انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

سارکوزیسم یکی از کارگزارانش را از دست داد

این تنها فرانسه نیست که با بحران همه جانبه رو به روست ، و نه حتی اتحادیه اروپا . جهان با بحران اقتصادی رو به روست که بیش از آنکه از ناکارایی و نامردمی بودن ” دولت ” ها سرچشمه گرفته باشد در اثر تناقض ها و اختلالات بدخیمِ نهادها ، مراکز و ساختار قدرت مالی و سرمایه و اقتصادی جهان پدید می آید که دولت ها در بسیاری از کشورها ی جهان و نیکلای سارکوزی در فرانسه آنها را نمایندگی می کنند . از این رو کل ِ بحران حاکم بر کشور فرانسه بر عهده ی شخص او نیست . گناه او و همانندانش این است که پیش می افتند ، و پای در میان می نهند و فریبکارانه مردم و کشورشان را در مخاطره قرار می دهند و به راهی بی بازگشت می کشانند . گناه سارکوزی نیز همین است .

در این زمان که روزهای پایان زمامداری سارکوزی است نزدیک به ده درصد جمعیت فعال و آماده ی کار ِ فرانسه ؛ یعنی نزدیک به چهار میلیون و دویست هزار نفر از مردم این کشور بیکارند . این زمان فرانسوی ها بیش از گذشته بحران را احساس می کنند و نگران آینده ی شغلی و وضعیت معیشتی خود و خانواده شان اند . نرخ بیکاری در این کشور طی ۱۲ سال گذشته از زمان تشکیل منطقه ی یورو به بالاترین سطح خود رسیده و پیش بینی می شود که در سال جاری ( ۲۰۱۲ ) بیش از ۸۰ هزارشغل دیگر دست رود . این در حالی است که سارکوزی در زمان انتخابات سال ۲۰۰۸ وعده داده بود نرخ بیکاری را از هشت درصد به کمتر از پنج درصد خواهد رساند ، که تا این زمان در دوره ی سارکوزی از مرز نه درصد گذشته است. طی پنج سال گذشته ۷۰۰ هزار شغل در فرانسه از بین رفته ؛ نرخ بیکاری جوانان به ۲۴ درصد و نرخ بیکاری مهاجران به ۴۳ درصد رسیده است . گفته بود شرایط زندگی مردم و خانواده ها را بهبود خواهد بخشید . بر قدرت خرید مردم می افزاید ، اشتغال پایدار ایجاد خواهد کرد . قول داده بود که مردم پول بیشتری به دست شان خواهد رسید و از آنها خواسته بود بیشتر کار کنند و بیشتر پول در بیاورند و قول داده بود درآمد اضافی حاصل از ساعات کار اضافی شان را مشمول معافیت مالیاتی خواهد کرد . اما با همه ی این وعده و وعید ها متوسط سالانه ی افزایش درآمد مردم فرانسه در دوره او دو دهم درصد بود ، در حالی که در تمام سال های قبل از به قدرت رسیدن او متوسط سالانه افزایش حقوقِ حقوق بگیران دو درصد بود . البته بسیاری از مردم همان دو دهم درصد هم گیرشان نیامد ، بلکه با کاهش قابل توجه درآمد رو به رو شدند . سن بازنشستگی در این دوره دو سال افزایش داده شد . قیمت مسکن افزایش یافت ، و بهای سوخت . وعده داده بود مشکل بی خانمان ها را حل می کند ، در حالی که در این زمان بیش از سه میلیون نفر یا بی خانمان اند ، یا اینکه در خانه های نامناسب زندگی می کنند و پنج میلیون نفر در خانه های موقتی اسکان داده شده اند .

شرایط پیشگفته در دوره ی او بارها به بحران و اعتصاب و کشمکش بین دولت و اتحادیه های صنفی انجامید . اعتصاب پالایشگاه ها و پایانه های نفتی و بنادر ، شبکه ی خدمات عمومی و حمل و نقل و خلبانان و مهمانداران و کادر پروازی و معلمان از این شما ر بود . در سال ۲۰۱۱ ، ۱۶ هزار معلم بیکار شدند که پیش بینی می شود ۱۴ هزار نفر دیگردر سال ۲۰۱۲ کارشان را از دست دهند . در اعتراض بزرگ پاریس دانش آموزان دبیرستانی و دانشجویان دانشگاه ها هم به اعتراضات پیوستند . آنها که خودشان را قربانی سیاست های اقتصادی سارکوزی می دانستند ، خواستار عقب نشینی دولت در زمینه ی کاهش شغل ها ، افزایش سن بازنشستگی ، کاهش خدمات اجتماعی ، و اعمال کنترل بر وضعیت عمومی اقتصادی کشور بودند . در حالی که پیش بینی می شود نرخ رشد اقتصادی فرانسه در سال ۲۰۱۲ هفت صدم درصد خواهد بود و جوابگوی اشتغال بیکاران گسترده ی فرانسه نیست، حال آنکه این نرخ قبل از زمامداری سارکوزی ۲.۱ درصد بود .

سارکوزی وعده ی کم کردن بدهی های فرانسه را هم داده بود منتها در دوره او نسبت بدهی های فرانسه به تولید ناخالص داخلی این کشور از ۶۶.۴ درصد در سال ۲۰۰۸ به ۸۱.۷ درصد در سال ۲۰۱۱ افزایش یافت . در این دوره رتبه ی اعتباری فرانسه کاهش یافت که نشان می دهد چشم انداز دراز مدت اقتصاد فرانسه نگران کننده است . فرانسه سال ۲۰۱۲ را با ۹۳ میلیارد یورو کسری بودجه آغاز کرد . در همین دوره وضعیت بازرگانی خارجی فرانسه پس رفت و اکنون با ۷۱ میلیارد یورو کسری در تراز بازرگانی رو به روست . تحلیل گران می گویند در دوره ی سارکوزی فعالیت های بازرگانی این کشور آسیب دیده است . به گزارش اداره آمار ملی فرانسه کشور فرانسه در این ماه ها با رکود اقتصادی دست به گریبان است .

اینها همه در شرایطی بوقوع پیوسته که سارکوزی قول داده بود اصلاحات اساسی در فرانسه انجام دهد . با شعار ” امید برای تغییر ” به قدرت رسید و اینکه فرانسه را قدرتمند تر خواهد ساخت . منتها خود او هم در جریان انتخابات اخیر با همان روش فریبکارانه اش ناگزیر شد به وضعیت نابسامان اقتصاد فرانسه اعتراف کند ، اما باز هم فریبکارانه از مردم خواست صبور باشند و تاکید کرد که او تنها کسی است که از عهده حل این بحران بر می اید . با این وجود در یک نظر سنجی در جریان همین انتخابات معلوم شد که در برابر ۳۳ درصد از شرکت داده شدگان در نظر سنجی که او را مثبت ارزیابی می کنند ، ۵۸ درصد به او رای منفی داده اند . شمار گسترده ای از مردم فرانسه حتی عادات و رفتارها و طرز سخن گفتن او را هم نامناسب دانسته اند و گفته اند که رفتار های او در شان رئیس جمهور نیست . یکی از شعار های بی معنی و بی محتوای انتخابات سال ۲۰۱۱ که گفته است : ” کسانی که به سرزمین اجدادی خود علاقه مندند به من رای دهند ” نظر منتتقدان رفتار او را تائید می کند . جز این او بارها خود را مناسبترین فرد برای اقتصاد فرانسه معرفی کرده است . اگرچه بسیاری از مردم فرانسه هم گفته اند که دیگر فریب وعده های او را نمی خورند وبرای بار دوم به او رای نمی دهند و او را در مورد افزایش بدهی های فرانسه ، بالا رفتن هزینه های زندگی و بیکاری و و ناامنی اقتصادی کشورشان مقصر می دانند .

واقعیت این است که دولت ها یی از این دست که سارکوزی و همانندانش اداره ی آنها را در دست دارند در اثر حاکمیت نامرئی و غیر رسمی اما به نسبت بلامنازع ِ مراکز و مراجع قدرت مالی و اقتصادی جهانی شده ، قدرت ، مشروعیت و شان تاریخی و کارکرد های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی شان را از دست داده اند و ما ، مردم مانده ایم و چند بازیگر در هر یک از این گونه کشورها که پذیرفته ایم باید به یکی از آن میان ، با رعایت قاعده گزینش بد از میان بدتر رای دهیم و البته گاهی هم به همان بدترین رای می دهیم یا شرایط همان بدترین را بر ما تحمیل می کند . این تنها سارکوزی نبود که نصیب فرانسه شد ، در همین کشورهای اتحادیه اروپا با تفاوت هایی سارکوزی هایی از نوعی دیگر یافت می شود . به تجربه هم دریافته ایم که سارکوزی و سارکوزی ها وقتی سوار کار می شوند بی اراده و خود رای تر از آن رفتار می کنند که رای مردم را به دیده بگیرند . رای را هم که در صندوق انداختی دیگر اعتراض های میلیونی هم جواب نمی دهند . از این رو که آنها اصلا دولتی که حائل بین حقوق مردم و سرمایه باشند نیستند ، آنها خود ، امربران بازارهای مالی و سرمایه اند . در واقع ما با کسانی به عنوان دولت رو به رو ئیم و به چالش با آنها در می آئیم که مراکز قدرت اقتصادی و مالی را که آنها هم در کار خودشان هم مانده اند نمایندگی می کنند .گشودن این گره ی کور که در سال صدها هزار و میلیون ها قربانی در اشکال گوناگون فقر و بیماری و ترس و اضطراب از مردم می گیرد دیگر بدست جنبش های جهانی است که با دست بازش کنند و البته نه با دندان .

محمد شلیله از همکاران قدیمی انسان شناسی و متخصص امور حسابرسیو اقتصادی و مقیم کشور کانادا است.