غلبه حیات دفاع مقدسی، غفلت از سایر اشکال ممکن حیات جنگ است (معرفی دو مقاله از مقالات کتاب سه نگاه …)
بهگمانم برای دانشجویان، استادان، پژوهشگران و دستاندرکاران ادبیات پایداری و علاقهمندان به مطالعهی آثار منتشرشده در این حوزه، نمایشگاه بینالمللی کتاب فرصت مناسبی برای تهیهی کتابها و نشریاتی باشد که به شکلی از اشکال به ادبیات پایداری مربوطاند. همچنین احتمال میدهم یک معرفی مختصر و مفید از محتوای یک اثر، شانس بیشتری در اختیار آن قرار میدهد که در میان انبوه و انباشت آثار عرضهشده در مجال کوتاه نمایشگاه، خودی نشان دهد و توجه بازدیدکنندگان را جلب کند.
با این پیشبینی از تاریخ انتشار کتاب سه نگاه به مسئلههای موجود در سه ساحت «فرهنگ»، «روایت» و «پژوهش» جنگ/ دفاع مقدس (فرانک جمشیدی و علیرضا کمری، ۱۳۹۸، تهران: سورهی مهر)، چهار معرفی از این کتاب نوشتهام که یکی از آنها به نام «سه نگاه در یک نگاه» در همین سایت منتشر شده و سه معرفی دیگر، به ترتیب تاریخ انتشار، در نشانیهای ذیل دستیابشدنیاند:
ـ «پرسشهایی که کتاب سه نگاه …، مخاطبان خود را به تفکر درباب آنها فرامیخواند»، سایت تاریخ شفاهی، ۲۷/۱۲/۱۳۹۷، (برجستهسازی پرسشهای مکنون در مقالات آقای کمری در سه ساحت یادشده)،
نوشتههای مرتبط
ـ «ذکر مصیبت؛ بنمایهی فرهنگی خاطرات دفاع مقدس»، https://t.me/mohsenhesammazaheri، ۲۱/۱/۱۳۹۸، (معرفی یکی از مقالات کتاب سه نگاه … با همین عنوان)،
ـ «مسئلهکاوی، شکیب و شیدایی توأمان میخواهد»، روزنامهی ایران، ۲۴/۱/۱۳۹۸، (توضیح چرایی تدوین مقالات آقای کمری در سه ساحت یادشده براساس رصد مسئلههایی که ایشان در ورای موضوع هر مقاله به آنها اندیشیده است)،
در این نوشتار، دو مقاله از بخش نخست را، که ناظر بر ساحت فرهنگ (مشتمل بر زبان، ادبیات و هنر) و دربرگیرندهی ۸ مقاله است، معرفی میکنم:
مقالهی «جنگ؛ زبان، اندیشه و فرهنگ»
موضوع این مقاله، دربارهی زبانی است که در ایران به کمک آن، از/ دربارهی جنگ هشتساله سخن گفته میشود. بهزعم کمری، چرایی مسئلهشدگی موضوعی به نام «زبان»، به رابطهی پیچیدهی جنگ و زبان و اندیشه و فرهنگ برمیگردد. به این معنا که بازتاب جنگ در ذهن و زبان، و تولد فرهنگ و ادبیات و هنر، بهمثابه وقوع دوم و حیات ثانوی بسیار محل اعتنا و توجه است، بهویژه که استمرار واقعه یا رویداد جنگ بهواسطهی تولید بینهایت اشکال ممکن حیات این پدیده، از درون حیات ثانوی، شدنی خواهد بود؛ حیاتی که آراسته به جامهی ادبی، هنری و فرهنگی است.
کمری بر آن است که آنچه این وقوع دوم را به یک مسئلهی جدی تبدیل کرده، واپسرانی یا حاشیهشدگی همهی اشکال ممکن حیات ثانوی جنگ یا، دستکم، رسمیتنیافتگی آنها، مگر حیات دفاع مقدسی است؛ حیاتی که بهطور بیوقفه در زبان شعر، خاطره و داستان بازتولید میشود.
به نظر کمری، بدیهیشدگی، مانع جدی تأمل و تأنی دربارهی چیستی دلایل غلبهی این حیات و چرایی رواج و قبول آن، و چگونگی پیدایی و رشد آن شده است.
مقالهی «رابطهی اسم و مُسمّا در دو اصطلاح جنگ تحمیلی و دفاع مقدس»
مقالهی فوق را میتوان در ادامهی مقالهی پیشین دانست. موضوع این مقاله، بررسی سه نام یا عنوان «جنگ هشتساله ایران و عراق»، «جنگ تحمیلی» و «دفاع مقدس» است. به نظر کمری موضوعیت این بررسی برمیگردد به مکدرشدن شأنِ صدور و منزلت تاریخی عنوان یا نام «دفاع مقدس» که خود ناشی از تصور و تلقی شبهتبلیغی و مطلقگرایانه و ارزشیپندار از جنگ هشتساله است که همچون هالهای گرد این واقعه را فراگرفته است.
سخنان کمری در این مقاله، مخاطب را به این نتیجه میرساند که خوانش دفاع مقدسی از جنگ یا خوانش جنگ بهمثابه دفاع تقدسیافته، از منظر آثار تولیدشده در حوزهی خاطرات جنگ، یک مسئلهی جدی و پیچیدهی اجتماعی است که بهمرور به یک امر پرابلماتیک تبدیل شده است. وی در اینخصوص، دو عامل را بیش از همه تأثیرگذار معرفی میکند؛ یکی، اصرار نهادهای دستاندرکار جنگ/ دفاع مقدس بر نقل و ترویج «صورت» دفاع مقدس، فارغ از توجه به «محتوا»ی آن و، در نتیجه، ابتلای این نهادها به آفت تکرار کسالتبار و عارضهی مناسبتزدگی ـ مناسکگرایی و دیگری، اتکای نهادهای یادشده به همان تلقی و ذهنیتی که از گذشتهی سپریشدهی جنگ در اذهان جامعهی جنگآشنا و جنگرفته وجود داشته و خوشگمانی آنها به اینکه آن گذشته احتمالاً برای مخاطبان جنگنادیده و جنگناکرده نیز آشنا باشد و، بنابراین، اهتمام آنها به بازتولید همان زبانِ احساسی ـ عاطفی و تبلیغی ـ تهییجی به امید دریافت همان تأثیرگذاریها و بازخوردها در جامعه.
کمری ضرورت پرداختن به مسئلهی خوانش دفاع مقدسی از جنگ را به پیدایی و رشد تدریجی پدیدهای به نام «پرسش» و حتی «شبهه» از/ دربارهی جنگ نسبت میدهد و ظهور و بروز این پدیده را ناشی از فاصلهگیری از جنگ و توانایی جامعه به چیرگی بر هیجانات عاطفی احساسی میداند. وی بر آن است که حتی اگر بپذیریم مقدسبودن دفاع در جنگ هشتسالهی ایران و عراق، بطن پنهان و درونی این جنگ بوده و فرض بگیریم در اینخصوص، اجماعی هم وجود داشته باشد، اما واقعیت این است که به صرف کاربرد این نام نمیتوانیم انتظار داشته باشیم نسل جنگندیدهی جوان امروز همان معنای دفاع مقدسی را از جنگ استنباط کند و به چگونهبود پیدایی این معنا و اهمیت آن واقف شود.
هدف کمری از طرح این مسئله، توجهدادن مسئولان و پایکاران جنگ/ دفاع مقدس به دو نکتهی مغفول است؛ یکی، جغرافیای زبان سخنگفتن در باب این واقعه (که به نظر ایشان، به جای آن، معمولاً به جغرافیای وقوع حادثه توجه تام و تمام صورت میگیرد و به همین سبب در آثار خاطرهای جنگ/ دفاع مقدس شاهد نوعی فارسیسازی ـ تهرانیزهکردن زبان خاطرات هستیم) و دیگر، زبان بهمثابه ابزار تفکر و اندیشه (که به نظر ایشان، به جای آن، معمولاً زبان بهمثابه ابزار تبلیغ و تهییج به کار گرفته میشود و به همین سبب، آثار خاطرهای جنگ/ دفاع مقدس چندان بهروز، و با واقعیتهای اجتماعی و مسئلههای جاری جامعه همراه نیستند و از فرط تبلیغیبودن، زمانسوزند و حوصلهبَر، نه اندیشهساز و پُر برگ و بَر).