انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

طلاق: کشاکش بین دو سامانه

در مورد علت‌های طلاق، هر نظریه‌ای با توجه به نگرش و سطح تحلیل خود (فردی، اجتماعی، مذهبی) به علت‌های گوناگون طلاق اشاره می‌کنند: مثل گسترش اعتیاد، کم شدن کردارهای مذهبی، خیانت، عامل جنسی و غیره؛ ولی در اینجا ما به دو «سامانه» (Dispositif) خانواده اشاره می‌کنیم که در هر کدام نهاد، معانی، نیرو، گزاره و کردار خاصی وجود دارد که عدم آگاهی و شناخت عامل‌های طلاق (زن و شوهر) از این دو نوع سامانه در دنیای امروز، موجب عدم درک وظایف و کارکردهای یکدیگر در یک خانواده شده است و این امر موجب اختلاف و در پایان موجب جدایشان می‌شود. این دو سامانه که ما در اینجا به صورت موقت آن‌ها را به نام‌های «سامانه گذشته» و «سامانه امروزی» معرفی می‌کنیم، سعی در بیان تفاوت چند مورد جزئی از این دو سامانه هستیم وگرنه تفاوت این دو بسیار است.

در اینجا منظور ما از Dispositif یا سامانه، یکی از مفاهیم متاخر برساخته فوکوس است که خود فوکوس در تبیین آن می‌گوید: سازوکارهای عناصر ناهمگنی مانند گفتمان‌ها، نهادها، ساخت‌های معماری، تصمیمات نظارتی، قوانین، اقدامات اداری، گزاره‌های علمی، گزاره‌های فلسفی، اخلاقی و بشردوستانه که موجب تقویت و حفظ اعمال قدرت در جامعه می‌شود (Foucault, 1980, 194-195). نکته اصلی فوکو در این گفته، در این کارکرد اصلی سامانه نهفته است که در برهه خاصی از تاریخ و بر پایه نیاز مشخصی یک نوع صورت‌بندی میان عناصر مختلف شکل می‌گیرد. در ادامه این صورت‌بندی چنان متصل می‌شود که به طور پیوسته جز اصول بدیهی تلقی می‌شود و حقیقتِ فرا تاریخی متولد می‌گردد (حاجلی، ۱۳۹۹: ۵). بر پایه این تعریف ما به شناسایی و معرفی «سامانه گذشته» و «سامانه امروزی» می‌پردازیم که بر پایه هر یک از سامانه‌ها روابط و مناسبات قدرت در زمینه خانواده قرار گرفته است و مناسبات و اعمال قدرت در اطراف خانواده شکل گرفته است که بر پایه هر یک موجب «برساخته شدن» خانواده به گونه‌ها‌ی مختلف در دوره تاریخی ما شده است. این مناسبات و اعمال قدرت از طریق نهادها، ابزارها، تکنیک‌ها، تاکتیک‌ها، گفتمان‌های مختلف صورت می‌گیرد که ما در اینجا به بررسی آن‌ها می‌پردازیم.

در سامانه گذشته دختر و پسر را سعی می‌کردند به گونه‌ای تربیت کنند که سریع‌تر ویژگی یک زن و شوهر را پیدا کنند. دخترها کارهای خانه را در کنار مادر خود آموزش می‌دیدند و پسرها کار و حرفه را پیش پدران خود یادمی‌گرفتند ولی در سامانه امروزی، دخترها و پسرها درگیر تکلیف مدرسه و دانشگاه می‌شوند و این امر سبب می‌شود که آمادگی برای زندگی مشترک پیدا نکنند. البته سامانه امروزی در دیگر کشورها در کنار درس‌های مدرسه و دانشگاه، درس مهارت‌های زندگی و زناشویی را یادمی‌گیرند و جای نهاد خانواده را گرفته‌اند ولی در ایران چنین درسی برای دخترها و پسرها وجود ندارد و از طرف دیگر تأثیر نهاد خانواده هم کم شده است.

در سامانه گذشته امکان شناخت افراد به علت هم‌محلی و آگاهی از مناسبات اجتماعی که در آن زندگی می‌کردند، بالا بود و امکان تضاد افکار را کمتر فراهم می‌کرد ولی در سامانه امروزی، زوج‌ها یک پای در سامانه گذشته دارند و پای دیگر در سامانه جدید و عدم‌آگاهی از همدیگر و ساخت اجتماعی موجود، موجب تضاد و کشاکش بین زوجین ایرانی شده است و هر یک دیگری را به کم کاری در خانواده محکوم می‌کنند.

در سامانه گذشته، وقتی اختلافی بین زوجین اتفاق می‌افتاد معمولاً با راهنمایی خانواده و بزرگترها به حل اختلاف می‌پرداختند و این حضور خانواده و اعمال نیرویشان با ارزش و مورد احترام بود ولی در سامانه امروزی به عنوان «دخالت خانواده‌ها» تلقی می‌شود، چون‌که در این سامانه تاکید بیشتر بر فردیت است و اتفاقاً یکی از علت‌های اصلی طلاق در ایران دخالت خانواده‌ها می‌باشد. در سامانه امروزی، نهاد روانشناسی جای نهاد خانواده را برای حل اختلاف بین زوجین گرفته است ولی متأسفانه این نهاد، از یک سو به علت اینکه زوجین از قبل از ازدواج به آن‌ها مراجع نمی‌کنند و از سوی دیگر به علت اینکه در زمان اوج اختلاف و شکاف به این نهاد مراجع می‌کنند، کارایی زیادی در کاهش اختلاف ندارند. البته باید به این هم اشاره کرد که گزاره‌ای روان‌شناسی هنوز در جامعه ما با ارزش تلقی نمی‌شود.

در سامانه گذشته زوج‌ها می‌توانستند با کمترین هزینه وارد زندگی مشترک شوند ولی اکنون در دنیای مصرف‌گرایی، زوج‌ها با قرض برای مراسم‌های عروسی شروع می‌کنند و همراه با مصرف‌گرایی و قرض زندگی‌شان را ادامه می‌دهند ولی یکجا دیگر زندگی کردن در این سامانه مصرف‌گرا سخت می‌شود و هزینه‌ها کفاف درآمد را نمی‌دهند و ناچار به جدایی می‌شود.

مشاور روان‌شناس در سامانه امروزی، نقشش یاد دادن تکنیک است مثلاً زوجین را با یکسری تکنیک وارد دنیای جدید کنند و آن‌ها را به این دنیای جدید وقف دهند ولی برای جامعه جدید نیاز به چشم‌انداز و استراتژی داریم و نه تکنیک. ما نیاز به گفتمان سازی در سطح بزرگ اجتماع داریم که تفاوت این دو دنیا و سامانه را برای زوج‌های جدید شرح دهند که در چه دنیای زندگی می‌کنند. از این رو برای دنیای جدید نیاز به گزاره‌ای جدید داریم که همه نیروهای دخیل در این سامانه را در نظر بگیرد. مثلاً در سامانه گذشته برای زنان نقش حداقلی قائل بودند و آن‌ها را همواره به ادامه دادن زندگی حتی در بدترین شرایط تشویق می‌کردند و با گزاره‌های مثل گزاره‌ی «با لباس سفید عروس وارد زندگی می‌شوی و با کفن سفید زندگی خود را باید پایان بدهی» آن‌ها را به تحمل سختی‌ها دعوت می‌کردند؛ ولی در سامانه جدید، زنان دارای نقش زیادی هستند و نیاز به گزاره‌های جدید داریم که برای زنان تأثیر زیادی در نهاد خانواده قائل باشد.

در کل تا زمانی که در جامعه کنونی ما تفاوتی بین این دو سامانه برای زوج‌ها تبیین نشود و نهادها و ابزارهای سامانه جدید برای زوج‌ها ایجاد نشود، آمار طلاق بیشتر خواهد شد. ما نمی‌توانیم با ارزش‌ها و نهادهای این دو سامانه همزمان زندگی کنیم و باید یکی را انتخاب کنیم و یا اینکه با خود آفرینی و گفتمان سازی، نهادهای گذشته را بتوانیم در سامانه امروزی حل کنیم اما متأسفانه نه از سمت حاکمیت و نه از سمت خود ما چنین خود آفرینی وجود ندارند.

منابع:

Foucault, Michel (1980), Power/Knowledge, edited by Colin Gordon, New York City: Pantheon Books.

حاجلی، علی، ۱۳۹۱، سامانه چیست،  https://www.academia.edu/38798966/%D8%B3%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%87_%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA