مجله ی علوم انسانی فرانسه برگردان آریا نوری
اصول جدید آموزشی امروزه در قالبی بسیار پیشرفته ارائه می شوند : آموزشی پویا که به نیازها ، منفعت و در عین حال آزادی کودکان احترام می گذارد. آلیس و الیزابت در حال ورود به سن ۷ سالگی هستند. امروز هردوی آن ها با خوشحالی در حال آماده کردن داستانی هستند که قرار است با خودشان سر کلاس ببرند. این رسم مدرسه ی آن هاست : یک روز در هفته ، هر دانش آموز یک داستان با خودش می آورد ، داستانی که بیشترین رای را در بین بچه های کلاس کسب کند در کتابی با عنوان ” کتاب زندگی ” چاپ خواهد شد. داستان های این کتاب هم در روزنامه ی مدرسه چاپ می شوند. روزنامه ای که چیزهای متنوعی در آن گنجانده می شود : متونی که بزرگتر ها می نویسند ، تحقیقات گروهی در خصوص مسائل گوناگون ، گزارشاتی که در راستای معرفی شهر یا روستایی که مدرسه در آن واقع است آماده می شود ، مصاحبه با مسئولان مدرسه و . . . ما در دهه ی ۵۰ میلادی ، در مدرسه ای هستیم که از اصول فرنت برای آموزش استفاده می کند.
سلستین فرنت (۱ ) ، اوید دکرولی (۲ ) ، ماریا مونتسوری (۳) ، جان دوی (۴) ، الکساندر نیل (۵) و . . . تمامی این افراد در شکل گیری موجی که به عنوان ” آموزش نوین ” از آن یاد می شود شرکت داشته اند. این اصطلاح کلی چه حوزه هایی را در بر دارد؟ تمامی نظریه هایی که شیوه های سنتی آموزش را زیر سوال می برند. اما امروزه چه اثری از جریان آموزشی ای که صد ساله شده و طرفداران آموزشی کلاسیک به شدت آن را مورد انتقاد قرار می دهند باقی مانده است؟
اعلام جنگ به مدرسه ی سنتیسخنی از آدولف فریر (۶)، بنیانگذار لیگ بین المللی آموزش نوین در سال ۱۹۲۱ هدف اصلی این جریان را نشان می دهد : انتقاد از آموزش سنتی.
« کودک طبیعت را دوست دارد : او را در سالن هایی بسته حبس می کنند. کودک دوست دارد جنب و جوش داشته باشد : او را مجبور می کنند دائم بنشیند. کودک دوست دارد با اشیای مختلف کار کند : او را در معرض تفکر مطلق قرار می دهند. کودک می خواهد استدلال کند : او را مجبور می کنند فقط حفظ کند. او می خواهد از خود اشتیاق نشان دهد : او را تنبیه می کنند . . . »
اولین مدارس جدید در اواخر قرن نوزدهم ساخته شدند. در انگلستان ، شیکاگو ، آلمان ، رم و . . . در سال ۱۸۹۹ آ. فریر استاد دانشگاه ژنو دفتر بین المللی مدارس جدید را پایه گذاری کرد. در همین راستا هم آلفرد بینه (۷) با نگارش کتابی به مدارس سنتی اعلام جنگ کرد.
نهضت جدید با آغاز اولین جنگ جهانی هدفی جدید پیدا کرد : نیاز به تربیت دانش آموزانی که بتوانند به جنگ پایان دهند ، همدیگر را درک کنند و با کمک و همیاری دنیایی زیباتر بنا کنند. روش های آموزشی بسیاری شکل گرفت : در هامبورگ دانش آموزان خودشان با تشکیل کمیته و انتخاب مسئول برای آن مسئولیت آموزش خود را بر عهده گرفتند. در ایالات متحده ، برنامه ی دالتون متدهای کاری انحصاری و آموزش قراردادی بین معلم و دانش آموز را شکل داد و در نهایت ای. اس . نیل (۸) در انگلستان مدرسه ی مشهور خود با عنوان سامر هیل را در سال ۱۹۲۱ تاسیس کرد.
توسعه ی روانشناسی کودک در همین دوره بدون شک تحت تاثیر جریان آموزشی جدید قرار داشت. ادوارد کلاپارد (۹) ، روانشناس سوئدی در سال ۱۹۱۲ انستیتوی ژان ژاک روسو را در ژنو تاسیس کرد ، هدف والای وی و نهادش تربیت و آموزش دانش آموزان با روش هایی اصولی بود.
یکی از دانش آموزان وی به نام ژان پیاژه (۱۰) در دهه ی ۱۹۲۰ میلادی نگارش مجموعه ای کامل در خصوص توسعه ی روانی کودک را با همکاری هنری والون (۱۱) آغاز کرد و در این مجموعه از همه گان دعوت کرد تا به سمت آموزش جدید حرکت کنند. فردیناند بویسون و آ. بینت هم فعالیت های جداگانه ایا را در حوزه ی هوش کودک و آموزش علمی آغاز کردند.
در این دوره کثرت انتشار کتاب های این حوزه نشانه ای بود بر شکل گیری موج جدید آموزشی بر مبنای رویکردهایی بعضا کاملا متفاوت و ناهمگون.
راجر کوزینه (۱۲) ، بازرس وزارت آموزش و پرورش در فرانسه ، با انتشار کتاب کوچکی در سال ۱۹۶۵ شیوه ی آموزش بر مبنای کار گروهی را عنوان کرد که به کمک آن دانش آموزان ترغیب به یادگیری بیشتر می شدند. وی در نگارش کتاب خود از جریان های گوناگونی کمک گرفت. در این بین بیشترین نقش را جریان های فلسفی و روانشناسی ایفا می کردند.
در نهایت ، در شکل گیری جریان جدید آموزشی ، بیش از هر شخص دیگری ژان ژک روسو و لئون تولستوی نقش ایفا کردند. اما به چه نحوی؟
راز کودکی
از نظر روسو ، طبیعت انسان را خوب و خوشحال خلق کرده است و این جامعه است که وی را آلوده می کند. کودک ، که به طبیعت نزدیک تر است باید تا حد امکان در این حالت بماند و در این میان نقش تحصیلات علاوه بر آموزش وی برای زندگی این است که اجازه ندهد او خیلی زود وارد دوران بزرگسالی شود.کوزینه این طرز فکر را به سبب ایده آل گرایی ای که از طبیعت در آن ارائه می شود اندکی رمز آلود می داند. طرز فکری که به اعتقاد ای. کلاپارد در نهایت منجر به یک انقلاپ کوپرنیکی در آموزش می شود.
لئون تولستوی تحت تاثیر اندیشه های روسو قرار داشت و در سال ۱۹۵۸ مدرسه ی خودش را تاسیس کرد و بر راز آلود بودن نظریه ی روسو افزود. به اعتقاد تولستوی : « کودک موجودی کامل است و هیچ کس حق آموزش به وی را ندارد.» در اصل شیوه ی آموزشی خود محوری (self-government) برای اولین بار توسط تولستوی مطرح شد.
کوزینه می گوید : « عشق به کودک و احترام به او سرچشمه ی اصلی آموزش نوین است». بدین سان جریان آموزشی جدید بر مبنای اندیشه های روسو اردوهای خارج از شهر ، باغداری ، کاردستی ، کارهای هنری و همچنین آموزش اصول اخلاقی را در دستور کاری خود قرار داد. فریر توضیح جدیدی از مدرسه ارائه داد که بسیار مورد توجه قرار گرفت : « خوابگاهی خانوادگی در مناطق خوش آب و هوا که تجربه ای که کودک در آن به واسطه ی استفاده ی به جا از متدهای آموزش عملی و اخلاقی به دست می آورد پایه های شخصیتی وی را به بهترین نحو ممکن شکل می دهد.»
علاوه بر قرار دادن کودک در محور کارها ، فعالیت های اجتماعی هم در راس ساخنار مدارس جدید قرار گرفت. هیچ آموزشی نمی تواند خالی از اصول اخلاقی باشد که سبب می شود احساس استقلال و مسئولیت پذیری در کودک شکل بگیرد.مدارس جدید بر پایه ی همکاری ، همیاری، رابطه با دوستان و والدین بنا شده است. مسئولین این مدرسه قصد داشتند نا از آن محیطی اجتماعی بسازند تا کودک بتواند قبل از ورود به جامعه آن راتجربه کند. در مدارس نسل جدید کودکان مسئولیت های مختلفی را می پذیرند ، مثل مسئولیت باغچه ی مدرسه ، روزنامه ی مدرسه ، بعضا هزینه های کلاس و . . .
ورود مدارس جدید به عرضه سبب شد تا صفت ” سربازخانه ” ای که به مدارس آن دوران نسبت داده می شد کم رنگ شود ، کلاس های جدید به محلی برای بحث و تبادل نظر تبدیل شده بودند و از همین زمان بود که تجربه ی خود محوری برای دانش اموزان به تحقق پیوست.
اصل اساسی دیگری در آموزش نوین استفاده از روش های پویاست. به گفته ی کوریزه : « آموزش نه یک تقلید است ، نه حفظ کردنی بی مورد. کودک باید تحقیق کند ، کنکاش کند ، فرا بگیرد و ابداع کند. این آموزش واقعیست. چه کسی گفته لازم است کلاس درس مثل جلسه ی دادگاه اداره شود؟»
برای مثال ، ژروم ، دانش آموزشی که وظیفه ی مادر خرج کلاس را بر عهده دارد با خود می گوید : « چگونه می توانم هزینه ای را که برای تامین ساندویچ هایی که برای گردش روز پنجشنبه نیاز داریم حساب کنم؟ » مسئولیتی که بر عهده ی ژروم قرار داده شده می تواند ، هرچند در ابعادی کوچکتر ، او را با فعالیت های بسیاری آشنا کند ، مهارت هایی که وی به دست می آورد برای آینده ی وی بسیار مسمر ثمر خواهد بود.
با این وجود این روش آموزش بحث های بسیاری را به دنبال داشته است. در نظر کلاپارد « فعالیت یک دانش آموز به هیچ عنوان نباید چیزی فراتر از تلاش وی برای پاسخ به احساس نیازی که در او به وجود آورده ایم باشد.»اما بسیاری از آموزگاران با دیدگاه وی موافق نیستند. آیا همانطور که گروهی به این مساله اعتقاد دارند ، باید محیطی محرک برای کودکان به وجود آوریم؟ به کودکان کمک کنیم خوشان مشکلاتی را که پیش می آید حل و فصل کنند؟ درنظر گروهی ، هر درس باید یک پاسخ باشد.
سلستین فرینه و مدرسه ی مدرن
سلستین فرینه ( ۱۸۹۶-۱۹۶۶) (۱۳) در سال ۱۹۴۴ نهضت مدرسه ی مدرن فرانسوی را به راه انداخت. در نظر این آموگار ( که به علت روش های تدریسی که داشت مجبور به ترک وزارت آموزش و پرورش فرانسه شد) « تنها راه یادگیری مشاهده ، توضیح و نشان دادن نیست. بلکه نیاز مبرمی به آزمایش و اتخاذ روشی طبیعی و جهانیست». سلستین کاملا با به کار گیری روش های صرفا ” مدرسه ای ” در آموزش مخالف بود. در نظر او باید معنای جدیدی به فعالیت های مدرسه ای داده می شد و اهداف آموزشی را به کلی مورد بازبینی قرار می داد. بر خلاف سایر نظریه پردازان مدرسه ی جدید ، فرینه اعتقاد داشت : « به وسیله ی بازی کردن نیست که می توان آموخت ، بلکه باید ” کار ” کرد.»
هرچند که فرینه از پیشینیان خود در عرصه ی آموزشی الهاماتی گرفته است ، اما توانست مجموعه ای جدید از روش های آموزشی را ابداع کند : چاپ روزنامه ، برنامه ی کاری منحصر به هر دانش آموز ، آموزش بر اساس فیش های درسی ، استفاده از پرونده های موضوعی به جای کتاب های درسی برای آموزش، دادن مسئولیت بزرگ کردن یک حیوان اهلی به هر دانش آموز ، آتلیه های نقاشی ، تئاتر ، شعر سرایی و . . . اما مساله در آن بود که استفاده از این روش ها نیاز به بودجه ای بسیار بالا داشت.
چه اثری از نهضت آموزش مدرن باقی مانده است؟ در دهه ی ۷۰ تعداد مدارسی که از این روش پیروی می کردند چند برابر شد و دولت مدارسی را راه اندازی کرد که برخی از آن ها هنوز هم وجود دارد. برخی از مدارس هم هستند که هنوز از شیوه های سنتی استفاده می کنند. جریانی که فرینه به راه انداخت و روش های آموزشی او هنوز هم طرفداران زیادی بین آموزگاران فرانسوی دارد ، آموزگارانی که فناوری های جدید آموزشی را مانعی بر سر یادگیری دانش آموزان می بیننند.
می توان ملاحظه کرد که به مرور زمان پاره ای از ارزش های جریان آموزش نوین وارد علوم آموزشی فرانسه شده است .
تنها این پرسش برای ما باقی می ماند که از آنچه که کوزینه از آن به عنوان ” روح آموزش جدید ” می خواند ، چه اثری در نظام آموزشی فرانسه باقی مانده است؟
Célestin Freinet
Ovide Decroly
Maria Montessori
John Dewey
Alexander S. Neill
Adolphe Ferrière
Alfred Binet
A.S. Neill
Edouard Claparède
Jean Piaget
Henri Wallon
R. Cousinet