انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

علیه تنفر پاره ششم: نگرانی – بخش دوم

امکه (۱)

با این حال، امروزه اصطلاح «شهروند نگران»(۲) سپری گفتاری شده است تا از بحث منطقی دلایل نگرانی ها احتراز شود. تو گویی درمباحث سیاسی احساسات، موردی قابل توجیه و یا نه، مناسب یا نه، مربوط یا نه نبوده بلکه به خودی خود دلیلی است محکم برای اثبات ادعا. تو گویی همانند عشق و امید، دلایل نگرانی نیز روشن نیستند، تو گویی دلیل و مورد نگرانی نیز قابل انطباق و یکی هستند. تو گویی نگرانی با قدرتی که گوته در فاوست مطرح می کند هم گوهر نیست: که دید قربانی خود را چنان ضعیف می کند که وی قادر نیست به شناسایی خوشبختی و موفقیت و هر آنچه مطمئن و استوار، توجه کند.

منظور از بی ارزش سازی موضوع نگرانی نیست، بلکه باید آن را از نزدیک مورد مداقه قرار داد و اجزای آن را شناخت. نگران ها باید بین نگرانی و« فرافکنی دلزدگی»(۳) تمایز قایل شوند. این اصطلاحی است که مارتا نوسبون فیلسوف، برای توضیح نفی تمام و کمال «دیگری» به بهانه دفاع از خود، به کار می برد.
دلایل بیشماری تیشه به ریشه احساس همدردی و محبت در روابط اجتماعی می زند: به نظر نوسبون، خود شیفتگی، به همراه ترس و فرافکنی دلزدگی جزء انفکاک ناپذیر آن است.

اما هدف « شهروندان نگران» بری ساختن خود از هر گونه نقد اخلاقی و یا سیاسی است. اینان را باید از نژاد پرستان و دست راستی های افراطی متمایز ساخت. هیچ کس نمی خواهد نژاد پرست باشد، زیرا که این مهر، تابویی است که حتی نژاد پرستان از آن گریزانند. نگرانی نیز پوششی مناسب است برای سایر احساسات همچون بیگانه هراسی که تحت آن از نقد محفوظ است و بدین ترتیب بیگانه هراسی در عینی که از نظر اجتماعی مورد سؤال قرار می گیرد، تأئید هم می شود، زیرا طرد، کینه و لجی پوشیده در پرده نگرانی، مرز های آنچه از نظر اجتماعی قابل قبول هست ( نگرانی) و نیست (کینه و طرد و …) را مخدوش می کند.

تنفر «شهروندان نگران» از مهاجرین، ‌شر خواندن مسلمانان، کهتر پنداشتن متفاوتین ( چه در عشق، چه ظاهر، دین و یا ….) نقابی است که نگرانی را غیر قابل نقد و پرسش می سازد. «شهروند نگران» از کوچکترین انتقادی در امان است، زیرا از نظر اخلاقی چه ایرادی می توان به نگرانی و دلواپسی گرفت؟ تو گویی هر چه باید در جامعه مورد قبول گردد، زیرا پیروزی از هر معیاری، خود مرکزی این افراد را محدود می کند.

کسانی که خود را در پس این نام مخفی می کنند، مانند حزب آ اف د (۴) و یا پگیدا(۵)، به تنهایی دم از «شهروندان نگران» نمی زنند، بلکه برخی روزنامه نگاران نیز در حالی که می بایست با آرامش به تحلیل دلایل و اهداف نگرانی پرداخته و با افشاگری ریشه های آن به نقدش بنشینند، در ارج دهی به این گروه /احساس فعال بوده اند. وظیفه روزنامه نگار/خبرنگارحرکت در جهت احساسات خوانندگان در هر مورد، و یا پیشداوری در باره جنبش های اجتماعی نیست بلکه بر عکس به تحلیل استدلال ها، استراتژی ها و روش ها پرداختن و در نهایت آن ها را مورد آزمون نقاد قرار دادن است.

این تنفر مخفی در ردای «نگرانی» آیا نماد ( و یا سوپاپ) یک تجربه جمعی محرومیت راست ها، به حاشیه راندن و یا کمبود نمایندگی سیاسی نیست؟ یافتن سرچشمه این نیرو و انرژی تنفر و خشونت را که در این همه مناطق دنیا دامن گسترانده، باید با روشن بینی جستجو کرد. به علاوه جوامع مورد حمله این سیاست ها باید از خود بپرسند چرا سریع تر و پیش تر توانایی تشخیص زخم هایی را که تنفر و جزم گرایی آرام می کند، نداشته اند. کدام چشمبند های اجتماعی مانع از دیدن عدم رضایت ناشی از بی عدالتی هاست؟

پژوهش های مثمر ثمر در این زمینه بیشتر درراستای تفکر ژان پل سارتر بوده و توسط دیدیبه اریبن صورت گرفته است. سارتر معتقد بود که گروه ها ی سیاسی متمایل به جزم گرایی و نژادپرستی معمولا آن هایی هستند که بر مبنای تجربه ای منفی شکل گرفته اند. به نظر وی برخی گروه هایی که وی آن ها را «سری ها» ( م : مجموعه ها) می خواند، با روند اقتباس منفعل و بدون مداقه در محیطی محدود کننده و خصمانه شکل می گیرند. وی دلیل احساس عدم قدرت در مقابل واقعیات اجتماعی را در این گرایش ها برجسته می سازد و شکل گیری مجموعه ها را به دلیل احساس اطمینان، همسویی و اعتقاد فعال با یک جریان سیاسی و تفکر ارزیابی می کند. اریبون تمایل اشکار طبقات پوپولر فرانسه را به نزدیکی به جبهه ملی گوشزد می کند.
اما تحلیل ساختاری پیدایش گروه ها و یا جنبش هایی که حول محورتجربیات مادی منفی و نه اعتقاد به انگیزه ای سیاسی و مشخص شکل گرفته اند را می توان برای سایر محیط ها و زمینه ها نیز مورد استفاده قرار داد. به نظر می آید که نژاد پرستی و جزم گرایی بهتر به عنوان عوامل انسجام عمل می کنند تا آنچه بتواند مردم را به طور واقعی متحد سازد: « بنا بر این به طور ارجح، عدم وجود جنبش و نپنداشتن خود به عنوان عضوی از گروهی بسیج شده و همبسته، (یعنی بالقوه قابل بسیج و در نتیجه همواره روحا در حال بسیج) است که مجال جایگرینی تقسیمات طبقاتی را با تقسیمات نژادی می دهد.
طبق این تفسیر، باید به متزلزل ساختن طرح ها و الگو های نژاد پرست و ملی گرا کمر بست تا با طرح پرسش هایی که طرح نشده و پنهان گشته اند، پیروان و مطیعان این دید را نجات داد. زیرا که پرسش هایی که مطرح نمی شوند، دقیقا همان هایی هستند که مبنای نارضایتی های سیاسی مشروع می گردند وجنبه اسف بار این وضعیت نیز در همین امر است. به گفته یورگون ورنر،خطر نگرانی، تظاهر به جستجوی راهکردی است که در واقع مانع است.
‌ادامه در شماره آینده.
***************

یادداشت ها از مترجم
(۱) https://en.wikipedia.org/wiki/Carolin_Emcke http://carolin-emcke.de
(۲)منظور گروهی است که در سال های اخیر در آلمان ظهور کرده اند. اینان آلمانی هایی هستند که از سیاست مهاجرتی آلمان و نیر سیاست های مالی و انتخاب های سیاسی اروپا ابراز نگرانی می کنند. برخی از آنان بازتاب افکار خود را در در جنیش پگیدا و یا حزب « ای اف دی » می یابند. بدیل برای آلمان:
https://fa.wikipedia.org/wiki/حزب_دموکرات_ملی_آلمان
https://en.wikipedia.org/wiki/Alternative_for_Germany
https://fa.wikipedia.org/wiki/آلترناتیو_برای_آلمان

(۳) Matha nausbaum: les emotions democratiques. Comment former le cityoen de XXf siècle? Traduit: 2011.
آلمان برای آلمانی ها حزبی آلمانی و ضد منطقه یوروست که در سال ۲۰۱۳ تأسیس یافت و متعلق به راست محافظه کار است.(۴)
(۵) وطن پرستان اروپایی ضد مسلمانی کردن غرب حرکتی پوپولیستی راست، نژاد پرست و ضد مسلمان است که در ۲۰۱۴ در ساکس تآسیس شد ولی در سراسر آلمان منظما تظاهرات بر پا می کند.
Patriotes europeens contre l’islamisation de l’Occident

***************************************
انتشار هر بخشی از این نوشته بدون تماس با نگارنده/مترجم ممنوع و موجب پیگرد قانونی است. بخش هایی از متن بدون خدشه به محتوی آن حذف شده اند. متن کامل به صورت کتاب منتشر خواهد شد.