انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

طرحی برای محله بهتر؛ بهسازی اجتماعی محله شهید هرندی تهران

محله شهید هرندی تهران ظرفیت‌های کوچکی برای بهبود دارد که اگر روی آنها کار کنیم، می‌تواند بر سایر جوانب تأثیر بگذارد. مطالعات محله هرندی نشان می‌دهد که مسائلی چون اعتیاد، سکنی‌گزینی شناور در خانه‌های گروهی، قربتی‌گری، روسپی‌گری، اوباش‌بازی، قماربازی، کودکان کار و… در این محله باعث اغتشاش شده و محله را به پناهگاهی برای و مجرمان و آسیب‌دیدگان تبدیل کرده است. این محله هشت‌هزار خانوار و سی‌هزار نفر جمعیت دارد که هجده درصد از خانوارهای آن به نحوی در کار تولید و توزیع مواد مخدر هستند و با عنوان «پلاک قرمز» شناسایی شده‌اند. در کنار روند روبه‌رشد جمعیت آسیب‌دیدگان و مجرمان در محله، احساس ناامیدی و استیصال نیز تشدید شده است و گسست اجتماعی میان گروه‌های قومی مختلف محله نیز به این احساس ناامیدی و استیصال دامن می‌زند. مشکل دیگر، بدبینی شدید مردم محله به هر نوع مداخله بیرون از محله است.

اما در کنار این ضعف‌ها، روزنه‌ها و مفرهایی برای اصلاح یا بهبود وضعیت این منطقه وجود دارد. یکی از این مفرها تمایل نداشتن خانواده‌ها به حضور معتادان و مجرمان در منطقه است. یعنی بخش بزرگی از جمعیت منطقه، با عنوان پلاک سبز و زرد طبقه‌بندی می‌شوند که با سازماندهی و آموزش این دو گروه می‌توان آنها را در چرخه مواجهه و مقابله به کار گرفت. دومین روزنه، وجود نوعی اراده در میان ساکنان برای بهبود وضعیت است. تعدادی سازمان خیریه و سمن نیز در منطقه حضور دارند که برای کمک و بهبود وضعیت اعلام آمادگی کرده‌اند. زمانی که برنامه بهسازی محله هرندی را آغاز کردیم، به واسطه حضور سمن‌ها و خیریه‌ها، مردم محله از حمایت شهر برخوردار شدند و بعد از پنج، شش دهه قهر و غضب از سوی شهروندان و مدیران شهری، متوجه شدند که نهادها و تشکل‌های مدنی می‌خواهند به آنها کمک کنند.

محله هرندی در حاشیه تهران نیست، بلکه در قسمت پایین تهران قدیم یا حصار ناصری قرار دارد. در واقع دروازه غار و میدان شوش، محله هرندی امروز هستند. پس، محله هرندی در قلب تهران و در منطقه دوازده واقع شده است و منطقه دوازده مرکز تاریخی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی تهران است.
آسیب‌های اجتماعی در شهر تهران سه شکل کالبدی دارد: حاشیه‌نشینی، بافت فرسوده و گودال آسیب. گودال آسیب، مکانی است که به لحاظ ارتباطی جزء ظرفیت اتراق‌گاهی و به لحاظ کالبدی جزء بافت فرسوده محسوب می‌شود. محله هرندی هر سه شکل کالبدی آسیب‌های اجتماعی را دارد. این محله، مختصات حاشیه‌نشینی را دارد و شصت درصد خانه‌های آن فرسوده است. افزون بر این گودال آسیب است، یعنی هر اتفاقی در حوزه جرم در سطح شهر تهران وجود دارد، عینیت آن را می‌توان در محله هرندی دید. معضلات اصلی محله هرندی سه دسته است: آسیب و جرم تراکم‌یافته؛ فقر غلظت یافته؛ و گسست انتشاریافته. موضوع گسست انتشاریافته دو بخش دارد که یک بخش آن به گسست هنجاری اشاره دارد و بخش دیگر آن به گسست قومی مربوط می‌شود. در محله هرندی شش قومیت زندگ می‌کنند؛ یعنی علاوه بر گسست میان قومیت‌ها، گسست درون قومی نیز در منطقه وجود دارد. در کنار اینها گسست میان‌سازمانی نیز به مشکلات محله دامن زده است. یعنی مردم محله مداخله بیرونی را به هیچ وجه نمی‌پذیرند. در فیلم «محله آرام» اثر چارلی چاپلین، مشکل محله، وجود اوباش و ایجاد ناامنی توسط آنها نبود، بلکه مشکل این بود که وقتی شخصیت اصلی فیلم یعنی چارلی چاپلین با لباس پلیس در محله حاضر می‌شد، مردم از اوباش حمایت می‌کردند.

مسائل عمده حوزه آسیب و جرم تراکم‌یافته، اعتیاد، کودکان کار، اوباشی‌گری و خشونت، روسپی‌گری، بزهکاری و بی‌خانمانی است. مسائل عمده فقر نیز فقط فقر اقتصادی نیست، بلکه فقر بهداشتی، فقر آموزشی و فقر اطلاعاتی نیز در محله بیداد می‌کند. با توجه به این شرایط، مدل مداخله ما از تحلیل حرکت کاراکترهای اوباشی‌گری شروع کرده است. از این روی برای روشن‌تر شدن موضوع به برخی آثار اوباشی‌گری در محله اشاره می‌کنم. اولاً این اوباش سلسله‌مراتب دارند: گنده‌لات، لات و شکلات. در محله هرندی تهران، دبیرستان دخترانه وجود ندارد و دختران به دلیل ناامنی فضای محله از ده، دوازده سالگی خانه‌نشین می‌شوند. تقریباً تمام دانش‌آموزان در مقطع راهنمایی ترک تحصیل می‌کنند و بیشتر پسران محله، کارگران و اوباش کم‌سواد هستند. در نتیجه، آموزش و پرورش به دلیل وجود کاراکتر اوباشی‌گری، مدارس مقطع راهنمایی و بالاتر منطقه را تعطیل کرده است. یکی از اقدامات شهرداری تهران در این منطقه فعال کردن هشت مدرسه به صورت هیئت امنایی و تأمین امنیت دانش‌آموزان با کمک نیروی انتظامی بود.
هرگاه صحبت از مبارزه و اصلاح با آسیب‌ها و جرم و جنایت است، از کودکان متکدّی، متکدیان، معتادان و کارتون‌خواب‌ها شروع می‌کنند، اما در واقع اینها در آخرین مرحله کار قرار دارند و در مرحله اوّل باید اوباشی‌گری را از بین برد. اوباش‌ها سپر حفاظتی مجرمان و توزیع‌کنندگان مواد مخدر هستند. یعنی اگر کودکان کار، سپی‌گران و حتی توزیع‌کنندگان مواد مخدر را جمع کنید، هیچ اتفاقی نمی‌افتد و سپر حفاظتی بلافاصله افراد جایگزین را به عرصه وارد می‌کند. چراکه توزیع مواد مخدر توجیه اقتصادی دارد و از این طریق می‌توان ماهی سه میلیون تومان درآمد داشت. شبکه اوباش علاوه بر سپر حفاظتی، یک گروه مخبر نیز دارد. به همین دلیل نیروی انتظامی در این محله نتوانست حتی یک گرم مواد مخدر کشف کند.
هدف نهایی این بود که محله از یک گودال آسیب به محله‌ای تاب‌آور تبدیل شود. منظور از گودال آسیب، نوعی فضای اجتماعی است که انواع آسیب و جرم را جذب می‌کند و منظور از محله تاب‌آور، محله‌ای است که در برابر آسیب و جرم مقاوم است. تاب‌آوری سطوح مختلفی دارد که در ادامه به آن اشاره می‌کنیم. الف) تاب‌آوری امنیتی: در این سطح تلاش می‌شود که درجه‌ای از سلامت اجتماعی در حوزه کاهش و کنترل جرم در محله محقق شود تا بعد در سایر زمینه‌ها اقدام شود. تا وقتی امنیت محله برقرار نشود و اجرای سطوح دیگر تاب‌آوری ممکن نیست. ب) تاب‌آوری اقتصادی: در این سطح تلاش می‌شود که محله خودایستایی مالی پیدا کند. محله باید صندوق مالی داشته باشد و بتوان در آن، کالاهایی با ارزش افزوده بالا تولید کرد. نشت نکردن ثروت در این محله، درد بزرگی است و این معضل در حالی رخ می‌دهد که این محله درست در جنوب بازار تهران قرار گرفته است. ج) تاب‌آوری اجتماعی: در این سطح تلاش می‌شود نوعی انسجام اجتماعی هویت‌مدار در محله ایجاد شود. مردم از اینکه بگویند در محله هرندی زندگی می‌کنند، خجالت می‌کشند. در این زمینه، ارتقای سطح دانش و تخصص حرفه‌ای ساکنان محل در اولویت قرار گرفت.
راهبردهای بهسازی پیشنهادشده از سوی خانم دکتر حسین‌زاده شامل خوشه‌های کنشی پنجگانه‌ای می‌شود. ابتدا بحث امنیت از طریق ساماندهی اسکان در خانه‌های خالی محله بود. بسیاری از خانه‌ها که خالی بود به محل سکونت اوباش، کارتن‌خواب‌ها و متکدیان تبدیل شده بود، تعدادی خانه گروهی در این محله وجود دارد، خانه‌هایی که یک حیاط مرکزی دارند و دورتادور آن اتاق‌هایی است که محل سکونت افراد و خانواده‌هاست و همه باید از یک سرویس بهداشتی استفاده کنند. این در حالی است که در هراتاق هفت، هشت نفر زندگی می‌کنند. در محله هرندی تعداد زیادی خانه به این سبک وجود دارد و افرادی هم که در اتاق‌های این خانه‌ها زندگی می‌کنند، هیچ نسبتی با یکدیگر ندارند و محلی برای مصرف مواد و خواب است. تا زمانی که این خانه‌ها ساماندهی نشود، نمی‌توان امیدوار بود اتفاق خوبی برای محله هرندی رخ دهد.
فشار اقتصادی بازار به محله نیز یکی دیگر از موانع بهبود آن است. یعنی بازاری مردم محله را استثمار می‌کند. در این خصوص تلاش شد زنان خودسرپرستی که در خانه‌هایشان برای بازاری‌ها کار می‌کردند، شناسایی و به مراکز اشتغال خیریه معرفی شوند.
کلیدواژه بحث انسجام و هویت اجتماعی، باسازی هویت محله است. محله هرندی محله بی‌نام و نشانی نبوده است. منزل شیخ رجبعلی خیاط، قهوه‌خانه اسمال یخی و بسیاری دیگر از بناهای تاریخی در این محله است. اقدامات آموزش و کاهش نرخ بی‌سوادی یکی دیگر از اقداماتی بود که انجام شد. در بررسی‌های انجام‌شده، متوجه شدیم که پدرانِ کودکان کار اجازه درس خواندن به آنها نمی‌دهند؛ از این روی مدرسه‌ای در خود محله راه‌اندازی شد که از صبح تا ظهر به بچه‌ها درس می‌داد و بچه‌ها پس از صرف ناهار در مدرسه به سراغ کار می‌رفتند. خوشه کنشی پنجم، پیشگیری و کاهش آسیب‌های اجتماعی از طریق مشارکت فراگیر اهالی بود. هرگز نمی‌توان از انتظار داشت که نیروی انتظامی و نهادهای نظارتی برای همیشه در محله بمانند و از جرم و آسیب‌های اجتماعی جلوگیری کنند. این کار نه ممکن است و نه مطلوب. پس محله باید از طریق ظرفیت‌های خودش تاب‌آور شود، اما این فرایند زمان‌بر است و بین سه تا شش سال طول می‌کشد. در این زمینه، زنان خانه‌دار اولین گروهی بودند که برای توانمندسازی انتخاب شدند. این گروه ظرفیت عظیمی داشتند که استفاده از آن برای محله بسیار سودمند بود. گروه بعدی نوجوانان پانزده تا هجده سال بودند و در نهایت، گروه بسیار کوچکی که تحصیل‌کردگان بیکار محله بودند و زیر چتر حمایتی قرار گرفتند.

خوشه‌های کنشی هفتگانه اقدام عبارتند از امنیت، کسب حلال، سکونت، سلامت، آموزش، پربار کردن اوققات فراغت و عبادت است. برای مثال در بحث خوشه کنشی امنیت سه اقدام باید انجام شود: نظارت بر کالبد محله، ساماندهی پایشگران اجتماعی و ایجاد زیرساخت‌های ارتباطی. در بحث نظارت بر کالبد محله یکی از مشکلات این است که کاربری تجاری و مسکونی بیش از حد در هم تنیده شده‌اند. در خیلی از مکان‌ها امکان تشخیص تجاری یا مسکونی بودن محله وجود ندارد.
در راستای خوشه اقدام کسب حلال متوجه شدیم که محله هرندی در گذشته یکی مهم‌ترین مراکز تولید کیف و کفش چرم در تهران بوده است و هنوز هم استادکاران این حرفه در محله حضور دارند، اما درگیر اعتیاد شده‌اند. در اقدامی این افراد شناسایی شدند و ترک داده شدند تا بتوانند برای کسب روزی حلال و تاب‌آور کردن محله به کار گرفته شوند.
مهم‌ترین کنش در خوشه اقدام سکونت، قانونمند کردن سکونت بود. در این خوشه به قانونمند کردن سکونت معتادان و رهگذاران اولویت ویژه داده شد.
مهم‌ترین کنش در خوشه اقدام آموزش و تعالی، بازگشایی مدارس محله بود که قبلاً توسط آموزش و پرورش تعطیل شده بود. این مدارس به شیوه هیئت امنایی بازگشایی شد و آموزش بچه‌ها آغاز شد. یکی از دستاوردهای مهم این اقدام چاپ نشریه محله توسط مؤسسه همشهری بود که تمام محتوای آن را بچه‌های این مدارس تولید می‌کردند.
در خوشه اقدام سلامت، درمانگاه محله هرندی بازگشایی شد و سازمان پزشکان داوطلب در آنجا حضور یافتند. علاوه بر این، چون وضعیت سلامت محله نامناسب بود، دو دستگاه اتوبوس به درمانگاه سیار تبدیل شد که به همراه پزشک در کوچه‌های محله دور می‌زد و مردم را ویزیت می‌کرد و حتی داروی بیماران را نیز تأمین می‌کرد.
مردم محله هرندی برای گرفتار نشدن در دام اعتیاد، بیشتر از مردم محلات دیگر به ورزش نیاز دارند؛ اما ورزشگاه خوب و بزرگ این محله، به مدت سه سال به فدراسیون ورزشی روشن‌دلان اجاره داده شده بود. یکی از تصمیم‌های خوب در خوشه اقدام پربار کردن اوقات فراغت این بود که این ورزشگاه آزاد شد و در اختیار مردم و جوانان محل قرار گرفت. اقدام بعدی فعال کردن اردوگاه شهید میرحسینی بود که خارج از محله هرندی قرار دارد. شهرداری بچه‌ها را به اردوهای دو، سه روزه در این اردوگاه می‌برد و در مدت حضور آنها در این اردوگاه، آموزش‌های لازم را به آنها ارائه می‌کرد. کمتر محله‌ای در تهران وجود دارد که به اندازه محله هرندی فضای سبز داشته باشد. اما نکته این بود که این فضاهای سبز محله، به مکانی برای اتراق معتادان تبدیل شده بود. این پارک‌ها تلفیق و پاک‌سازی شد و در اقدامی قرار است با برپایی برنامه‌هایی به پارکی فرامنطقه‌ای تبدیل شود و مردم سایر محلات هم به این پارک‌ها بیایند. این بوستان که قرار است به بوستانی فرامنطقه‌ای تبدیل شود و تمام مسائل اجرایی آن توسط ساکنان خود منطقه انجام خواهد شد و این اقدام زمینه‌ای برای تقویت بعد اقتصادی منطقه است.
در خوشه عبادت متوجه شدیم که در محله هرندی نوزده مسجد وجود دارد؛ اما این مساجد عمدتاً تعطیل بودند و امام جماعت نداشتند و حتی مراسم ترحیم هم در آنها برگزار نمی‌شد. در حال حاضر این مساجد بازگشایی شده‌اند. اقدام مؤثر دیگری که در این خوشه انجام شد، هویت قومی بخشیدن به این مساجد بود. با توجه به اینکه در محله هرندی شش قومیت حضور دارد، هر یک از این مساجد را به یک قوم اختصاص دادیم و این کار باعث شد افراد در آن مسجد بیشتر حضور یابند و در زمینه نگهداری از آن فعال شوند.
تمام این مطالب نشان می‌دهد که مشکل محله هرندی، نبود فضاها و ظرفیت‌های فرهنگی یا تفریحی نیست. برخلاف باور رایج، مشکل محله، مشکل مدیریتی است. در واقع فضاهای مناسب در محله ایجاد کرده‌ایم، اما مدیریت نکرده‌ایم و همین موضوع سبب شده است که فضا به معضلی تبدیل شود.
باید سد محکمی را که مانع از رسیدن امکانات شهر به مناطق حاشیه می‌شود، بشکنیم. حریم و حاشیه شهر بسیار بحث مهمی است. اگر حریم شهر رها شود، شهر بی‌دفاع می‌شود. شهرداری باید برای تمام فضاهای اطراف شهر، کاربری تعریف کند تا مفاسد شهر مهار شود. یکی دیگر از اقدامات مهمی که باید برای کلان‌شهرها به ویژه برای مشهد انجام شود، تهیه نقشه جامع فرهنگی‌اجتماعی شهر است. در حوزه توسعه شهری طرح جامع تفصیلی تهیه شده است، اما کسی نمی‌گوید چرا نقشه جامع فرهنگی‌اجتماعی تهیه نشده است و به همین دلیل حق نداریم بگوییم چرا خانه‌های تاریخی تخریب می‌شوند یا ساخت‌وسازها نظامند نیست.

 

این مطلب در چارچوب همکاری انسان شناسی و فرهنگ و پژوهشکده ثامن منتشر می شود.