انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

طرح یاسونی، تلاشی برای یک گذار اکولوژیکی در اکوادور: تنوع زیست محیطی در بوته آزمایش همبستگی بین المللی

اورلین برنیه ترجمه شیرین روشار

از ۲۰ تا ۲۲ ژوئن ۲۰۱۲، اجلاس بین المللی «ریو+۲۰» در خصوص حفاظت محیط زیست در برزیل برگزار شد. در حالیکه کشورهای غنی قصد دارند اقتصادی «سبز» را تحمیل کنند که با نظم نئولیبرال سازگار باشد ، سایرین راه متفاوتی را پیشنهاد می کنند. اکوادور از جمله این کشورهاست که در ریودژانرو از طرحی دفاع خواهد کرد که هدف آن آشتی دادن حق حاکمیت ملی، پیشرفت اجتماعی و حفاظت از محیط زیست است.

در ژوئن ۲۰۰۷، رافائل کورآ، که چند ماه پیش از آن انتخاب شده بود، از آغاز راه اندازی طرحی موصوف به «انقلابی» یعنی طرح یاسونی – آی تی تی (Yasuni-ITT) خبر می دهد. این طرح پیش بینی می کند که اکوادور از بهره برداری نفتی در قلب پارک طبیعی یاسونی صرفنظر خواهد کرد – در جائی که هم اکنون سه برنامه حفاری اکتشافی در حال اجرا هستند (ایشپینگو، تامبوکوچا و تیپوتینی Ishpingo, Tambococha, Tiputini) (که علامت اختصار آی تی تی را شکل می دهد) – چنانچه «جامعه بین المللی» بپذیرد خسارتی معادل نصف درآمد پیش بینی شده را که بیش از ۷ میلیارد دلار برآورد شده است، در عرض سیزده سال به این کشور پرداخت کند. مبالغ گردآوری شده به کیتو امکان گسترش انرژی های قابل تجدید، حفظ و مرمت سیستم های محیط زیست در عین حمایت از اهالی بومی (که برخی درانزوای کامل به سر می برند)، پیشبرد پژوهش برای ارزش دهی به تنوع زیست محیطی و یا پایه ریزی برنامه های اجتماعی که اهالی مناطق مربوطه را در اولویت قرار می دهد، را فراهم خواهد آورد.

در نگاه اول، طرح یاسونی، فکری بکر به نظر می آید. در حالیکه مذاکرات بین المللی پیرامون آب و هوا و تنوع زیست محیطی به بن بست رسیده اند، این طرح موجب توقف پخش شدن چهارصد میلیون تن دی اکسید کاربن مربوط به بهره برداری از این منابع خواهد شد، در عین حفاظت از یکی از غنی ترین اکوسیستم های روی زمین. بی آنکه از منطق «ارزش دهی» و در نتیجه تبدیل طبیعت به یک کالا جدا شود، با این همه این طرح با سیاست تولید نئولیبرال در تضاد است : در کشوری فقیر و وابسته به فعالیت های نفتی، این طرح راه را برای یک نوگروی اکولوژیکی و اجتماعی اقتصاد باز می کند. ولی در پس تصویر جادوئی، دشواری ها بیشمارند.

رها کردن نفت در زیر زمین

وزیر سابق اقتصاد، آقای کورآ، از سیاستی نزدیک به سیاست رئیس جمهور ونزوئلا، هوگو چاوز، پیروی می کند : ملی کردن، اقدامات اجتماعی و تصویب یک قانون اساسی جدید که بیشتر به نفع تهیدستان باشد. او همچنین، در نتیجه حسابرسی که افشاگر غیرقانونی بودن بخش عظیمی از بار سنگین بازپرداخت بدهی است، تصمیم می گیرد سهم این بازپرداخت را کاهش دهد. بیکاری کاهش می یابد، دستمزد بخش دولتی افزایش می یابد و کشور از قیمومت سازمان های بین المللی رهائی پیدا می کند؛ ولی تلاشی که برای کودتا در سپتامبر ۲۰۱۰ انجام می گیرد، آسیب پذیری شدید این «انقلاب شهروندی» را یادآور می شود. روابط آقای کورآ با اهالی بومی و به ویژه با «کنفدراسیون قدرتمند ملیت های بومی اکوادور» (Conaie) پر تنش است. در میان جنبش های سرخپوستی آمریکا، برخی سیاست های دولت در خصوص استخراج معادن را که زیستگاه آنها را به خطر می اندازد، مورد انتقاد قرار می دهند؛ برخی دیگر نگران تلاش هائی در راه منع بعضی سنت های ناسازگار با بازسازی حکومت اکوادور هستند (از جمله عناصر قضائی سنتی که گاه به اعدام بدون محاکمه جنبه قانونی می بخشد).

 

در ژئوپلیتیک اکوادور، نفت جایگاهی اساسی را اشغال می کند. برای حکومت، منبعی است ضروری برای تامین سرمایه گذاری برنامه های اجتماعی (در سال ۲۰۰۸، درآمد نفت معادل نصف بودجه عمومی را تشکیل می داد)، در عین اینکه این درآمد کشور را در وابستگی به شرکت های خارجی (شرکت هائی که بیش از ۴۰ درصد از استخراج را تحت کنترل دارند) و وابسته به بازار آمریکا نگه می دارد. برای اهالی بومی، گاه تنها منبع اشتغال است. ولی در عین حال، موجب فجایع محیط زیستی و بهداشتی نیز می شود، و همچنین موجب عملکردهای نومستعمراتی که صنعت استخراج ایجابه همراه می آورد. گروه فعال «آکسیون اکولوژیکا» (Accion Ecologica) مستقیماً به این اعمال می تازد و مدتهاست که برای منع حفاری های جدید، مبارزه می کند. در فوریه ۲۰۱۱، محکومیت شرکت نفتی «چورون» (Chevron) به آلودگی (بالغ بر ۱۸ میلیارد دلار!)، که یک سال بعد در دادگاه فرجام به تائید رسید، موفقیت بزرگی برای آنها به حساب آمد.

 

از بدو تشکیل دولت کورآ، مسئله بهره برداری نفتی موجب درگیری در صدر حکومت می شود. در عرض ده سال، فکر یک تعلیق و یک جامعه پسا-نفتی در اذهان جناح چپ روشنفکر جوانه زده که یکی از سخنگویان آن، اقتصاددان آلبرتو آکوستاست. او که در سال ۲۰۰۷ وزیر نیرو و معادن شد، طرح یاسونی را، که پایه های آن پیش از به قدرت رسیدن آقای کورآ ریخته شده بود، به مرحله نهائی رساند. در برابر او، شرکت دولتی «پترواکوآدور» بر عکس در پی آن بود که دولت را متقاعد سازد هر چه سریع تر منابع نفتی پارک طبیعی را مورد بهره برداری قرار دهد. با افزایش قیمت بشکه نفت در بازار جهانی (از ۶۰ دلار در اوایل سال ۲۰۰۷ به بیش از ۱۰۰ دلار در ۲۰۱۲)، رگه های معدنی «آی تی تی» که دسترسی به آنها بسیار دشوار است، چشم اندازهای جدیدی برای سودآوری در پیش روی قرار می دهد.

 

بدین سان، رئیس جمهور ناگزیر است میان راهی سریع ولی مخرب برای تامین بودجه برنامه های سیاسی خود، و ارضا خواسته های اکولوژیست ها و اهالی بومی، یکی را انتخاب کند. در خاتمه بحث های پر تنش، کورآ به نحوی ماهرانه چنین تصمیم می گیرد : اکوآدور، در ازای یک جبران مالی، نفت را در زیر زمین به حال خود می گذارد . با این کار، وی مسئولیت بهره برداری کردن و یا نکردن از منابع معدنی را به عهده جامعه بین المللی می گذارد. پروژه یاسونی که در طی سال ۲۰۰۸ به تصویب می رسد، در اجلاس کپنهاک در خصوص آب و هوا در دسامبر آن سال ارائه می شود. پس از یک رویاروئی با سازمان ملل، آقای کورآ به بوجود آوردن یک صندوق اعتباری که مسقیماً توسط اکوآدور اداره می شود دست می یابد. در ۳ اوت ۲۰۱۰، صندوق قابل بهره برداری است. دولت هدف گردآوری ۱۰۰ میلیون دلار پیش از ۳۱ دسامبر ۲۰۱۱ را برای خود تعیین می کند و برای دفاع از برنامه خویش سفر به کشورهای غربی را آغاز می کند.

موفقیتی بیش از حد نسبی
اما به سرعت، کمبود شور و هیجان در میان اهداکنندگان احتمالی موجب بروز نگرانی هائی می شود. تنها چند کشورمتعهد به پرداخت می شوند : اسپانیا، آلمان، ایتالیا… بیست ماه پس از گشایش صندوق اعتباری، کل مبلغ واریز شده به آن سطحی که امید می رفت نمی رسد. اسپانیا – کشوری که در آن اقلیت مهمی از اهالی اکوآدور وجود دارد – تنها کشور غربی است که با پرداخت مبلغ ۱,۴ میلیون دلار عملاً کمک رسانده است. دو گروه محلی فرانسوی (منطقه رون آلپ و فرمانداری مورت و موزل) به همراه چندین کشور که در شمار آلوده کنندگان بزرگ یا کشورهای بسیار ثروتمند قرار ندارند (شیلی، کلمبیا، گرجستان، ترکیه) پول این صندوق را با مبالغی بین ۵۰ هزار و ۲۰۰ هزار دلار افزایش داده اند. وعده هایی دیگر، همچون وعده ایالت والونی (بلژیک) تحقق نمی پذیرند. پس از صدور چندین اعلامیه متناقض، آلمان راه «پشتیبانی» دیگری را برمی گزیند: اولویت دادن به یک همکاری دوجانبه که تضمین کننده سرمایه گذاری های پرمنفعت برای آلمان باشد.

وبزرگترین تعهد، شاید از آن ایتالیائی ها باشد… که نه در قالب یک هدیه، بلکه در لغو بدهی ۵۱ میلیون دلاری این کشور است. در پس جنبه تبلیغاتی، درست در بهبوحه بحران بسیار جدی بدهی در ایتالیا، دشوار است بتوان به درستی وزنه واقعی ابتکار یاسونی را در تصمیم گیری های اجلاس رم شناخت : در ۲۰۰۶، نروژ ، برای لغو ۲۰ میلیون دلار طلب از اکوآدور زیر فشار انجمن ها، نیازی به استدلال اکولوژیکی نداشت. برای اکوآدور همین نیز غنیمت است. این کشور کمک های به اشکال مختلف را می پذیرد و هدف گردآوری ۱۰۰ میلیون دلار تا آخر سال ۲۰۱۱ را انجام شده به حساب می آورد. ولی کنتور صندوق کمابیش برروی مبلغ ۳ میلیون دلار متوقف می ماند.

چنین تصور می رفت که سازمانهای غیردولتی (ONG) انگیزه بیشتری از دولت ها داشته باشند. ولی چنین نیست. روی سایت انترنت انجمن های بزرگ محیط زیستی، موتورهای جستجو به واژه کلیدی «یاسونی» پاسخ نمی دهند. چه «صندوق جهانی برای حفظ طبیعت» (WWF) باشد، چه «گرین پیس» (Greenpeace) یا «دوستداران زمین»، هیچیک از این ساختارها موضعی رسمی در خصوص این پرونده اتخاذ نکرده است. به طور غیر رسمی، این سازمان ها اتفاق نظر ندارند. «گرین پیس» از پیشنهاد عدم استخراج نفت استقبال می کند، ولی به طور اصولی، مدافع هیچگونه طرح دولتی نیست. «دوستداران زمین» نیز نسبت به این مطلب که مانع از پخش گاز گلخانه ای و حفاظت از تنوع زیست محیطی و همچنین احترام به حقوق بومیان است، حساس اند. ولی بیم این را دارند که طرح یاسونی به نوعی «اخاذی اکولوژیکی» مشروعیت ببخشد. برای آقای سیلون آنگراند، مسئول مبارزه برای حفظ جنگل های مناطق حاره، « برای طرح یاسونی یک مباحثه واقعی لازم است. نفت را در زیر زمین به حال خود گذاشتن امر بسیار خوبی است. ولی پاک کردن بدهی محیط زیستی که کشورهای شمالی در مقابل کشورهای جنوبی متعهد شده اند، الزاماً یک بازپرداخت مالی را ایجاب نمی کند». در ضمن، انجمن مانند بخشی از اهالی بومی، سیاست های استخراجی اکوآدور را که به شدت ادامه دارند، مورد انتقاد قرار می دهد.

طومار بین المللی در حمایت از طرح یاسونی که در سال ۲۰۱۰ توسط سازمانهای غیردولتی اکوآدور تنظیم شده، در اروپا امضا مسئولین «انجمن دفاع از مالیات بستن بر معاملات پولی به منظور کمک به شهروندان» (Attac)، «جبهه چپ»، «حزب نوین ضدسرمایه داری»، «دی لینکه» (Die Linke) و شماری از نمایندگان اکولوژیست پارلمان اروپا را به دست آورده است (۱). اما تنها «حزب چپ فرانسه» است که نسبت به طرحی که در برداشت وی از «برنامه ریزی محیط زیستی» می گنجد، واقعاً علاقمندی نشان می دهد. رهبران «سبزها» مایل اند از طرح یاسونی حمایت کنند بی آنکه چنین به نظر آید که از دولت کورآ حمایت می کنند، دولتی که به نظر آنها بیش از اندازه به «عوا مفریبی به سبک چاوز» که آنها آنرا رد می کنند (۲)، نزدیک است، در نتیجه فقط امضا کننده باقی می مانند.

از زمان راه اندازی، این طرح با مشکلاتی بیشمار مواجه است. بحران مالی ۲۰۰۸ و شکست اجلاس سران در کپنهاگ در سال ۲۰۰۹، تقریباً مذاکرات بین المللی در خصوص تغییر آب و هوا که از پیش در وضع بدی قرار داشت، از بین برده اند. سازمان ملل تلاش های خود را بر تصویب یک مکانیسم مبارزه علیه جنگل زدائی که نام (REDD+) را گرفته است، متمرکز کرده است، طرحی که مجبور است به طرزی وسیع به بخش خصوصی و به بازارهای کاربن روی آورد، که ابزار تصمیم گیری شان در دست دولت های بزرگ باقی می ماند. ورود ناخواسته طرح یاسونی در مباحثه ها، خوشآیند کشورهای پیشرفته نیست، و فضای ریاضتی بودجه بهانه ای است مناسب برای دفع کردن محترمانه این طرح. ولی بدون شک کشورهای غنی بیش از همه از اینکه اقدام اکوادور به شکل نمونه درآید، واهمه دارند : پذیرش تامین سرمایه طرح یاسونی، به معنای گشودن در بر روی صدها طرح مشابه پیشنهادی توسط کشورهای جنوبی است که خواستار رسیدگی مشابه هستند.

در این شرایط نامساعد، اکوادور روی به جانب شرکت ها می گرداند، به امید آنکه آنها خود را سخاوتمندتر از حکومت ها نشان دهند. گذشته از اینکه این راه حل بسیار نامطمئن به نظر می آید، خطرهای واقعی اغواکننده ای نیز در بر دارد. اهداکننده ها در ازای این کار از یک «بازاریابی خویشاوندی» بهره مند خواهند شد، یعنی حق استفاده از مارک یاسونی برای به بازار عرضه کردن محصولات (۳). تصور دیدن سازندگان اتوموبیل یا متخصصین بزرگ انرژی در حال علم کردن علامت رسمی طرح ، «تولید یاسونی – ساختن دنیائی بهتر» مو را بر تن آدم راست می کند. ولی دولت کورآ می تواند با انتخاب گزینه ای که در آغاز راه اندازی طرح پیش بینی شده بوده است، راهی باز هم خطرناک تر در پیش گیرد: الحاق به بازار کاربن. «گواهی تضمین یاسونی» که در ازای کمک های مالی صادر می شوند به «اعتبار کاربن» تبدیل می گردند و دفع گاز گلخانه ای متعلق به کشورهای غنی یا شرکت های بزرگ را جبران می کنند (۴). اگر چه این گزینه در حال حاضر کنار گذاشته شده است، ولی هیچ چیز نمی گوید که یک باره به عنوان آخرین راه حل سر بر نیاورد.

نوگروی اکولوژیکی کشور کوچک فقیری چون اکوآدور امر مسلمی نیست. شانس موفقیت ابتکار یاسونی بسیار اندک است و هدف اولیه آقای کورآ احتمالاً زنده نگه داشتن این طرح تا انتخابات ملی آینده در سال ۲۰۱۳ است. دادن نشان های ضعف در حالیکه «کنفدراسیون ملیت های بومی اکوادور»، که نظر مساعدی نسبت به این طرح دارد، در ماه مارس سال ۲۰۱۲ راهپیمائی بزرگی به سوی کیتو، پایتخت اکوآدور، برای «نه گفتن به بهره برداری معدنی در سطح وسیع در کشور» و به چالش دعوت کردن دولت سازمان داد، در واقع دشوار است. ولی در غیاب چشم اندازی برای تامین سرمایه های جدید، به سختی می توان دید چگونه دیپلماسی اکوآدور بتواند به اندازه امروز خوشبینی از خود نشان دهد.

بصورتی متناقضً، طرح یاسونی و تردید هائی که به همراه دارد ، پیروزی های دیگر «انقلاب شهروندی» به رهبری کورآ را که هنوز شکننده ولی واقعی اند ، در پرده نگه می دارد. برای جنبش های سبز یا آلترموندیالیست های غربی تشنه سمبل، این پروژه منطبق است با چهارچوب های از پیش پنداشته: ملتی بومی که طبیعتاً اکولوژیست است (۵)؛ انرژی های فسیل اجباراً مضر که سد راه رشد و تحول انرژی های قابل تجدید که اجباراً مفید هستند، قرار می گیرند؛ معضل های محیط زیستی که ، به شکلی جادوئی، قابلیت فراتر رفتن از تقسیم بندی های سیاسی را دارند… علاوه بر اینکه با مبارزات محلی در اروپا ، مانند مبارزاتی که جنبش های مخالف استخراج گاز شیست دنبال می کنند، هم آوائی دارد. به این ترتیب، این وسوسه به وجود می آید که از این همه، دیدگاهی ساده، و حتی ساده لوحانه، ساخته شود. با این حال، جدا کردن طرح یاسونی از روند انقلابی جاری در اکوآدور غیر ممکن است، روندی که می بایست با یک واقعیت اجتماعی، اقتصادی، با بازی های حساس قدرت ها ی موجود کنار بیاید : خلاصه، در همانندی کامل با اکولوژی سیاسی، فکری ساده در یک بازی پیچیده.

پی نویس ها:

(۱)www.gopetition.com/petition/35446.htlm

(۲) ر. ک . به ویژه به سخنرانی دانیل کن بندیت در پارلمان اروپا در ۱۸ ژانویه ۲۰۱۲، در مورد وضعیت مجارستان. در این سخنرانی وی دولت ونزوئلا را «خودکامه» می خواند.

(۳) «ابتکار یاسونی و بخش خصوصی»، سفارت اکوآدور، www.ambassade-equateur.org

(۴) بخوانید : آیا توافقنامه کیوتو را باید سوزاند؟ لوموند دیپلماتیک دسامبر ۲۰۰۷

http://ir.mondediplo.com/article1217.html

(۵) بخوانید : Renaud Lambert, « Le spectre du pachamamisme », Le Monde diplomatique, février ۲۰۱۱ .

 

 

این مقاله در چارچوب همکاری میان انسان شناسی و فرهنگ و سایت دوستان لوموند دیپلماتیک منتشر می شود و در فرانسه در ژوئن ۲۰۱۲ منتشر شده است.

 

پرونده ی «لوموند دیپلماتیک» در انسان شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/15007