انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

شارلی ابدو و شبح ویشی: از لاوال تا اولاند

ژوزف کیشور و آلکس لانتی‌یر برگردان مهرداد امامی

وقایع هفته‌ی گذشته در فرانسه- ترویج نظام‌مند تبلیغات نژادپرستانه توسط دولت، دعوت پرزیدنت فرانسوا اولاند از رهبر حزب فاشیست جبهه ملی (FN)، مارین لو پن به کاخ الیزه و تجدید حیات جبهه ملی در نتیجه‌ی حمله‌ی تروریستی به شارلی ابدو- طنین آزاردهنده‌ی عصر پیشین تاریخ فرانسه را در بر دارد: دوران رژیم ویشی.

در ژوئن ۱۹۴۰، کمتر از دو ماه پس از اِشغال فرانسه، آلمان نازی قوای نظامی فرانسه را درهم شکست و موفق شد وارد پاریس بی‌دفاع شود. در ۲۲ ژوئن، فرانسه و آلمان پیمان متارکه‌ی جنگ را امضا و کشور فرانسه را به دو قسمت شمال و غرب تحت تصرف نازی‌ها به مرکزیت پاریس، و بخشی ظاهراً اِشغال‌نشده اما با رژیمی دست‌نشانده در جنوب، به مرکزیت ویشی تقسیم کردند.

تسلیم و تمکین سریع نمایندگان تجارت و ارتش فرانسه به تاخت‌وتاز نازی‌ها پیامد این تصمیم بود- و انعکاس‌گر تصمیمی بود که هفتاد سال پیشتر در خلال جنگ فرانسه-پروس گرفته شده بود- این تصمیم که اِشغال فرانسه بهترین ابزار رویارویی با مخالفت اجتماعی در کشور بود. هم اِشغال‌گران نازی و هم دست-نشانده‌های فرانسوی جنگی وحشیانه علیه طبقه‌ی کارگر به راه انداختند. به علاوه‌ی کارزار شرورانه‌ای که مشخصاً مخالفان سوسیالیستِ ارتجاع اجتماعی و جنگ امپریالیستی را هدف گرفته بود، رژیم ویشی به طور کامل در تبلیغات نژادپرستانه و یهودستیزانه‌ی فاشیست‌های آلمان مشارکت داشت و به تبعید ده‌ها هزار یهودی به اردوگاه‌های کار اجباری کمک کرد.

دو شخصیت اصلی در رژیم ویشی مارشال فیلیپ پتن، «رئیس دولت»، و پی‌یر لاوال بودند، که ابتدا معاون رئیس‌جمهور در شورای وزیران و سپس رئیس‌جمهور شد. پتن تجسم سنت‌های ارتجاعی و ضدّجمهوری-خواهانه‌ی طبقه‌ی حاکم و ارتش فرانسه بود. او که به سبب رهبری پیاده‌نظام فرانسه در نبرد وردُن (Verdun) و در هم‌شکستن شورش‌های ضدّ جنگ در طول جنگ جهانی اول شهرت داشت، یهودستیزی دوآتشه بود که به رژیم فاشیست اسپانیا به رهبری دیکتاتور فرانسیسکو فرانکو وابستگی داشت.

لاوال مظهر فساد «چپ» فرانسه بود، مردی که پیشه‌ی سیاسی‌اش به آسانی از حزب سوسیالیست به هم‌دستی با نازی‌ها تغییر کرد. لاوال پیش از آنکه در دولت‌های محافظه‌کار در طول رکود بزرگ (Great Depression) دهه‌ی ۱۹۳۰ پدیدار شود، به دولت «بلوک چپ» دهه‌ی ۱۹۲۰ پیوست. وی پارلمان را ترک کرد و در بحبوحه‌ی طغیان مبارزات طبقه‌ی کارگر به سمت راست افراطی درغلتید و نهایتاً مقام خود را به عنوان هم-دست اصلی فاشیست‌ها مستحکم کرد. این موضوع در زمانی که نام لاوال معادل نان به نرخ روز خوردن (backwards and forwards) بود، اصطلاحی مناسب برای فرصت‌طلبی بزدلانه‌ی او، برجستگی داشت.
پس از جنگ، لاوال محاکمه و اعدام شد. پتن محکوم به مرگ شد اما حکم او به خاطر سن بالایش متوقف گشت. در حقیقت، تنها تعداد کمی از دست‌نشانده‌های نازی‌ها به خاطر نقش‌شان در دولت ویشی مقصر شناخته شدند به این دلیل ساده که بخش عظیمی از دستگاه سیاسی فرانسه شریک جرم بود.
مورد لاوال ترفندهای ارتجاعی اولاند را نمایان می‌کند، ترفندباز بی‌شرف دیگری که پس از اعتصاب سراسری ۱۹۶۸ توسط مقام سابق رژیم ویشی، فرانسوا میتران آموزش دید. حزب سوسیالیست در دهه ۱۹۷۰ به مثابه‌ی ابزار انتخاباتی میتران تجدید ساختار کرده بود که اینک به منزله نامزد چپ ارتقا یافته بود.
در مدت ۳۵ سال گذشته، آنچه به نادرست چپ فرانسه نام گرفته، دست‌خوش سقوطی بلند بوده است که نقطه‌ی اوج آن اکنون پرزیدنت فرانسوا اولاند و نخست‌وزیرش مانوئل والس است، مردی که بیش از هر چیز به خاطر کارزارش، اخراج جمعی رومانیایی‌ها از فرانسه، شناخته می‌شود. اولاند به خاطر سیاست‌های دست-راستی‌اش به‌حق تبدیل به منفورترین رئیس‌جمهور در تاریخ فرانسه پس از جنگ شده است. حمایت از اولاند در نووامبر گذشته به ۱۲ درصد کاهش یافت- حتی کمتر از رقم ۱۶ درصد موافقت با شاخه‌ی القاعده‌ی دولت اسلامی عراق و شام در فرانسه.
در حالی که همچنان پرسش‌های بدون پاسخ بسیاری در مورد حملات تروریستی به شارلی ابدو وجود دارند، کاملاً واضح است که دولت فرانسه با انجام حملات هر چه بیشتر به حقوق دموکراتیک در عین تضمین اینکه طبقه‌ی حاکم فرانسه سهمی در بازتقسیم امپریالیستی جهان دارد، تصمیم به استفاده از خشونت و شقاوت گرفته تا سیاست فرانسه بیشتر متمایل به راست شود.
به منظور ایجاد چهارچوب سیاسی برای این تغییر، ارتجاعی‌ترین عناصر اجتماعی و سیاسی اکنون مجدداً در حال بسیج شدن‌اند- هرچند اینبار حمله به مسلمانان جایگزین تبلیغات یهودستیزانه‌ی ویشی شده است. شارلی ابدو به عنوان ابزاری در این پروژه مورد استفاده قرار می‌گیرد. به طور مشخص، کاریکاتورهایی که این مجله منتشر کرده است، و این کار را یکبار دیگر با انتشار ویژه‌نامه‌ای در روز چهارشنبه، تحت حمایت مالی دولت تکرار کرد، بخشی از تحریک عامدانه‌ی نژادپرستی مسلمان‌ستیزانه است.
در میان مشارکت‌کنندگان مستقیم این عملیات سیاسی پوسیده، آمیزه‌ی مشخصاً نفرت‌انگیزی از بی‌مایگان طبقه‌متوسطی و فرصت‌طلبان خودشیفته‌ای وجود دارند که خود را به جای «چپ» فرانسه جا می‌زنند، از جمله حزب ضدّ سرمایه‌داری جدید که مدت‌ها حامی حزب سوسیالیست و تبلیغاتچی اولاند بود و روابط نزدیکی با خود شارلی ابدو داشت.
مستقیم‌ترین ذی‌نفع سیاسی، جبهه‌ی ملی و مارین لو پن فاشیست هستند، شخصی که هفته‌ی گذشته تحت عنوان «اتحاد ملی» از طرف اولاند به کاخ الیزه دعوت شد. پدر لو پن و بنیان‌گذار جبهه ملی، ژان-ماری لو پن، بارها از اِشغال فرانسه به دست نازی‌ها در طول جنگ جهانی دوم به نیکی یاد کرده و هولوکاست را تنها «جزئی» از تاریخ نامیده است.
آنچه نیاز به تغییر دارد را باید تغییر داد، اتحاد اولاند و لو پن بازتولید مورد لاوال و پتن است. چیزی بیش از فرصت‌طلبی سیاسی در این اتحاد جدید وجود دارد. خصلت اساسی طبقه‌ی حاکم فرانسه در حال ظهور دوباره است. در دوره‌ی تعمیق بحران سیاسی، خصلت طبقه‌ی حاکم فرانسه در قالب اَشکال جدید بازسازی می‌شود، تمام رویه‌های پلیدی که در کنار آلمان نازی به انجام رساند، مجدداً حاکم می‌شوند. بوی تعفن ویشی بر کاخ الیزه باقی می‌ماند.
۱۶ ژانویه ۲۰۱۵
منبع:
http://www.wsws.org/en/articles/2015/01/16/pers-j16.html