معرفی جامعه شناسی فرهنگی به این حوزه[۱]
نوشته: اولیورا تسنوهلیدکوو، برگردان: حمیده محمدزاده
نوشتههای مرتبط
مقدمه
سال گذشته اکثریت عظیمی از شهروندان اوکراین ولدیمیر زلنسکی، بازیگری را که نقش رئیس جمهور را در یک نمایش طنز تلویزیونی بازی کرد، به عنوان رئیس جمهور واقعی کشورشان انتخاب کردند (Fox, 2019). در سال ۲۰۱۷، یکی از پیشتازان انتخابات ریاست جمهوری در صربستان نامزد کارهای طنزآمیز بود که شخصیت داستانی تخیلی به نام Ljubiša Preletačević Beli را اجرا کرده است (Robinson, 2017). این دو مثال نشانه های بزرگ طنز و هجو هستند که در حال تبدیل شدن به بخشی مهم تری از واقعیت سیاسی و فرهنگ ما هستند. در نتیجه، آنها اهمیت تحقیقات جامعه شناسی در مورد طنز و هجو سیاسی را مورد تأکید قرار می دهند. بنابراین هدف این مقاله بسط دادن این موضوع با ارائه مروری بر مطالعات قبلی در این زمینه است. علاوه بر این، هدف من این است که نشان دهم چگونه و چرا طنز و هجو سیاسی باید به عنوان نظام های فرهنگی پیچیده ای که از مفهوم ژانر فراتر رفته اند، درک شوند و نشان دهم که چگونه یک رویکرد جامعه شناسی فرهنگی می تواند چنین فهمی را امکان پذیر کند.
در طول مقاله، نویسنده چگونگی رویکرد مطالعات مختلف به این موضوع و همچنین ویژگی های اصلی و کاربردهای طنز و هجو سیاسی را بررسی کرده است. در ابتدا با ارائه مروری بر مفاهیم کلی طنز و هجو ضمن بحث در مورد شباهت های آنها، مانند اعتماد آنها به هنجارها و نمادهای فرهنگی مشترک و همچنین تفاوت های آنها در مورد اهمیت تأثیر کمیک و نقد، شروع می کند. در ادامه نویسنده کاربردهای طنز سیاسی و هجو را بررسی کرده و بحث می کند که چرا و چگونه می توان از طنز در جنبش های اجتماعی استفاده کرد و این که چگونه سیاستمداران با شوخ طبعی به عنوان ابزار ارزشمند رهبری ارتباط برقرار می کنند. پس از آن، به هجو سیاسی و مظاهر آن در رسانه های جمعی، با تأمل در چگونگی تأثیرگذاری هجو بر مخاطب و ارتقا سطح پیشرفت و همچنین تکیه بر منابع فرهنگی پرداخته است. سرانجام، به این بحث پرداخته شده است که چگونه این حوزه می تواند از دیدگاه جامعه شناسی فرهنگی بهره ببرد و به ما امکان می دهد هنجارها و نمادها و معانی و ساختارهای جاسازی شده در طنز و هجو سیاسی را تجزیه و تحلیل کنیم.
طنز و هجو
برای بررسی نقش طنز و هجو در سیاست، و چگونگی برخورد با آنها در تحقیقات معاصر، ابتدا لازم است که
این دو مفهوم را بدون در نظر گرفتن کاربردهای آنها درک کنیم. شناخت کامل تفاوت های آنها ما را قادر می سازد تا اهمیت آنها و انواع روش های اعمال شوخ طبعی و هجو در سیاست، چگونگی تبدیل شدن شوخ طبعی سیاسی به فرهنگ روزمره و همچنین روش هایی که پژوهشگران این اصطلاحات را به کار می برند را بهتر درک کنیم.
برای شروع، طنز را می توان به عنوان ویژگی”سرگرمی بخش یا کمیک بودن” (Oxford University Press,2019a)، یا به عنوان “تلاشی کمیک برای تحریک لذت یا سرگرمی” و نتیجه چنین تلاشی درک کرد (Kutz Flamenbaum, 2014, p. 294). با توجه به اینکه هر دو تعریف سرگرمی را به عنوان جنبه ای از شوخ طبعی برجسته می کنند، می توان نتیجه گرفت که سرگرمی یکی از نتایج اصلی مورد نظر آن [شوخ طبعی] است. این امر بیشتر با کنار هم قرار دادن ایده های ناهمگون برای ایجاد اثری طنزآمیز حاصل می شود، به همین دلیل ناسازگاری به عنوان یکی از اصول اساسی طنز و شوخی دیده می شود (Morreall, 2009). این مفهوم ها به ما کمک می کند تا اشکال خاص شوخ طبعی مانند بذله گویی را درک کنیم که به عنوان سخنان سرگرم کننده ای بیان می شود که با استفاده از ارتباط غیرمنتظره بین کلمات یا ایده های متضاد یا متفاوت برای ایجاد یک اثر طنز هوشمندانه ایجاد می شود (Ruch, 2008, pp. 43–۴۴). با این حال، لازم است برای تصدیق و قدردانی از سخنان طنزآمیز، بین طنزپرداز و مخاطب در مورد آنچه که خنده دار تلقی می شود اجماع نظر دقیقی وجود داشته باشد (Frye,1957/2000). در نتیجه، “شوخ طبعی […] به معنای حضور کسانی است که عقاید مشابه و ارزش های مشابه دارند” (Oring,2003, p. 56). اگر به نمادها، ایده ها و هنجارهای مشترک فرهنگی متکی نباشد، موضوع طنز سرگرم کننده و شوخ طبعی تلقی نخواهد شد (Kutz‐Flamenbaum, 2014). به عبارت دیگر، یک اثر طنزآمیز نه تنها به قصد نویسنده / کمدین بلکه از آن مهمتر به استقبال و پذیرش اثر نیز بستگی دارد. بنابراین “درک طنز و شوخی” به “دانش عمیق فرهنگی نیاز دارد” (Feltmate, 2017, p. 19). من می گویم که این به این دلیل است که شوخ طبعی، صرف نظر از شکل و رسانه، در ذات خود استنادی است – همیشه به چیزی خارج از خودش اشاره دارد و بنابراین، معنای آن رابطه ای است. اگرچه محققان در حوزه طنز و شوخی اهمیت استقبال و قدردانی از شوخ طبعی را تائید کرده اند، اکثر مطالعات مربوط به نحوه دریافت طنز هنوز هم عمدتا مطالعات کمّی هستند (see Stewart, Dye, & Eubanks, 2018; or Grill, 2018). علیرغم ارزشمند بودن [چنین تحقیقاتی] برای ارائه درک کلی به ما درباره این که مخاطبان کدام نوع طنز و شوخی را می پسندند، با این وجود، چنین تحقیقاتی یکی از مهمترین جنبه های شوخ طبعی ـ ابهام آن ـ را تأیید نمی کنند و بنابراین، دلایل قدردانی از شوخی و طنز می تواند چندگانه باشد (Kuipers, 2008).
هجو به عنوان یک ژانر شوخ طبع، ماهیت استنادی نیز دارد، حتی گاهی اوقات صریح تر از سایر طنزها، همانطور که در مورد جعل تقلیدهای هجوآمیز (see Watters, 2011) یا تقلیدهایی که می توان به عنوان “نوعی طنز که در آن ژانر، اثر و نویسنده خاصی تقلید و تمسخر می شود”، دیده می شود (Nilsen,2008, p. 250). با این حال، هجو (صرفاً) در ایجاد پیامدی طنزآمیز مورد هدف قرار نمی گیرد. یکی از مهمترین جنبه های هجو این است که انتقاداتی را به همراه دارد. از این نظر، نه تنها استقبال از هجو به هنجارها و نمادهای فرهنگی بستگی دارد، بلکه هجو نیز آنها را تفسیر می کند و موارد جدیدی را به وجود می آورد. از این رو، فرهنگ نه تنها در هجو نهفته است، بلکه همچنین است از طریق آن نیز به وجود آمده است. اگرچه طنزپردازان می توانند با استفاده از بذله گویی و طنز و شوخی به موضوعات آنها حمله کنند، اما هدف اصلی این است که ضعف ها و ایرادات افراد، موسسات و یا جوامع با قرار دادن آنها در معرض تمسخر و تحقیر آشکار شود (Baldick, 1990/2001, p. 228). بنابراین، [هجو] دارای یک ارزش اخلاقی است، که در همه اشکال طنز مهم نیست، و به طور کلی از شوخ طبعی به دلیل عدم تحمل متمایز می شود. در نتیجه چنین تمایزی، هجو را می توان به عنوان “خندیدن” به کسی (یعنی رفتار خصمانه) به جای “خندیدن با” کسی (به عنوان مثال، رفتار سازشی) درک کرد (Mueller, 2011). با این حال، همانطور که فالمیت (۲۰۱۷) بیان کرده است، برای درک سخنی هجوآمیز باید موقعیت اخلاقی طنزپرداز را درک کنیم. این مورد لزوماً در مورد سایر اشکال طنز مانند جوک ها وجود ندارد. درحقیقت، در بیشتر مواقع، جوک ها نویسنده ندارند (Davies, 2011) و زمانی که آنها [جو ک ها] گفته شده اند، احتمالاً موقعیت گوینده جوک نامشخص بوده است” (Oring, 2003, p. 59). به عنوان مثال، کسانی که در مورد افراد بلوند (مو بور) احمق و بی بندوبار جوک می گویند، به احتمال زیاد باور ندارند که رنگ مو بر هوش یا جنسیت فرد تأثیر می گذارد. همانطور که اورینگ بیان می کند، جوک های بلوند واقعاً در مورد افراد بلوند و زنان نیست زیرا بلوندها فقط یک “موقعیت ثابت” برای شوخی با مجموعه ای خاص از ارزش ها هستند که بلوند به عنوان نمادی مناسب ـ هر چند نه از نظر جامعه شناسی دقیق ـ نمایشی در نظر گرفته شده است (Oring, 2003, p. 66). آنها [جوک ها] درباره نامناسب بودن ارزشهای سنتی مربوط به زنان در دنیای مدرن است (Oring, 2003, 2008). برخلاف جوک ها، هجو موفق مستلزم آن است که مواضع اخلاقی طنزپرداز حداقل به طور ضمنی وجود داشته باشد، اگرچه طنزپرداز باید بی احساس بماند تا ارزش های ارائه شده به طور غیرعادی در جامعه درک شود (Frye, 1957/2000). این امر برای درک تفاوت هجو و سایر اشکال طنز به ویژه در یک زمینه سیاسی بسیار مهم است، چون که برخی از نویسندگان تمایل دارند که این تفاوت ها و اختلاف های جزئی را نادیده بگیرند، و طنز وشوخی به عنوان مفهومی کلی به کار گیرند. براساس استدلال پوپا و تساکونا چنین معادله ای پایدار نیست و می توان فهمید که کسانی که به شوخ طبعی سیاسی می پردازند سعی در ارائه آن چیزی از دولت سیاست که اگر قدرت در دست آنها می بود می خواستند که انجام دهند (Popa & Tsakona, 2011, pp. 272–۲۷۳). برای دستیابی به چنین تأثیری، هجو باید بیش از ارائه ایده ها و هنجارهای مشترک سیاست های مورد نظر، معانی شخصی بیشتری ایجاد کند. دیمیتریف استدلال می کند که لذت قضاوت در مورد دیگران حاصل می شود با تفکرات همراه است: زمانی “او بد است” و “من خوب هستم” (دیمیتریف، ۲۰۰۸، ص ۷۴)، که خود شخص نقطه مرجع چنین ارزیابی قرار بگیرد. با این حال، در حالی که هجو با صراحت قضاوت را بیان می کند، نقطه مرجع آن جمع است، نه فرد. به طور خلاصه، یک طنزپرداز باید از هنجارها و ارزش های فرهنگی مشترک استفاده کند، نه از ارزش های شخصی (Frye 1957/2000).
یکی دیگر از ویژگی های متمایز هجو این است که همیشه حاوی سطحی از تخیل و تصور است (Frye, 1957/2000). به عبارت دیگر، یک طنزپرداز با استفاده از مکانیزمی مانند پوچی، وارونگی، تحریف و تقلیل، “یک واقعیت متعارض خارق العاده خیالی” را در مقایسه با “واقعیتی که به طور امکان ناپذیری پوچ به نظر می رسد”، ایجاد می کند (Park‐Ozee, 2019, p. 589). سرانجام، مهمترین تمایز بین هجو و سایر اشکال طنز و شوخی تمرکز آن [هجور] بر موضوعات سیاسی است. هودگارت با نوشتن درباره هجو به عنوان ژانر ادبی ادعا کرد که هجو متداولترین ژانر سیاسی و به طور کلی سیاسی ترین ژانر است (Hodgart, 1969/2010, p. 33). علاوه بر این، این ماهیت سیاسی هجو تعریف خود را به عنوان “استفاده از شوخ طبعی، کنایه، اغراق، یا تمسخر برای افشا و انتقاد از حماقت یا رذایل مردم، به ویژه در زمینه سیاست معاصر و سایر موضوعات مورد بحث روز” تشکیل می دهد (Oxford University Press, 2019b). با این حال، این بدان معنا نیست که هجو منحصراً سیاسی است، زیرا در وهله اول اجتماعی است و می تواند به عنوان تفسیر جنبه های مختلف زندگی اجتماعی مورد استفاده قرار گیرد. به عنوان مثال سازندگان مجموعه های سیمپسون ها، خانواده گای و ساوت پارک، غالباً دین را هدف طعنه خود قرار می دهند (Feltmate, 2017). بنابراین، مفهوم “هجو سیاسی” ممکن است به عنوان یک ادعا به نظر برسد، اما استفاده از چنین اصطلاحی موجه است به ویژه به این دلیل که صفت “سیاسی” برای کسانی که کمتر در مورد این ژانر آگاه و مطلع هستند بسیار قابل توجه است.
این مطلب ادامه دارد …
مشخصات مقاله:
Tesnohlidkova, Olivera, (2020). Humor and satire in politics: Introducing cultural sociology to the field, wileyonlinelibrary.com/journal/soc4.
[۱]. این مطلب ترجمه بخش اول مقاله sociology to the field Humor and satire in politics: Introducing cultural است، بخش های بعدی مقاله در هفته های آتی منتشر خواهد شد.