کلر تالون و فادی عواد برگردان نگین شریف سکانوسکی ، آریا نوری
نویستدگان جوان مصری در برابر بزرگترهایشان ، ارتش و اخوان المسلمین قرار میگیرند
در حالی که به نام مبارزه با تروریست ، سرکوب در مصر شدت میگیرد ، شخصیت های بزرگی از روشنفکران مصری ، متعلق به دوران ناصر و اکثرا چپ گرا ، حمایت خود از ارتش را اعلام کرده اند. نویسندگان و هنرمندانی دیگر که بازگشت دولت سرکوب و خیانت به تفکرات انقلاب را رد میکنند ، در برابر آنها می ایستند.
نوشتههای مرتبط
در مصر ، شنیدن ترانه ای به جز آنچه که توسط مدافعان ادبیات معاصر مصر به افتخار ژنرال عبدل الفتاح السیسی سروده شده است بعید به نظر میرسد. در حالی که چشم انداز رژیمی نظامی در کشور هر روز روشن تر میشود معروفترین روشنفکران مصری مثل سولانا ابراهیم (١) ، جمال قیتانی (٢) ، بها تاهر (٣) ، احمد فواد ناجم (۴) شاعر و دیگرچهره های نسلی که به « دهه شصتی » ها شهرت دارند ، به جریان متحدی پیوسته اند که صحنه ی سیاسی کشور و بخش اعظم افکار عمومی را برای بزرگداشت ژنرال ال سیسی به عنوان « قهرمان ملی » و رییس جمهور بسیج کرده است. آنها در این باره با نویسندگان موفق نسل امروز مثل الا ال اسوانی (۵) یا خالد ال خمیسی (۶) متحد شده اند.
آیا باید اخوان المسلمین تنفر انگیز تلقی شود تا نویسندگان نسل دیروز که در زمان عبد الناصر و انور السادات زندانی میشدند و ۴٠ سال است که به سختی از بعد سیاسی و جامعه حکومت های وقت را مورد انتقاد قرار میدهند ، سرکوب خونینی را که از ژوییه سال ٢٠١٣ علیه اخوان المسلمین انجام میگیرد را تحسین کنند ؟ سرکوبی که در جریان آن بیش از ۵٠٠ نفر کشته ، صدها نفر مجروح ، هزاران نفر زندانی و ١٠٠ ها نفر ناپدید شده اند.در این بین میتوان به طور خاص به ال اسوانی اشاره کرد ، نویسنده ی معروف کتاب « خانه ی یاکوبین » (٧) ، که توصیفی از پایان حکومت آقای مبارک بدست می دهد در سال ٢٠٠٢ چاپ شد و جزو پرفروش ترین کتاب ها در عرصه ی بین المللی بود (٨). وی در اواخر سال ٢٠٠٠ افکار عمومی را با سرمقاله هایش در هفته نامه ها نسبت به کجروی های رژیم حساس کرد و شرایط را برای تشکیل جریان انقلابی سال ٢٠١١ محیا نمود.
نشریه ی لوموند فردای روز برکناری محمد مرسی از سمت اش این سوال را مطرح کرد : آیا طبقه ی روشن فکر چپ گرا در مصر در حال روی آوردن به «فاشیسم » است؟ (٩) این سوال انکار موج حیرتی بود که با بازگشت نظامیان به صحنه ، قشر روشن فکر را درنوردید. هرچند که روزنامه ها ، که امروزه در سمت ارتش جناح گیری کرده اند ، به این مسائل نمیپردازند. ورای بحث های سیاسی بین موافقان و مخالفان ژنرال سیسی ، کودتای سوم ژوئیه یک شکاف را بین هنرمندان نسبت به نقش روشنفکران و ماهیت دولت آشکار نمود.
کوهی از توهم و اسطوره
اگرچه طرفداری مخالفان دیروزی ، از یک حکومت نظامی متناقض به نظر میرسد ، در جناح گیری نویسندگان میتوان نوعی منطق یافت.آنها همیشه طرفداران بزرگ دولت بوده اند ، دولتی که چهره اسطوره ای اش همیشه در آثار آنها حضور داشته اشت. همان دولتی که از نظر آنها توسط دو آفت اصلی مورد تهدید بوده است : فساد و اسلام گرایان.آنها در حفظ ماهیت فعلی مجلس موسسان ایفای نقش میکنند، مجلسی که ژنرال سیسی به درستی روشن فکران طرفدار این دیدگاه ، مثل محمد سالمئویی (١٠) ، رئیس اتحادیه نویسندگان که امروزه سخن گوی کمیته ی مسئول اصلاح قانون اساسی است ، را در راس آن قرار داده است. بنطر این روشنفکران ژنرال السیسی نماد دولت حمایت کننده و ایده آل گرا ئی است که از شر فساد و اسلام گرایان خلاص شده و «پیروز» خواهد شد. این مساله را قیتانی در صفحات روزنامه ی « اخبار روزانه » (١١ ) عنوان میکند.
این روایت بزرگ از زبان طرفداران ناصر قبلا متعل به نقیب محفوظ (١٢ ) برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات در سال ١٩٨٨ بوده است. وی الگوی اصلی این نویسندگان است. او در خاطراتش میگوید :« در سال ١٩۵۴ ، زمانی که ناصر موفق شد محمد نقیب را سرنگون کند (١٣ ) . . . ، احساسات من نسبت به وی بیشتر منفی بود و زمانی که و در میدان مانشیا ، در الکساندرا ، سال ١٩۵۴ ، قربانی عملیاتی تروریستی شد ، خیلی با وی احساس همدردی نداشتم. اما در همان زمان ، برای اخوان المسلمین هم هیچگونه همدردی ابراز نمیکردم . . به همین دلایل ، حتی با وجود اینکه از تصمیم ناصر دال بر ممنوع اعلام کردن احزاب سیاسی به جز اخوان المسلمین ، در فردای انقلاب سال ١٩۵٢ ناراضی بودم ، با اعلام ممنوعیت فعالیت اخوان المسلمین به دنبال ترور سال ١٩۵۴ ، موافق بودم».(١۴ )
این وفاداری نسبت به دولت ، برای مدافعان آن لقب «روشنگران عصر روشنایی » (١۵) را به ارمغان آورده است. اما با وجود اینکه آنها نماد فرهنگ مستقل بودند ، مدت زمان زیادی است که در بطن فرهنگی مستقر شده اند که توسط نهادها به رسمیت شناخته می شود. قبول نکردن جایزه ی ادبی اهدا شده توسط وزیر فرهنگ ، مثل آنچه که ابراهیم در سال ٢٠٠٣ انجام داد و یا توهین به وزیر فرهنگ در صفحات روزنامه ی اخبار آداب مثل کاری که قیتانی انجام میداد آنها را از پیوستن به مقبره ی اولیای بزرگ بریا شده توسط شورای عالی فرهنگ ، اتحادیه ی نویسندگان مصر ، اپرا یا برنامه های زنده ی تلوزیونی یا هر نهاد رسمی دیگری باز نداشت. درباره ی آنها میتوان گفت که همیشه حکومت را از درون مورد نقد قرار داده اند و الگوی روشنفکر که رهبر مردم بوده و وظیفه ی سنگین اجتماعی بر عهدا دارد را اجرا کرده اند. (١۶ ) در همین بستر است که ال اسوانی ، با وجود نقشی که در انقلاب ژانویه ی سال ٢٠١١ ایفا کرده است بیشتر به نسل دهه ی شصتی ها و الگوهای ادبی شان گرایش دارد تا دهه ی ٩٠ .
از آن زمان نسل جدیدی از نویسندگان ، به خصوص نویسندگان رمان متولد شده است که هرچند توفیق اقتصادی نسل قبلی خود را ندارد اما به دلخواه خود با نهادهای حکومتی فاصله گرفته است. دنیایی پیشرو که به طور گسترده توسط ناشران غربی که نقد دگم ها و نوگرایی رسمی را در هم آمیخته اند ، نادیده گرفته شده است.
مصطفی زیکری ، یاسر عبداللطیف ، حیثم الوردانی ، می ترمیسانی ، یوسف رخا ، ایهاب عبد الحمید ، واعل عشیری ، بسمی عبدل العزیز ، ناعل الطوخی ، احمد نقی ، احمد العیدی ، محمد خیر ، محمد ربیعی ، منصور عضدین نمایندگان این نسل پیشروی ادبی هستند. عبدل اللطیف ، نویسنده ی رمان میگوید : روشنفکران طرفدار ناصر و جناح چپ گرای غالب ، تنها ” ویرانه های فاجعه ی جهانی شدن و مهملات بچه های لوس شهرنشین ” را بررسی میکنند.ورای تنوع ژانر ، حساسیتی مشترک این نویسندگان که با الگوی « نجیب محفوظ» (١٧ ) و رمان های تاریخی نوشته شده توسط نسل قبل فاصله گرفته اند را با هم متحد میکند. این داستان های دوزبانه و کوتاه که گاهی همراه با تصویر هستند بر بلندی خرابه های داستان های بلند – ملی گرایی ، طرفداری از ناصر ، کمونیسم ، سوسیالیسم ، پان عربیسم ، اسلام گرایی – ی قرار میگیرند و با شادمانی ملیت را لگدمال کرده و تقدس نقش هنرمند را نابود میکنند. این داستان ها برای ضد قهرمانان ، افراد به حاشیه رانده شده و ولگردان شخصیتی ضعیف و بی دفاع را تصویر میکشند. الوردانی این ادبیات را «ناکامل» (١٨ ) و زیکری آن را نابالغ (١٩ ) میدانند. زیکری برای مثال صحبت از داستانی فی البداهه بدون ساختاربندی قبلی میکند.
این نویسندگان علاوه بر اینکه آشکاراآرزوی براندازی وزارت فرهنگ را دارند، از هجو تاریخ رسمیو اسطورههاییکه دولت مصر را ساخته ابایی ندارند، دولتی که آنان تصور نابودیش به واسطه نیروی ضدّ اتوپیا، فجایع و جهانیقانون شکن که توسط ولگردان راهبری میشود را دارند ·(٢٠)
رمان نویس بسیار جوان ناجی چنین اظهار میدارد که : « ادامه برتکرار خیالات شیخهای ناصری در مورد دولت مرکزی که از طرف میلیاردرها و رئیسی که ناصر را به یادشان میاندازد حمایت میشود، درست مثل توهمات ناشیاز داروی ترامادول است»(٢١). کتاب بعدی او استخدام الحیات (استعمال زندگی) که در انتشارات ال تنویر به چاپ خواهد رسید قاهره را به جمع افراطی از گروههای زیر زمینیکه توسط بادهای بسیار قدرتمند جارو شده اند تشبیه میکند : «شاید روشن فکران پیر بدشان نیاید که زیر دست ارتشیها بروند ولیجوانانی که به ارتش رفته و یا زندانی ارتشیها شده اند گول این دروغها را نمی خورند. آنان قبول نمیکنند که یک گروه هویت خود را به آنان تحمیل کند، چه اسلامی باشد و چه مدنی با لباس سربازی. مصر بزرگ تر از این است که در شعاری مثل «ملت این را یا آنرا میخواهد» خلاصه شود·
باید جرات آنرا داشت تا تصاویری ریشه ای از فاجعهای که به زندگیدر آن تنداده ایم را ارائه کنیم. لزوم فوری دارد که این نمادهای ترحم برانگیز از هویت مصری که بروی قطعاتی از توهمات و اسطورهها بنا شده را نابود کرده و از تحمیل آنان به مردم دست برداشت. دولت ملیارتشی مرده، اسلام گرایی سیاسی قبل از آغاز به کار سرنگون شده و دموکراسی تنها وسیلهای برای اداره امور کشور و جدا سازی قدرت هاست» و نه یک ایدئولوژی جدید·
جدای از چند استثنا، این موج جدید اگر با جریان عظیم دیگری که روابط بین حکومت و فرهنگ را دگرگون کرد روبرو نشده بود، در حد یک جریان پیشروی خصوصی باقیمیماند ؛ جریانی که توسط ورود به صحنه هنرمندانی که از سوی مؤسسات دولتی در حاشیه گذاشته شده بودند حمایت شد. این جریان در اواخر سالهای ۱۹۹۰ و در طغیانی از انواع و دستههای مختلف توسعه یافت : داستانهای مصور، سینما، رپ، موسیقیالکترونیکی، آهنگهای مضمون دار، تئاتر، هنرهای خیابانی و گرافیتی. دستههای بسیاری از جوانان صحنههاییکه به آن« خود مختار» میگفتند و کمپانیها و مکانهاییکه از طرف سازمانهای دفاع حقوق بشر و بانیهای دیگر خرجشان تامین میشد را پر کردند·
فرای حکومت و رسانه ها
اولین مراجع آنها نه «نجیب محفوظ» و نه خوانندگانی چون عبد لحلیم حافظ یا امّ کلثوم نیستند بلکه خوانندگان زیرزمینی چون احمد ادویا و شیخ امام هستند که از دید فرهنگ حکومتی و بازاری نادیده گرفته شده اند. ابزار پخش آنان اینترنت و یوتوب است. موسیقی «الکترو شابی» ( که به آن مهرگان میگویند) و در مصر غوغا میکند، عمدتا توسط موزیسینهاییچون وزا، اوکا و ارتگا معرفیمیشود که در روی حافظههای الکترونیکیتوسط رانندگان توک توک حلبی آبادها دست به دست میشده و امروزه سر از قله شوهای موسیقی در آورده است·
البته درست مثل گرافیتی و فرهنگ هواداران فوتبال ( تندرو ها)، فرهنگ مهرگان بخاطر استفادهای که از بدن در خیابان میکند و به دلیل بر اندازی معیار ها، حامل دگرگونیهای فرهنگیو اجتماییبسیار عمیق تر از سخن رانیهای در مورد رشوه خواری و اسلام گرایی چابلوسانه ژنرال السیسی است·
اگر کودتای ۳ ژوئیه که توسط اکثریت مردم حمایت شده بود نشانگر چهرههای متعدد انقلاب مصر است – برخیخواستار براندازی رژیم بوده و دیگران رؤیای باز سازی دولت را داشتند – این کودتا بخصوص بانیتعریف جدیدی از « اماکن فرهنگی» شد که نفوذ آن بالقوه به لطف استفاده از تکنولوژیهای مدرن بسیار زیاد بود·
رخا، نویسنده با تائید این امر میگوید که : «انقلاب تبانی و سازش بسیاری از مخالفین در محیط های هنری را با سمبلهای رژیمی که میبایستی عملا با آن میجنگیدند افشا کرد». «این انقلاب همچنین به تعریف اماکن واقعیفرهنگ چه در عمل و چه با قدرت کمک کرد. از این به بعد، این اماکن خارج از حیطه دولت و رسانهها بودند، حتی رسانههای غیر رسمیو یا اماکن فرهنگیچپ گرا که به دولت نزدیک بودند با عقاید و سنّتهاییکه جای هیچ تردیدی باقینمیگذاشتند، با اینکه آنها متضاد جهانیشدن و مخالف تغییرات بودند»
PAR CLAIRE TALON ET FADI AWAD
١) Sonallah Ibrahim
٢) Gamal Ghitany
٣) Bahaa Taher
۴) Ahmed Fouad Negm
۵) Alaa El-Aswani
۶) Khaled Al-Khamiss
٧) L’Immeuble Yacoubian
٨) Alaa El-Aswani, L’Immeuble Yacoubian, Actes Sud, Paris, 2006.
٩) Christophe Ayad, « Les intellectuels égyptiens justifient le coup de force mené par l’armée », Le Monde, 13 août 2013.
١٠ ) Mohamed Salmaoui
١١) « L’Etat triomphe » (en arabe), Akhbar Al-Youm, Le Caire, 3 novembre 2013.
١٢) Naguib Mahfouz
١٣) Premier président de l’Egypte après le coup d’Etat des Officiers libres du 23 juillet 1952 puis l’instauration de la république.
١۴) Naguib Mahfouz, Mémoires (en arabe), Dar AlShorouk, Le Caire, 2011.
١۵) intellectuels des Lumières
١۶) Richard Jacquemond, Entre scribes et écrivains. Le champ littéraire dans l’Egypte contemporaine, Sindbad – Actes Sud, Arles, 2002.
١٧) mahfouzien
١٨) Haytham Al-Wardany, Gens de la littérature incomplète (en arabe), Dar Merrit, Le Caire, 2003.
١٩) Mustafa Zikri, « La littérature immature », préface à Ce que sait Amin et cinq autres récits (en arabe), Dar Al-Tanouir, Le Caire, 2012.
٢٠ ) Nael El-Toukhy, La Quarantaine (en arabe), Dar Merrit, 2013.
٢١) داروی ضدّ درد که در مصر از آن به جای مواد مخدر استفاده میکنند
پرونده ی «تحولات خاور میانه» در انسان شناسی وفرهنگ
http://www.anthropology.ir/node/10253
پرونده «لوموند دیپلماتیک» در انسنا شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/15007
ویژه نامه ی «هشتمین سالگرد انسان شناسی و فرهنگ»
http://www.anthropology.ir/node/21139