انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

شامپانزه ­های مریخی و بونوبوهای ونوسی

هنگامی که جین گودال Jane Goodall در ۱۹۶۱ گزارش داد که شامپانزه‌ها عاشق گوشت هستند و حریصانه پستانداران دیگر را شکار می‌کنند، جهان علم را حیرت‌زده کرد؛ آن‌ها گیاه‌خواران صلح‌طلبی که همواره تصور می‌شد نیستند. با افزایش مشاهدات در حیات وحش روشن شد که شامپانزه‌ها چهره‌ای بی‌رحم هم دارند (تصویر A).

نرها به شدت تلاش می‌کنند تا در نظام سفت و سخت سلسله مراتب سلطه بالا روند و به محض این‌که به مقام بالایی می‌رسند، قدرت سیاسی خود را با نوعی حیله‌گری ماکیاولیستی به کار می‌برند. آن‌ها دورتادور قلمرو خود به گشت‌زنی می‌پردازند و گاه همسایگان سربه­ هوای خود را به قتل می رسانند (گودال، ۱۹۸۶).

همچنین شامپانزه‌ها شکارچیانی کارآمد هستند که در برخی مناطق صدها گونه حیوان شامل میمون‌ها، بزهای کوهی و خوک‌های وحشی را طعمه­ی خود می‌سازند. میمون‌های کلوبوس[۱] از سوی دسته­‌های شکار شامپانزه‌ها مورد حمله قرار می‌گیرند، و کلوبوس­‌های نر نیز با ضدحمله علیه ایپ‌های غارتگر، شجاعانه از گروه‌های خود دفاع می‌کنند.

تقریبا تمامی قتل‌ها توسط نرها انجام می‌شود و پس از یک شکار موفق، گوشت به دست آمده در اختیار نرهای رده­بالای گروه شکار قرار می‌گیرد.

تنها از اواسط دهه‌ی ۱۹۸۰ بونوبوهای سخت ‌هم‌بسته برای جهان علم شناخته شدند (تصویر B). مطالعه­ی رفتار بونوبوها، ما را با جامعه‌ای آشنا کرد که به شدت با سرشت سلسله مراتبی جامعه­ی شامپانزه‌ها متفاوت است. زندگی اجتماعی بونوبو با نشانه­هایی همچون همکاری ماده‌ها، آمیزش جنسی به عنوان رابطه‌ی اجتماعی و شکل‌گیری اتحاد به جای تخاصم متمایز می‌شود. بونوبوهای ماده در ائتلاف­هایی به یکدیگر می­پیوندند و بر نرها مسلط شوند و از سلطه و اجبار جنسی نرها از آن گونه که شامپانزه­های نر اغلب بر ماده­ها تحمیل می­کنند، اجتناب می­کنند. چنین ائتلاف­هایی در بین شامپانزه­های ماده تقریبا ناشناخته است (پریش، ۱۹۹۶)

گفته می‌شود بونوبوها ایپ‌های اهل “عشق ورزیدن هستند نه جنگ افروزی”[۲]. آن‌ها به نسبت سایر پستانداران غیر از انسان، در وضعیت‌های بدنی بیشتری جفت‌گیری می‌کنند و به نظر می‌رسد به همان مقدار برای لذت این کار را می‌کنند که برای تولید­مثل. ماده‌ها با ایجاد “تماس بخش متورم شده جنس‌‌شان به هم”[۳]، زوج‌هایی هم‌جنس تشکیل می‌دهند. این رفتار تنش‌های میان افراد را تخفیف می‌دهد و آن‌ها را قادر می‌سازد تا بدون استرس غیرضروری در کنار یکدیگر تغذیه کنند. این پیوند بین ماده‌ها در جامعه­ی شامپانزه‌ها غایب است.

تفاوت میان شامپانزه­ و بونوبوی ماده در تولیدمثل از این نیز تامل برانگیزتر است. ماده‌ها در تقریبا تمامی گونه‌های پستانداران تنها در بازه­ی زمانی محدودی در حدود زمان تخمک‌گذاری از نظر تولیدمثلی فعال هستند. این دوره‌ی پذیرش[۴] ویژگی تمامی نخستی‌های بالاتر به جز انسان است (فصل ۶ را ببینید). اگرچه احتمال بارداری ماده‌های گونه‌ی ما در حدود زمان تخمک‌گذاری‌شان بیشتر است، اما محدودیت‌های یک دوره‌ی کاملا تعریف‌شده‌ی “گرما”[۵] را ندارند. در نتیجه آمیزش جنسی نه تنها در خدمت تولیدمثل است، بلکه به عنوان یک سازوکار ارتباط اجتماعی و در جهت تقویت پیوند رابطه‌ای بلندمدت زوج‌ها عمل می‌کند. این رهایی از محدودیت دوره‌ی پذیرش به این معنی است که دیگر زمان‌بندی دوره‌ی تخم‌گذاری توجه نرها را جلب نمی‌کند و به همین جهت تصور می‌شود که این مساله، رخدادی بنیادین در تطور جامعه‌ی انسانی اولیه بوده است.

اغلب گفته می‌شود که بونوبوهای ماده به غیر از انسان‌ها تنها پستاندارانی هستند که از قید و بندهای دوره‌ی پذیرش رها شده‌اند (دِوال و لانتینگ، ۱۹۹۷). آن‌ها به نسبت شامپانزه‌ها تورم­های جنسی خود را در زمانی بسیار طولانی‌تر از چرخه‌های قاعدگی خود حفظ می‌کنند و در نتیجه مانند انسان‌ها تقریبا در تمام طول چرخه جفت‌گیری می‌کنند.

با رها شدن از دوره­ی پذیرش، بونوبوها نیز همچون گونه‌ی خودمان به همان میزان که آمیزش جنسی را برای فرزندآوری انجام می‌دهند، شروع به استفاده از آن به منظور برقراری ارتباط با نرها کرده‌اند.

بونوبوها و شامپانزه‌ها از لحاظ نزاع نیز همچون جفت‌گیری به شدت با یکدیگر متفاوت‌اند. محقق بونوبوها تاکیوشی کانو[۶] (۱۹۹۹) مشاهده کرد که وقتی دو اجتماع بونوبوها در مرز میان دو قلمرو به یکدیگر برمی‌خورند نه تنها نزاع خونینی در نمی‌گیرد، بلکه ممکن است با یکدیگر معاشرت کنند و حتی آمیزش جنسی میان ماده‌ها و نرهای اجتماع مقابل انجام شود.

در مورد شکار و گوشت‌خواری که شامپانزه‌ها بسیار از آن لذت می‌برند، تفاوت آشکار دیگری را میان این دو ایپ می‌بینیم. بونوبوها بچه میمون­ها را می‌دزدند و سپس از آن‌ها برای چند ساعت به عنوان عروسک و اسباب‌بازی استفاده می­کنند و بدون این­که مانند شامپانزه‌ها آن­ها را بخورند، صحیح و سالم (اگرچه خسته و بی­رمق) رهایشان می‌کنند (ساباترپی و همکاران، ۱۹۹۳).

خویشاوندی ژنتیکی نزدیک میان این ایپ‌ها و انسان‌ها و تفاوت‌های رفتاری آن‌ها با یکدیگر، انسان‌شناسان را به مباحثه بر سر این موضوع کشانده است که کدام گونه الگوی بهتری برای درک تطور رفتار انسان هستند. آیا اجداد ما موجوداتی خشن و گوشت‌خوار بودند که در اجتماعاتی با سلطه­ی نرها به سر می‌بردند و یا گیاه‌خوارانی آرام‌تر و با ماده‌هایی متحد با یکدیگر.

هنگامی که این بحث بالا گرفت، برخی محققان به این نکته اشاره کردند که شاید تفاوت میان شامپانزه‌ها و بونوبوها به آن شدتی که معمولا تصویر می‌شود نباشد. بسیاری از اختلاف‌های آشکار رفتاری میان شامپانزه‌ها و بونوبوها که گزارش شده­اند بر مقایسه‌ی میان شامپانزه­های وحشی و بونوبوهای محصور استوار بوده‌اند (استنفورد، b1998). حیوانات در محیط محصور به نسبت هم‌نوعان وحشی خود، برای تمایلشان به نشان دادن تناوب بیشتری از مجموعه‌ی رفتارهای اجتماعی، از نزاع گرفته تا آمیزش جنسی شهرت دارند. بنابراین الگوهای رفتاری آن‌ها لزوما بازتاب دهنده‌ی موارد مشابه که برای زیستن در جنگل‌های آفریقایی تطور یافته‌اند، نیستند.

اگرچه بونوبوهای وحشی بسیار کمتر از شامپانزه‌ها مورد مطالعه قرار گرفته‌اند، ما از روی دو مطالعه‌ی بلندمدت میدانی در جمهوری دموکراتیک کنگو [تا حدودی] از الگوهای طبیعی رفتار آن­ها آگاهیم: مطالعاتی در منطقه­ی تحقیقاتی وامبا[۷] به سرپرستی تاکایوشی کانو و در منطقه­ی تحقیقاتی لوماکو[۸], توسط دو گروه تحقیقاتی مستقل شامل دانشمندانی از ایالات متحده و آلمان. اطلاعات میدانی نشان می‌دهد از نظر دو ویژگی مهم، بونوبوهای ماده از نظر رابطه جنسی­ فعال‌تراز هم­جنس­های شامپانزه‌ی خود نیستند. نخست، در مورد تناوب آمیزش جنسی که بونوبوهای محصور نرخ بسیار بیشتری را به نسبت شامپانزه­های وحشی نشان می‌دادند، میان بونوبوها و شامپانزه­ها در حیات وحش تفاوتی دیده نمی‌شود (استنفورد، b1998). دوم، این دیدگاه که بونوبوهای ماده فارغ از دوره­ی پذیرش هستند از داده­هایی در طول دوره­ی تورم جنسی ماده‌های عمدتا محصور به دست آمده‌اند. در محیط محصور بونوبوهای ماده تورم جنسی خود را تا ۲۳ روز، که معادل تقریبا نیمی از چرخه­ی ۴۹ روزه‌ی آن‌هاست، حفظ می‌کنند. این مسئله دوره‌ی پذیرش شامپانزه‌های ماده را که در حدود ۱۰ روز از چرخه‌ی ۳۷ روزه‌ی خود تورم دارند، اندک نشان می‌دهد. با این حال اگر بونوبوهای وحشی را به جای نمونه‌های محصور که تغذیه‌ی عالی‌شان می­تواند نظام باروری را در آن‌ها بهبود بخشد در نظر بگیریم، این مقایسه به کلی تغییر می‌کند. بونوبوهای وحشی اهل وامبا تنها در ۱۳ روز از چرخه‌ی ۳۳ روزه‌ی خود تورم داشتند، اعدادی که بسیار به اعداد مربوط به شامپانزه‌های وحشی نزدیک‌تر بود تا به هم‌نوعان محصور آن‌ها. یک گزارش از بونوبوهای محصور در بلژیک نشان می‌دهد که حتی در محیط محصور نیز بونوبوها لزوما دوره­ی تورم طولانی‌تری از شامپانزه‌ها ندارند (ورویک و همکاران، ۱۹۹۹).

اگرچه گوشت‌خواری نیز ممکن است بین بونوبوها نسبتا رایج باشد (مطمئنا به میزان کمتری از شامپانزه‌ها)، اما به دلیل اندک‌بودن تحقیقات میدانی بر روی این ایپ مورد بی­توجهی واقع شده است. محققان آلمانی گاتفرید هومان [۹]و باربارا فروث[۱۰] (۲۰۰۸) گوشت‌خواری و تقسیم گوشت گسترده میان بونوبوها در لویی کوتال[۱۱]را مشاهده کردند که نشان می‌دهد دیدگاه ما در این مورد که بونوبوها بیش از آن “صلح‌طلب” هستند که برای به دست آوردن گوشت شکار کنند، ساده‌انگارانه است.

در آخر، این تصور که بونوبوها به نوعی به انسان‌ها نزدیک‌ترند بر این ادعا استوار بوده است که آن‌ها بیش از شامپانزه­ها روی دوپا راه می‌روند (کانو، ۱۹۹۲). اما این نیز ممکن است تنها یک افسانه باشد: در یک مطالعه‌ی اخیر که دوپاروی بونوبوها و شامپانزه‌های محصور را مقایسه می‌کرد، الین وایدین[۱۲] و ویلیام مک­گرو[۱۳] (۲۰۰۱) دریافتند که بونوبوها دوپاروتر از شامپانزه‌ها نبودند.

پیش از آن که به دلیل میراث مرد­سالارانه، درنده­خو و ستیزه­جویانه‌ی شامپانزه‌ها خود را روسیاه ببینیم یا با توسل به شعار “خواهری قدرتمند است”[۱۴] بونوبوها به خود تبریک بگوییم، نخست باید این نکته را در نظر داشته باشیم که چگونه گاه تصویرسازی ما از جوامع نخستی‌ها با دیدگاه‌های سیاسی ما گره می‌خورد.

 

مطالب بیشتر در این باره را در myanthrolab.com جستجو کنید.

 

  1. A) شامپانزه­ها بیش از بونوبوها مورد مطالعه قرار گرفته­اند.

  1. B) بونوبوهای ماده اتحاد­هایی تنگاتنگ را تشکیل می­دهند که با رابطه­ی جنسی ادامه می­یابند، اما این اتحادها در میان شامپانزه­ها دیده نمی­شوند.

منبع:

Craig Stanford et al, 2013 (third edition), Biological Anthropology; the natural history of human kind, Pearson Education.

 

نوشته استنفورد و دیگران برگردان هادی علایی

 

[۱] Colobus Monkeys

[۲] “make love, not war” ape (“به جای جنگ، عشق بورزید” شعار جنبش هیپی‌ها ضد جنگ ویتنام. م.)

[۳] GG rubbing

[۴] estrus period

[۵] heat: منظور افزایش دمای بدن جنس ماده در زمان تخمک‌گذاری است

[۶] Takayoshi Kano

[۷] Wamba

[۸] Lomako

[۹] Gottfried Hohmann

[۱۰] Barbara Fruth

[۱۱] Lui Kotale

[۱۲] Elaine Videan

[۱۳] William McGrew

[۱۴] “Sisterhood is powerful” : «خواهری، قدرتمند است» شعار مشهور جنبش‌های فمنیستی به ویژه در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰. م.