انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

ضرورت جامعه پذیری سیاسی در برنامه ریزی درسی

چکیده: فرایند جامعه پذیری سیاسی در قالب برنامه ریزی درسی در بسترسازی سرمایه هاى انسانی و اجتماعی،و فهم کنش متقابل جامعه آموزشی با حاکمیت نظام سیاسی می تواند به تثبیت نظام سیاسی کمک نماید. چنین برنامه ریزی باعث شکل گیری هویت سیاسی پویای شهروندان خواهد شد؛ که می تواند بر نگرش های عمیق و رفتارهای پایدار سیاسی نهادینه شده منجربه شود. بر اساس دستاوردها تربیت سیاسی که در برنامه ریزی درسی می توان آن را مورد هدف قرار داد تاثیر پایدار مشارکت سیاسی درک و فهم نگرش دانش پذیران برای تجزیه و تحلیل جامعه سیاسی بسیار با اهمیت است، این فرایند بر اساس منجربه ارتقاء سواد سیاسی و توسعه پایدار سیاسی و حکمرانی مطلوب در سطح جامعه خواهد شد؛و به تبات سیاسی پایدار جامعه کمک خواهد نمود. برنامه ریزی درسی در نهاد آموزشی مبتنی بر تحقق الگوهای رفتاری وحدت محور و مشارکت مدارانه هویت ملی دانشجویان و دانش آموزان، باید سوق یابد. برنامه ریزی های درسی پرورش سیاسی نسبت به فرهنگ سیاسی ملی، تربیت نخبگان سیاسی، ساخت آگاهانه سیاست ملی باید معطوف گردد. جامعه پذیرى سیاسى از طریق برنامه ریزی درسی به نحوه ارتباط میان فرد با نهاد سیاست و قدرت و به توزیع الگوهای جهت گیرانه( شناختی، عاطفی، ارزیابانه) منتهی می گردد. برنامه ریزی تربیت سیاسی از یکسو مهمترین عامل ثبات فرهنگ سیاسی و از سوی دیگر می تواند وسیله بروز تغییرات اجتماعی و سیاسی نیز باشد. در جامعه آموزشی ایران باید بین این سه فرایند(جامعه پذیری اولیه- اجتماعی شدن سیاسی و گمارش سیاسی) درجه بالایی از پیوستگی و تداوم را در برنامه ریزی های درسی معطوف بود، که این سه فرایند تربیت سیاسی را به صورت مداوم و پایدار تداوم می بخشد. تربیت سیاسی در جامعه باید تکیه بر محتوای سیاسی دروس نماید که می تواند به بینش سیاسی نسل نوجوان و جوان جامعه برای مشارکت فعال و شهروندمداری کمک بسیاری کند. در واقع رویکرد برنامه ریزی درسی باعث شکل گیری جوانب شخصیت سیاسی خواهد شد و منجربه شکل گیری رفتار سیاسی نسل دانش پذیر جامعه در آینده خواهد شد. باتوجه به چنین اهتمامی می توان یکسری از راهبردها و راهکارهای ضرورت بخش را برای پیوند جامعه پذیری سیاسی و برنامه ریزی درسی در جامعه حال حاضر نظام آموزشی ایران مورد اهتمام قرار داد.

کلید واژه

برنامه ریزی درسی، تربیت سیاسی، جامعه پذیری سیاسی، مشارکت سیاسی، هویت سیاسی.

مقدمه

انسان فعلیت یافته در جامعه محصول کنش متقابلی بین محیط طبیعت و وراثت از یکسو و محیط فرهنگی و اجتماعی می باشد؛ فرایندى که متکفل برقرارى این ارتباط و فعلیت دهى و شکوفاسازى یا احیاناً سرکوب و پرورش ناموزون سرمایه هاى طبیعى و زیستى، ظرفیت هاى ژنتیک و قابلیت هاى وجودى انسان مى شود. این فرایند به زبان جامعه شناختى، “جامعه پذیرى یا اجتماعى شدن”[۱] و به زبان تعلیم و تربیت “شکوفایى استعدادهاى بالقوه[۲]” نامیده مى شود.جامعه پذیرى کلید فهم کنش متقابل میان طبیعت و تربیت، ترکیب ابعاد زیستى و فرهنگى و نقطه تلاقى زیست شناسى و جامعه شناسى است.

جامعه پذیرى فرایند پویا، مداوم و اجتناب ناپذیر یادگیرى الگوهاى فکرى و رفتارى، شیوه هاى زندگى، خلق و خوى جمعى و شکل گیرى”من اجتماعى[۳]”، دست یابى به”خود[۴]” یا آگاه شدن از خود به عنوان یک موجود داراى هویت مشخص و مستقل، گره خوردن عمیق و وثیق فرد با جامعه و نسل هاى پیشین، بازتولید جامعه از طریق افراد و ضامن استمرار و پیوستگى خطى جامعه در توالى نسل هاى مختلف است.« جامعه پذیرى، فرایند اخذ اعتقادات،گرایش ها، ارزش ها، هنجارها و عادات از فرهنگ یا فرایند آموزش راه هاى زندگى کردن در جامعه، شخصیت یابى و بسط ظرفیت هاى وجودى در راستاى انجام وظایف فردى و ایفاى عضویت اجتماعى است» (کوئن۱۳۷۸: ۱۰۵) به بیان دیگر، «جامعه پذیرى جریانى است که به برکت آن شخص انسانى، در طول حیات خویش تمامى عناصر اجتماعى فرهنگى محیط خود را فرا مى گیرد و درونى مى سازد و با ساخت شخصیت خود، تحت تأثیر تجارب و عوامل اجتماعى معنادار یگانه مى سازد؛ تا خود را با محیط اجتماعی که باید در آن زیست نماید، تطبیق دهد» (روشه،۱۳۸۰: ۱۴۸)

یکی از مهمترین راه هایی که افراد به پذیرش شاخص های جامعه پذیری روی می آورند، در نهاد اجتماعی آموزش صورت می گیرد. سازمانی همچون دانشگاه و مدرسه زیر مجموعه این نهاد اجتماعی از طریق شیوه ها و رویکردهای عملی و نظری افراد را برای این امر خطیر تربیت می کنند و استعدادها و خلاقیت های افراد را پرورش می دهند.

بر اساس دستاوردها برنامه ریزی درسی که در این سازمان ها از طریق تعامل و کنش های متقابل شکل می گیرد، سرمایه های بالقوه انسانی و اجتماعی افراد قابل تبدیل به فعلیت یا شدن مطابق با ارزش ها و هنجارهای فرهنگ حاکم بر نظام اجتماعی مهیا می گردد؛ و این جامعه و خود اوست که زمینه چنین فرایند جامعه پذیری تربیتی را در حوزه های مختلف از جمله تربیت سیاسی فراهم می کند. دیگر شیوه ها و راه ها برای پرورش سیاسی افراد می توان در نظر داشت، که مجال بیان این شیوه ها در این مقاله نمی گنجد.

بیان مسئله

جامعه پذیرى هر چند در محاورات علمى، غالباً معادل “تعلیم و تربیت ” مصطلح به کار مى رود قسمی از این اصطلاح می تواند به معنای تربیت سیاسی به کار رود. ضرورت چنین تربیتی بر این اصل استوار است که نهاد اجتماعی آموزش به صورت رسمی و غیر رسمی هم توسط نظام سیاسی تعیین و مشخص می شود و هم خود تعیین کننده نظام سیاسی است. با توجه به این ضرورت این مقاله به دنبال شناخت کارکردها و پیامدهای جامعه پذیری سیاسی بر نهاد آموزش می باشیم که با توجه به برنامه ریزی درسی این تا چه حد محقق می شود؟ همچنین در جامعه ایران با توجه به ساختار آموزشی حاکم بر آن چه راهبردها و راهکارهایی ازمکانیسم درسی می تواند به پیوند نهادینه شده فرایند جامعه پذیری و تربیت سیاسی استعدادها و سرمایه های انسانی و اجتماعی جوانان و نوجوانان کمک کرد.

ضرورت تحقیق

محققان جامعه شناس تاثیر نهاد اجتماعی آموزش را بر نظام سیاسی هم به عنوان ابزار کنترل و مشروعیت بخشی و هم به عنوان منبع بالقوه ناخشنودی سیاسی مورد مطالعه قرار می دهند. بنابراین فرایند جامعه پذیری برای تربیت سیاسی افراد در جامعه منوط به این امر است که نهادهای آموزشی جامعه ما توسعه سیاسی جامعه را یکی از اهداف عالیه برنامه ریزی های درسی و غیر درسی به صورت مستمر و نهادینه شده قرار داده و به نوعی به صورت آگاهانه پتانسیل و سواد سیاسی افراد جامعه را برای نهادی ساختن الگوهای وحدت بخشی و مشارکت محوری در راستای توزیع مناسب منابع حرکت دهند. به نظر کلمن توسعه سیاسی در نهاد آموزش عبارت است از: « فراگیری ناشی از تلاش آگاهانه توانایی سیاسی به منظور نهادینه ساختن الگوهای انسجام و الگوهای مشارکت و توزیع درست منابع » ( شارع پور،۱۳۸۶: ۲۸۵)

بر این اساس برنامه ریزی درسی در نهاد آموزشی مبتنی بر تحقق الگوهای رفتاری انسجام بخش و مشارکت محوری جوانان و نوجوانان جامعه بنا خواهدشد، تربیت سیاسی افراد در دانشگاه ها و مدارس ما در حوزه رفتارها و عملکردهای انسجام محور مربوط به توانایی دانشجویان و دانش آموزان جامعه به سمت ایجاد وحدت و یگانگی با دیگر مجوعه های نظام اجتماعی و سیاسی حاکم باید شکل گیرد؛که این مسئله منجربه تقویت هویت ملی، منطقه ای و قومی را بوجود خواهد آورد.

الگوهای مشارکت محور سیاسی نیز تا حدی بدیهی و روشن است. در واقع فرض در تدوین برنامه ریزی درسی بر این اصل استوار است که جامعه واجد شرایط بسیج سیاسی (نظیر شرکت در انتخابات، علاقمندی به مطالب سیاسی و پیگیری امور سیاسی و….) خواهد بود و نسبت به جامعه دیگری که در آن مردم به لحاظ سیاسی غیرفعال هستند برتر است و تحقق آن را برای پویایی نظام اجتماعی ضروری است.

بر اساس چنین ضرورتی برنامه ریزی های درسی در فرایند پرورش سیاسی افراد باعث خواهد شد که نهاد اجتماعی آموزش حافظ نظام سیاسی و عامل موثر در توسعه سیاسی باشد که چنین میراثی باعث خواهد شد که بگوئیم توسعه سیاسی برای نهاد آموزش دارای سه کارکرد است که باعث ضرورت توجه به فرایند تربیت سیاسی می شود. اول اینکه توسعه سیاسی از عوامل اصلی جامعه پذیری سیاسی نوجوانان و جوانان جامعه ما نسبت به فرهنگ سیاسی ملی شان خواهد شد. دوم اینکه توسعه سیاسی عامل بسیار موثری در انتخاب و تربیت نخبگان سیاسی جامعه را به همراه دارد. و سوم اینکه توسعه سیاسی عامل اصلی انسجام بخش وحدت سیاسی ملت و ساخت آگاهانه سیاست ملی خواهد بود.

بنابراین نهاد آموزش به عنوان یک نهاد اصلی در هر جامعه ای در ارتباط با نهاد اجتماعی حاکمیت از طریق سازوکارهایی همچون برنامه ریزی درسی از طریق تحقق فرایند جامعه پذیری سیاسی و تربیت سیاسی افراد به بسترسازی کارکردهای تحکیم نظام حاکم بر جامعه کمک شایانی خواهد کرد.

جامعه پذیری سیاسی

جامعه پذیرى به اعتبار قلمروهاى مختلف تعلق، حضور و فعالیت اجتماعى، گونه هاى مختلفى همچون جامعه پذیرى قومى، مذهبى، سیاسى، اقتصادى، شغلى، جنسى و… دارد. یکى از مهم ترین این انواع، جامعه پذیرى سیاسى است که به نحوه ارتباط میان فرد با نهاد سیاست و قدرت و به بیان دیگر، به حوزه مدیریت کلان جامعه و سازمان هاى اجتماعى مربوط مى شود.«جامعه پذیرى سیاسى در عین اشتراک با سایر گونه هاى جامعه پذیرى و جامعه پذیرى به معناى عام در اصطلاح جامعه شناختى، از جهاتى نیز متمایز است. جامعه پذیرى سیاسى نیز فرایند آشناسازى افراد با نظام سیاسى جامعه خود و تعیین یابى نسبى ادراکات و واکنش هاى آن ها نسبت به پدیده هاى سیاسى است.» ( مطهری،۱۳۷۴: ۹۵) به بیان دیگر جامعه پذیرى یا فرهنگ پذیرى سیاسى،«فرایندى است که براساس آن جامعه، گرایش ها، نگرش ها، دانش ها، اطلاعات و خلاصه ارزش ها و معیارهاى سیاسى خود را از نسلى به نسل دیگر منتقل مى کند.» (مهرداد،۱۳۷۶: ۱۷) برنامه ریزی درسی در مدارس و دانشگاه های ما باید به گونه ای باشد که شیوه انتقال فرهنگ سیاسی را برای نسل نوجوان و جوان جامعه ما فراهم کند. این برنامه ها باید به توزیع الگوهای جهت گیرانه نسبت به موضوعات سیاسی در بین نسل دانش پذیر ما اهتمام ورزد که این جهت گیری ها در این برنامه ها عبارتند از :

اول) جهت گیری شناختی: به این معنا که آگاهی نسل دانش پذیر ما را از نظام سیاسی بدون اغماض های حزبی ارتقاء دهد و باور به این نظام و نقش هایی را که افراد و سازمان ها و نهادهای حاکمیت در این نظام ایفاء می نمایند، توسعه دهد.

دوم) جهت گیری عاطفی: یا احساسات نسل جوان و نوجوان دانش پذیر جامعه آموزشی را نسبت به عملکرد نظام سیاسی مستحکم نماید.

سوم) جهت گیری ارزیابی: به این معناست که به قوه تجزیه و تحلیل نسل دانش پذیر جامعه را در مورد موضوعات سیاسی فعال کند.

چنین جهت گیری هایی در برنامه ریزی درسی جامعه ایران در حال حاضر می تواند از ضرورت های حمایت یبرخوردار باشد که نظام وقت به حمایت از خود و حفظ میراث فرهنگ سیاسی خویش از طریق جامعه پذیری سیاسی می پردازد.

با توجه به چنین اهتمامی در حال حاضر در جامعه ایران نظام سیاسی برای بقای خود باید در میان اعضای خود انتظارات حمایتی را تقویت و ترغیب نماید. به همین جهت به نظر آلموند « فرایند جامعه پذیری سیاسی اساساً تعیین کننده ثبات فرهنگ سیاسی و ساختار جامعه در گذر زمان است.» (گلشنی فومنی،۱۳۷۵: ۱۴۸) همچنین کلمن در راستای ارتباط جامعه پذیری سیاسی با آموزش بالاخص با تاکید بر برنامه ریزی درسی بیان می کند که « جامعه پذیرى سیاسی ناظر به فرایندى است که افراد از طریق آن، نگرش ها و احساساتى در قبال نظام سیاسى و نقش هایى که در آن دارند، کسب مى کنند. این فراگرفته ها، شامل شناخت ها(دانسته ها یا باورهاى فرد در مورد نظام، موجودیت و روش کار آن)، احساسات (نحوه احساس فرد در قبال نظام، از جمله حس وفادارى و احساس تکلیف مدنى)، و احساس شایستگى سیاسى (در جامعه و نقش بالفعل یا بالقوه فرد در نظام) مى شود»(تاجبخش،۱۳۸۵: ۴۴) به بیان دیگر، جامعه پذیرى سیاسى از طریق برنامه ریزی درسی همان آموخته هاى فرد است که شامل آگاهى، یعنى تمایلات و باورهاى شخص درباره سیاست و ایستارهاى فراگرفته شده از طریق فعالیت سیاسى همچون وابستگى حزبى، ایدئولوژى، رأى دادن و مانند آن به فعلیت می رسد.این محتوا همچنین ممکن است به سمت گیرى در مقابل اقتدار مربوط گردد.

تربیت سیاسی در نهادهای آموزشی بر اساس فرایند جامعه پذیری می تواند دارای دو تاثیر متفاوت باشد.«از یکسو این فرایند مهمترین عامل ثبات فرهنگ سیاسی و ساختار اجتماعی در طول زمان است. به عبارت دیگر هر نظام اجتماعی می کوشد تا ارزش ها، نگرش ها و دیدگاه های ضروری را برای تداوم نظام سیاسی خود را به افراد جامعه منتقل کند و انجام این کار از طریق فرایند جامعه پذیری سیاسی صورت می گیرد. اما از سوی دیگر فرایند جامعه پذیری می تواند وسیله بروز تغییرات اجتماعی و سیاسی نیز باشد. برای اینکه این کارکرد نیز تحقق یابد، باید در جریان جامعه پذیری سیاسی احساس توانمندی و تفکر انتقادی نیز به افراد آموزش داده شود. فراگیری این احساس می تواند بخش مهمی از تعلیم و تربیت مدنی باشد. پس جامعه پذیری سیاسی بالقوه منبع بروز تغییر نیز هست.» ( شارع پور،۱۳۸۶: ۸۸-۲۸۷)

با توجه به پیوند چنین ضرورتی بین فرایند تربیت سیاسی و جامعه پذیری سیاسی دولتمردان معمولاً زمانی نیاز به این برنامه های جامع درسی دارند که عناصری از بی ثباتی باقوه را درون نظام خود مشاهده می کنند. بر این اساس در یک رویکرد و معنای عام و کلی فرایند جامعه پذیری سیاسی شامل تمام یادگیری های سیاسی، اعم از رسمی و غیررسمی،هدفمند یا بدون طرح و برنامه می باشد که در هر مرحله از دوران زندگی را شامل می شود. این یادگیری نه تنها شامل یادگیری های سیاسی صریح می شود بلکه شامل آن دسته از رفتارهایی که ظاهراً غیر سیاسی هستند ولی بر رفتار سیاسی اثر می گذارند نیز در بر می گیرد. لذا می توان گفت که جامعه پذیری سیاسی دارای دو قلمرو است: از یکسو فعالیت های نظام مند و روش مند و از سوی دیگر فعالیت های خودانگیخته و برنامه ریزی نشده. می باشد.

از طریق برنامه ریزی های آموزشی در جامعه خود می توان به صورت پنهان به یادگیری های غیر سیاسی نظیر فراگیری ارزش های فرهنگی اشاره کرد که به طرق مختلف سیاسی بر ساختار جامعه از جمله خانواده اثر گذارست. و از طریق یادگیری های آشکار می توان جهت گیری های سیاسی، اکتساب هنجارها و رفتارهای سیاسی مطلوب و مقبول نظام سیاسی حاکم و بلوغ سیاسی شهروندان را پرورش داد.

در مطالعه رویکردهای برنامه ریزی درسی با فرایند جامعه پذیری سیاسی بخش از مطالعات ما می تواند با تکیه بر محتوا شکل گیرد، در برنامه ریزی درسی نسل دانش پذیرمان را دارای چه نوع دانش و شناخت سیاسی هستند؟ و ریشه تفاوت های موجود بین این نسل چیست؟ بخش دیگری از مطالعات برنامه ریزی درسی اشاره به نقش کارگزاران مختلف جامعه پذیری سیاسی می کند که از چه بینش و جهت گیری سیاسی برخوردارند؟

لوسین پای در سه مرحله فرایند تربیت سیاسی یا همان جامعه پذیری سیاسی را برای نسل دانش پذیر بیان می کند که این سه مرحله می تواند در برنامه ریزی های درسی در سازمان های آموزشی ما می تواند مورد استفاده قرار گیرد.

اول) فرایند جامعه پذیری اولیه[۵]: در این مرحله نسل دانش پذیر با فرهنگ حاکم بر جامعه آشنا می شود و از طریق برنامه ریزی درسی(رسمی و غیر رسمی) می آموزد که چگونه می تواند عضو جامعه ای شود که ساختار فرهنگی و سیاسی خاصی بر آن حاکم است و به صورت آشکار این فرایند شامل یادگیری، نگرش ها و ارزش ها، مهارت ها، الگوهای رفتاری و دیگر جوانبی می باشد در یک جامعه خاص وجود دارد و می توان از طریق مکانیسم برنامه ریزی های درسی به پرورش و آموزش آن پرداخت.

همچنین این فرایند در سطح پنهان شامل تجربیاتی می شود که به صورت ناخودآگاه ماهیت فرد از جمله بعد سیاسی را شکل داده و به صورت پویا و ساختار مند شخصیت اساسی فرد از جمله نگرش سیاسی را تعیین می کند. بر این اساس فرد در این مرحله به عنوان عضوی از جامعه هویت می یابد و به عبارت دیگر در فرهنگ عمومی خویش اجتماعی می شود. این مرحله از فرایند جامعه پذیری باعث تشخیص هویت خود است که مفهوم هویت فرهنگی[۶] نیز در این مرحله تحقق می یابد.

دوم ) جامعه پذیری سیاسی: بعد از شکل گیری مرحله اولیه در ادامه جامعه پذیری سیاسی یا همان تربیت سیاسی مطرح می شود که به واسطه آن فرد نسبت به جهان سیاسی خود آگاهی یافته بخشی از این آگاهی مدیون نهاد آموزش است که در طی استمر ار فرد با سازمان های ذیربط این نهاد به فراگیری و شناخت سیاسی روی آورده و نحوه فهم حوادث سیاسی و نحوه قضاوت در مورد ان ها را کسب می کند. در این مرحله است که برنامه ریزی درسی فرد را به سمت درونی ساختن فرهنگ سیاسی[۷] جامعه هدایت می کند و مفهوم هویت سیاسی[۸] نیز در این مرحله تحقق می یابد.

سوم) فرایند گمارش سیاسی[۹]: به این معنا که هنگامی که فرد به ورای نقش منفعلانه شهروندی و مشاهده گر صرف حرکت کرده و به یک شهروند مشارکت کننده فعال تبدیل می شود. او در این مرحله از طریق آموزش رویکردها و نگرش های موجود در برنامه ریزی درسی به بینش عمیق تری نسبت به امور سیاسی دست یافته و به هویتی نهادینه شده و روشن سوق می یابد.

در جامعه پویای ایران بین این سه فرایند درجه بالایی از پیوستگی و تداوم وجود داشته باشد به طوری که این سه مرحله یکدیگر را تقویت کنند، تربیت سیاسی در اذهان نسل دانش پذیر جامعه ما شرایط را برای استمرار پایداری نظام سیاسی در راستای شعار دهه چهارم انقلاب فراهم می کنند. این به هم پیوستگی میان این سه فرایند سبب برقراری نظم سیاسی و انسجام اجتماعی جامعه خواهد شد.

کارکردهای جامعه پذیری سیاسی

فرایند جامعه پذیرى، در صورت موفقیت و هدایت یابى برنامه ریزى شده، آثار و نتایج و پیامدهاى قابل توجه و بسیار مهمى را به دنبال خواهد داشت. به تعبیر برخى جامعه شناسان، اجتماعى شدن بر انتخاب ها، توانایى ها، علایق، ارزش ها، عقاید، اندیشه ها و دیدگاه هاى فرد، و بر مسیرى که در زندگى در پیش خواهد گرفت، تأثیر مى گذارد.

از جامعه پذیرى سیاسی به معناى عام، دستیابى به نتایج ذیل انتظار مى رود: انتقال فرهنگ سیاسی جارى و میراث فرهنگ سیاسی ؛ ایجاد پیوستگى میان نسل هاى مختلف؛ تطابق شخص با نظام اجتماعى (از طریق القاى مشترکات فرهنگ سیاسی)،شکوفایى استعدادها و سرمایه هاى سیاسی؛ افزایش توان مندى ها سیاسی افراد؛ کسب آمادگى براى ایفاى نقش ها و وظایف محوله و تأمین انتظارات اجتماعى؛ کسب آمادگى هاى لازم براى زندگى اجتماعى؛ هدایت، ابراز یا سرکوب احساسات؛ هدایت و کنترل افکار، تصورات، ذهنیات، داورى ها، قالب هاى فکرى و شیوه هاى تفکر؛ آماده سازى براى مشارکت اجتماعى؛ پذیرش جامعه از سوى فرد؛ کنترل کشش ها و خواسته هاى ناهمسو و ناهمخوان با جامعه و….

از کارکردهای برنامه ریزی درسی در فرایند جامعه پذیرى سیاسى نیز به عنوان یکى از انواع جامعه پذیرى، نتایج ذیل انتظار مى رود: به وجود آمدن و فرم یابى تدریجى خویشتن سیاسى یا فرایند انتقال فرهنگ سیاسى شامل باورها، ارزش ها، هنجارها، نگرش ها، ایدئولوژى ها، نمادها، احساسات و عواطف(همچون حس وفادارى به نظام و ارکان آن، روح میهن دوستى) و الگوهاى رفتارى؛ قدرت یابى بر تحلیل مسائل و رویدادهاى سیاسى، کسب اخلاق مدنى، منش دموکراتیک؛ علاقه مندى به فعالیت هاى سیاسى؛ کسب آمادگى لازم براى نقش پذیرى، مشارکت فعال و ایفاى مسئولیت هاى اجتماعى؛ آشنایى با وظایف، حقوق و نقش هاى شهروندى سیاسى؛ کسب آمادگى براى تحرک سیاسى و ایجاد تغییرات مناسب؛ حمایت داوطلبانه شهروندان از نظام سیاسى (و در نتیجه ثبات سیاسى)؛ انطباق با وضعیت ها و شرایط متغیر؛ توانایى پیش بینى انتظارات دیگران و واکنش عملى متناسب با آن ها؛ جهت دهى و کنترل احساسات و عواطف سیاسى؛ آشنایى با قهرمانان و اسطوره هاى تاریخى؛ ایدئولوژى هاى سیاسى و قوانین و مقررات رسمى و غیررسمى که در بازى هاى سیاسى مورد استفاده و بهره بردارى قرار مى گیرند.

باتوجه به چنین کارکردهایی بین برنامه ریزی و جامعه پذیری سیاسی در جامعه ایران در حال حاضر می توان بیان کرد که هدف فرایند جامعه پذیرى سیاسی و برنامه ریزی درسی همچنین به طور ضمنى به نظم عمومى، ثبات سیاسى، افزایش وجدان جمعى سیاسی؛ تقویت روح تعهدمندى و مسؤولیت پذیرى سیاسی، مشارکت جمعى، همسویى با نهادها و سازمان هاى اجتماعى؛ کاهش هزینه نظارت و کنترل اجتماعى، تقویت روح تعاون و همکارى؛ رویارویى واقع بینانه با وقایع و مسائل سیاسى اجتماعى، کاهش تمایل به رفتارهاى انحرافى و کجروانه؛ آگاهى از حقوق و فرمانبرى از مقررات و دستورات، تمایل به ابراز وفادارى نسبت به نظام و نمادهاى سیاسى و افتخارات ملى؛ بهره گیرى قانونمند از آزادى هاى سیاسى، حمایت از توده هاى محروم، حفظ روحیات انقلابى، مبارزه قهرآمیز با استکبار جهانى؛ تقویت روحیه شجاعت، فداکارى، ایثار، شهادت طلبى در جهت اعتلاى کلمه توحید؛ ایجاد آمادگى و افزایش توان رزمى براى حفظ مرزها، دفاع از کیان جامعه اسلامى و تمامیت ارضى؛ به نمایش گذاردن قدرت جهت ارعاب دشمنان، پرورش روح تشکیلاتى و فعالیت سازمانى؛ تقویت انگیزه براى برقرارى ارتباط با جهان اسلام و مشارکت در امور بین المللى مشترک؛ کوشش در جهت تحکیم مودت و اخوت در میان ملل مسلمان؛ ارتباط مسالمت آمیز با سایر جوامع بر اساس مصالح و منافع متقابل و… نیز کمک خواهد کرد.

لازم به ذکر است که در شرایط بحرانى و جدید همچون وقوع انقلاب سیاسى، بروز فجایع اجتماعى و… علاوه بر آموزش هاى معمول و متعارف، اطلاعات، آموزش ها و مواد دیگرى نیز به تناسب وضعیت جدید به فهرست برنامه هاى جامعه پذیرى افزوده مى شود.

یادگیری سیاسی

در این مبحث اشاره به محتوای سیاسی دروسی می شود که می تواند به بینش سیاسی نسل نوجوان و جوان جامعه برای مشارکت فعال و شهروندمداری کمک بسیاری کند. در واقع رویکرد برنامه ریزی درسی باعث شکل گیری جوانب شخصیت سیاسی خواهد شد و منجربه شکل گیری رفتار سیاسی نسل دانش پذیر جامعه در آینده خواهد شد. لذا این جهت گیری های سیاسی در برنامه ریزی های درسی (رسمی و غیر رسمی) مهمترین عامل در تعیین رفتار سیاسی افراد خواهد شد و به طوری که در سال های آخر مقطع متوسطه و سال های دانشگاهی منش سیاسی نسل دانش پذیر ما تاحدود زیادی شکل خواهد گرفت و همچنین دوران نوجوانی نسل دانش پذیر جامعه ما از جهت رشد و توسعه تفکر سیاسی اهمیت دارد و حتی در این دوران نظام سیاسی حاکم بر جامعه باید این نسل را از نظر حمایت از اجتماع سیاسی، حمایت از اهداف و هنجارهای نظام سیاسی، حمایت از اقتدار و حمایت از متصدیان نقش های اقتدار به منظور مطالعه جهت گیری های سیاسی در دو بعد شناختی و عاطفی مورد اهتمام قرار دهند. « در بُعد شناختی به بررسی شناخت اولیه دانش پذیر از حکومت ( نظیر مفهوم سازی حکومت، تداعی معانی، کارکد قانونگذاری، وتمایز حکومت از سایر حوزه ها) پرداختند. تحقیق آن ها حکایت از آن دارد که نسل نوجوان و جوان دانش پذیر ابتدا در مراحل اولیه اقتدار را شخصی ساخته و سپس در مراحل بعدی است که به نهادهای اقتدار توجه می کنند. به عبارت دیگر در مراحل رشد، توجه افراد معطوف به اصحاب اقتدار است. اطلاعات افراد در مورد نهادهای سیاسی با آگاهی از نام تعدادی از شخصیت ها و مقامات برجسته نظیر رئیس جمهور و رهبر آغاز می شود. سپس به تدریج آگاهی از وظایف این مقامات، شروع به رشد می کند. تحقیقات نشان داده که افراد قوه مجریه را زودتر از قوه مقننه و افراد قانونگذار می شناسد. دربُعد عاطفی نیز به بررسی واکنش عاطفی فرد نسبت به حکومت نظیر( تایید نقش حکومت و ارزیابی کیفیات مختلف آن مثل لغزش ناپذیری، کیفیت رهبری، میزان دانش، میزان قدرت، خیرخواهس و نیکو خواهی) پرداختند. » ( توسلی،۱۳۸۶: ۱۷۸)

بنابراین وجود آگاهی سیاسی در برنامه ریزی درسی از طرق فرایندها مکانیسم های اجتماعی که در سطور قبل بیان کردیم می تواند اثر گذار بر یادگیری سیاسی جامعه جوان و نوجوان دانش پذیر جامعه حال حاضر ایران باشد. به همین اساس در سطور ذیل به طور خلاصه اشاره به یکسری از الگوهای جامعه پذیری سیاسی می نمائیم که با توجه به رویکردهای برنامه ریری درسی می توان تربیت سیاسی نسل دانش پذیر نوجوان و جوان جامعه خود را با مسائل سیاسی ملی و بین المللی آشنا کرد و توانمندی های سیاسی آن ها را ارتقاء بخشید.

الگوهای جامعه پذیری سیاسی

در این الگوها از ابعاد مختلف به دنبال تاثیر توسعه سیاسی و مشارکت سیاسی افراد در ساختار حاکمیت بوده که می توان از الگوهای متنوعی در برنامه ریزی درسی جهت تربیت سیاسی جامعه دانش پذیر بهره برد.

الف)الگوی انباشت سیاسی

این الگو به این معناست که اگر نسل دانش پذیر جامعه ما در معرض نمادها، ایده ها و نگرش های متنوع سیاسی قرار گیرند، این موارد را جذب و انباشت نموده و در برابر مواقع مقتضی به ابراز آن ها پرداخت. در برنامه ریزی های درسی براساس این الگو« جریان اطلاعات فقط در مسیری یک سویه حرکت می کند و در این میان وظیفه فرد همانا دریافت منفعلانه اطلاعات است. ولی از انجا که یادگیری فرایند پیچیده ای است که عوامل زیادی بر آن تاثیر می گذارد لذا نمی توان به طور کامل به این الگو اعتماد کرد.» (کاشانی،۱۳۷۳: ۵۴) در این الگو از طریق برنامه ریزی درسی هرچند که تبیینی به تعلق و دلبستگی اولیه نسبت به ملت و مقامات حکومتی در افراد بوجود می آید ناکافی است؛ ولی وجود این الگو برای فهم نقش مدرسه یا دانشگاه در به وجود آوردن انبوهی از دانش و شناخت در مورد فرایندهای حکومتی مهم می باشد.

ب)الگوی همانندی سیاسی

این الگو بیشتر برای اکتساب وفاداری حزبی- سیاسی به کار می رود، بر این فراض است که پرورش سیاسی افراد متاثر از برنامه های مستقیم و غیرمستقیم درسی می تواند بر نگرش های شهروند محوری سیاسی افراد اثر گذارد و این تاثیر بیشتر از همه بر جهت گیری ها و علایق دوران بلوغ سیاسی افراد اثر خواهد داشت. در واقع این الگو بیشتر اشاره به تداوم عضویت در احزاب سیاسی را از نسلی به نسل دیگر فراهم می کند. این الگو «به طور کلی در بحث برنامه ریزی درسی اشاره به یکسری نقش گروه ها و احزاب سیاسی می کند که در تدوین مسائل سیاسی جامعه به افراد اگاهی و شناخت می دهند، و نسل دانش پذیر را متاثر از بینش خود می کنند.» (راش،۱۳۸۱: ۴۵)

ج) الگو انتقال نقش سیاسی

در این مدل در بسیاری از موارد، نقش متقابل را برای الگوی همانند ایفاء می کنند. این الگو، افراد را برای شکل دهی نگرش های خود نسبت به نظام سیاسی آماده می کند. یعنی نظام هایی که فرد در آن ها هیچ تجربه ای را به صورت مستقیم دریافت تا بحال نکرده است و بر تجربیات قبلی خود اعتماد می کند. بدین ترتیب نوعی تعیمیم انتظارات و رفتارها از یک موقعیت به موقعیت دیگر صورت می گیرد. « در واقع الگوی همانندی براین تاکید می کند که چگونه کودک رفتارهای منبع اقتدار( مانند والدین) را تقلید می کند اما الگوی انتقال نقش، بر این تاکید می کند که چگونه کودک نقشی را که با آن آشناست، به عهده گرفته و سپس رفتار متناسب با این نقش را به قلمرو نظام سیاسی انتقال داده و تعمیم می دهد. در یادگیری نقش های سیاسی و اجتماعی مساله مهم همانا انتظارات متقابل است و این انتظارات متقابل پایه ارتباط فرد با نظام سیاسی است.

د) الگوی شناختی- رشدی

بر اساس این الگو، به موزات اینکه تمایل فرد برای نگرش شخصی و خودمدارانه نسبت به امور کاهش می یابد، توانایی اش برای توجه به ابعاد انتزاعی و پیچیده جهان اجتماعی افزایش می یابد، که البته این فرایند با افزایش سن صورت می گیرد. در مطالعات برنامه ریزی درسی باید تلاش کرد که برای فهم چگونگی نگرش و نحوه شکل گیری ان، انسان باید به تفاوت های فرایندهای شناختی افراد توجه داشته باشد. توانایی فرد برای استدلال و به کار گرفتن سطوح مختلف تفکر، تاثیر مهمی بر نگرش های او بالطبع بر جامعه پذیری اش دارد.

در این نوع برنامه ریزی باید با افزایش سن و سطح دانش افراد دانش مربوط به جهان پیچیده سیاسی را فراهم کرد و حتی فرد به زودی در می یابد که برخی از ابعاد شهروندان جوامه دیگر که به زبان دیگر سخن می گویندف متفاوت است.«همین توانایی هایی شناختی فرد به اندازه کافی رشد یافت، سازمان های نهاد آموزش جامعه می توانند از تعلیمات صریح استفاده کنند تا دانش پذیران خود اطلاعاتی درباره ساختار حکومت های را ارائه دهند. الگوی رشد شناختی هم بر این فرض است که فرایند یادگیری وابسته به رشد و توانایی فرد برای جذب و فهم اطلاعات بسیار با اهمیت است.بعلاوه توانایی فرد برای فهم نمادهای سیاسی انتزاعی، افزایش می یابد. در این حالت دانش پذیر به ارزیابی واقعی تر سیاست، حکومت و نمادهای اقتدار سیاسی می پردازد اما هنوز نظام سیاسی و نقش های سیاسی در نزد او دارای قدر و اعتبار زیادی هستند تا این مرحله، وی قادر می شود تا ارتباط بین نقش های سیاسی را درک نماید.» ( منادی،۱۳۸۷: ۴۴)

در مجموع این چهار الگوی بیان شده در جامعه پذیری سیاسی بیانگر مجموعه ای از فرایندهایی است که در جامعه بر فرایند اکتساب سیاسی و نگرش مدنی افراد جامعه از طریق رویکردهای برنامه ریزی درسی اثر می گذارد بدین ترتیب به منظور تفکر و همچنین احساس در مورد سیاست، افراد در دوران دانش پذیری نیازمند به سه پیشرفت عمده دارند:

الف) نسل دانش پذیر باید به اکتساب برخی از دانش های سیاسی بپردازند و اطلاعات جزئی را بایکدیگر تلفیق کرده و بین آن ها ارتباط منطقی برقرار نمایند. اطلاعاتی نظیر نهادها و کارکردهای آن ها، سیاست ها و کنش های افراد و کشورها.

ب) مفاهیمی نظیر ملت، اجتماع، حکومت، خارجی و نظایر آن باید بدرستی ادارک شوند.

ج) افراد دانش پذیر جوان و نوجوان جامعه را باید شیوه های تفکری پیچیده را در خود رشد دهند تا بتوانند اطلاعات و مفاهیم آموخته شده را بخوبی برای تجزیه و تحلیل مسائل مختلف به کار گیرند.

نتیجه گیری

فرایند تربیت سیاسی یا همان جامعه پذیری سیاسی در قالب رویکردهای برنامه ریزی درسی به صورت فعلیت یافته و یا بالقوه می تواند در شکوفاسازى سرمایه هاى انسانی و اجتماعی، کلید فهم کنش متقابل شهروندان با حاکمیت نظام سیاسی و اجتماعی وقت هر جامعه ای باشد. این رویکرد پویا باعث شکل گیری هویت های فرهنگی- اجتماعی و سیاسی خواهد شد که می تواند مهارت های زندگی را برای نسل دانش پذیر جامعه از جمله در بعد سیاسی با تاکید بر نگرش های عمیق و رفتارهای پایدار سیاسی نهادینه نماید.

بر اساس دستاوردهای برنامه ریزی درسی جامعه پذیرى سیاسی بر تاثیر پایدار مشارکت سیاسی و انسجام بخش هر جامعه ای کمک می کند تا درک و فهم نگرش شهروندانش را برای تجزیه و تحلیل جامعه سیاسی ارتقاء بخشد. این فرایند بر اساس چنین رویکردهایی سواد سیاسی و توسعه پایدار سیاسی را برای هر جامعه ای می تواند بوجود آورد و به نوعی حکمرانی مطلوب را در سطح نهاد آموزش می توان در بعد جامعه پذیری سیاسی از طریق رویکردهای برنامه ریزی درسی در جامعه آموزشی جامعه خودمان بسترسازی کرد و برای تبات و نظم عمومی جامعه در سال های آتی شهروندان را آماده نمود.

بر این اساس برنامه ریزی درسی در نهاد آموزشی مبتنی بر تحقق الگوهای رفتاری انسجام بخش و مشارکت محور تربیت سیاسی افراد رفتارها و عملکردهای انسجام محور مربوط به توانایی دانشجویان و دانش آموزان به سمت ایجاد وحدت و یگانگی و تقویت هویت ملی، باید سوق یابد.

اشاعه پرورش سیاسی نسبت به فرهنگ سیاسی ملی در جامعه باید مورد اهتمام قرار گیرد و این پدیده عامل موثری در تربیت نخبگان سیاسی جامعه باید باشد و عامل انسجام بخش وحدت سیاسی ملت و ساخت آگاهانه سیاست ملی را باید این فرایند در نهاد آموزشی سرلوحه کارکردها و اهداف عالیه جامعه پذیری سیاسی قرار دهد.

جامعه پذیرى سیاسى از طریق برنامه ریزی درسی به نحوه ارتباط میان فرد با نهاد سیاست و قدرت باید معطوف شود رویکردهای برنامه ریزی درسی در مدارس و دانشگاه های ما باید به گونه ای باشد که شیوه انتقال فرهنگ سیاسی را فراهم کند و به توزیع الگوهای جهت گیرانه( شناختی، عاطفی، ارزیابانه) نسبت به موضوعات سیاسی باید منتهی گردد.

تربیت سیاسی در نهادهای آموزشی از یکسو مهمترین عامل ثبات فرهنگ سیاسی و ساختار اجتماعی در طول زمان است. از سوی دیگر می تواند وسیله بروز تغییرات اجتماعی و سیاسی نیز باشد. بنابراین در این راستا باید در جامعه ایران احساس توانمندی و تفکر انتقادی نیز به افراد آموزش داده شود. فراگیری این احساس می تواند بخش مهمی از تعلیم و تربیت مدنی باشد.

از طریق برنامه ریزی های درسی در نهاد آموزشی جامعه خود می توان به صورت پنهان به یادگیری های غیر سیاسی نظیر فراگیری ارزش های فرهنگی اشاره کرد که به طرق مختلف سیاسی بر ساختار جامعه از جمله خانواده اثر گذارست. و از طریق یادگیری های آشکار می توان جهت گیری های سیاسی، اکتساب هنجارها و رفتارهای سیاسی مطلوب و مقبول نظام سیاسی حاکم و بلوغ سیاسی شهروندان را پرورش داد.

جامعه پذیرى سیاسی با توجه به برنامه ریزی درسی باید در بین شهروندان دانش پذیر جامعه کارکردهایی همچون انتقال فرهنگ سیاسی، میراث فرهنگ سیاسی ؛اتحاد میان نسلی و قومی؛ شکوفایى استعدادها و سرمایه هاى سیاسی ؛ افزایش توانمندى ها سیاسی شکل گیری خویشتن سیاسىقدرت یابى بر تحلیل مسائل و رویدادهاى سیاسى، کسب اخلاق مدنى، منش دموکراتیک؛ مسئولیت پذیری سیاسی، کسب آمادگى براى تحرک سیاسى و ایجاد تغییرات مناسب؛ و… را فراهم نماید.

تربیت سیاسی در جامعه باید تکیه بر محتوای سیاسی به مشارکت فعال و شهروندمداری نسل دانش پذیر جامعه کمک نماید. در واقع برنامه ریزی درسی باعث شکل گیری جوانب شخصیت سیاسی و رفتار ثبات مند سیاسی نسل دانش پذیر جامعه در آینده خواهد شد. در بُعد شناختی جامعه پذیری سیاسی باید در جامعه و برنامه درسی آموزشی به بررسی شناخت اولیه از حکومت پرداخت دربُعد عاطفی نیز به بررسی واکنش عاطفی فرد نسبت به حکومت معطوف شد. بنابراین وجود آگاهی سیاسی از طرق فرایندها مکانیسم های اجتماعی و الگوهای ( انباشتی، همانندی، نقشی و شناختی و رشدی) می تواند اثر گذار بر یادگیری سیاسی باشد. باتوجه به چنین اهتمامی می توان یکسری از اراهبردها وراهکارهای ضرورت بخش را برای پیوند جامعه پذیری سیاسی و رویکردهای برنامه ریزی درسی در جامعه حال حاضر نظام آموزشی ایران مورد اهتمام قرار داد.

 

راهبردها و راهکارها

اهتمام به بسترهای کنش متقابل سیاسی و اجتماعی جامعه دانش پذیر در جهت رشد بینش ها و نگرش سیاسی.
ترغیب برنامه های درسی به سمت یگانگی سیاسی و انسجام بخش از طریق برنامه ریزی متون درسی
تشویق جامعه دانش پذیر به سمت تداوم اخلاق سیاسی در مدارس و دانشگاه ها.
اهتمام به رشد استعدادها و خلاقیت های سیاسی در متون درسی جامعه دانش پذیر.
ایجاد فضاء ها و بسترهای ذهنی در جهت تقویت نگرش شهروند مداری سیاسی جامعه دانش پذیر.
بسترسازی نهاد آموزش به سمت گسترش و اشاعه رویکردهای سیاسی با توجه به نظام حاکم
توجه به توانمندی های سیاسی دانش پذیران به سمت الگوهای مشارکت بخشی و انسجام محور.
ارتقاء سواد سیاسی جامعه دانش پذیر نسبت به تجزیه و تحلیل مسائل سیاسی ملی و بین المللی.
نهادینه سازی هویت های فرهنگی و سیاسی و اخلاق مدار جامعه دانش پذیر.
ارتقاء پایدار بینش ها و منش های شهروند سیاسی در میان جامعه دانش پذیر.
توجه به ابعاد (شناختی، عاطفی و ارزیابی) مباحث سیاسی در متون درسی.
حفظ دستاوردها و میراث فرهنگ سیاسی جامعه و نظام حاکم درمتون درسی.
نهادینه سازی هویت انقلابی و اسلامی متون درسی.
توجه به تفکر انتقادی و تربیت مدنی جامعه دانش پذیر.
آموزش رفتارها و هنجارها و ارزش های سیاست محور در متون درسی.
اهتمام به امر حکمرانی مطلوب در راستای توسعه پایدار سیاسی اهداف نظام.
پیوند استمرار بخش به مباحث جامعه پذیری سیاسی و گمارش های سیاسی در متون درسی.
حمایت پایدار از سلامت سیاسی جامعه دانش پذیر.
اهتمام به تغییرات سیاسی مسائل ملی و بین المللی در متون درسی و جلوگیری از حذف گزینشی مسائل سیاسی.
مشارکت جامعه دانش پذیر در توسعه شعار “عزت- حکمت و مصلحت” نظام سیاسی وقت ایران.

 

منابع

تاجبخش، کیان؛(۱۳۸۵). سرمایه اجتماعی ( اعتماد، دموکراسی و توسعه). ترجمه افشین خاکباز و حسن پویان، چاپ دوم، تهران: شیرازه.

توسلی، غلامعباس؛(۱۳۸۶).جامعه شناسی و آموزش و پرورش، چاپ اول، ، تهران:نشر علم.

راش، مایکل؛(۱۳۸۷).جامعه و سیاست، ترجمه منوچهر صبوری، چاپ اول، ، تهران:نشر سمت.

روشه، گى؛(۱۳۷۰).کنش اجتماعى، ترجمه هما زنجانى زاده، چاپ دوم مشهد: دانشگاه فردوسى.

شارع پور، محمود؛(۱۳۸۶).جامعه شناسى آموزش و پرورش، چاپ سوم، تهران: نشر سمت.

شارون، جوئل ؛(۱۳۷۹). ده پرسش از دیدگاه جامعه شناسى، ترجمه منوچهر صبورى، چاپ اول، تهران: نشر نى.

علاقه بند، على؛(۱۳۷۲). جامعه شناسى آموزش و پرورش،، چاپ سوم، تهران:نشر دوران.

کاشانی، مجید؛(۱۳۷۳). جامعه شناسی آموزش و پرورش، چاپ سوم، تهران: انتشارات دانشگاه پیام نو.

کوئن بروس؛(۱۳۷۶) مبانى جامعه شناسى، ترجمه و اقتباس غلام عباس توسلى و رضا فاضل،تهران:نشر سمت.

گلشنی فومنی، رسول؛(۱۳۸۵)جامعه شناسی آموزش و پرورش، چاپ سوم، تهران: نشر دوران،

محسنى، منوچهر،(۱۳۸۷).مقدمات جامعه شناسى چاپ سیزدهم، تهران: نشر دوران.

مطهرى، مرتضى،؛(۱۳۷۴). تعلیم و تربیت در اسلام.چاپ بیست و ششم، تهران:انتشارات صدرا.

منادی، مرتضی،؛(۱۳۸۷).درآمدی جامعه شناختی بر جامعه پذیری، چاپ اول، ، تهران:انتشارات جیحون.

مهرداد، هرمز.(۱۳۷۶).جامعه پذیرى سیاسى ،چاپ اول، تهران: شرکت سهامى پاژنگ.

محمد حسن شربتیان: عضو علمی دانشگاه- Sharbatiyan@gmail.com

[۱]Socialization

[۲] Education

[۳] Social Me

[۴] Self

[۵] Basic Socialization

[۶] Cultural Idendity

[۷] Political culture

[۸] Political Idendity

[۹] Poltical Recruitment