با برداشتی از کتاب مرگ نویسنده، اثر محمد علی همایون کاتوزیان
« دندم نرم بشود در این مسافرت فقط خودم را خوب شناختم. چندین جا برایم پایش افتاد که اگر کمترین تملق یا چاپلوسی می کردم نانم توی روغن بود ولی نتوانستم. بر عکس،……. و با شکم گشنه استغنای طبع نشان دادم. دیدم مثل دیگران ساخته نشده ام»
نوشتههای مرتبط
سفر صادق هدایت به هندوستان، از جمله مواردی است که موجب ساخت روایتها و داستانهای بسیاری شده است. روایتهایی نظیر اینکه وی دست از همه جا شسته و برای رهایی از ایران و فساد حاکمۀ آن روزها به هند رفته یا آنکه چون از همهجا مانده و رانده شده و امکان سفر و اقامت در کشورهای دیگر را نیز نداشته راهی جز هند برایش نمانده پس به آنجا رفته و روایتی نزدیکتر به ذائقۀ صادق هدایت، خواست او برای آشنایی بیشتر با آیین بودایی و زمینههای فرهنگی هندوستان و زبان و رسم الخط پهلوی بوده است. اما در این میان اگر پازلی از این شایدها و روایتهای زندگی او در این رابطه برداشت کنیم شاید بتوان به نتیجۀ بهتری دست یافت.
به هر حال وی در سال ۱۳۱۴ ه.ش و به عبارتی دیگر در سال ۱۳۱۵ ه. ش به وسیلۀ جمالزاده به سویس دعوت شد و از این قرار با اشتیاق بسیار، تمام داراییش را که در کتابهایش خلاصه میشد را به بهای ۴۰۰ تومان فروخت که خرج رفت و آمد و مخارج اقامت درسویس را با خود داشته باشد. اما ندادن ارز خارجی به او همۀ نقشههایش را از بین برد و او نتوانست به سویس برود و به صورتی اتفاقی سر از هندوستان و بمبئی درآورد. هدایت خود در نامهای به مجتبی مینوی (از بمبئی به لندن) می نویسد: «حالا بیاییم سر این که چهطور شد من از هندوستان سر در آوردم. قضایا خیلی مفصل است. همانطور که قبلا گفته بودم از سال قبل که جمالزاده مرا به سویس دعوت کرد کفتر دو برجه شده بودم همه داراییم را تبدیل به پول جرینگه کردم ولی اجازه ندادند».
برای خواندن این مقاله در زیر کلیک کنید: