بردِ نشانده و مسجد سلیمان، ایران جنوب غربی از قرن هشتم قبل از میلاد تا قرن پنجم بعد از میلاد
رومن گیرشمن برگردان اصغر کریمی
توضیح تصویر: مسجد سلیمان. صُفه شماره Vو پلکان E
فصل پنجم
صُفه مقدس، عصر سلوکی
(نقشه های۳ و۴؛ لوح های چهل و دوم، چهل و سوم، چهل و چهارم و چهل و پنجم)
ـــــــــــــــــــــــ
فتح اسکندر و تشکیل سلسله سلوکی سرنوشت قسمت جنوب غربی ایران را عمیقآ تغییر داد. تمام دشت غنی شوشیانا با پشتکرانه کوههای آن همراه با «کشف مجدد» هند توسط «فاتحان» اهمیت خاصی به دست آورد. توسعه شگرف بازرگانی بین هند، مصر و اروپا نواحی حاشیهای شمال خلیج فارس را روی نقشه مشخص کرد و آن را زمینه یک سیاست بینالمللی قرار داد که قبلا هرگز چنین چیزی وجود نداشت. شوش، کلانشهر قدیمی و پایتخت اداری هخامنشیان، هرچند که دیگر نقش اول خود را در سلسله جدید از دست داد، تحت نام سلوکی اولیوس (Eulaios) از نو اصلاح و بازسازی شد و هزارها یونانی و مقدونی را پذیرا گردید. پادگان مهمی در قلعه و یک گروه نظامی مقدونیهای در نزدیکی آن مستقر گردید.
تا حدی درباره سایر مراکز اجتماعات یونانی-مقدونی در شوشیانا و در خارج از اسکندریه بیاطلاع هستیم. این مرکز در محل تلاقی دو رود کرخه و دجله بنیاد گذاشته شده بود و سپس بر اثر طغیان و سیل ویران گردیدند. عمر این شهر که آنتیوخوس چهارم بازسازی کرده بود با تبدیل نامش به اسپازینو شاراکس (Spasinou Charax) پایان پذیرفت. چنین نامی را به آن داده بودند تا نقش یک مرکز دریائی را ایفاء کند. جای این مرکز دریائی اخیرآ بازشناسی شده است .
حفاری مسجد سلیمان صفحه جدیدی از شناسائی سیاست شاهان سلوکی را درباره شکلگیری سازمان اداری درونی آنها در ایران و بخصوص در قسمت کوهستانی که در طرف شرق شوشیان است برای ما میگشاید.
منطقه فاقد اهمیت نبوده و قبایل این منطقه، که کنترل آنها دشوار بوده است، در درجه اول اهمیت قرار داشته اند. نمونه این قبایل، اوکزیینها (Uxiens) بودند و همانطور که میدانیم همین قبایل در هجوم مقدونیهایها به طرف تختجمشید مقاومت شدیدی از خود نشان دادند. باید به این قبایل عوارض راهداری پرداخت میشد که شاهنشاه هرساله هنگامی که همراه با دربار خود از این پایتخت به پایتخت دیگر نقل مکان میکرد، به آنها میپرداخت. این قبایل هنوز هم در زمان ما این روحیه مستقل خود را حفظ کردهاند.
از سلسه جبال زاگرس جاده مهمی میگذشت که خلیج فارس و شوشیانا را در مرکز فلات ایران، و بخصوص در واههای غنی که ناحیه اصُفهان بود، به هم وصل میکرد. مقدونیهایها مسجدسلیمان را، یعنی شهری را که از قبل نیز دارای پارهای اهمیت بود، به دلیل موقعیتی که روی این راه داشت و باز هم به دلیل نزدیکی آن با پلی که بر روی رود کارون بسته شده بود، بر گزیدند. یک گروه نظامی مقدونیهای در آنجا مستقر گردید.
مقدونیهایها در یک محیط بسیار محدود فقط این مکان را انتخاب نکرده بودند بلکه در حدود دهکیلومتری در جنوب، در کلگه، یک مرکز نظامی مقدونیهای نیز وجود داشته است. این مرکز نظامی نیز در قصبهای مستقر شده بود که مثل مسجدسلیمان از همان ابتدای ورود اولین قبایل پارس در ناحیه مسکونی شده بوده است.
در لوح شماره صد و بیست و پنجم تعدادی شیء را نشان دادهایم که مربوط به کلگه هستند. این اشیاء عتیقه که در جریان پیکنی برای بناهای مربوط به کنسرسیوم نفت ایران پیدا شدهاند، در درون یک مجموعه شخصی جای گرفتهاند. یک مُهر استوانهای مربوط به بینالنهرین ( شماره ۷) به تنهائی میتواند دلیلی بر قدمت طولانی محوطه باشد. مؤید این امر که این مهر استوانهای در زمان هخامنشیان وجود داشته دو نقش برجسته است (شمارههای ۱ و ۲). یک نیمتنه زنانه (شمارههای ۴ و ۵ و ۶) مربوط به تاریخ عصر هلنی است و یک پیکرک الهه عریان (شماره ۳) مربوط به زمان پارت است. پیکرکهای سواران مقدونی، مشابه همانهائی که در نیایشگاه مسجدسلیمان پیدا کردیم و مشابه آنهائی که در نزد غیرحرفهایهای محلی در بین «نفتیها» دیدیم، اینها نیز مؤید حضور یک اجتماع نظامی مقدونیهای در کلگه هستند.
مقدونیهایها که ساکنان جدید مسجد سلیمان بودند، هم از نظر خاستگاهی که داشتهاند و هم از نظر نوع فعالیتشان، نمیتوانستهاند با جمعیت بومی آن درهم آمیزند. شهر زمان پارس در جنوب صُفه مقدس گسترش داشته و شهر مقدونیهایها دشت زیبائی را اشغال کرده بوده که جنوب آن را کوهها گرفته بودهاند. ما در شوش نیز این سیاست را، که مقدونیهایها آن را پذیرفته و پیاده کرده بودند، بخوبی شناختهایم. در آنجا نیز بعد از اسکندر، در خارج شهر محله جدیدی برپا شده که شامل یک شهر ایلام-پارسی بود. به نظر دیولافووا، این محله وسیع که آن رایونانیها-مقدونیهایها در شرق شهر قدیم ساخته بودند، فقط به این دلیل که در خارج از بطن شهر بوده، مختص صنعتگران بوده است. ضمنآ این همان تاکتیکی است که انگلیسیها هنگامی که هند را اشغال کردند، بدون این که شناختی از این پیشنیه یونانی این تاکتیک داشته باشند، با مستقر کردن مستعمره نشینانشان در خارج و دقیقآ جدا از محلههای شهرهای بومی، پیاده کرده بودند.
متن کامل فصل پنجم به همراه زیرنویس ها و تصاویر در لینک پیوست: