مینورسکی، بوثورث، بلیر ترجمه ی ملیحه درگاهی
۹.ایلخان های مغول. هولاکو پس از گرفتن بغداد در سال ۱۲۶۵/۶۴۵ به آذربایجان رفت و در مراغه اقامت گزید. در سال ۱۲۶۳/۶۶۱ پس از اینکه نظامیان برک در شمال قزاقستان شکست را بر وی تحمیل کردند هولاکو به تبریز بازگشت و بازرگانان قیپچاقی را قتل عام کرد. در سال ۱۲۶۴/۶۶۲ با توزیع مجدد املاک، هولاکو حاکمیت ملک صدرالدین بر استان تبریز را تأیید نمود.
در زمان حکومت آباکا ((Abaqa (82-1265/80-663) تبریز به مرکز اداری کشور بدل شد و این موقعیت را در زمان جانشینان آباکا و تا آمدن اولجایتو حفظ کرد. در سال ۱۲۸۹/۶۸۸ تحت حاکمیت ارغون، وزیر یهودی، سعدالدوله، پسر عموی خود ابو منصور را فرمانده ی تبریز کرد. در زمان حکومت گیخاتو عایدی های استان تبریز در حدود ۸۰ تومان برآورد شد. در سال ۱۲۹۴/۶۹۳ تبریز صحنه ی شورشی بود که در نتیجه ی ابداع پول کاغذی به وقوع پیوست. طی دوران حکومت غازان خان بود که به بیشترین شکوه و عظمت خود رسید. این پادشاه در سال ۱۲۹۵/۶۹۴ وارد تبریز شد و در کاخی اقامت گزید که توسط ارغون و در روستای شام واقع در غرب شهر، ساحل سمت چپ آجی چای، ساخته شده بود. از دستورهایی که به یک باره داده شدند تخریب بتخانه ها، کلیساها و کنیسه ها و آتشکده ها بود. گفته می شود که این دستورات در سال بعد و با ظهور پادشاه ارمنی، هتوم، فسخ شده اند. در سال ۱۲۹۹/۶۹۹ غازان خان در بازگشتش از اردوگاه سوریه ساخت بناهایی را آغاز کرد. همانگونه که ذکر شد وی شام را به عنوان استراحتگاه دائمی خود در نظر گرفته بود. در شام ساختمانی بنا شد که بلندتر از گنبد سلطان سنجر در مرو بود و بعدها به عنوان بلندترین ساختمان جهان اسلام مورد توجه قرار گرفت. در کنار این مقبره که با یک گنبد تاجگذاری شده بود، یک مسجد، دو مدرسه (مدارس شفیعی و حنیفی)، یک هتل برای سیدها ( در السِیدا)، یک بیمارستان، یک رصد خانه شبیه به رصدخانه ی مراغه، یک کتابخانه، آرشیو، ساختمانی برای کارمندان این تأسیسات، یک مخزن آب آشامیدنی و حمامهایی با آب گرم، وجود داشت. برای حفاظت از این تأسیسات وقفها یا عایدی هایی بالغ بر ۱۰۰ تومان طلا، کنار گذاشته شده بود. در هر یک از دروازه های شهر جدید یک کاروانسرا، یک بازار و حمامهایی ساخته شده بود. درختان میوه از زمینهای دور به شهر آورده شده بوند.
در خود شهر تبریز نیز پیشرفتهای قابل ملاحظه ای شکل گرفت. پیش از این دیوارها (باروها) ی شهر فقط ۶۰۰۰ گام بودند. غازان خان دیوار جدیدی برای شهر بنا کرد که ۲۵۰۰۰ گام (۵/۴ فرسنگ) طول داشت. تمامی باغها و کوه ولیان و نواحی سنجران در شهر ادغام شده بوند. درون دیوار شهر، بر سراشیبی های کوه ولیان (کوه سرخاب یا عینعلی زینعلی حال حاضر)، ساختمانهایی توسط وزیر مشهور، رشید الدین، بنا شدند و بنابراین منطقه با عنوان ربیع رشیدی شناخته شد. ما نامه ای از رشید الدین داریم که در آن وی از پسرش خواسته که از روم ۴۰ زن و مرد جوان برای مردم یکی از روستاهای نواحی جدید، بفرستد؛ سی اف. براون ( cf. Browne)، تاریخ ادبی ایران، جلد سوم، ۸۲).
بایستی بر این حقیقت تأکید داشت که تبریز مرکز واقعی امپراطوری بود که مرزهای آن از آمودریا تا مصر گسترانیده می شد، سکه های طلا و نقره و اندازه ها (کیلو، گز) بر اساس استاندارهای تبریز تعیین شده بودند.
به علاوه تبریز در این دوره قطب مهم ادبیات، عرفان و روحانیت مسلمانان بود که توسط مولوی رومی در مثنوی، کتاب ششم، ۵-۳۱۰۶، ترجمه ی نیکلسون، جلد ششم، ۳۰-۴۲۹، مورد مدح و ستایش قرار گرفته است. شاعر صوفی، محمود شبستری (۲۰-۱۳۱۷/۲۰-۷۱۸)، از شهر کوچکی در نزدیکی دریاچه ی ارومیه به تبریز آمد و در بین سایر شهرها در این شهر به کار و زندگی پرداخت (نگاه کنید به ال. لوئیسن ((L. Lewisohn، اجتماع سیاسی ایران در زمان مغول، فراتر از ایمان و کفر. شعر صوفی و درسهای محمود شبستری، لندن، ۱۹۹۵، ۱۰۳-۵۵)، از دیگر صوفیان شاخص تبریز خواجه محمد ابن صادق کاجوجی (۱۲۷۹/۶۷۷) بود که نوادگانش بعدها شیخ الاسلامهای تبریز در اوایل جلاییریان، تیموریان و اوایل صفویان را تشکیل دادند ( نگاه شود به جی. ایوبین (J. Aubin)، مطالعاتی بر صفویان، شاه اسماعیل اول و عراق فارس قابل توجه است، در JESHO، جلد دوم [۱۹۵۹]، ۳-۶۰، و لوئیسن، خاطرات پلاسی Palasi)) شیخ کاجوجی، صوفی ایرانی قرن سیزدهم، در JRAS، جلد ششم [۱۹۹۶]، ۶۶-۳۴۵).
در سال ۱۳۰۴/۷۰۳ غازان خان با مراسم باشکوهی در مقبره ی شام خاسپاری شد. در سال ۱۳۰۷/۷۰۵ جانشین وی، الجایتو، ایده ی ایجاد پایتختی جدید در سلطانیه به نظرش خطور کرد. اگرچه انتقال ساکنین آسان نبود، چنانچه در سال ۱۳۱۵/۷۱۵ می بینیم که سفیرانِ ازبکهای قیپچاق به جای مسیر کوتاهتر مغان-اردبیل، راه تبریز را در پیش می گیرند. به علاوه قابل توجه است که تاج الدین علیشاه (وزیر سال ۱۳۱۲/۷۱۵) ساخت مسجد عالی را در تبریز اغاز کرده بود (خارج از منطقه ی مهاد-مهین (Mihad-Mihin).
در سال ۱۳۱۷/۷۱۷ و تحت حاکمیت ابو سعید، وزیر بازنشسته ی رشید الدین به تبریز رفت و سال بعد با ملاقات ملک الموت تبریز را ترک گفت. اموال وی ثبت شد و ربع رشیدی به تاراج رفت (براون، LHP، جلد سوم، ۷۱). پسر وی، غیاث الدین، که توسط ابو سعید به قدرت رسید، توسعه ی ربع رشید را ادامه داد. پایتخت همچنان سلطانیه بود، ابوسعید نیز در همین شهر و در آرامگاهی که خودش دستور ساختش را داده بود، به خاک سپرده شد.
هنگامیکه در سال ۱۳۳۶/۷۳۶ جانشی وی آرپا در نبرد طقاتو (که بایستی بقاطو خوانده شود) شکست خورد، وزیرش غیاث الدین توسط علی پاشا اُیرت (Ali Padshah Oyrat) کشته شد. اموال خانواده ی رشیدالدین توسط مردم تبریز به تاراج رفت و مجموعه های باارزش و کتابهای گرانبها در یک چنین موقعیتی ناپدید شدند.
نوشتههای مرتبط
۱۰.جلایریان و قبانی ها. در میانه ی اغتشاشات حاصل از این وقایع ما شاهد برپایی خاندان جلاییر هستیم که شانس و اقبال آنها تا حد زیادی مرتبط با تبریز بود. در سال ۱۳۳۶/۷۳۶ حسن بزرگ جلاییر کاندیدای خود سلطان محمد را بر تخت شاهی تبریز نشاند. با وجود طبیعت موقتی تبریز، این فقره برتری شهر را از پایتخت قدیمی استرداد می کند. حسن چوبانی کوچک خیلی زود با نامزدهای خود در صحنه حاضر شد. حسن بزرگ به بغداد رفت و حسن کوچک (۱۳۴۰/۷۴۰) با حکومت بر عراق عجم، آذربایجان، آران، مغان و گرجستان، تاج و تخت سلیمان خان را از آن خود کرد. جانشین حسن کوچک، برادرش اشرف، در سال ۱۳۴۴/۷۴۴ دست نشانده ی جدیدی با نام انوشیروان را اعلام کرد، کسی که اشرف وی را به سلطانیه ارجاع داد ولی خودش به عنوان حاکم واقعی در تبریز ماند و قلمرو قدرت خود را تا فارس گسترش داد. بدرفتاری و اخاذی های وی سبب مداخله ی جانی بگ خان از قبیله ی آبی (در شرق قیپچاق) برای خاطر انسانیت شد. اشرف در خوی و مرند شکست خورد و فرمانده ی وی بر درب مسجدی در تبریز به دار آویخته شد (۱۳۵۵/۷۶۵). وزیر آخیجاق (Akhijuq) که جانی بگ وی را در آذربایجان بر سر قدرت گذاشته بود، از جوانب مختلفی اقتدار خود را مورد مجادله یافت. تبریز موقتا توسط جلاییر اویس پسر حسن بزرگ که از بغداد آمده بود، اشغال شد. وی به سختی توسط آخیجاق و نه مظفریان فارس بیرون رانده شد، مبارزالدین محمد که در جدال با جانی بگ که از وی خواسته بود تا متبوعیت خود را مشخص کند، به سر می برد از شیراز رسید و در میانه آخیجاق را شکست داده و در سال ۱۳۵۷/۷۵۸ تبریز را محاصره کرد. پس از دوسال وی قبل از اویس، که بعد از این خیلی زود تبریز را اشغال کرد و اخیجاق را به قتل رساند، از قدرت کنار رفت.
هنگامیکه خبر مرگ اویس (۱۳۷۷/۷۷۶) به فارس رسید، شاه شجاع مظفر که جانشین مبارزالدین شده بود برای گرفتن تبریز از شیراز عازم این شهر شد. حسین، پسر اویس، شکست خورد و تبریز اشغال شد اما پس از گذشت چند ماه با آغاز یک شورش در اوجان، شاه شجاع مجبور به ترک شهری شد که حسین مجددا بدون درگیری و جنگ آن را اشغال کرد. به نظر می رسید که سلطانیه محدودیتهای سرزمینی مظفری ها در شمال غرب را مشخص کرده باشد. در سال ۱۳۸۲/۷۸۴ حسین جلاییر در تبریز کشته شد و برادرش احمد جانشین وی در آذربایجان شد، اما حکومت احمد با توجه به اینکه تیمور خیلی زود به صحنه آمد، کوتاه بود.
با وجود تمامی فراز و نشیبهای حکومت متناوب جلاییرها آنان توانستند همراهی و موافقت مرم تبریز را بدست آورند. حقوق آنها به طور تلویحی توسط پادشاهان شیوان و قراقویونلو، بازشناسی شده بود. در بین بناهای آنان در تبریز آرامگاه دمشقیه و ساختمان بزرگی که توسط سلطان اویس ساخته شده، ثبت شده اند، براساس گفته ی کلاویجو ( ) این بنای عظیم شامل ۲۰،۰۰۰ حجره بود و دولت خانه نامیده می شد.
۱۱.دوره ی تیموری. تیمور طی اولین حمله خود به ایران (۱۳۸۴/۷۸۶) پس از تصاحب سلطانیه به سمرقند بازگشت. رقیب اصلی وی، تقتمیش (Toqtamish) خان از قبیله ی طلایی ( Golden Horde)، به یکباره در سال ۱۳۸۵/۷۸۷ اردوی نظامی را از طریق دربند بر علیه آذربایجان بسیج کرد. مهاجمان، تبریز را که به سختی از سوی امیر ولی (شاه قبلی جرجان که توسط تیمور اخراج شده بود) و خانِ خلخال محافظت می شد را اشغال کردند، ساکنین شهر را غارت کرده و به همراه زندانیان (از جمله شاعر کمال خجندی) به دربند بازگشتند.
سلطان احمد جلاییر به سختی تبریز را بازسازی کرده بود و به علاوه وی مجددا توسط تیمور، که به بهانه ی حمایت از مسلمانان به تبریز آمده بود، برکنار شد (۱۳۸۶/۷۸۸). تیمور در شام-آزان اردو زد و غرامتی را برای مردم تبریز تعیین کرد.
در سال ۱۳۹۲/۷۹۵ “ملک هلاکو” (تخت هلاکو) شامل آذربایجان، ری، گیلان، شیروان، دربند و سرزمینهای آسیای صغیر به میران شاه سپرده شد و تبریز پایتخت این قلمرو سرزمینی شد. سه سال بعد این پادشاه دیوانه شده و مرتکب یک سری اعمال بی فکرانه (اعدام مردم بیگناه، تخریب ساختمانها) شد. تیمور بلافاصله در بازگشت خود از هند، در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹/۸۰۲ عازم آذربایجان شد و تمامی افرادی را که در قتل و فساد میران شاه شریک بودند را اعدام کرد.
در سال ۴-۱۴۰۳/۸۰۶ میرزا عمر، پسر میران شاه، در رأس امور “ملک هلاکو” و سرزمینهایی که توسط تیمور در غرب تصاحب شده بود، گماشته شد. پدرش میران شاه در آران و برادرش ابوبکر (در عراق) تحت حاکمیت میرزا عمر قرار گرفتند. پس از مرگ تیمور درگیری طولانی بین عمر و ابوبکر آغاز شد. در سال ۶-۱۴۰۵/۸۰۸ ابوبکر موفق شد جزیه ای در حدود ۲۰۰ تومان عراقی برای تبریز وضع کند. عمر به تبریز بازگشت اما ترکمنهای وی مردم را عاجز کردند و ابوبکر شهر را بازپس گرفت. با ورود بسطام جاگیر (Bistam jagir)، شورشی ترکمن، ابوبکر به سختی تبریز را ترک کرد اما بسطام نیز بی درنگ و با نزدیک شدن شیخ ابراهیم شیروان، عقب نشینی کرد. در سال ۷-۱۴۰۶/۸۰۹ شیخ ابراهیم تبریز را تسلیم احمد جلاییر و حاکم واقعی وی کرد و در این زمان ساکنین شهر خوشحالی زیادی از خود نشان دادند. در ۸ ربیع الاول ابوبکر مجددا در شام آزان بود اما جرأت نکرد به شهری برود که بلا و مرض در آن شدت گرفته بود.
مدت کوتاهی پیش از این واقعه ی اخیر سفیر هنری سوم کاستیا، کلاویجو، زمانی را در تبریز گذراند (در سال ۱۴۰۴ و با وقفه هایی در ۱۴۰۵ یعنی از پایان سال ۸۰۶ تا آغاز ۸۰۸ ). با وجود متحمل شدن رویدادهای پیاپی شهر بسیار پر رفت و آمد بودو تجارت قابل توجهی را هدایت می کرد. کلاویجو بسیار از خیابانها، بازارها و ساختمانهای تبریز سخن گفته است.
۱۲.قراقویونلو. در اول جمادی الاول ۱۴/۸۰۹، اکتبر ۱۴۰۶، قرایوسف، قراقوقونلو ترکمن، شکست سختی را بر ابوبکر تحمیل کرد، او نیز به هنگام عقب نشینی تبریز را تسلیمِ غارت و چپاول کرد و هیچ چیز از غارتگری نظامیان وی در امان نماند. قرایوسف تا سلطانیه پیشرفت و مردم این شهر را به تبریز، اردبیل و مراغه، منتقل کرد. ابوبکر خیلی زود به آذربایجان بازگشت ولی قرایوسف با ملحق شدن به بسطام وی را در سردرود ( ۹ کیلومتری/ ۵مایلی جنوب تبریز) شکست داد. میران شاه در این نبرد کشته شد و در قبرستان سرخاب تبریز به خاک سپرده شد.
قرایوسف با یادآوری قرادادهای بازتوزیع سرزمینی که به همراه سلطان احمد جلاییر هنگامیکه هر دو به مصر تبعید شده بودند، ایجاد شده بود، به حیله ی جنگی متوسل شد. وی با برپایی جشن بزرگی پسرش پیر بداغی را که به عنوان پسرخوانده ی احمد شناخته می شد، بر تخت پادشاهی تبریز نشاند ( بر اساس آنچه در مطلع السعدین آمده قرایوسف تا سال ۱۲-۱۴۱۱/۸۱۴ عنوان خان را به پیر بداغی اعطا نکرد). احمد به ظاهر از قرارداد کناره گیری کرد اما زمانیکه قرایوسف در ارمنستان حضور داشت، وی تبریز را اشغال کرد. احمد سرانجام در جنگ شکست خورد (۲۸ ربیع الثانی ۳۰/۸۱۳، آگوست ۱۴۲۰). احمد توسط قرایوسف اعدام و در دمشقیه کنار قبر پدر و مادرش به خاک سپرده شد. بار دیگر مردم تبریز با آخرین پادشاه جلاییر همراهی کردند؛ Cl. Huart، اواخر خاندان ایلخانیان، در JA [1867]، ۶۲-۳۱۶.
از تبریز اغلب به عنوان مرکزی یاد می شد که قرایوسف هیئت اعزامی خود را از آن به مناطق دیگر می فرستاد. شاهرخ خان تیموری به خاطر ترس از نفوذ قرایوسف در سال ۱۴۱۴/۸۱۷ اولین اردویی که بر علیه وی فرستاده شده بود را پذیرفت ولی اجازه ی پیشروی فراتر از رِی را به این هیئت نداد. هنگامیکه در سال ۱۴۲۰/۸۲۳ شاهرخ خان در حال بازسازی قوای خود بود خبر مرگ قرایوسف به وی رسید ( در ۷ ذی القعده ۱۲/۸۲۳، نوامبر ۱۴۲۰). بی نظمی و آشفتگی در اردوگاه ترکمن آغاز شد و یک هفته بعد میرزا بایسنقر تبریز را اشغال کرد. شاهرخ در تابستان ۱۴۲۱/۸۲۴ و پس از شکست پسران قرایوسف در ارمنستان، به تبریز رسید. در سال ۱۴۲۹/۸۳۲ اسکندر، پسر قرایوسف، سلطانیه را تصرف کرد. شاهرخ بار دیگر به عنوان فرمانده ی ارتش به شام-آزان رسید و در سلماس شکست سختی را بر قراقویونلو تحمیل کرد. در زمستان ۳۰-۱۴۲۹/۸۳۳ آذربایجان به ابوسعید فرزند قرایوسف، کسی که آمده بود تا شاهرخ خان بیعت کند، سپرده شد. در سال بعد او توسط برادرش اسکندر به قتل رسید. در زمستان ۱۴۳۴/۸۳۸، شاهرخ برای سومین بار به آذربایجان آمد. اسکندر گمان کرد که عقب نشینی قبل از ورود وی کار هوشمندانه تری است اما برادرش جهان شاه به سرعت به شاهرخ ملحق شد. شاهرخ تابستان ۱۴۳۶/۸۳۹ را در تبریز گذراند و با نزدیک شدن زمستان این شهر را به جهانشاه تفویض کرد.
بنابراین دوره ی پادشاهی که تبریز را پایتخت امپراطوری کرد که از آسیای صغیر تا خلیج فارس و هرات گسترش می یافت، آغاز شد. مشهورترین بنای تبریز، “مسجد آبی”، از کارهای جهان شاه است (بر اساس برزین (Brezen)، این مسجد برای همسرش بیگم خاتون ساخته شد). محتمل است که حضور اعضای فرقه ی مذهبی اهل حق در مناطق سرخاب و چرنداب به دوره ی جهان شاه بازگردد.
منبع:
V.Minorski, C.E.Bosworth, Sheila S. Blair, “Tabriz” in, E. Bosworth, 2007, Historic Cities of the Islamc World, Leiden, Boston: Brill 486-498
email:malihedargahi@yahoo.com
تبریز (۱)
http://anthropology.ir/node/17249
یزد (۲)
http://anthropology.ir/node/16996
یزد (۱)
http://www.anthropology.ir/node/16757
شیراز
http://www.anthropology.ir/node/16254
اصفهان
http://anthropology.ir/node/15822
مشهد (۲)
http://anthropology.ir/node/15533
مشهد(۱)
http://anthropology.ir/node/15433