انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

سا ختار سه گانه جوامع هندواروپایی

ژرژ دومزیل تاریخ دان و زبان شنا س فرانسوی بر اساس مطالعات عمیقی که بر مجموعه ای از جوامع انسانی در گسترده ای از هند تا اروپا انجام داد و به خصوص با تکیه بر پژوهش های زبان شناختی امیل بنونیست و سنت زبان شناسی تاریخی اروپا که از قرن نوزده بر موضوع منشاء زبان های اروپایی تحقیق کرده بودند ، و در نهایت بر پایه تحلیل اسطوره های مردمان این دو قاره، از پیش از جنگ جهانی دوم ، نظریه ساختار سه گانه جوامع هندواروپایی را مطرح کرد.

این جوامع به باور او نه تنها دارای منشاء مشترک زبانی (سانسکریت) هستند که خود را در شباهت های واژگان و ساختارهای زبانی آنها تا دورافتاده ترین شان نشان می دهد بلکه اصولا از یک طبقه بندی اجتماعی – فرهنگی بنیادین منشاء گرفته اند که آنها را به سه گروه متمایز تقسیم می کرده است : روحانیون، جنگجویان و کشاورزان. این ساختار البته ممکن بوده است با یک گروه چهارم یعنی تجار و برخی گروه های غیر مقدس و حتی حاشیه ای نظیر پیشه وران و افراد بدون کاست تکمیل شود.

ساختار سه گانه در تمام ابعاد زندگی هندواروپائیان تعمیم داشته است. هر چند امروز این ساختار در ترکیب خود با سیستم های دیگر نظیر اسلام و نفوذ فرهنگ های بین النهرینی در ایران یا فرهنگ یهودایی – مسیحایی در اروپا دگرگونی های زیادی پذیرفته است.

واژه کاست که پرتغالی ها ابداع کردند و می توان آن را یک گروه اجتماعی بسته با ازدواج های درون گروهی تعریف کرد، واژه ای است که برای این تقسیم سه گانه به کار گرفته شده است. با این وصف باید توجه داشت که شغل ، موقعیت اجتماعی، سلسه مراتب و بسیاری مفاهیم دیگر که در این رابطه به کار می رود مقولات و رده شناسی هایی عموما غربی هستند که با این تفکیک و این مرزبندی ها، لزوما در کشورهای دیگر قابل درک و قابل کاربرد نیستند.

ساختار سه گانه با این وصف هنوز می تواند به ما در درک جوامع لااقل هندواروپایی کمک کند تا زمان انقلاب فرانسه و تاسیس دولت های مدرن این ساختار هنوز در اکثر کشورهای این پهنه در قالب طبقه اشراف، طبقه روحانیون و طبقه سوم (شامل کشاورزان، کارگران و بورژوازی) وجود داشت. اما آنجا که این ساختار نیاز به تحلیل و نگاه عمیق تری دارد جایی است که مفاهیم و مقولات اجتماعی را طبقه بدی می کند برای نمونه در پزشکی که با تقسیم آن (در جوامع هندواروپایی) به یک پزشکی مبتنی بر روان شناسی(روحانیون)، یک پزشکی مبتنی بر جراحی و دخالت ضربه ای ( جنگجویان) و یک پزشکی مبتنی بر دخالت شیمیایی (کشاورزان) هستیم . و در این زمینه می توان مثال های زیاد دیگری نیز آورد.