انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

سخنرانی و پخش فیلم درباره: سیستان و بلوچستان

توضیح: روز سه ‌شنبه، ۲۹ آذر ۱۳۹۰ سومین جلسه سخنرانی و پخش فیلم در سال تحصیلی ۱۳۹۰-۹۱ توسط «انسان شناسی و فرهنگ» با همکاری «انجمن جامعه شناسی ایران» برگزار شد. در این جلسه در بخش اول، دو فیلم مستند «آسکو» و «بهارگاه» ساخته محمدعلی هاشمزهی به نمایش گذاشته شدند که تصویری انسانی و عومی از منطقه را به نمایش گذاشت و مورد استقبال قرار گرفت. این دو فیلم پیش از این نیز بارها به نمایش در آمده و جوایز زیادی را در جشنواره های سینمایی به دست آورده اند.

بخش بعدی جلسه،به گزارش مفصلی درباره استان اختصاص داشت و با حضور دکتر پویا علاءالدینی، بابک بهمنی آزاد، مهندس فرزین خضرایی به اجرا در آمد. در انتها جلسه با پرسش و پاسخ شرکت کنندگان با حضور سخنرانان، کارگردان و دکتر ناصر فکوهی انجام شد. موضوع جلسه به طور کلی به مسئله مشکلات توسعه در منطقه سیستان و بلوچستان اختصاص داشت، که سخنرانان با توجه به تجربه ی انجام پروژه های شهری و ارزیابی های اجتماعی پانلی را عمدتا با گزارشی از فعالیت های اجرایی اشان در آنجا به اجرا درآوردند. دکتر پویا علاء الدینی ارزیابی اجتماعی، مهندس خضرایی امکان سنجی فعالیت ها در سکونت گاه های غیررسمی زاهدان و بابک بهمنی آزاد سنجش موفقیت این پروژه ها از دیدگاه بهره وران اصلی این پروژه را به انجام رسانده اند.در ادامه گزارش این جلسه را که بخش عمده آن به گزارش طرح توسعه سیستان و بلوچستان اختصاص داشت را می خوانیم.

قابل ذکر است که در این جلسه همچون جلسات مشابه نمایش فیلم و سخنرانی دو بخش مستقل را تشکیل می دهند و لزوما و صد در صد بر یکدیگر انطباق ندارند ولی این امر بیشتر از آنکه یک نقص باشد ابعاد گوناگون را به صورتی تکیل کننده ارائه می دهند.

::
o بخش اول : پخش مستند
مستند آسکو؛ به رابطه صمیمانه یک ساربان بلوچ با یکی از شترهایش به نام «آسکو» می پردازد.
مستند بهارگاه؛ مراسم استقبال از نوروز را در سیستان و بلوچستان به تصویر می کشد.
::
o بخش دوم : سخنرانی

چگیده سخنان مهندس فرزین خضرایی؛
کاری که قرار بود در زاهدان برای پارک جهانی توسط ما انجام بگیرد، بخشی از مجموعه بزرگتری بود که با هدف اصلی این مجموعه یعنی “آغاز یک فرآیند تمرکز زدایی در مدیریت شهری” انجام می شد. مدیریت شهری ما نوعی مدیریت متمرکز است که در بسیاری موارد ناکارآمد از آب درآمده است. یکی از اهداف این مجموعه رفع مشکل سکونت های غیررسمی در پهنه شهری بود، که لازمه حل مشکلات محلی در این دیدگاه، “تمرکز زدایی” و “ظرفیت سازی” در محل است.
روند شهرنشینی در ایران پرشتاب بوده است. در استان سیستان و بلوچستان این روند بسیار شدیدتر بوده، به طوری که در چند دهه اخیر جمعیت شهرهای اصلی استان (به خصوص زاهدان) چندین برابر شده و این امر مشکلات زاهدان را افزایش داده است. شهرنشینی در زاهدان طی دهه های اخیر رشد زیادی داشته به غیر از افراد محلی و مهاجران بین ۱۲۰ تا ۲۵۰ هزار افغان نیز طبق آخرین آمار در زاهدان حضور دارند و این بافت جمعیتی سبب به وجود آمدن سکونت های غیررسمی یا مناطقی با ساکنینی دچار فقر(فرهنگی، آموزشی، اقتصادی و…) در زاهدان شده است.
ما، براساس آمار ملی موجود، این مناطق را برپایه هشت شاخص (مانند میزان بی سوادی، میزان بی سوادی زنان، بعد خانوار و…) تعریف کردیم؛در واقع در بلوک شهری تعریف شد و با بقیه شهر مقایسه شد.
در ایران مداخلات شهری معمولا به صورت “عرضه‌محور” یعنی نخبه‌گرا هستند؛ به این معنا که افراد اندکی برای ساکنین زاهدان به صورت طرح تصمیم گیری میکنند و اغلب نزدیکی مفروضات این طرح ها با واقعیت بسیار اندک است. در دیدگاهی که ما تلاش به اجرای آن داشتیم، مسئله “تقاضا‌محور” و بر اساس خواست شهروندان است.
هربار که طرح جامع تهیه می شود (اتفاقی است که در چند دهه گذشته در بسیاری از شهرهای ایران و از جمله زاهدان رخ داد) بزرگ شدن محدوده قانونی شهر و دربرگیری سکونت های غیررسمی شهر را به همراه دارد برای اینکه بشود در این سکونتگاهها هزینه کرد؛ در صورتی که این سیاست در بسیاری موارد اشتباه است چرا که اغلب باعث توسعه سکونت های غیررسمی بدون مدیریت خاصی میشود.
نکته ی دیگری نیز، که در مدیریت ساختار شهری بسیار حائز اهمیت است، این است که در اهالی محل “اعتماد سازی” و در مدیریت محلی “ظرفیت سازی” به وجود بیاید که اقدامات بتواند منجر به نتایج پایدار شود. اما، با توجه به ساختار مشکلات مدیریت شهری در ایران، یکی از دلایل و خصوصیاتی که می توان برای عدم موفقیت این پروژه ها در مدیریت شهری برشمرد، مقاومت در برابر تمرکز زدایی است؛در فرآیند اجرای پروژه، تمایل به متمرکز بودن تصمیمات و سیاست ها به مقداری سبب این شد که از نظر ما به عنوان مشاور نتیجه دلخواه به دست نیاید.
::
چکیده سخنان دکتر پویا علاءالدینی؛
با توجه به تجربه ی من در منطقه زاهدان، یکی از بزرگترین مشکلاتی که در راه انجام پروژه ها و طرح‌های توانمندسازی در این مناطق وجود داشت، نبود نیروهای توانمند، متعهد به امر توسعه، و دارای دانش علمی و عملی لازم در محل به دلیل مهاجرت و ارسال نیروهای دیگر از مرکز و هماهنگ نشدن آن ها با مردم محلی بود که شکل گیری پتانسیلی برای انجام فعالیت ها را دشوار می ساخت.
در پروژه ای که معرفی شد، از میان هفت سکونت گاه، ما سه سکونت گاه را برای ارزیابی اجتماعی انتخاب کردیم. در اینجا به برخی از ویژگی های این مناطق که در این ارزیابی به آن دست یافتیم می پردازم.
در این مناطق ما جمعیت بسیار جوانی را با بی سوادی و رقم بالای ترک تحصیل، خصوصا برای دختران، مشاهده می کنیم. به رغم سابقۀ مهاجرت، از آنجا که بیشتر ساکنان جوان هستند، در کل می توان گفت که اکثر افراد در خود شهر زاهدان متولد شده اند (هرچند که سرپرست خانوار مهاجر بوده باشد).
در این ارزیابی مصرف سالانه برای خانواده پنج نفره در پنج سال پیش در زاهدان دو میلیون و پانصد هزار تومان است. اگر ارقام مخارج سالانه خانوار مرکز آمار در سال ۱۳۸۳ در کل کشور را با تسامح با ارزیابی خودمان مقایسه کنیم، متوجه می شویم که متوسط هزینه (مصرف) خانوار این سکونت گاه ها نصف متوسط کشور است. در این ارزیابی همچنین خانوارها را به پنج دسته (یا پنجک) از نظر میزان مصرف تقسیم کرده ایم. متوسط پنجک بالا دو تا دو و نیم برابر پنجک پایین است که تا حدودی نشان دهنده نابرابری در سکونت گاه ها نیز هست.
استانداردهای ساخت، که بسیار مهم است، در این مناطق بسیار پایین است، و در ظاهر نیز می توان آن را مشاهده کرد. همچنین در معناهای انسان شناختی این سکونت گاه های غیررسمی بسیار درونگرا هستند و و ارتباطی با بیرون خود برقرار نمیکنند که این خود وضعیت را از نظر توسعه ای با مشکل رو به رو می سازد.
شاخص های مصرف با مالکیت در این مناطق ارتباط دارد؛ افرادی که مالک هستند در وضعیت بهتری در زمینه مصرف در مقایسه با غیرمالکان قرار دارند.
وضعیت بهداشت خانه، دفع فاضلاب، آشپرخانه و… در این سکونت گاه ها در مقایسه با سایر مناطق در زاهدان که ما مورد بررسی قرار دادیم بد نیست.
در زمینه منابع مالی نیز، افرادی که در سکونت های غیر رسمی زندگی می کنند، به دلیل اینکه سرمایه کافی ندارند یا باید منابع خود را مورد استفاده قرار دهند و یا باید از افراد رباخوار وام دریافت کنند.
::
چکیده سخنان بابک بهمنی آزاد؛
جهت سنجش دست آوردها و مشکلات طرح بهسازی سکونت گاه های غیر رسمی زاهدان، من سه سکونت گاه (شیرآباد، کریم‌آباد وسیک سوزی) را بر انتخاب کرده بودم. در این سکونت گاه ها ساخت و ساز به شدت شتاب زده است، که این شتابزدگی ظاهر این مناطق را بسیار ناخوشایند ساخته است.
بهسازی این مناطق توام با مشکلات زیاد ساختاری و جو بی اعتمادی در ارتباط با فعالیت های پیمانکاران بوده است.
یکی از مشکلاتی که در سکونتگاههای مورد مطالعه به چشم می خورد، تعدد پروژه های انجام شده توسط سازمان های مختلف است، که سبب این می شود که افراد ندانند پروژه در حال اجرا مربوط به کجاست و از چه کسی باید انتظار داشته باشند. در عین حال بسیاری از فعالیتها به دلیل عدم پایداری پشتیبانی مالی کنار گذاشته می شوند و بسیاری از مکان ها تعطیل می گردند. البته این امر به علاقه ساکنان برای ایجاد و حضور در برخی مکان ها نیز بستگی دارد؛ برای مثال وجود حوزه علمیه در این منطقه برای ساکنان اهمیت داشته و حتی با کمک فقیرترین افراد ساخته و حفظ می شود.
در حین کار، ما به مواردی برمی خوردیم که بیان آن ها می تواند جالب باشد. یکی از این موارد «دیوارنویسی ها» است که می توان بسیاری از مواضع مختلف سیاسی و… را در آن دید. یکی دیگر از این موارد کتابخانه ای در زاهدان به نام کتابخانه “استاد کامبوزیا”.. مزار خود ایشان در کتابخانه است.. دختر این فرد مسئولیت این کتابخانه را برعهده دارد و کتابخانه به شکلی استثنایی در امر خدمات رسانی موفق بوده است.
::
چکیده سخنان دکتر ناصر فکوهی؛
چارچوب اصلی بحث من مقایسه مناطق توسعه یافته و توسعه نیافته به صورت کلان است که در سطح ایران میان مناطق توسعه یافته و توسعه نیافته و توزیع منابع مطرح است. درواقع این بحث در چارچوب اصلی مقایسه محور غربی عدم توسعه در ایران با محور شرقی آن است؛ از آذربایجان غربی تا جنوب خوزستان(محور عدم توسعه یافتگی غرب کشور) و از شمال شرقی خراسان تا جنوب غربی ایران(محمور شرقی عدم توسعه یافتگی شرق ایران). این دو محور هر دو به شدت بحران زده هستند؛ تنش های سیاسی شدیدی هم به صورت تاریخی و هم به صورت معاصر، تکثر قومی و سوء مدیریت در مدیریت قومی، قاچاق به صورت گسترده و… در این محورها وجود داشته است. اما به صورت خلاصه، یکی از مسائل بزرگ اقتصادی منطقه زاهدان قاچاق مواد مخدر است.
نکته خوبی که در فیلم نیز به نمایش گذاشته شده است، ضربه ای بوده که در این منطقه به رابطه انسان-طبیعت وارد شده است. همین طور با اشاره به صحبت های قبلی، ظاهر مدرن و استفاده از تکنولوژی، اما سطح پایین زندگی و حفظ سنت در این مناطق دیده می شود. همین طور می توان به نکته ی دیگری یعنی “آنالیز قومی” و ساختارهای قومی ای که می توان از آن ها استفاده کرد، اشاره کرد. اما نکته دیگری نیز وجود دارد که در فیلم در جمله ای به آن اشاره شد که آن آسیب زایی “ازدواج خویشاوندی” است که نرخ آن در سیستان و بلوچستان بسیار بالا و در برخی مناطق آن به ۷۸ درصد می رسد. ازدواج های درون گروهی در ایران حکم نوعی خودکشی را دارد. که این امر دلیل اصلی ترک تحصیل، ازدواج در سن پایین و بیماری های ژنتیکی است.
::
چکیده سخنان محمدعلی هاشم زهی؛
من امیدوارم که درباره منطقه زاهدان به قضاوت و بحث کلی ننشینیم و بیش از حد این منطقه را با تصویرهای بد و نامطلوب معرفی نکنیم. چرا که با توجه به شناخت من، زاهدان امروز تغییرات بسیار داشته است و سطح تحصیل و زندگی و امنیت در آن افزایش یافته است. تصویری که در گزارش و سخنرانی ها ارائه شد تصویری بیشتر از توسعه نایافتگی بود ولی در فیلم من تلاش شده است که از این الگوها که بسیار درباره استان مطرح شده خارج شویم و زیبایی های آن را نیز به نمایش بگذاریم و کاش در این جلسه نیز بحث بیشتری می توانست در این باره انجام بگیرد و صرفا از تصویر منفی استان و توسعه نایافتگی آن صحبت نشود.

صحبت‌های دکتر ناصر فکوهی در ادامه صحبت‌های کارگردان؛
به نظر من صحبت های ایشان کاملا درست است اما باید به این نکته توجه داشت که ما اینجا در دانشکده علوم اجتماعی هستیم و نه در این مورد و نه در سایر مسائل اجتماعی رسالت خود را بیشتر ترسیم مشکلات و موانع اجتماعی و فرهنگی در ایران است و این ابدا به معنای نادیده گرفتن جنبه های زیبا و قابلیت های ارزشمند محلی نیست. به نظر من دو فیلمی که نمایش داده شدند به خوبی چنین قابلیت هایی را نشان می دهند. رابطه بسیار عاطفی و زیبای ساربان با شترش و مناسک و مراسم زیبای نوروزی جلوه هایی هستند که باید بر آنها تاکید زیادی کرد و نمایش فیلم به خودی خود این کار را می کند و به همین جهت نمایش و ارائه این فیلم ها به نظر ما بسیار ارزشمند است اما همراه شدن این نمایش با ارائه بحث هایی که مشکلات اجتماعی وتوسعه ای را نشان می دهند نه تنها تضادی ندارند بلکه ما را صرفا از جنبه های زیباشناسانه خارج کرده و به موقعیت واقعی نزدیک و در نتیجه تعادلی ایجاد می کنند. باید توجه داشت که یکی از راه هایی که برای زدودن این تصویر منفی وجود دارد آسیب شناسی این تصویر است و پاسخ به این پرسش که چرا چنین تصویری وجود دارد؟ این تصویر را باید تغییر داد، اما راه این تغییر صرفا نباید این باشد که ما تلاش کنیم تصاویری زیبا به نمایش گذاریم بلکه باید تصاویر واقعی و در کنار آن آسیب شناسی را به کار ببریم.
بهر حال ما باز هم از آقای هاشم زهی برای آنکه اجازه دادند که فیلم هایشان در این جلسه به نمایش در بیاید و دانشجویان و سایر علاقمندان را با جنبه های ناشناخته ای از فرهنگ بلوچ آشنا کند تشکر می کنم و ما مسلما باز هم به این موضوع ها و شاید همین فیلم ها در جلسات دیگر باز خواهیم گشت.
::
o بخش سوم: پرسش و پاسخ
سئوال: آیا در پروژه ای که در بحث به آن اشاره شد مطالعه ای بر روی الگوهای مهاجرت در این سکونتگاه انجام شده است یا خیر؟ و مهاجران اولیه افراد این سکونتگاه ها از کجا بوده اند؟
پاسخ – پویا علاءالدینی: با توجه به مطالعه ما در این سه سکونتگاه و ترکیب قومی می توانم بگویم که درصد بسیاری از این افراد افغان هستند چراکه تعداد زیادی کودکان بدون شناسنامه در این جمعیت وجود دارد که طبق تحقیقات به این دلیل که پدر آن ها از اتباع افغان است به آن ها شناسنامه ای تعلق نمی گیرد، هرچند که مادرانشان تبعه ایران باشند. ترکیب زبانی این محلات نیز هر کدام شکل خود را دارد که شامل فارسی زبان ها و بلوچ زبان ها است. مهاجران اولیه نیز اکثرا از روستاهای اطراف بلوچستان هستند.
پاسخ – فرزین خضرایی: اوج مهاجرت در زاهدان از دهه ۴۰ بوده است و انحطاط زیست محیطی در روستاها سبب این شده که این افراد مهاجرت به شهر را انتخاب کنند.
پاسخ: محمدعلی هاشم‌زهی: مهاجرت در این منطقه اکثرا از زابل و به دلیل طوفان های شدید رخ می دهد و عمده کسانی که در شیرآباد و کریم آباد هستند افغان هستند و نه بلوچ.

سئوال: آیا چه میزان از سرمایه ملی در بلوچستان هزینه می شود؟
پاسخ – پویا علاءالدینی: سهم استان ها و مناطق محروم کشور برای استفاده از سرمایه ملی بیش از سایر استان هایاست که محرومیت زیادی ندارند؛ سرانۀ بودجه نیز در سیستان و بلوچستان از بسیاری از مناطق دیگر بیشتر است.

سئوال: آیا پیشنهاد شما با توجه به صحبت هایی که شد درباره مرز سکونتگاه های غیررسمی این است که مرزها شهرها ثابت بماند؟ اگر این پیشنهاد را برای بهبود شرایط دارید، چه راهکار دیگری را می توان برای سکونتگاه های غیررسمی به کار برد؟
پاسخ – فرزین خضرایی: پیشنهاد ما ثابت ماندن مرزهای شهرها نیست. اگر بخواهم در ادبیات شهرسازی معاصر پاسخی بدهم، این است که شما در شهرسازی معاصر نباید مرز قانونی شهر داشته باشید. وقتی مرزی برای شهر گذاشته می شود به نوعی عرضۀ مسکن را تحت تاثیر قرار می دهد.

سئوال: کاراکترهای فیلم و شخصیت هایی که بود (پیرمرد اول و دوم) از نظر موقعیت اجتماعی در چه وضعیتی قرار دارند؟
پاسخ: محمدعلی هاشمزهی: در فیلم اول من به دلیل کمبود وقت و امکانات، آنگونه که باید به خود پیرمرد نتوانستم نزدیک شوم، اما درباره معیشت او می توانم ین توضیح را بدهم که این فرد از راه گله داری زندگی می کرد و قبل ترها نیز در مسابقات شتر سواری شرکت داشت و همین طور شتر او به عنوان وسیله حمل عروس در مراسم عروسی مورد استفاده قرار می گرفت. به دلیل عقاید و تعصباتی که وجود داشت من قادر نشدم بیش از حدی به خانواده او نزدیک شوم. درباره تصویر عروس در فیلم نیز، دوربین به یک خانم داده شد تا او بتواند فیلم برداری کند.

سئوال: آیا شخصیت هایی که در فیلم حضور داشتند، بیشتر شخصیت هایی استثنایی اند یا تعمیم پذیر؟
پاسخ – محمدعلی هاشمزهی: از این دست شخصیت ها وجود داشتند اما انتخاب من این افراد بودند. در بلوچستان به دلیل مسائل قومی، افرادی که دارای شخصیت های متفاوتی باشند تعدادشان کم نیست.

سئوال: در صحبت ها، گفته شد که یکی از مشکلات مدیریت شهری در ایران متمرکز است و باید به سمت تمرکز زدایی حرکت کرد، در این پروژه تا چه میزان بومی سازی صورت گرفته و از نیروهای بومی استفاده شده است؟
پاسخ – فرزین خضرایی: از اهداف اصلی پروژه های شهری با دیدگاه توسعه انسان محور این است که به ظرفیت سازی محلی برای کارشناسان، اهالی محل و محیط آکادمیک کمک کند. ۹۰ درصد افراد جلسات پروژه های ما محلی بودند.

سئوال: آیا در این پروژه با مدیریت اجرایی شهری در تماس بودید؟ آیا مشکلی که در این منطقه وجود دارد، کمبود منابع است و یا منابع وجود دارد اما مورد استفاده قرار نمی گیرد؟
پاسخ – فرزین خضرایی: منابع زیادی وجود دارند که به سیستان و بوچستان وارد می شوند. به دلیل سیستم فوق العاده متمرکز مدیریتی کشور این منابع مالی احتمالا هدر می روند.
پاسخ – بابک بهمنی آزاد: بسیاری از مسائل و مشکلاتی که وجود دارد ارتباطی با اهالی بومی این مناطق ندارد، بلکه سیستم مدیریتی ای که وجود دارد علاوه بر هدر دادن منابع در بسیار موارد مشکل ذاتی نیز دارد.

سئوال: تداوم سنت ها در این مناطق چقدر می تواند وجود داشته باشد؟
پاسخ – محمدعلی هاشمزهی: فرهنگ مردم این مناطق در آداب ها و آیین ها تا حد بسیار زیادی حفظ شده است. همانطور که در بحث سخنرانان نیز مطرح شد، بسیاری از پروژه ها و طرح ها که صحیح انجام نمی گیرند، سبب آسیب رسانی به شیوه معیشت و این فرهنگ می شوند. هنگامی که در این طرح ها به فرهنگ کمک نمی شود تضادهایی برای مردم و زندگی اشان به وجود می آید.

سئوال: آیا معماری بومی می تواند در این پروژه ها حفظ شود؟
پاسخ – فرزین خضرایی: معماری بومی و معماری شهری دو مبحث متفاوت هستند. معماری بومی می تواند برای توسعه روستایی مورد استفاده مفید قرار بگیرد. اما هنگامی که قرار است برای یک شهر با جمعیت بالا معماری انجام داد، صحبت از معماری بومی به طور کلی منتفی است.
پاسخ – ناصر فکوهی: از سنت و مسائل بومی نمی توان یک اصل مطلق ساخت. خیلی اوقات معماری بومی می تواند در یک سیستم شهری آسیب رسان باشد، مانند اتفاقی که در زلزله بم و از وارد شدن گرد و خاک خانه های خشتی به ریه های افراد افتاد. وقتی سیستم های زندگی تغییر می کند، این تغییر باید اعمال شود. سنت و مسائل بومی امروزه یا به شکل موزه ای قابل حفظ شدن هستند و یا به صورتی که بتوان در آن ها تغییرات رادیکالی ایجاد کرد. تعصب روی اصالت که از لحاظ فرهنگی یک مفهوم کاملا بی ربط است، چرا که “اصالت فرهنگی” یک اشتباه رایج است.
::

پیوندها:
گزارشی از این جلسه در سایت میراث فردا

http://mirasfarda.org/?p=3267