انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

شهری سراسر آبی، سبز و عدالت محور

برگردان: آذر جوادزاده

از زمان استقرار انسان‌ها در حدود ده‌هزار سال پیش، ما چشم‌اندازهای محل زندگی‌مان را به طور قابل توجهی تغییر داده و تلاش کرده‌ایم تا تمدنی را ایجاد کنیم که اکنون داریم. چشم‌انداز از جمله منابع مادی و معنوی بوده که ما انسان‌ها را به تمام معنا تغذیه می‌کند. مناظر غنی از نظر زیست محیطی مرتبط با فناوری در هر دوره برای ظهور جوامع ضروری بود. شکل مناظر در طول تاریخ حیات بشری منعکس‌کننده‌ی چگونگی تولید زیستگاه و کالاهایی است که بقای ما، اقتصاد ما، نحوه زندگی و ارتباط ما را با یکدیگر حفظ می‌کند.منظور از “چشم‌انداز” چیست؟ چشم انداز نتیجه مداخلات انسانی، فرآیندها و جریان‌های طبیعی است که محیط‌های‌ زندگی ما را در طول زمان تغییر می‌دهد. آن‌ها یک تغییر پویا و مستمر در مناطق شهری، برون شهری و روستایی هستند. حاصل ِ موزاییکی از مناطق خاکستری (ساختمان ها و زیرساخت ها — حمل و نقل، آب، فاضلاب و سیستم‌های انرژی) و مناطق سبز و باز (بقایای اکوسیستم، پارک ها و میدان ها، رودخانه ها، دریاچه ها و اقیانوس ، درختان شهری، بام های سبز، دیوارها و غیره) است. چشم‌انداز یا منظر شهری جایی است که ما زندگی می‌کنیم، کار می‌کنیم، بازی می‌کنیم، یاد می‌گیریم، خلق می‌کنیم و دور هم جمع  می‌شویم. بنابراین مناظر شهری سالم برای شهرهای عدالت محور ضروری است.

مناظر سالم چند کارکردی، دلپذیر و باکیفیت هستند – آن‌ها مردم و تنوع زیستی را بر سایر کاربری‌ها اولویت می‌دهند — و ارتباط نزدیکی با سلامت و بهگشت جسمی، روانی و معنوی انسان دارند. به عنوان مثال، در بوستون، گردنبند زمرد[۱] در اواخر قرن نوزدهم برای بازسازی شهر صنعتی آلوده طراحی شد.این یک نمونه اولیه از یک زیرساخت سبز در امتداد رودخانه مودی[۲] است که پارک ها، میادین، دریاچه جامائیکا[۳] و اولین تالاب[۴] ساخته شده را به هم متصل می کند. پس از گذشت بیش از یک قرن، سبزراه کنار رودخانه در برابر آلودگی های منتشرشده، فرسایش خاک و آب باران محافظت می‌کند، تنوع زیستی رشد می‌کند، مردم را به حرکت وا می‌دارد و شوق فعالیت‌های چندگانه‌ی منفعل مانده یا پررونق را در آن ها بیدار می کند. بنابراین ارزش‌های ذاتی و غیرمادی واقعی برای یک چشم انداز سبزـ آبی وجود دارد.

چرا اینطور است؟ من معتقدم که ما در زندگی خود به طبیعت نیاز داریم و منظره‌ای که در آن زندگی می‌کنیم و به آن دسترسی داریم، برایمان بسیار مهم است! تک‌تک ساکنان شهری حق داشتن چنین منظره‌ی سبزی را دارند — ایمن و سالم، ساکت و آرام با درختان سبز و آب‌های روان و پاکیزه. اجزای اکولوژیکی (پارک‌ها، میدان‌ها، خیابان‌های سبز، باغ‌های همگانی، حیاط‌های سبز مدارس و غیره) باید طوری در بافت شهری توزیع شوند که در دسترس همه مردم باشد. در ریودو ژانیرو، برخی از سواحل به عنوان دموکراتیک‌ترین فضاها شناخته می‌شوند، جایی که همه مردم با یکدیگر دیدار و معاشرت کرده و از طبیعت لذت می‌برند.

اما همیشه بازار بر چشم‌انداز شهری حاکم بوده، با اقتصادی که از دوران اولیه صنعتی‌شدن، پراکندگی شهری و جداسازی را در اولویت قرار می‌دهد و روی بازدهی سریع و پرمنفعت اقتصادی سرمایه‌گذاری می‌کند. امروز، شهر یک تجارت بزرگ است و زمین دارایی ِ گرانبهایی است که در یک مناقشه ناعادلانه بین بنگاه‌های اقتصادی و جمعیت شهرنشین قرار دارد. حرص و طمع‌ورزی یک محرک فوق‌العاده برای تداوم و حفظ گسترش شهری است که چشم‌انداز را تغییر می‌دهد و علیرغم نیازهای مردم، تمرکز تصمیم‌گیری‌ها و منافع مالی را در دست عده معدودی ابقا می‌کند.ترس، عاملی است که نقش مهمی در جوامع بازی می‌کند. امنیت اولویت می‌یابد و پاسخ شهرنشینان هراسان چیست؟ تقسیم شهر! تقسیم چشم انداز! زندگی در پهنه‌های “ایمن” توسعه. قدرت بازار این ترس را دوست دارد و به نفع خود استفاده  می‌کند. و اما در باره‌ی بقیه‌ی جمعیت ساکن؟ بستگی به فرصت‌های آموزشی در دسترس، آن‌ها ممکن است مجبور باشند در مناظر تخریب‌شده با خدمات ضعیف، در محله‌های دور با سیستم‌های حمل و نقل نامطمئن، یا در بدترین سناریوها، در محله‌های فقیرنشین در مناطق آسیب‌پذیر که بازار رسمی نمی‌تواند در آن‌ها کار کند، زندگی کنند. در هر دو مورد بیشترِ مناظر تهی گشته و به پهنه‌های غیر قابل مهمان‌نواز تبدیل شده و باغ‌ها و گیاهان موجود در آن‌ها صرفا نقش زیبایی دارند.ریودوژانیرو با وجود تپه‌ها و مناظر ساحلی خیره‌کننده‌اش، نمونه‌ای عالی از منظر شهری متخاصم و جدا از هم است. منطقه بطور طبیعی با جنگل‌های آتلانتیک پوشیده شده است. تپه‌ها و روان‌آب‌های شیب دار در مناطق پست تا اواخر سده‌ی ۱۸۰۰ بر چشم‌انداز تسلط داشتند.

در روند شهرنشینی سریع پس از سال‌های ۱۹۰۰، چشم انداز شهری عمیقا دگرگون شد، اکوسیستم ها ناپدید شدند و زمین آماده و هموار برای سکونت شد. بیشتر تالاب‌ها و رودخانه‌ها در زیرزمین یا در کانال‌های زهکشی متصل به دفع فاضلاب، ناپدید شدند. شهر از دهه ۱۹۶۰ به دلیل حمل و نقل خودرو – محور پراکنده شده است. فقدان مسکن اجتماعی مناسب تقریبا هیچ انتخابی برای افراد کم برخوردار باقی نگذاشته بود جز اینکه در مناطق آسیب پذیر در برابر رانش زمین (شیب های تند در تل‌هایی که شهر را تقسیم می کنند) و سیل (در مناطق پست) یا در مناطق دوردست زندگی کنند. شهر از نظر اجتماعی جدا شده است، افراد ثروتمندتر در مناطق نزدیک به اقیانوس و مناطق سرسبز، و ساکنان فقیرتر ساکن در فاولاهای (زاغه ها) واقع در دامنه‌های رو به مناظر افسانه‌ای. آلودگی هوا، آب و حتی سواحل، موضوعی جدی است که سلامت و رفاه جمعیت اعم از فقیر و غنی را تهدید می‌کند. ترس بر ساکنان همه طبقات اجتماعی حاکم است. ساختمان های قدیمی و جدید، مجتمع های مسکونی و تجاری درب‌دار شده و نگهبانی خصوصی استخدام می‌کنند.چگونه دست یافتن به منظره های ایمن و سالم یک چالش بسیار بزرگ است. من باور دارم که مردم و تنوع زیستی در اولویت قرار دارند. شکل شهری اهمیت دارد و نیازمند تعادل مناسب بین مناطق با کارکردهای چند منظوره و پوشش گیاهی باز در شهرنشینی متراکم و از نظر اجتماعی متنوع است. گسترش شهری نه تنها بر چشم انداز تاثیر می‌گذارد، بلکه نیازمند سرمایه‌گذاری‌های سنگین برای سالم نگه‌داشتن کل قلمرو (عاری از آلودگی) و ایمن، تحت کنترل رسمی عمومی است.نه تنها در فرآیند، بلکه در انتخاب ها و نتایجی که بر زندگی روزمره آن‌ها تأثیر می‌گذارد، ساکنان باید مشارکت مؤثری داشته باشند. یک جنبش ارتباط مجدد مردم با طبیعت وجود دارد که در سراسر جهان در حال وقوع است. شهروندان برای حفاظت و تقویت مناطق سبز و آبی (آب) می‌جنگند و با هم کار می‌کنند، آن‌ها به طور جمعی دانه‌های غذا می‌کارند.این جنبش‌های مدنی حس هم‌پیوندی اجتماعی و فرهنگ محلی و بومی را بهبود می‌بخشد. نمونه‌های زیادی وجود دارد که قلب‌ها، ذهن‌ها و مناظر را شکوفا و دگرگون می‌کنند، مردم را در فضاهای عمومی جمع می‌کنند تا درباره منابع زندگی بیاموزند. آن‌ها حتی الهام‌بخش تعداد فزاینده‌ای از شهرها هستند تا تبدیل سطوح خاکستری به مناظر با کارایی بالا، ایجاد زیرساخت های سبز و تاکید بر حمل و نقل انبوه و پاک برای همه را در اولویت قرار دهند. رسانه‌های جمعی نقش مهمی در ارتباط افراد با زمینه‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی و آموزشی و امکان تبادل دانش و تجربیات دارند.

یک نمونه عالی از قدرت مشارکت شهروندان، سازمان مردم نهاد ورده‌جار (Verdejar)، یک سازمان غیردولتی اجتماعی-محیطی است که ۱۸ سال پیش در برزیل تأسیس شد که در یکی از بزرگترین و مشکل ساز ترین فاولاهای (زاغه نشین ) ریودوژانیرو واقع شده است. فعالیت آن‌ها با کاشتن درختان بومی در یک شیب تخریب شده در تپه های “میسری‌کوردیا” (Misericordia) برای ایجاد سایه، جلوگیری از فرسایش و محافظت از آن در برابر تهاجمات بیشتر توسط یکی از ساکنان آغاز شد. مردم به آن‌ها پیوستند و با تلاش جمعی در این مسیر به آگاهی زیست محیطی و مدنی دست یافتند. نتیجه  امروز یک تغییر شدید در چشم انداز ضعیف سابق است. بخشی از تپه‌ها با کاشت مجدد جنگل‌ها، زراعت جنگل‌ها و باغ‌های سبزی پوشیده شده است.عملکردهای اجتماعی و زیست محیطی منظرشهری با تمرکز بر ارتقای فرهنگ محلی بازسازی می‌شوند. ماموریت سازمان مردم نهاد ورده‌جار هم آموزش و هم کاربرد توسعه پایدار محلی در یک محیط اجتماعی بسیار خشن است. کیفیت چشم انداز را می‌توان برای ارزیابی این‌که یک منظر شهری چقدر عدالت محور و قابل زندگی است اندازه گیری کرد. شاخص‌های زیست‌محیطی، اجتماعی و خسارات ناشی از بلایا (کمی و کیفی) را می‌توان برای ارزیابی نحوه عملکرد چشم‌انداز و اینکه چگونه هم برای مردم مفید است و هم آن‌ها را تهدید می‌کند، استفاده کرد. (مانند تنوع زیستی، آب، هوا، جزایر گرمایی شهری[۵]، رفاه و شادی، سلامت، دسترسی به فضاهای عمومی سبز، تحرک، میزان تمرکز/ اضمحلال مالکیت زمین، سیل و رانش زمین). شهر فرایبورگ[۶] در کشور آلمان یک شهر سبز پیشگام است، جایی که ساکنان آن در دهه ۱۹۷۰ برای مبارزه با یک نیروی هسته ای در مجاورت خود تشریک مساعی کردند، این شهر اکنون مرجع فناوری‌های سبز است، اما نه فقط در این زمینه. جنبش اخیر نواحی سبز جدیدی را بر اساس برنامه ریزی و طراحی منظر و الگوی پایداری ایجاد کرده است، مانند ریسلفلد (Rieselfeld) و ووبان (Vauban).استراتژی توسعه این بود که زمین های عمومی را در قطعات کوچک بفروشند و ساخت و ساز مسکن با تامین مالی بخش خصوصی و یارانه‌ای را ترکیب کنند. مناظر دارای مناطق ساخته شده و سبز، سیستم‌های زهکشی طبیعی، معماری متناسب با زیست اقلیم، انرژی پاک و حمل و نقل است. نتایج، استانداردهای بالای زندگی در مناظر امن، سالم، فعال اجتماعی و زیست محیطی متنوع برای همه است.در سناریوی فعلی، خطر رویدادهای شدید آب و هوایی بیشتر – اما نه تنها – افراد فقیر و آسیب پذیر را تحت تاثیر قرار می‌دهد. سازگاری شهرها با آب و هوای در حال تغییر بر اساس اکوسیستم‌ها یک تصمیم هوشمندانه است و ساکنان باید از چگونگی ایجاد چشم‌انداز آگاه باشند. برنامه‌ریزی شده و مدیریت شده، بدانند چه چیزی در خطر است، و در مورد آن‌چه که برای حال و آینده خود می‌خواهند تصمیم بگیرند. من معتقدم سازمان مردم نهاد “ورده جار” یک مدل عالی از نحوه ارزش‌گذاری آموزش محیط‌زیست، مشارکت ساکنان و تبدیل منظره به شکل انعطاف پذیرتر و سازگارتر است، جایی که امواج گرما، تهدیدات طوفان قوی و آلودگی کاهش می‌یابد.برنامه‌ریزی و طراحی منظر اکولوژیکی با معرفی زیرساخت‌های سبز پتانسیل زیادی برای تغییر شکل مناظر بی‌جان شهری، بازسازی فرآیندها و عملکردهای طبیعی و بهبود زندگی مردم دارد. در سیاتل، پروژه چشم انداز تورنتون کریک[۷]، یک مسیر آبی را که در زیر یک پارکینگ مدفون شده بود، با مشارکت جامعه برای رسیدن به اهداف عمومی و خصوصی برای حمایت از توسعه اقتصادی و پایداری زیست محیطی بازسازی کرد.

پزشکان متعهد بین رشته‌ای و تیم‌های دانشمندان، سهامدارانی که همه اقشار جامعه را با درک عمیقی از منظره نمایندگی می‌کنند، همراه با آموزش و مشارکت تصمیم‌گیرندگان ممکن است یک رویکرد استراتژیک برای اهرم دگرگونی شهری باشد که ما به آن نیاز فوری داریم.

من معتقدم زمان آن فرا رسیده که مناظر مدرن شهری سنگفرش شده‌ی خود را که بازتاب جامعه غارتگرانه اجتماعی و اکولوژیکی است که در دو قرن اخیر در آن زندگی کرده‌ایم، دوباره شکل دهیم. ما باید زیستگاه های جدید و پرمحتوا را برای خودمان و برای تنوع زیستی که به آن وابسته هستیم بازآفرینی کنیم.

چشم انداز من از یک شهر عدالت محور دارای چشم انداز سبز-آبی است که مداخلات انسانی را در برمی‌گیرد و هر روز رفاه و بهگشت اجتماعی را برای همه ساکنان فراهم می‌کند. این منظره دارای آب های پاکیزه است که توسط سبزراه‌ها احاطه شده، طبیعت و جریان های طبیعی را تقلید می‌کند، مملو از زندگی است و جمعیت و تنوع زیستی را در محیط های شهری به هم متصل می‌کند. چشم انداز سبز شامل سازه‌های ساخته شده با سقف ها و دیوارهای سبز است، دارای باغ های پربار است و به نظر می‌رسد زیبایی‌شناسی مانند اکوسیستم‌های بومی که نیاز به نگهداری کم دارد. چشم انداز برای قادر ساختن همه شهرنشینان به درک این‌که چگونه تنوع زیستی و آب برای شهرهای عدالت محور، ایمن، مرفه، پایدار، انعطاف پذیر و قابل زندگی ضرورتی حیاتی است.

 

 

 

 

 

منبع:

 

P.HERZOG, CECILIA, 2015, A City That Is Blue, Green and Just All Over; THE JUST CITY ESSAYS, VOL 1

[۱] Emerald Necklace

[۲] Muddy River

[۳] Jamaica Lake

[۴] Wetland

[۵] Urban Heat Islands

[۶] Freiburg

[۷] Thornton Creek