انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

سفال های هلنی، پارتی و ساسانی ارگ اربیل در شمال عراق

نویسنده: کارل نواچِک – برگردان: علی اصغر سلحشور

در شمال میان رودان، شهر اربیل (اوربیلوم (Urbilum)، آربائیلو (Arba – ilu) و یا آربلا (Arbela) ) با دست کم ۵ هزار سال تاریخ، یکی از متداوم­ترین استقرارهای دنیای باستان را تشکیل می دهد. این شهر به همراه نینوا و آشور در زمان امپراتوری آشور نو (۱۰ – ۷ ق.م) به نهایت اهمیت و اعتبار می رسد و به عنوان شهر مذهبی و اقامتگاه سلطنتی مطرح بود و جایگاه مرکزی اش را در منطقه میان زاب بزرگ و کوچک حفظ کرد. فصل اول کاوش باستان شناسی در این شهر و در ارگ آن در سال ۲۰۰۶ میلادی آغاز گردید که توسط موسسه هایی از کشورهای جمهوری چک و عراق صورت گرفت. این کار به منظور شناسایی لایه نگاری و گاهنگاری ارگ شهر انجام گردید.

قلعه و ارگ شهر اربیل به عنوان پایتخت حکومت خودمختار کردستان عراق در نقاط شمالی عراق قرار دارد و از مهمترین یادمانهای تاریخی شمالی میان رودان به حساب می آید. نخستین بار نام شهر اربیل با نام اوربیلوم در زمان شولگی (۲۰۹۵ – ۲۰۴۸ ق.م) از پادشاهان سلسله سوم اور که این شهر را در سال ۴۳ دوران حکومتش ویران کرد، ثبت شده است. در دومین سال حکومت امرسین (Amarsin) پادشاه اور سوم (۲۰۴۶- ۲۰۳۸ ق.م)، اربیل ضمیمه امپراتوری او می شود. در طول هزاره دوم ق.م شهر یکی از بخش های امپراتوری آشور می شود و از شهرهای مهم این امپراتوری محسوب می گردد.از اقامتگاه سلطنتی شهر در زمان پادشاهی آشور بانی پال (Assurbanipal) (669- 627 ق.م) از شاهان آشور نو استفاده می شد. این پادشاه معبد ایشتار و دیواره های شهر را دوباره بازسازی کرد. ارتباط معبد ایشتار با فعالیت­هایی چون رصدخانه نجومی و امور مرتبط با پیشگویی در زمان شاهان آشوری پیش از آشوربانی پال همچون سناخریب (۷۰۵ ۶۸۱ ق.م) (Sennacherib) و اسارحادون (۶۸۱- ۶۶۶۸ ق.م) (Esarhaddon) ثابت گردیده است. شهر اربیل در سال ۶۱۵ ق.م به کنترل مادها و پس از آن پارسیان (هخامنشی ها) درآمد و در نبرد مشهور گوگاملا (Gaugamela) در سال ۳۳۱ ق.م به تصرف مقدونیان و سپاهیان اسکندر در می آید.

در طول حکومت پارتیان (۱۲۶ ق.م تا ۲۲۶ میلادی) اربیل (در زمان پارتیان با نام آربیرا) به عنوان مرکز اجرایی و اداری پادشاهی موسوم به هیدیاب (Hidyab) بود و یکی از قدیمی­ترین و مهم­ترین مراکز مسیحیت در اطراف رود دجله به حساب می آمد. در زمان شاهنشاهی ساسانی مراکز اجرایی و اداری ایالت نوز – اردشیرکان (Nodh – Ardashirakan) با مرکزیت اربیل بودند. در این دوره معبد بزرگ زردشتیان و نیز زندانی در شهر وجود داشته است. در سال­های ۳۴۰ و ۳۵۸ میلادی شکنجه و آزار مسیحیان در شهر اربیل اتفاق می افتد. در سال ۶۴۲ میلادی شمال میان رودان توسط مسلمانان تسخیر می شود و مرکزیت منطقه به موصل منتقل می گردد.

سفالهای دوره هلنیستی، اشکانی و ساسانی ارگ شهر اربیل:

قطعات سفالی که برای طبقه بندی گاهنگارانه دوره هلنیستی مورد مطالعه قرار گرفتند در ردیف (گروه یا رده) Ec201 و Ec202 قرار می گیرند. ویژگی­های سفال­های این گروه شامل سفال ظریف، دیواره و بدنه نازک و ظریف، پخت بسیار زیاد سفال و نیز طیف رنگ از اُخرایی تا خاکستری رنگ می شوند. تفاوت دیگر سفال ها مربوط به پوشش (Slip) سفالها است. رده و گروه اول (۲۰۱) دارای پوششی به رنگ سیاه تا خاکستری – قهوه­ای تیره با ضخامت متفاوت هستند، در حالی که گروه (۲۰۲) با پوشش قرمز تیره مشخص می شوند

برجسته ­ترین قطعات سفالی رده EC202 دو قطعه (شکل ۲۸: قطعات ۴۷ و ۴۸) با ویژگی شاخص تورفتگی در بخش میانی و داخلی کف سفال و سفال یه شکل باز و گشاد می شود. هرچند فقط کف این سفالها به دست آمده است و قسمتهای بالایی آنها موجود نیست ولی به نظر این ظروف، بشقاب­های ماهی­خوری بوده اند. ظروفی از این نوع دست از فراوانی نسبی در خاور نزدیک برخوردار بود که از این نظر قابل مقایسه با سایت­های نیمرود، تارسوس، حما (Hama) و تل حلف می باشند. محدوده گاهنگاری تولید این نوع ظروف مربوط به قرون ۴ تا ۱ ق.م می شود که از طریق مناطق هلنسیتی شرق مدیترانه از جمله آی خانوم و قندهار به میان رودان وارد می شوند. از میان قطعات سفالی شاخص دیگر می توان به قطعاتی از دو لبه مربوط به خمره (شکل ۲۲: قطعات ۴۰ و ۴۱) اشاره کرد. سفال­های هلنیستی مناطق شمالی میان رودان تاثیر زیادی را از مناطق یونانی نشین و به خصوص نواحی غربی سوریه و ترکیه نشان می دهد. بیشتر نمونه­های سفالی رده و گروه EC202 دارای ویژگی مشخصی هستند که سفال میان رودانی را از نمونه­های هلنیستی مناطق شرقی مدیترانه متفاوت می­سازد. نمونه­های بعدی سفال دارای پوشش با رنگ خاصی است که بیشتر قسمت­های سفال را می­پوشاند، در حالی که پوشش بر سطح خاصی از ظرف سفالی به ندرت دیده می­شود. در مقابل پوشش جزئی ظروف به صورت گسترده در مناطق میان رودانی (سِویهات (Sweyhat)، نیمرود، تل محمد عرب یا حلف و دورا اروپوس (Dura Europos) رواج داشت. البته در سفالهای هلینستی این منطقه (قلعه اربیل) نیز تکنیک پوشش بخش کوچکی از سفال نیز از سفال­های گروه و دسته EC202 (شکل ۲۲: قطعات ۴۱، ۴۷ و ۴۸) نیز استفاده شده است.

ویژگی­های فنی و تکنیکی برخی قطعات سفالی گروه EC202 از نظر زمختی و خشن بودن شبیه سفال­های سیگیلاتای (Sigillata) شرقی و نوع A آن دارد که در مناطق مدیترانه شرقی در میانه و یا اواخر قرن ۲ ق.م تولید می­شدند. یکی از ویژگی­های شاخص قطعات سفالی رده EC202 پوشش به رنگ تیره رنگ خاکستری – قهوه­ای آنها است. این شیوه­ی پوشش دهی سفال در واقع یادگاری از پوشش ظروف لعاب­دار سیاه رنگی است که از اغلب مراکز شرقی مدیترانه و پس از نفوذ سفال­های لعاب­دار سیاه رنگ آتنی از قرن دوم میلادی ساخت آنها متوقف شده بود. هرچند کیفیت این سفال­ها تا حدودی پایین­تر از سفال­های نوع آتنی آن است، ولی از نظر پوشش رنگی دارای طیفی متفاوتی از قهوه­ای تا سیاه رنگ و یا قهوه­ای تا خاکستری می شوند. مشکل است که با قطعیت بیان کنیم که پوشش سیاه رنگ به دست آمده از قطعات سفالی گروه EC201 به رنگ سیاه، مرتبط با سفال­های لعاب­دار تولیدشده در مناطق شرقی مدیترانه، سوریه و فلسطین هستند. در حالیکه اغلب اشکال و فرم­های سفالی به دست آمده از دوره هلنیستی این مناطق به صور سفال­های لعاب­دار سیاه رنگ وقتی از نظر ریخت­شناسانه مورد مقایسه قرار می­­گیرند، نامعمول و ناهمسان هستند (شکل ۲۲: قطعات ۳۷ و ۳۹) برای نمونه­های دیگر (شکل ۲۲: قطعات ۳۶ و ۳۸) شباهت­های زیادی دیده می­شود. به خصوص در مورد (شکل ۲۲: قطعه سفالی ۳۸) شکل سفالی دارای دیواره و بدنه نازک و ظریف و نیز بخشی از سفال با پوشش سیاه رنگ ، این شباهت بیشتر دیده می شود. بر اساس شکل و نیز دو شیار افقی بر داخل ظرف شاید این قطعه بخشی از یک کاسه نیمه کروی باشد که نمونه­هایی از این نوع کاسه از محوطه­هایی چون فیلکه (Failaka)، نیمرود، محمد عرب و سلوکیه نیز به دست آمده است.

با بیشترین احتمال لبه­ای (شکل ۲۲: ۳۶) که از همین گروه به دست آمده ظرفی شبیه به بشقاب است که دارای ویژگی لبه نوک­دار و تیز بشقاب­های ماهی خوری نیست، اما ظروف تخت بشقاب مانند در اشکال مختلف از بیشتر مناطق تحت نفوذ حکومت هلنیستی شناخته شده است. در همین زمان بیشتر نمونه­های گروه EC201 قلعه اربیل دارای پوششی هستند که تنها بخشی از ظروف را می­پوشاند. (شکل ۲۲: ۳۸) که از این نظر شبیه به سفال­های هلنیستی – میان رودانی و نیز بخش معینی از (تعداد محدودی) قطعات سفالی گروه EC202 هستند. به طور کلی سفال­های این دو گروه از قلعه اربیل در دوره هلنی، هنجارهای عمومی و تکنولوژیکی سفالی دوره هلنیستی را رعایت کرده­اند. هیچ واردات مستقیمی از منطقه شرقی مدیترانه از جمله برای سفال­های لعاب­دار سیاه رنگ شناسایی نشده است. البته سفال­های اربیل فاقد برخی فرمهای رایج سفال­های رایج دوره هلنیستی و از جمله کاسه­هایی با لبه­های برگشته هستند. در سفال­های اربیل هیچ مدرکی دال بر استفاده از تکنیک­های رایج تزئینی سفال در دوره هلنیستی و از جمله نشان دار کردن (نقش­دار کردن: Stamped) و یا غلتاندن­ (Rouletting) دیده نمی­شود. قطعات سفالی گروه­های EC201 و ۲۰۲ از نظر ویژگی­های تکنیکی و برخی مشخصه­های ریخت­شناسانه مربوط به دوره هلنیستی و تاریخ تقریبی اواخر قرن ۴ پ یا قرون ۳ -۱ ق.م می شوند. از نظر منشأ و مبدأ تولیدی نیز بیشتر متحمل است که تولید محلی باشند و به عبارت بهتر، تولیدات میان رودانی هستند.

دوره پارت و ساسانی:

در مورد شواهد و مدارک سفالی در دوره بعد از دوره سلوکی، مدارک بسیار کمی از ارگ اربیل به دست آمده است. هیچ نوع سفال شاخص و تیپیک نوع پارتی و یا ساسانی (یا ساسانی/ اوایل اسلامی) شناسایی نشده است. از جمله سفال داغ­دار یا لکه دار (سیاه رنگ : Smeared) یا خمره­های نقش­دار و نشان­دار پارتی ساسانی، سفال لانه زنبوری یا شش گوشه (تکه تکه) و یا سفال لعاب­دار. قطعات زیادی از سفال­ها از گروه EC108 با ویژگی­های درجه پخت بسیار بالا و خشن و سطح شنی و ماسه­ای، به احتمال زیاد مربوط به دوره پس از هلنی می شوند که شبیه به نوع سفال­هایی هستند که از نقاط شمالی میان رودان و استقرارهای اشکانی و ساسانی آن به دست آمده است. برخی ویژگی­های شناختی و ریخت­شناسانه این قطعات سفالی ماهیت و طبیعت این سفال­ها را تایید می­کند: لبه گرد یک خمره (شکل ۲۲: ۲۹)، دسته­ی نواری بندی شکل با یک گودی مرکزی (شکل ۲۲: قطعه ۳۳) . لبه­های اشکال ۲۰: قطعه ۴۰ و ۴۱ (گروه EC103) و شکل ۲۱ : قطعه ۸ از گروه (EC107) احتمال دارد که مربوط به دوره ساسانی باشند. اما مدت زمان بسیار زیاد از زمان تولید این سفالها، ماهیت و طبیعت خود این قطعات باعث می­شود که قادر نباشیم آنها را مربوط به دوران پس از هلنی شناسایی کنیم.

*این مقاله ترجمه ای است از (با تلخیص):

– Research of the Arbil Citadel, Iraqi Kurdistan, First Season, Karel Nováček PAMÁTKY ARCHEOLOGICKÉ XCIX, 2008.