انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

شناخت مازندران (۳)

شعر مازندرانی

مه منزل مازرون آلیرز دیوار/خزر مه آیرو برکت دادار

هوا شیوار ونه خاکه آمه مار /خدایا ته آمه مار خارخاری دار

خانه ام مازندران البرز شده دیوار آن/آبرویم شد خزر از برکت دادار آن

هوایش نرم بارانی و خاکش مادرمان/خدایا تو نگهداری کن از این

مجید صالحی (صالح)

ونوشه ره گمه چییه ته دامن چاک/نوروز بییمو نظر دانی سوی خاک

توپنجروزه عمر دارنی ، چییه باک؟ /هرکس بدنی کم بزیسته ،هسه

گویم بنفشه را، زچه شد دامن تو چاک/نوروز آمد نظرت هست سوی خاک

این پنجروز عمر ترا بهر چیست باک؟/هر کس که کم بزیست در عالم هموست

امیر پازواری

قالی سرنیشتی، کوب تریره یاددار /امسال سیری ، پاروشنی ره یاد دار

آسب زین سوار دوش چپی راه یاددار/ چکمه دکردی ،لینگ تلی راه یاد دار

یاد کن چون روی فرشی ، بوریانیمدار/را سیر گشتی یاد کن : بودی گرسنه پار را

زین سواری یاد کن زنبیل و کوله بار را/چکمه پوشا! یاد کن پای پیاده خار

امیرپازواری

سرره بشسی ، زلفون ره غیش یساتی /الماس دینگوئی ، دلره خریش بساتی
هزار بیگانه ، شه ور خویش یساتی /مه جا برسی ، خودت ره درویش یساتی
شستی سروزلف را کردی غیش /الماس بدل بریختی ، گشت خریش
بیگانه هزار کس گزیدی خوییش/برمن چو رسیده ای ، شدی چون درویش
امیر پازواری
تیرنگ بدیمه که ویشه نیشته بیه/بوتمه تیرنگ اته مدعاچه چییه؟
مه دیم سرخه ، مه گردن هلی تی تیه/هرکس عاشق بو، دونه مه دردچه چییه
بدیدم من تذروی زار و خسته /درون بیشه ای تنها نشسته
بدو گفتم : چه باشد مدعایت /بگفتا نیک بنگر با درایت
که رویم سرخ و گردن هست الوان/چنان اشکوفه ای فصل بهاران
که روید بر درخت گوجه بسیار/همان آلوچه ی پربهر و پربار
هرآن عاشق بود داند سبب چیست؟/فغان و درد من از کیست،از چیست؟
امیر پازواری
امروز چند روزه، دوست گمون ندارمه /وحشی بئیمه دین و ایمون ندارمه
ونه شه بورم ، بلداون ندارمه /شه دوست منزل ره من نشون ندارمه
ندارم آگهی چندی زجانان /شدم وحشی ندارم دین و ایمان
روم باید به نزدش ، نیست رهبان/ندارم من نشان ، از کوی ایشان

صنایع دستی

حصیربافی :
حصیربافی در برخی از روستاهای استان مازندران به ویژه در غرب استان رایج است در مازندران از نوعی حصیر به نام « کوب »برای زیر انداز استفاده می شود ، برای بافت «کوب» از گیاهان خودرو چون « گاله » و « واش» که در باتلاق ها و
آب بندان ها می روید بهره می جویند. برای تهیه زنبیل و سبد نیز از همین گیاهان استفاده می شود. گاه تهیه این مصنوعات با به کارگیری چوب و نی باد و نوع علف به نام های «وران» و « سازیر» انجام می شود.
گلیم بافی : نیز یکی از دیگر صنایع دستی و سنتی استان محسوب می شود . در حال حاضر در بیشتر روستاها و شهرهای استان به این هنر اشتغال دارند . نقوش گلیم اغلب به شکل هندسی است و بافنده با الهام گرفتن از اطراف خود ، نقش می زند، رنگ گلیم نیز برگرفته از طبیعت پیرامون و غالب رنگ های تند و شاد مانند قرمز ، نارنجی ، کرم ،سبز ، سرمه ای است .
جاجیم بافی : در میان دست بافت های روستای ، جاجیم از اهمیت بیشتری برخوردار است و کاربردهایی نظیر زیرانداز ، پشتی ، سجاده رختخواب پیچ ، مفرش، پتو ، وریه کرسی و … دارد و این هنر در بسیاری از مناطق روستایی از جمله
« متکازین » از توابع بهشهر بخش دودانگه شهرستان ساری آلاشت سوادکوه ، کجور، نوشهر و کلاردشت چالوس اقبال و توجه است . در روستای کوهستانی و ییلاقی متکازین در بخش هزار جریب بهشهر ، اصولاٌ بافت جاجیم توسط زنان صورت می‌گیرد و مردان جز در مرحله تهیه پشم ، نقش چندانی ندارند . در بافت جاجیم این منطقه پس از بافتن حاشیه ، نقش اندازی که در اصطلاح « گل » خوانده می شود صورت می گیرد .
این نقش ها اسامی مختلفی دارند چهارگل ، خشتی ، پنجه ای ، گل آفتاب گردان ،آفتاب تیره ، حاشیه های اطراف نیز با طرح مثلث دندانه دار پر می شود . برای بافت جاجیم در اندازه های بزرگ تر دو یا چند عدد جاجیم بافته شده به اندازه عرض دار موجود را به یکدیگر متصل می نمایند و یک جاجیم در اندازه دل خواه شکل
می گیرد .
جوراب بافی : جوراب بافی یکی از صنایع دستی رایج و بومی منطقه است که به ویژه در روستای « صالحان » از جمله صنایع دستی اساسی محسوب می شود. این صنعت بومی را میتوان بر مبنای تولید و مصرف آن به جوراب چکمه ای یا گردن بلند و گردن کوتاه تقسیم کرد .
در روستاهای منطقه در حال حاضر تولید جوراب به شکل ساده انجام می شود و پشم گرفته شده از گوسفند بدون رنگ آمیزی و استفاده از نقوش مختلف عرضه شده و جنبه هنری نداد .
موج بافی : ماده اولیه موج بافی به دلیل صفت هایی که بر شمردیم ، به عنوان هنری فراگیری در گذشته مطرح بود و اکنون میز کم و بیش در این منطقه رواج دارد. امروزه این هنر بیشتر در روستاهای منطقه کجور به جای مانده است .
گونهای از این دست بافت ها با همین کاربرد « چاد شب » نامیده می شود. معروف ترین آن «چادر شب دارایی » است که دارایی رنگ های متنوع به ویژه طیف های گوناگون رنگ قرمز که جاذبه بیشتری نسبت به رنگ های دیگر دارد است . در این منطقه در کنار بافت این نوع پارچه ، سفره های ظریف و پرارزش نیز بافته می شود.
پارچه بافی : در گذشته بافت انواع پارچه های پشمی ، ابریشمی و نخی معمول بود . نوعی پارچه ابریشمی که الیجه نام داشت برای دوخت کت زنانه به کار می رفت . از پارچه های پشمی «چوغا»و «باشلق» برای پالتو استفاده می شود.و از شمد که نوعی پارچه خنک و لطیف است در تابستان به جای پتو استفاده می شود.
چنته لفور : چنته نوعی کیف دسته دار است که در قریه « لفور » از توابع سوادکوه تولید می شود برای بافت آن از دستگاه «کرک چال» استفاده می شود .
چنته لفور : چنته نوعی کیف دسته دار است که در قریه « لفور» از توابع سوادکوه تولید می شود برای بافت آن از دستگاه «کرک چال» استفاده می شود و مراحل تولید آن مانند جاجیم است با این تفاوت که پس از پایان کار ، دوردوزی و گاه با مهره‌های تزیینی و خرمهره تزیین می شود .
نمدمالی : در بیشتر مناطق استان مازندران به خصوص در منطقه کجور و روستاهای اطراف رامسر رواج دارد . ماده اصلی نمد پشم و گوسفند و به رنگهای طبیعی مانند سفید و سیاه و قهوه ای و برای نقش اندازی آن از پشم های رنگ شده شیمیایی بهره می جویند معمولاٌ ساخت یک قطعه نمد یک روز به طول می انجامید و اغلب چند نفر روی آن کار می کنند.( http : // roojin . com / cms / index . php ? )
پوشاک

جومه یا جامه :
پیراهنی است که متناسب با فصل از پارچه های کرباس چیت یا چلوار دوخته می شود. نوع مرغوب آن را از ابریشم تهیه می کنند.
شلوار یا تمان یا پشمبال :
به شلوارهای سیاه یا آبی رنگ از جنس کرباس می گویند که گاه در زمستان از جنس چوقا تهیه می شد ، مدل آن بلند تا مچ و الگوی آن ساده بود ، برای چین کش کمر به جای کش ، بند کمر به کار می رفت .

نیم تنه : تن
پوشی دکمه دار و معمولاٌ یقه هفت از جنس پشم و به رنگ مشکی یا کبود است
نیم تنه از رادمردان هنگام سرما بر روی جامه های خود می پوشیدند . چوخت ، قبا یا کولک : کت پشمی ساده تیره رنگ با بقه برگردان و جلو دکمه دار ، که مردان در زمستان روی جامه می پوشند، علیجه یا سرداری : علیجه را اعیان می پوشیدند ،دامادها علیجه را به تن می کردند، علیجه معمولاٌ بلندتر از کت معمولی و تا نزدیک زانو بود.
لباده : تن پوش بلندی است که معمولاٌ از جنس کرباس یا فاستونی تهیه می شود روی کمتر لباده شالی به نام «کمرشال از جنس شولا : لباس پشمی بلندی برای چوپان ها در شب ها به شمار می رود. چوخا به عنوان استر درونی شولا به کار می‌رفت ، کردک : مانند شولا مورد استفاده چوپان ها است .
بوشلوق : تن پوشی با آستین بلند نمدی است که مورد استفاده چوپان ها قرار می‌گیرد.
پستک : تن پو نمدی و کوتاه تر از شولا و بوشلوق ، شبیه جلیقه ساده و گشاد اما نمدی است .
دستکش : بیشتر در نقاط کوهستانی مورد استفاده است جنس آن یا از پشم بره تازه متولد شده و یا از الیاف پست تر بود و به آنها پنج انگلیسی (پنج انگشتی ) و یک انگلیسی( یک انگشتی ) می گفتند .

سرپوش مردان :
کلاه نمدی : جنس این کلاه از پشم حلاجی شده است این کلاه پوشش مناسبی برای فصل زمستان است .
کلاه گوشی : کلاهی است که قسمت پشت و دو گوش جلوی آن لب برگشته و همین امر علت نامگذاری آن است .
پوستین کلاه : بیشتر مورد استفاده رمه گردانان است بهترین نوع آن را پوست بره تازه تهیه می شود و به آن کلاه پوستی نیز می گویند.

شب کلاه : بیشتر از الیاف پشمی تهیه می شود ساده و کاسه ای شکل است و معمولاٌ در خانه و هنگام خواب استفاده می شود .
کلاه سنگسری : کلاه پشمی کاسه ای شکل است که درون آن عرقچین و سطح آن دارای روزنه است .
مندل : دستاری نخی به شکل عمامه که دنباله آن پشت گردن آویزان می شود . به شال آن « میربند» و هنگامی که بر سر می گذاشتند مندل می گفتند این کلاه در مناطق جلگه ای استفاده می شد .

پاپوش مردان :
جرب :
جوراب ویژه چوپان ها بود. انواع کران تری از آن نیز با عنوان های رنگ رشت و آق بانو وجود داشت نوع دیگر آن را گردن جرب می گفتند. و بافت ساده و یک رنگ داشت .
مردم نواحی کوهستانی گیوه به پا می کردند. گروهی نیز گیوه کرمانشاهی که از نخ ابریشمی با الیاف زیبا و کف چرم یا کائوچو بود، می پوشیدند، صندل های با کف نازک از چوب افرا یا ملیچ را چوکوش می گفتند.
شیخی کوش : کفشی از چرم و به شکل نعلین که اغلب مورد استفاده روحانیون قرار می گرفت .
چوموشک با چشموشک : کفشی با کفی از چرم گاو و پاشنه نعل آهنی که تا مچ پا بود و در همه فصول استفاده می شد.
چاروق : سنتی ترین کفش این ناحیه که معمولاٌ با پاتوئه استفاده می شود. جنس آن چرم و دارای بندهای بلند برای بستن دور پا است .

زیور آلات :
زیورآلات همواره مورد توجه علاقه زیباپسندان بوده است . شاید یکی از عوامل جذابیت زیورآلات استفاده از مواد اولیه موجود در طبیعت مانند سنگ های مختلف فلز ، چوب ، گیاه باشد .
به عنوان نمونه هایی از زیورآلات مازندران می توان به زیورآلات کجور و کندلوس اشاره نمود :
قلدون یا گلوبند : شامل میرکا ، گبری چشم بلبلی ، کهربا ، عقیق ، یسر و یشم که به صورت اشکال هندسی و نامنظم تراشیده می شد .
قرافل یا قرنفل :
به دلیل خواص درمانی و بوی مطبوع این گیاه از آن به عنوان گردنبند استفاده می شد.
سنگ دل ربا یا بذرافشان :
به شکل قلب تراشیده می شد و به علت وجود کریستال خالص درخشندگی داشت.
خلخال یا سوسکی :
حلقه ای از زنگوله های نقره ای برای دور مچ پا
گل بنی :
سوزن های نقره با نگین عقیقیا قوت که به جای سوزن یا سنجاق برای بستن روسری استفاده می شد .
چشم چین :
مهره سفالی است برای رفع چشم زخم و رفع قضا و بلا،چشم اصلی چشم چین در حقیقت تهیه شده از مردمک خشک شده چشم گوسفند در روز عیدقربان است که همراه مهره ای به روی سینه می آویختند.
گرد رو :
شبیه دانه های تسبیح از جنس نقره با سه عدد قلاب که با زنجیره به این رشته متصل بود و زنان با نصب قلاب ها روی سر و اطراف گوش این رشته را دور صورت قرار می دادند.
پوشاک زنان به صورت زیر است
شلیته یا چرخی شلوار ، تمبون قمبلی :
دامن پرچین و کوتاهی است از جنس پارچه ابریشمی و کتان های ظریف یک رنگ که معمولاٌ دورادور لبه پایین آن را با نوار سیاه رنگی تزیین می کردند و به آن سیاهیک می گویند. در تندیس های به دست آمده از دور اشکانیان مجسمه زنی را با شتلیه ای بلند و پیراهنی نیمه کوتاه وجود دارد . در حال حاضر از شلیته ای هنگام جشن ها و برای رقص های محلی استفاده می شود.
نوعی شلوار با الگوی ساده به رنگ تیره معمولاٌ از جنس پارچه ای سنتی کرباس و یا از جنس پارچه های تهیه شده از بازار به نام دبیت حاج اکبری است .در چین کمر تمبان به جای کش، نوار بلند کتانی ، یا کج استفاده می شود.
نیم ساق :
نیم ساق هم نوعی شلوار تنگ به رنگ های سبز یا سرخ از جنس ابریشم یا مخمل است که آن را معمولاٌ دختران و زنان جوان در زیر پیراهن می پوشند.
جومه :
پیراهن و دامن یک سره از شانه تا زیر زانو است. جنس پیراهن معمولاٌ کتان یا چیت است .
نیم تنه :
این جلیقه به شکل جلیقه های مردانه با یقه هفت یا گرد و جلو باز است و چند دکمه می خورد . قسمت جلویی آن از پارچه پشمی و پشت آن آستری است .گاه جلیقه را از جنس مخمل سرخ یا زرد و آراسته به سکه و پول های قدیمی تزیین می کنند در محل هزار جریب به این جلیقه سیمپوش می گویند.
کلیجه :
کتی بلند و معمولاٌ از جنس مخمل رنگی همراه با یراق دوزی و سکه های عراقی و رضاشاهی است که در زمستان استفاده می شود . این کتاب آستین ساده بلند دارد . نوع دیگر آن با آستینی که تا روی آرنج می رسید به نام چکبن شناخته می شد .
چادرشو : چادرشب مربع شکلی را سه گوش کرده دور کمر در پشت گره می زنند. هنگام عروسی سر و چهر عروس را با آن می پوشانند. جنس چادرشب در خانواده های اعیان از ابریشم است و مردم عادی چادرشب هایی از جنس کج ( ابریشم درجه ) و یا مخرطی از ابریشم و کج استفاده می کنند.
سرپوش زنان :
چارقد :
روسری چهارگوش با رنگ روشن و گل دار از جنس وال ، ململ ، چیت و یا ابریشم است . از رنگ روشن چارقد همراه با آرایه های نقره ای به نام سرچنگلک در محل شقیقه ها ، در جشن ها استفاده می شود.
مندل : سربندی است از جنس کتان که آن را سه گوشه و روی چارقد استفاده می‌کنند مندل بیشتر هنگام کشاورزی و کارهای روزمره استفاده می شود.
سراقوچ :
نوعی کلاه زنانه است از پارچه نخی و یا الگویی مشابه کلاه نوازد که برای نگهداری گیسوان بافته شده به کار می رود. لبه این کلاه را چین کش می کنند.
گیس بند یا موباف :
بند نازکی است که آن را با رشته های تابیده شده از نخ برن که معمولاٌ سفید رنگ است تهیه می کنند، از گیس بند برای بستن گیسوان بافته شده استفاده می شود.
پاپوش زنان :
جوراب :
جنس آن از پشم است و در رنگ های تیره بافته می شود.
کوش :
در گویش محلی به کفش می گویند جنس آن از چرم دباغی شده و به رنگ های قهوه ای و مشکی بود.
گالش :
بیشتر در رفت و آمدهای روزانه استفاده می شود و از جنس لاستیک سیاه و کف آن قرمزرنگ است .
چاروق :
کفش مشترک مردان و زنان استجنس این کفش از چرم و گاو و گومیش و یا نمد است که کمی بزرگ تر از پا و لبه آن چین کش است .
پاتوئه :
شال بلند ابریشمی است که دورپا پیچیده می شود و با کمک ریسمان های بلندی آن می بندد پاتوئه پاپوش گرمی است و در ورزهای سرد بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد. ( http : // rojin . com / cms . index . php )
بازی های مهم
کشتی لوچو :
کشتی لوچو از کشتی های محلی استان مازندران است و در گذشته در مراسم عروسی اجرا می شود. اما امروزه در بعضی از نقاط استان این کشتی همه ساله در تابستان بعد از روجین شالی هنگام فراغت کار روستاییان ، انجام می شود و جایزه برنده یک راس گاو یا گوسفند و یا چیزهای دیگر است که توسط اهالی خریداری می شود.
برای مسابقه دو نفر از کشتی گیران با تجربه به عنوان داور انتخاب می شوند، در این کشتی هر گونه ضربه زدن به بدن یا سرحریف ، سرچنگک و ضربه زدن به کتف و گرفتن گوش ، خطا محسوب می شود کشتی گیری که در این هفته تمامی حریفان را شکست دهد ، برنده مسابقه است . در طول برگزاری مسابقه ، ساز و دهل نیز نواخته می شود تا شور و هیجان بیشتری به مسابقه بدهد.
گاو جنگی :
از دیگر سرگرمی های دیرپا ، مراسم «گاوجنگی » در روستای «شیرکلای » شهرستان نور است که به زبان محلی «تشک جنگی » نامیده می شود. این مسابقه هر سال و یک هفته بعد از اتمام کشتی لوچود در اوایل مردادماه به مدت ۱۰ روز برگزار می‌شود .قبل از انجام مسابقه ، از اهالی محلی مبلغی پول بابت هزینه های ضروری جمع آوری می شود. چند روز پیش از مسابقه از طریق نامه تاریخ برگزاری مسابقه به اطلاع اهالی روستاها و شهرها و حتی استان های همجوار رسانده می شود. هزینه نگه داری مهمانان در روستا و کرایه از پول جمع آوری شده پرداخت می شود.
غیر از این بازی های مهم در کوچه خیابان ها نیز بازی های دیگری نیز وجود دارد که می توان به موارد زیر اشاره کرد.
دختران و پسران در سنین مختلف به انواع بازی های محلی می پردازند ، برخی از این بازی ها شناخته شده تر هستند: تپ جو ، لیله بازی ، پرپر ، چشم دلیکا ، کله بزکا ، مهره بازی ، سه سنگ ، سه گل ، چش بیته کا ، پاسنگ کا،آقوزبازی، النگ بازی ، خرک ، زمزمه ، چلچله .
آغوزکا یا گردو بازی :
بازیکنان گردوها را دو به دو روی یکدیگر چیده و هریک به نوبت با گردویی به نام کل یا تیره ( گردوی بزرگتر ) به گردوها می زنند. اگر نفر اول به گردوها زد و آنها را انداخت فعلاٌ برنده محسوب می شود و بقیه بازیکنان باید به تیره او بزنند هرکسی موفق شد ، صاحب همه گردوها می شود. در غیراینصورت نفر اول همه گردوها را جمع می کند.
چلیک مارکا : بازیکنان به دو گروه تقسیم می شوند، برای بازی به دو تکه چوب کوچک یا چلیک و چوب بزرگ یا مارکا نیاز دارند. ابتدا گروه اول ، چوب کوچک را روی گودالی قرار می دهند. سپس با چوب بزرگ به ریز چوب کوچک می زنند و آن را به طرف بالا پرت می کنند. چوب هریک از بازیکنان، که مسافت بیشتری را طوی کند. آن گروه برنده می شود. افراد بازنده باید به برندگان سواری بدهند.
رزین کا: رزین وسیله چوبی است که تکه نوار لاستیکی به دو سر انتهای چوب بسته می شود. بازیکن با گذاشتن سنگ لای لاستیک و کشیدن آن به طرف عقب سنگ را پرتاب می کند و گنجشک شکار می کند.
ریسمان بازی : از بازی های نمایش سنتی مازندران به ویژه در غرب استان ، ریسمان بازی است . این بازی غالباٌ در مراسم عروسی برگزار می شود ریسمان بازان دو نفر هستند .یک نفر به عنوان بندباز بالای طناب راه می رود . دیگری به نام شیطانک در پایین می ایستند.
بند باز بالای طناب با گذاشتن مجمع روی سر یا سوار شدن روی دوچرخه روی طناب راه می رود و شیطانک نیز در پایین می ایستند. بند باز بالای گذاشتن مجمع روی سر یا سوار شدن روی دوچرخه روی طناب راه می رود و شیطانک نیز در پایین با درآوردن شکلک و حرکات خنده آور تماشاچیان می چرخد و پول و شیرینی جمع می کند. از صاحب نیز پول و شیرینی می گیرند.
( http : // rojin . com / cms . index . php )

پایان بخش سوم – ادامه دارد