م.استرک، ب. هورکاد برگردان ملیحه درگاهی
در سال ۱۹۱۱ یوسف خان (Yusef Khan) یکی از خواص هرات با نام محمد علی شاه در مشهد اعلام استقلال کرد و با کمک دسته ای از ارتجاعیون که گرد وی جمع شده بودند برای مدتی آشوب قابل ملاحظه ای را در خراسان به راه انداخت. این واقعه بهانه ای به دست روسها داد تا مداخله ی نظامی در مشهد داشته باشند و در ۲۹ مارس ۱۹۱۲ آنان با نقض آشکار حقوق حکومتی ایران، مشهد را بمباران کردند و بسیاری از مردم، شهروندان و زائرین بیگناه کشته شدند. بمباران زیارتگاه ملی ایرانیان دردناکترین تأثیر را بر کل جهان اسلام گذاشت. پس از این واقعه یوسف خان توسط ایرانیان زندانی و به مرگ محکوم شد. [۱]
طی دوران قاجار مشهد معمولا توسط یکی از اعضای خاندان سلطنتی اداره می شد و پس از ۱۸۴۵ این شیوه ی حکومت داری به طور معمول با عملکرد مهم و تأثیر گذار متولی باشی (Mutawalli Bashi)، اداره کننده یا خزانه دار حرم، ادغام شد.
همچون اغلب شهرهای پیشامدرن مشهد نیز بوسیله ی کمربند وسیعی از دیوارهای بلند احاطه شده بود. خطوطی برای محکم کردن استحکامات دفاعی ساخته شدند، بدین ترتیب خندق کوچک قبل از دیوار اصلی و گودال وسیع اطراف محوطه ی بیرونی با نزدیک شدن به اوایل قرن ۲۰ به طور کامل ناپدید شده و از بین رفتند.
ارگ واقع در بخش جنوب شرقی شهر مستقیما با سیستم دفاعی مرتبط بود. این ارگ به شکل یک چهارگوش با چهار برج اصلی در گوشه ها و استحکامات کوچکتر بود. ساخت کاخ در زمان عباس میرزا آغاز شد ولی کاخ با باغهای گسترده خود که به قلعه ی اصلی راه داشتند، در سال ۱۸۷۶ به اتمام رسید و در پایان قرن ۱۹ تخریب شد. این کاخ به عنوان اقامتگاه حکومتی مورد استفاده قرار می گرفت. تمامی بخشهای مربوط به ساختمانهای حکومتی که بر طبق گفته ی مک گرگور (MacGregor) ناحیه ای در حدود ۱۲۰۰ یارد را اشغال می کردند، توسط فضای بازِ میدان توپخانه (Maydan-i Top) که برای رژه ی ارتش مورد استفاده قرار می گرفت، از یکدیگر تفکیک شدند.
۶ دروازه بر دیوارهای شهر قرار داشت. شهر به ۶ دروازه و ۱۰ بخش کوچکتر تقسیم شده بود و ۶ بخش بزرگتر نام دروازه شان را بر خود حک کرده بودند. خیابان (Khiyaban) اصلی که کل شهر را به سختی به دو نیمه مساوی تقسیم می کرد، ابتکاری از شاه عباس اول بود که اقدام بزرگی را برای مشهد انجام داد (cf. the pictures in P.M. Sykes, The Glory of the (Shia World, London 1910, 231. این خیابان به عنوان یک تفرجگاه و معبر اصلی، تمام روز مملو از جمعیتی از همه ی طبقات و ملیتها می شد که از جمله شامل شمار زیادی از زائرین به همراه کاروانها و شتران و الاغ ها بودند؛ جنب و جوش و هیاهو بویژه در ساعات میانی روز به اوج خود می رسید.
جوی آبی که در بستری با عرض تقریبا ۳ متر یا ۱۰ پایی و عمق ۵/۱ متر یا ۵ پایی در طول خیابان جاری بود نه از کشف رود ( Kashaf Rud) که در نزدیکی مشهد جریان داشت و آب آن برای تغذیه ی این رود بسیار ناکافی بود، بلکه از چشمه ی گیلاس جائیکه کشف رود از آنجا سرچشمه می گرفت و محلی که آب طوس را تأمین می کرد، تغذیه می شد. با آغاز قرن دهم هجری/ ۱۶ میلادی، هنگامیکه این شهر تقریبا به طور کامل متروکه شده بود، شیر علی، وزیر سلطان حسین ابن منصور ابن بایقرا (۱۵۰۶-۱۴۶۸)، دستور داد تا از طریق کانالی با طول ۳۰ کیلومتر/ ۴۵ مایل آب را از این سرچشمه به مشهد منتقل کنند و بنابراین ویرانه ی برجای مانده از طوس آب بندی شد. ایجاد این کانال به گونه ای اساسی مرتبط با رشد و گسترش مشهد بود؛ بخش وسیعتری از ساکنین مشهد به دلیل وجود آب بر این خاک ساکن شده بودند، اگرچه با ورود به شهر این کانال آبی گل آلود و باتلاقی شد (که اغلب موضوعی بود برای هجو)، و بی تردید مردم از آن برای نوشیدن، شست و شو و غسل های مذهبی استفاده می کردند. به علاوه در جلوی دروازه های اصلی آب انبارهای بزرگ و عمیقی وجود داشت. آب شور و گوگردی بود و به همین دلیل طعم مطلوبی نداشت.
حرم شریف ( Haram-I Sharif) یا منطقه ی مقدس که اغلب بست (Bast)، به لحاظ ادبی “مکان ملجآ، پناهگاه”، نامیده می شد، بخش پایین تر خیابان اصلی را احاطه کرده بود.
نوشتههای مرتبط
تاریخ و توسعه ی شهری از سال ۱۹۱۴:
در طول یک قرن مشهد به یک کلانشهر منطقه ای (با ۲،۱۵۵،۷۰۰ نفر سکنه در سال ۲۰۰۴) و پایتخت خراسان بدل شد و به طور کامل در حیات عمومی و اقتصادی ایران ادغام شد. در همین دوره با توجه به حکمفرما بودن اقتدار سیاسی و اقتصادی آستان قدس رضوی و مدیریت وقفِ حرم که احتمالا مهمترین شیوه ی اداری در جهان اسلام به شمار می آمد، مشهد به علاوه ویژگی خود به عنوان مقصد زیارتی را حفظ کرد.
در سال ۱۹۱۴ مشهد با وجود دارا بودن اهمیت مذهبی، در مقایسه با سایر بخشهای کشور، شهری حاشیه ای به حساب می آمد. جمعیت در حدود ۷۰،۰۰۰ نفری مشهد با وجود آذری ها )، هزاره ها ، بخارایی ها ( Bukharis)، مروی ها ، بربری ها ( Berberis)، افقانها و چندین هزار تن از یهودیان که به اجبار به دین اسلام گرویده بودند و جدید السلام ( Jadid al-Islam) نامیده می شدند، به لحاظ قومیتی بسیار متنوع بود. در حدود یک صد اروپایی و اغلب روس ها و به همین میزان هندیهای تحت سلطنت بریتانیا ، در نزدیکی کنسولگری کشورشان زندگی می کردند. تجارت با روسیه دو برابر اهمیت تجارت با تهران را داشت و این به دلیل تنها جاده ی مدرنی بود که در سال ۱۸۹۲ راه اندازی شده و مشهد را به عشق آباد مرتبط می ساخت. همچون اغلب شهرهای ایران مشهد در دهه های ابتدایی قرن ۲۰ ویژگی سنتی خود را حفظ کرد .تنها خیابان مدرن مشهد که از سال ۱۹۰۲ با برق روشن شد، بالا خیابان ( Bala Khiyaban) بود که از ورودی شهر در کناره ی غربی تا حرم و بازار زیارتی کم وسعت امتداد می یافت، از آنجائیکه مشهد هرگز یک بازار و فروشگاههای مناسبی نداشت، ۳۷ کاروانسرای زیارتی در سراسر شهر پراکنده بودند.
رضاشاه ( Rida Shah) و خاندان پهلوی ( Pahlavi) علاقه ی زیادی به مشهد و حرم امام رضا نشان می دادند. حاکم خود شخصا اداره ی متولی ( Mutawalli) آستان قدس را بر عهده داشت و اعضای خاندان سلطنتی به طور معمول برای زیارت به این شهر می رفتند، جائیکه یک قصر در باغ مالک آباد ساخته شده بود؛ خادمین قابل اعتماد به عنوان حاکمان خراسان و مدیران اجرایی حرم، تعیین می شدند. شهری جدید که با خیابانهای مستقیم الخط، خانه های دو طبقه به سبک روسی و پنجره های بزرگ طرح بندی شده بود؛ فضاهای تجاری و اداری در بخش غربی شهر مقدس که خانه های با آجر خشتی، کوچه ها و مسافرخانه ( Musafer-Khana) یا میهمان خانه ها و کاروانسراهای زیارتی خود را حفظ کرده بود، توسعه یافته بودند. مشهد در سال ۱۹۳۵ از طریق جاده ی مدرن، در سال ۱۹۴۸ از طریق ارتباط هوایی (سرویس خدماتی معمول سال ۱۹۴۶)، بوسیله ی خطوط لوله کشی در سال ۱۹۵۵ و از طریق راه آهن در ۱۹۵۷، با تهران مرتبط شد. در سالهای پایانی دهه ی ۶۰ موج تازه ای از گسترش و توسعه بوجود آمد. دانشگاه فردوسی (Firdawsi University) در سال ۱۹۶۶ گشایش یافت، بیمارستانهای مدرنی که از بهترین بیمارستانهای ایران بوند، ساخته شدند، صنایع غذایی و نساجی توسعه یافت و این در حالی بود که منابع طبیعی گاز سرخس ( Sarakhs) گاز مورد نیاز شهر در حال شکوفایی را تأمین می کردند. از آنجا که بیش از نیمی از نواحی ساختمان سازی شده و ۸۰ درصد زمین مورد نیاز برای ساخت و ساز به حرم تعلق داشت، برنامه ی شهری به طور موفقیت آمیز به اجرا در آمد. به مرکز مطالعات فرانسه، (SCET ایران) ، این مسئولیت سپرده شد تا لیستی از دارایی های حرم تهیه کرده و به منظور افزایش درآمد حرم نحوه ی اداره ی آن را مدرنیزه سازد ( Hakami, Hourcade).
در غرب، در آبکوه ( Abkuh)، هتلهای وسیعی برای دانشجویان و پرسنل و کارکنان حرم ساخته شد. در شرق نیز شهرسازی شهرهای کوچک گلشهر، ساختمان و طارق ( Turuq) را در بر گرفته بود ولی این روند از طریق املاک کشاورزی گسترده ی حرم و زمینهای نظامی محدود شد.
پس از شکوفایی صنعت نفت در سال ۱۹۷۴ محمد رضا شاه تصمیم گرفت مشهد را به مهمترین و مدرن ترین مرکز زیارتی دنیای مسلمانان بدل کند. در سال ۱۹۷۳ تحت رهبری حاکم، میرزا ولیان ( M.Waliyan)، بازسازی شهرهای قدیمی با تخریب بازار، کاروانسراها و هتلهای سبک سنتی نزدیک به حرم و فلکه ای که دور تا دور آن را فرا گرفته بود، آغاز شد. تنها بخشی که بدون آسیب باقی ماند بازار فرش بود. بازار رضا ، یک گالری ساده و مدرن که برای خرید زائرین تعبیه شده بود، در سال ۱۹۷۷ و در مجاورت حرم گشایش یافت، این در حالی بود که کارگاهها و دیگر فعالیتهای تجاری در نواحی حاشیه ای شهر پراکنده شده بودند. از حالا به بعد و در یک فضای گسترده ی باز و ایزوله، حرم در حدی بسیار عالی مورد نوسازی و توسعه قرار گرفت و مرقد امام رضا را به بزرگترین مجموعه ی معماری مذهبی در جهان بدل ساخت، ساخت و سازی که تا سال ۲۰۰۲ نیز ادامه یافت ( گسترش کتابخانه ها، مدارس، یک گورستان جدید در طاقهای زیرزمینی، بارگاههای جدید و فضاهایی برای خوش آمد گویی به زائرین). این سیاست ارتقاء منزلت حرم توسط جمهوری اسلامی نیز با هدایت آیت الله واعظ طبسی ، حکمران قبلی استان خراسان و متولی جدید حرم، دنبال شد. شهر در امتداد خیابان وکیل آباد همچنان به سمت جنوب غربی (دانشکده های تازه تأسیس دانشگاهی، مناطق مسکونی مرفه) و فراتر از اینها به سمت شمال غرب ( زمینهای زراعی سمت جاده ی قوچان ( Kuchan)، جائیکه مسکن سازی انبوه و مناطق صنعتی تا طوس قدیمی هم کشیده شده اند و محل آرامگاه فردوسی) گسترش یافت.
از سال ۱۹۵۶ تا ۱۹۹۶، مشهد در بین بزرگترین شهرهای ایران پس از تهران بیشترین میزان رشد جمعیتی (۵۳ درصد در هر سال) را داشته است. این روند از سال ۱۹۷۹ سرعت بیشتری گرفت و این به دلیل ورود مهاجرین افغانی به محله ای جدید در شمال شرق مشهد بود. این محله ی جدید که روابط سنتی مشهد با منطقه ی هرات و آسیای مرکزی را احیا کرد با گشایش مجدد مرز ایران و ترکمنستان در باجگیران در سال ۱۹۹۱ و فراتر از تمامی اینها پس از بازگشایی راه آهن جدیدی که مشهد را از طریق سرخس به شبکه ی راه آهن شوروی سابق ( USSR) متصل می ساخت، تقویت شد. این گشایش به سمت شرقِ شهر و منطقه ای که برای مدتها جدا از تهران بود اتفاق افتاد، اگرچه؛ این روند مقارن با تقویت روابط سیاسی، اداری و اقتصادی با پایتخت بود. نهضت سال ۱۹۲۱ به رهبری محمد تقی خان پسیان، یکی از آخرین مظاهر جدایی پیشین بود. در نتیجه جمعیت مشهد سهم تعیین کننده ای در بحران ها و مباحث سیاسی و اجتماعی ایران دارد: شورش در سال ۱۹۶۳ بر علیه انقلاب سفید و حضور فعال در انقلاب اسلامی (…).
مشهد به عنوان دومین شهر ایران به لحاظ جمعیتی از سال ۱۹۷۵، اکنون شهری مدرن و پایتخت منطقه ای شرق ایران است، اگرچه استان خرسان، که مشهد پایتخت آن است، از سال ۲۰۰۲ به سه استان متفاوت تقسیم شده است. گذر همه ساله بیش از یک میلیون زائر از این استان، هویت مذهبی و عملکرد اقتصادی این کلانشهر منطقه ای را بیش از پیش برجسته ساخته است، کلانشهری که هم اکنون دومین فرودگاه معتبر کشور و پیش از اصفهان مهمترین مجموعه ی هتل را داراست (بیش از ۲۵،۰۰۰ تخت هتل و خیلی بیشتر از این تعداد مسافرخانه).
[۱]: cf. Browne, The Persian Revolution of 1905-1909, Cambridge 1910, 343-4; idem, The Press and Poets of Modern Persia, Cambridge 1914, 124,127,136; Sykes, History of Persia, London 1927, ii, 426-7
منبع:
M.Streck; B.Hourcade, 2007, “Mashhad”, in, Historic Cities of the Slamic World, Edmund Bothworth(ed.), Leiden,Boston;:Brill, pp. 332-338