انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

سفرنامه جنوب هند (۲۷)

مردی درحال پر کردن کوزه های فلزی آب قلعه کوچی ایالت کرلا جنوب هند

ویلای قدیمی زیبایی نظرم را جلب کرد در چوبی بزرگ و بلندی به رنگ آبی آسمانی داشت دیوارها همه سفید بودند و سایبان ورودی آن سفالی بود وارد ویلا شدم باغی وسیع و فرح بخش با انواع  گل ها و درختان گوناگون نیمه خاکی نیمه چمن  بخشی از آن نیز با سنگ ریزه های سفید پوشیده گشته سقف این ویلا چوبی و به شکل شیروانی طراحی شده بود ,اتاق های متعددی داشت که برخی از آن ها قفل و دو تا از آن ها باز بودند چهار چوب  درها به صورت چهار گوش مستطیلی شکل بود درها همه چوبی  به رنگ آجری و بر بالای اغلب درها سایبان چوبی کوچکی وجود داشت بر روی دیوار کنار یکی از اتاق هایی که  باز بود تابلویی به چشمم خورد نزدیک رفتم تا ببینم چیست نوشته بود: A.I.R Aartist At Kochi  و زیر آن نوشته دیگری نیز بود :

Cooperative Consciousness  از دختری هندی که دم در نشسته بود پرسیدم ببخشید اینجا چه خبر است ؟ سرش را از روی کتابش بلند کرد و گفت امروز اینجا نمایشگاه نقاشی و مجسمه  برپاست و بازدید از آن رایگان است دوباره پرسیدم متعلق به چه کسی است؟ جواب داد متعلق به گروه Arist In residence   می باشد و کلمه A.I.R مخفف همان کلمات است تشکر کردم بر روی دیوار دیگر کاغذ بلندی  در آن شرح فعالیت های این گروه نوشته شده بود :

گروهی از هنرمندان زن امریکایی که در سال ۱۹۷۲ میلادی  این بنیاد را برای کمک به زنان هنرمند جهان تاسیس کردند و از آن زمان تاکنون در سرتاسر دنیا نمایشگاه های نقاشی , هنرهای دستی و مجسمه سازی برپا می کنند شروع به بازدید از این نمایشگاه رایگان کردم فقط من و دو نفر دیگر  در حال بازدید  از این نمایشگاه بودند چند نقاشی و تعدادی مجسمه در گوشه کنار اتاق به چشم می خورد که زیر همه آن ها توضیحاتی درباره ایجاد کننده اثر و نام اثر  وجود داشت چرخی در بین آثار هنری  زدم و می خواستم بیرون بروم که چشمم به چیز جالبی خورد چهار پایه ایی کوسن دار به رنگ سبز – آبی  که یک چهار پایه کوسن دار دیگر به رنگ آبی با حاشیه های طلایی بر روی آن به شکل وارونه چسبانیده بودند زیر آن نوشته بود کوسن و توضیح دیگری در میان نبود نمی دانستم که سازنده و طراح آن منظورش چه بوده در هر صورت شانه هایم را بالا انداخته و بیرون رفتم زیرا اصلا از هنر مدرن سر در نمی آورم.

تندیس صندلی و کوسن در قلعه کوچی ایالت کرلا جنوب هند

به راهم در جاده باریک ادامه دادم و خوشحال از این کشف و کرامات به ویلایی بزرگ و کهن برخوردم که در ظاهر رستوران و هتل بود اما درون آن مانند موزه ای زیبا تزیین شده بود گفتم بروم ببینم چیست؟ نام هتل –  رستوران Ginger House Museum Hotel  بود وارد ساختمان شده و اولین چیزی که نظرم را جلب کرد تابلویی بود که بر روی آن تاریخچه این مکان نوشته شده بود :

این ویلا در قرن ۱۸ میلادی  در جاده شهر یهودی ها  یا   Jew Town Road ساخته شده و Ginger House   یا خانه زنجبیل نام گذاری شد و در قرن بیستم به عنوان اولین هتل – موزه در هند تغییر کاربری داده شد  چه توضیح کوتاهی !

 

هتل و رستوران تاریخی Ginger House  قلعه کوچی ایالت کرلا جنوب هند

ویلا درست کنار ساحل قرار داشت و دارای دو رستوران و یک استخر روباز بود یکی از رستوران ها درست در کنار ساحل  و دریا قرار گرفته و آشپزخانه اش  Open  بود بدون هیچ در یا دیواری یعنی مهمانان به راحتی می توانستند نحوه آشپزی آشپزان را تماشا کنند  و از آن لذت ببرند  دیگری در داخل هتل باغی جلوی  در ورودی قرار داشت و خود هتل از یک ساختمان دو طبقه به سبک هلندی ساخته شده بود همه چیز از چوب در و دیوار و سقف فضای ایجاد شده با این چوب ها واقعا روح داشت همین روح و فضای کهن هر کسی را به خود جلب می کرد دیوارهای باغ و اطراف از بیرون همه به رنگ سفید و از داخل به رنگ نارنجی بودند داخل باغ تعدادی مجسمه , ستون های سنگی و حوضی سنگی که درون آن یک میله فلزی که طبقاتی به آن وصل شده بود قرار داشت که بعدا فهمیدم نوعی فواره است.

محوطه اصلی هتل Ginger House  ایالت کرلا جنوب هند

 در همین باغ چندین میز و صندلی به سبک مدرن چیده شده بود از مردی که معلوم بود در این هتل کار می کند پرسیدم می توانم طبقه بالا را نیز ببینم گفت البته بفرمایید مادام خوشحال از پله ها بالا رفتم و از بالکنی منظره بی نظیری را دیدم که فقط در سایت های گردشگری حرفه ای می توان یافت اقیانوس هند یک دست آبی جلوی چشمم بالا و پایین می رفت وه که روحم به پرواز درآمد لحظه ای به این صحنه چشم دوختم دلم می خواست همان جا بخوابم آخر کجا می توانستم این چنین آرامشی بیایم   اما خوابیدن در تراس  هتل امکان پذیر نبود دیدم باید به راه خود ادامه دهم و چاره ای هم نیست  با اکراه پایین رفتم و از همان مرد پرسیدم اینجا شبی چند است ؟ با لبخندی گفت فقط  صد و بیست دلار ابروهایم بالا رفت و با تعجب گفتم  صد و بیست دلار! بدون این که منتظر عکس العمل مرد باشم به طرف اتاقی رفتم که در آن یک قایق ماری به قدمت صد و بیست سال قرار داشت فقط سرکی کشیدم و بیرون آمدم قبلا مانند این را دیده بودم به سمت تالاری پیچیدم که در باغ قرار داشت و دارای چندین اتاق تو در تو بود در هر اتاق مجسمه فلزی یا چوبی  و اشیاء و اسباب تاریخی مانند میز , صندلی , کمد و تخت خواب را به نمایش گذارده بودند  مکانی درهم و برهم و در عین حال بسیار جالب بود در حال بازدید از اتاق ها و اشیای داخل آن ها بودم که ناگهان چشمم به  دو وسیله خورد که بسیار آشنا می آمدند.

موزه  هتل تاریخی Ginger House  قلعه کوچی ایالت کرلا جنوب هند

 هر دو از برنز  به رنگ سبز بودند یکی از آن ها درخت سرو دسته داری بود که بر روی آن آیات قران کنده کاری شده  و دیگری  به همان شکل اما کوچکتر به شکل طاووس که بر روی آن نیز ادعیه اسلامی به شکل زیبایی حکاکی شده بود واقعا باعث تعجب بود چنین آثار نفیس و کمیاب اسلامی از کجا آمده بودند آن هم در این هتل ؟ به بقیه اتاق ها هم سرکی کشیدم باید بگویم این هتل کلا طوری طراحی شده بود که نخست باید به موزه وارد شوید بعد به هتل و رستوران البته بازدید از این موزه رایگان است در هنگام ورود ظرف برنزی بسیار بزرگ کاملا گردی توجه ام را به خود جلب کرد اول فکر کردم برای استحمام است چون به راحتی می شد در آن دراز کشید و خود را شست مانند وان اما  مردی که مسئول موزه بود به من گفت این وسیله برای قرار دادن گل های تازه در آب به منظور خوش آمد گویی به مهمانان هنگام ورود به خانه ساخته شده است و به آن در زبان های سانسکریت و هندی اورلی Urli  می گویند  سری تکان دادم و در دل گفتم چقدر آب و چه مقدار گل های تازه احتیاج است تا این ظرف عظیم پر شود   اما چیزی که در هند زیاد است آب و گل  و حتما مهمانان هم باید بسیار عزیز و محترم بوده باشند که این چنین مورد تقدیر و تکریم مودبانه قرار می گرفته اند همه چیز هند شگفت انگیز است حتی رسم خوش آمد گویی از مهمان.

ظرف فلزی اورلی با گل های زرد برای خوش آمدگویی به مهمانان هتل تاریخی Ginger House  قلعه کوچی ایالت کرلا جنوب هند

 ساعت پنج عصر بود و باید چیزی می خوردم منوی رستوران و هتل  را نگاه کردم برای بودجه من گران بود یک نان چپاتی بیست روپیه ترجیح دادم به قلعه کوچی برگردم و غذایی ارزان  در رستورانی  ارزان بخورم راه رفته را برگشتم و  در نزدیکی قلعه کوچی به یک رستوران گیاهی  رفتم و ماسالا چای , نان چپاتی , خورش دال عدس  و برنج کته سفارش دادم بطری آبی هم خریدم که  داشتن  آن در هند بسیار واجب است  پول غذا را دادم کلا چهل روپیه بسیار عالی برای من خوب است به سمت مرکز فرهنگی کاتاکالی رفتم تا برنامه را ببینم و البته جایی هم پیدا کنم چون برنامه رایگان بود احتمال هجوم جمعیت  گردشگران بسیاری می رفت به حالت دو خود را به کوچه مرکز رساندم دیدم مردم در کوچه صف کوتاهی بسته اند تا وارد سالن اصلی شوند یک مرتبه نگران شدم یعنی می توانم جایی پیدا کنم یا باید قید آن را بزنم ؟ نوبت به من رسید که داخل شوم برای خوش آمد گویی به تماشاچیان و هم چنین تقدس مکان سه مجسمه گانش را روبروی در ورودی نهاده بودند.

مراسم سنتی خوش آمدگویی و تبرک رقص سنتی –کلاسیک کاتاکالی قلعه کوچی ایالت کرلا جنوب هند

در حال آماده شدن برای رقص سنتی کلاسیک کاتاکالی قلعه کوچی ایالت کرلا جنوب هند

 در یکی از آن ها گانش  بر روی فیلی سوار شده و در دو مجسمه دیگر گانش را در حالت نشسته نشان می داد در کنار او مجسمه ویشنو نیز مشاهده می شد بر روی دیوار درست بالای سر گانش فیل سوار نقاشی شیوا و پروتی یعنی مادر و پدر گانش نیز دیده می شد  در جلوی آنان یازده  چراغ  روغنی گلی  که در زبان های سانسکریت و هندی به آن دیپ Deep  می گویند قرار داده بودند با عجله جایی در کنار صحنه اصلی پیدا کردم که هم بتوانم عکس و فیلم بگیرم و هم از فاصله نزدیک حرکات رقصندگان را به دقت ببینم در و بر را نگاهی کردم  صندلیم جایی بسیار خوبی قرار گرفته بود به انتخابم آفرین گفتم سالن کم کم پر می شد و همگی بر سر جای خویش قرار می گرفتند صحنه کاملا از چوب ساخته شده  و بر روی دیوار روبرو سر در یک خانه سنتی در کرلا که به شکل شیروانی است و یک در چوبی که به شکل سنتی تزیین شده بود وجود داشت و بر بالای این در این خانه شیوا در حالت رقص کیهانی ناتاراج بر روی چوب کنده کاری شده بود در دو طرف این خانه دو شمعدان برنزی قرار داشت که در هر کدام از آن ها چراغ روغنی یا دیپ Deep  روشن  کرده  بودند  در سمت چپ صحنه مجسمه فلزی شیوا در حالت ناتاراج قرار داده شده  و بر بالای در ورودی هنرپیشگان و رقصندگان تابلوی نقاشی شده از یکی از خدایان هندو قرار داشت  در دیوار سمت راست تابلوی دیگری از سرسوتی الهه موسیقی ,ادبیات , هنر و شعر وجود داشت و بر روی خط مرزی صحنه نمایش نیز گل هایی نارنجی رنگ به ترتیب در یک خط قرار داده شده بودند  بین این گل ها یک چراغ دیپ روشن شده و با فاصله کمی پشت آن گلدانی سه شاخه وجود داشت که در آن نیز این گل های نارنجی  قرار داده شده بودند  ناگهان چراغ ها را خاموش کرده و فقط چراغ های صحنه روشن بود دو مرد به روی صحنه آمده که هر دو لنگ سفید رنگ کتانی بر خود بسته بودند نخست  به تماشاچیان با دست های به هم چسبانده  به سبک هندی یعنی نمسته Namaste   ادای احترام کردند یکی از آن ها بر روی حصیری که بر روی صحنه پهن بود دراز کشید و دیگری با کاسه ای رنگ شروع به رنگ آمیزی چهره او به شکل یکی از شخصیت های این رقص – تئاتر کلاسیک کرد  در کنارش یک چراغ سه پایه فلزی سنتی که در زبان های مالایالام  و تامیلی به آن نیلاوی لاکو Nilavilakku  گفته می شود که به معنی چراغ بر روی زمین است نیز روشن بود این شمعدان های خاص را فقط در معابد و برای مراسم خاص یا در هنگام نیایش های شبانگاهی در برخی  ایالات جنوبی هند مانند  کرلا و تامیل نادو استفاده می کنند معمولا جنس آن از برنز یا آهن می باشد در سوراخ  های متعدد این نوع شمعدان روغن حیوانی یا گی Ghee  می ریزند نیلاویلاکو دارای سه نوع مختلف می باشد نخست فقط دارای یک سوراخ و فتیله است که به سمت خدایان یا الهه های هندو و یا محل مقدس قرار می دهند دوم دارای دو سوراخ و سوم دارای پنج سوراخ و جای فتیله که آن را در پنج جهت جغرافیایی قرار می دهند برخی از این نوع چراغ ها را با زنجیری می توان از سقف یا در ورودی آویزان کرد