصاره خرد جمعی یک ملت است که در گذر زمان صیقل یافته وسینه به سینه به نسل بعد انتقال یافته است.
در کتاب فرهنگواره ضرب المثل های سبزواری نویسنده به گونه ای تحلیلی به بیان ۱۰۰۱ ضرب المثل وکنایه رایج در بین گویشوران ، گویش سبزوای پرداخته است که تعدادی از این مثل ها در سایر نقاط کشور نیز رواج دارند والبته تعداد قابل توجهی از آنها هم مختص منطقه سبزوار است.
مولف در پیشگفتار کتاب در مورد چگونگی تنظیم کتاب می نویسد: «ابتدا تصمیم بر آن بود که کلیه مثلها و کنایه های مستعمل در گویش سبزواری جمع آوری شود ، اما ورود به گود عمل نشان داد که پهنای کار زیاد است.ناچار می بایست به حدی بسنده می شد . لطف قادر متعال شامل حال شد و عدد هزار ویک که انتخابی است به تعداد نامهای مبارک پروردگار ونشانی بر نامحدود بودن اسامی ذات اقدسش، نصب العین قرار گرفت.لذا عدد ۱۰۰۱انتخاب و تعداد مثل های این رساله را به آن محدود کردیم. »

مولف بعد از برگزیدن ۱۰۰۱ کنایه و مثل در گویش سبزواری ، آنها را به صورت الفبایی لیست و شماره گذاری کرده و به گویش سبزواری آورده است و به آوانگاری آنها با الفبایی فونیتک پرداخته است، در مرحله بعد تک تک واژگان غریب را معنی کرده و در موارد لازم در زیرنویس کتاب ،به برخی موارد دستوری وزبانشناسی در مورد آنها اشاره کرده است.

علاوه بر این به طور کلی برای هر مثل دو عنوان ذکر کرده اولی مفهوم کلی و دومی مورد استعمال. در ذیل عنوان اول ،مثل را به زبان فارسی معیار برگردانده است و معنای کلی آن ذکر شده است.در ذیل عنوان بعدی نویسنده شرایط و موارد استفاده از مثل را بیان کرده است که این خود موجبات زنده ماندن آن را فراهم می کند. در این قسمت علاوه بر اینکه سعی شده است موارد استعمال مثل به روشنی بیان شود در برخی موارد به ریشه یابی مثل وخاستگاه آن ویا آوردن شاهد مثال های از ادب پارسی نیز مبادرت شده است که این خود بر شیرینی اثر افزوده است.
در پایان فهرست کلیدواژه¬ها یا نمایه آمده که اثر را مخصوصا برای محققان و پژوهشگران کارآمدتر کرده است.

کتاب حاضر همچنین دارای دیباچه ای می باشد که در آن در مورد دو موضوع کلی «امثال وحکم» و «خصوصیات گویش سبزواری» بحث شده است در ذیل عنوان اول ابتدا تعریف مثل از نظر قدما ومتاخر بیان شده است وسپس به لزوم گردآوری امثال وحکم تاکید شده است و در ذیل عنوان بعدی به بررسی مختصات گویش سبزواری در هفت مبحث مهم دستوری :حروف و حرکات اسم ، فعل ، ضمیر،قید ،صوت و عدد پرداخته است.
حسن محتشم از اساتید قدیمی زبان و ادبیات فارسی سبزوار است که در حوزه ادبیات عامه مردم سبزوار به پژوهش پرداخته است. ایشان آثار دیگری در حوزه فرهنگ عامه مردم سبزوار نیز به رشته تحریر در آورده اند ، که از آن جمله می توان به فرهنگنامه بومی سبزوار( این کتاب در مورد واژه-ها و اصطلاحات گویش سبزواری همراه با شرح، معنی و شاهد مثال شعری و علائم آوانگاری واژه¬هاست. ) و کتاب درد و ورد (این کتاب در سه بخش تدوین شده است. مؤلف در بخش اول و دوم: به معرفی موقعییت جغرافیایی سبزوار، سابقه تاریخی و برخی از چهره¬های علمی و ادبی و به خصوصیات مهّم دستوری گویش سبزواری به طور مختصر پرداخته است. در بخش سوم: گیاهان دارویی سبزوار را با شرح خواصّ دارویی و درمانی آنها به همراه تصویر به تفصیل توضیح داده است.) اشاره کرد.
در پایان جهت آشنای بیشتر با اسلوب کتاب چند مورد از ضرب المثل های کتاب را می آوریم:
۱۶_ آدم که سوار شتر مره از هیلوک هیلوکش نمترسه
Adam ke sovar shotor mara ez heyluk_ heylukes nametarsa

واژگان: مره: می شود هیلوک هیلوک : راه رفتن شتر نمترسه: نمی ترسد
مفهوم کلی: کسی که سوار شتر می شود از بد راه رفتنش نمی ترسد. یعنی کسی که کار مهمی را شروع می کند، از مشکلات احتمالی و اظهار نظر های بی مورد مردم نمی ترسد.
مورد استعمال: در نصحیت یا دفاع از کسانی که دست به کارهای مهم میزنند،ولی از سختی های آن وحشت دارند ،به کار می رود.

۳۳_ آواز دهل شنفتن از دو خوشه
Avaze dohol shonoftan ez dir khuse
واژگان: شنفتن : شنیدن دیر :دور خوشه : خوش است

مفهوم کلی: آواز شتر شنیدتن از دور خوش است. کنایه از اینکه ،محاسن و مکارمی که به افراد نسبت می دهند ، اغلب از اغراق برخودار است.
مورد استعمال: وقتی می گویند که با تعریف و تمجید بیش از حد دیگران روبرو می شوند. نظیر ابیاتی که می آید :
باشد از دور خوش به گوش مجاز از من آوازه از دهل آواز
حدیقه سنایی

زاهد گوید بهشت با حور خوش است من می گوییم با آب انگور خوشست
این نقد بگیر و دست از آن نیسه بدار آواز دهل شنیدن از دور خوشست
رباعیات خیام

۱۰۵_ از حموم میی بار به خنی شییت از رخت شستن میی بار به خنه مارت
Ez hammum miyi bar be khaney shiyet ez rakht_shostan miyi bar be khaney mare
واژگان: میی: می آیی بار: برو خنی : خانه شییت : شویت مارت: مادرت
مفهوم کلی: وقتی از حمام می آیی برو به خانه شوهرت ،وقتی از جامعه شویی می آیی برو به خانه مادرت.
با توجه به اینکه در قدیم منازل دارای حمام ولوله کشی آب نبوده ، زنان از حمام عمومی و آب چشمه و قنات استفاده می کرده اند. شاید این مثل بدان جهت شایع و رایج شده که بعد از استحمام زن پاکیزه است ودر چشم شوهر بیشتر جلوه می کند.ولی بعد از کار لباسشویی زن خسته و نالان و نیز ژولیده و گرسنه است و در چنین وضعی مادر بهتر او را تیمار می کند.
مورد استعمال: به عنوان یک تجربه اخلاقی _ رفتاری ، در مقام نصیحت بیان می شده است.

۸۹۶_ و دیکون غلوم مل شمس ممنه
Ve dikun qolum molle_shams memana

واژگان: و: به دیکون: دکان غلوم: غلام فرزند ملا شمس نام مردی است ممنه: می ماند
مفهوم کلی: به دکان غلام ملا شمس می ماند. یعنی ، بس که شلوغ ودر هم ریخته است، مغازه غلام ملا شمس می ماند.
مورد استعمال:در مورد جاهای به هم ریخته و شلوغ به کار می رود و از آنجا ریشه گرفته است که حدود سالهای (۱۳۲۵ تا ۱۳۴۵) پیرمردی متدینی به نام غلام ملا شمس در خیابان بیهق شهرستان سبزوار مغازه داشت. در مغازه این پیرمرد همه نوع جنس ، از جمله انواع کتب و نوشت افزار وجود داشت. ولی بسیار در هم پاشیده و نامنظم در کف دکان بخش شده بود و مرحوم غلام که به « غلوم »معروف بود، روی اجناس و لوازم دکانش می نشست و معامله می کرد. با وجود کهولت سن با هوش بود و چیزی که می خواستی به راحتی در میان اشیای بهم ریخته پیدا می کرد.شلوغی دکان غلوم در زمان حیات او نیز در بین مردم مثل شده بود.
خدایش رحمت کناد که او از شلوغی دنیای فانی رست ودنیای ما همیشه چون دکان اوست.