انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

«ساختن» یک جنبش و انتخاب یک رئیس جمهور

مت کیتز برگردان عاطفه اولیایی

مترجم: امبرتو اکو در یکی از آخرین رمان هایش، « گورستان پراگ»، روند فرهنگی نازی سازی اروپا و به تبع آن، سایر کشور ها را درقالب داستانی بسیار گیرا و دهشتناک ریخت. این رمان در آمریکا با سردی روبرو شد و اکو برای استفده از گفتمان نژاد پرستانه و یهود ستیز مورد انتقاد قرار گرفت. پاسخ وی چنین بود: «نظرات بیان شده در این رمان همین امروز در پیرامون ما، در جامعه رواج دارد. کافی است به آنچه می شنویم با دقت گوش کنیم.» انتقاد از جانب کسانی بود که با اشاره به لزوم سنجیده روی سیاسی در هنر، در واقع سانسور ادبیات را طلب می کردند؛ غافل از آن که به جای بستن دست و دهان نویسنده،‌ باید خواننده را آموزش داد. زیاد نگذشت که در واقعیت عرصه اجتماعی ، در انتخابات و در تظاهرات سفید برتر گرایان،‌ نازی ها و کوکلوس کلان ها، شاهد تجسم سیاسی همان نظرات و اعمالی شدیم که در رمان اکو خوانده بودم و چه بسا دهشتناک تر، زیرا که آن روند از قرن دوازدهم در اروپا شروع شد و در اویل قرن بیستم به ثمر شومش رسید، اما اکنون سخن از قرن ۲۱ در آمریکا ست. یاد گاندی به خیر: «تمدن غرب …؟ فکر خوبی است!»

روند تبدیل این توهمات و تخیلات ابتدا به «علم»، سپس به سیاست چیست؟ چگونه راست تاریخ می سازد؟ برگردان زیر به این پرسش می پردازد.

-ــــــــــــــ

زمان حمله به برج های دوقلوی نیویرک، ‌دیوید یوروشالمی که در یکی از شهرک های اورشلیم زندگی می کرد، با پدرش تلفنی صحبت می کرد: « ما اشتباه کردیم.» قبل از ۱۱ سپتامبر، یوروشالمی فکر می کرد سرچشمه تروریسم ملی گرایی و مبارزه برای سرزمین است. پس از آن، به این نتیچه رسیده بود که تروریسم مسلمانان افراطی، طبیعت اسلام بوده و بر اساس شریعه انسجام یافته است. بدین جهت به نیویورک نقل مکان کرد و عضو جمعیتی از محافظه کاران شد که بعد ها به ضد ـ جهادیون معروف شدند. اینان مبارزه ای نه چندان آسان در پیش داشتند. پس از ۱۱ سپتامبر، طبق آمار، اکثریت آمریکائان و شخص بوش، اسلام و جهاد را یکسان نمی دانستند. ولی ۱۶ سال بعد، اگر چه دیگر حمله ای آن چنان سهمگین و توسط مسلمانان بر آمریکا وارد نشده است، اسلام را از دیدگاهی دیگر می نگرند و شاهد این امر، انتخاب رئیس جمهوری است که معتقد است دین اسلام از ایالات متحده متنفر است.

یوروشالمی عامل مهمی در این تغییر دیدگاه است. او که رهبر پشت پرده جنبش ضد جهادیون است، پیاپی بر علیه دست اندازی اسلام بر عرصه های همگانی جامعه به دادگاه ها شکایت می برد و به تهیه یک سری قوانین ضد شریعه دست زد که مسلمین و کنشگران حقوق مدنی، آن ها را اسلام هراس می دانند. « آیا فکر می کنم ایالات متحده چنان ضعیف است که توسط جهاد و یا جهاد تمدنی اخوان المسلمین شکست خواهد خورد؟ البته که نه! اما آیا معتقدم که اسلام خطری وجود است که توسط سلول های مخفی و جهاد انترنتی، مرتبا در اروپا و این مملکت دست به ترور می زند؟ بله! حتما! آیا استفاده از آزادی و قوانین کشورمان را برای نادیده نادیدن گرفتن آزادی و قوانینمان را خطری بزرگ می دانم؟ صد در صد!»
در زیر گزارشی ازمت کتز از گفتگویی با یوروشالمی ، در باره خطر قوانین شرع ( شریعه) می خوانید.
عباد، دانشجوی دکترای رشته ی ادیان است و در واقع تمام عمرش را به مطالعه اسلام تخصیص داده است: « والدینم از بنگلادش مهاجرت کردند و در خانواده ای بزرگ شدم که اغلب وقتش را به مطالعه و انجام آیین های اسلام، در خانه و مسجد می گذراند. پس از کلاس ششم، در ۱۱ سالگی با خانواده ام به مکه و مدینه رفتم و پس از حج، همگی، بیشتر و بیشتر به مداقه در اسلام پرداختنیم . اما پس ار ۱۱ سپتامبر بود که مطالعه اسلام را بیش از گذشته جدی گرفتیم. » تقریبا همه می دانند، روز ۱۱ سپتامبر،وقتی خبر حمله به برج های دو قلو را شنیدند کجا بودند و چه می کردند، منجمله عباد:‌« کلاس دهم بودم و درس ادبیات داشتیم … که یک مرتبه ناظم وارد شد …» در آن روز ها لباس عباد به خوبی از دینش خبر می داد و این امر در داستان روز ۱۱ سپتامبر وی بسیار مهم ست. زیرا داستانی وی داستانی ست در باره دیدمان نسبت به دیگری: « مدرسه را ترک کردیم و به طرف غرب شاهراه روان شدیم، منتظر والدین و یا وسیله نقلیه عمومی شدیم تا به خانه برگردیم. گروهی از دانشجویان مسلمان در آنجا جمع بودند و یکی از آنان که دو سال از من بالاتر بود نظر داد که در چنین اوضاعی، بهتر است با هم باشیم و هوای یکدیگر را داشته باشیم. برخی در کوئینز زندگی می کردند و من که همان نزدیکی ها خانه داشتم، جمع را ترک کردم و به خانه رفتم.» اما بعد ها عباد از این کار ابراز پشیمانی کرد… « مردم دانشجویان را به هم نشان می دادند که: ببینید این فلسطینی ها چه جشنی گرفته اند!… شاید بهتر بود آن روز آن ها را به خانه ام دعوت می کردم» …
جریانی مهم نبود! در آن روزی که همه دیوانه وار از طرفی به طرف دیگر می دویدند، رهگذری، این گروه دانشجویان مضطرب را در حال جشن گرفتن پنداشته و در میان آن ها خائن، تروریست، … و دیگری ضد آمریکایی دیده بود. در آن روز ها حتی بوش نسبت به چنین نتیجه گیری هایی هشدار می داد و درست ۶ روز پس از ۱۱ سپتامبر، بوش اولین رئیس جمهوری بود که پس از آیزنهاور از مسجدی دیدن کرد . روز ۱۷ سپتامبر ۲۰۰۱، طی سخنرانی در مسجدی چنین گفت: «ترور چهره ی راستین اسلام نیست. اسلام صلح است.» ۱۶ سال بعد، نظری دیگر ارایه شد:‌ روز ۹ مارس ۲۰۱۶،‌ دونالد ترامپ، ابراز کرد: « فکر می کنم اسلام از ما متنفر است.» \
چگونه چنین امری رخ داد؟
چگونه تعصب عده ای معدود، تبدیل به جریان سیاسی اصلی جامعه شد؟
ممنوعیت ورود شهروندان چندین کشور، پس از چند دوره کشاکش بالاخره به اجرا گذاشته شده است. در این شانزدهمین سالگرد ۱۱ سپتامبر، ترس از اسلام از عوامل تعیین کننده سیاست آمریکاست. در زیر گزارش گفتگو با مردی را می خوانید که نقش بسیار مهمی در آماده سازی فضای سیاسی مقبولیت دونالد ترامپ ایفا کرده است…
طبق آمار پیو، بعد از ۱۱ سپتامبر ٪۴۷ درصدجمهوری خواهان فکر می کردند که برخی مسلمانان ضد آمریکایی هستند. امسال،نتیجه آمارگیری مجدد پیو در این مورد، ۶۳٪ جمهوری خواهان چنین فکر می کنند. آیا این تغییر ناشی از تأخیر در برخورد به حمله ۱۱ سپتامبر است؟‌ شاید، ولی موضوع این است که این تغییر به صورت طبیعی رخ نداده است و اینجاست که پای فردی که تقریبا ناشناخته مانده است یعنی دیوید یوروشالمی به میان کشبده می شود.
پس از نقل مکان به نیویورک ، یوروشالمی مؤیسسه غیر انتفاعی مرکز حقوقی آزادی آمریکا را بنا نهاد و از آن برای مبارزات حقوقی علیه اسلام استفاده کرد. یکی از پرونده های وی در باره تجمع /تحصن زنانی در کالیفرنیا بود که پس از دخالت پلیس پراکنده شده بودند. به نظر یوروشالمی، این مورد یکی از موارد بیشماری بود که اسلام چنگ به عرصه زندگی اجتماعی آمریکا ، یعنی روش زندگی مسیحی/ یهودی انداخته بود. یوروشالمی سال هاست که در جبهه محافظه کاران فعالیت دارد ولی پس ار ۱۱ سپتامبر، منحصرا به اسلام پرداخته است. در کرانه غربی، تحت نظر استادان اسلام شناس به مطالعه این دین پرداخت، عربی را بسیار خوب صحبت می کند و بدین لحاظ متون کلاسیک اسلام را خود تفسیر می کند. وی معتقد است نظریه تروریست های کنونی از آن آثار کلاسیک نسخه برداری شده و تداومی تاریخی دارد. وی از اساتید خود نام نمی برد ولی ادعا دار که به دلیل وکیل بودن، آگاهی از تلموت و فقه یهودی،‌ توانایی درک و تفسیر قوانین شرع اسلام را نیز دارد. در ۲۰۰۶، مقاله ای چاپ کرد با استدلال این که بزرگترین دشمن امریکا، اسلام است و اتاق فکری به نام «اجتماع آمریکائیان طرفدار موجودیت ملی» را به هدف جهاد علیه جهاد و در بلند مدت، برای ایجاد تغییر در سیاستگذاریدر آمریکا، بنا نهاد. بدین منظور وی ابتدا پیشنهاد بیست سال زندان برای کسانی که جهاد اسلامی خشونت آمیز را قبول کرده اند،‌ اریه کرد که راه به جایی نبرد. بنا بر این در پی راه های دیگر برای مقابله با آنچه وی چنگ اندازی اسلام براجتماعات در ایالات متحده و سایر کشور ها نامید، به دست آویزی دیگر رو کرد. پیاپی به آمار هایی اشاره می کرد که در کشور های مسلمان، گویای خواست جامعه بر حاکمیت قانون شرع بودند: «چه به اردو، فارسی، عربی، چینی، یا روسی، اکثریت پاسخ دهندگان جوابی مشابه می دادند: که ما تابع شرع هستیم، که قبول قوانین الله را بر هر کس لازم می دانند». قدم بعدی یوروشالمی، تهیه آماری از مسلمانان آمریکا بود‌ که خواهان حکومت قانون شرع هستند و بدین منظور محققینی استخدام کرد که مخفیانه به ۱۰۰ مسجد در سراسر کشور می رفتند. این جاسوس ها در پی یافتن دلایل جهاد، به مطالعه ی متون کلاسیک، مشاهده رفتار زنان محجبه، گفتگو با امامان جماعت، یادداشت برداری از شکل ریش هایشان و غیره پرداختند. این یادداشت ها را به یوروشالمی فرستادند و وی نیز چنین نتیجه گرفت که بیش از ٪۸۰ درصد از مساجد ایالات متحده به قانون شرع پایبند اند. نتیجه «تحقیقات» یوروشالمی در انتشارات دانشگاهی به چاپ رسید و آمار ۸۰ درصدی به زودی سر از انتشارات محافظه کاران در آورد. عنوان خبری برایت بارت چنین بود: «٪۸۱ مساجد ایالات متحده، جهاد را تبلیغ می کنند.» متعاقب آن، کنشگران، طی تظاهرات، شروع به مخالفت با رعایت قوانین اسلام در آمریکا پرداختند . به عنوان مثال مخالفت با ساختن مساجد خبر داغ رسانه ها شد. طی سال ۲۰۱۰ گفتمان در باره اسلام در آمریکا تغییری آشکار کرد. پیشنهاد ساختن مسجدی نزدیک برج های دو قلوی ویران شده، محافظه کاران را به غیض آورد و رسانه های دست راستی هم بیکار ننشستند: « فکر می کنید اگر مثلا کوکلوس کلان در صدد ساختن بنای یادبود در گتیزبرگ باشد، عکس العمل چه خواهد بود؟ هیچکس به آن ها اجازه ساختن چنن بنایی را در هیچ کجا نمی دهد، چه برسد به گتیزبرگ!» آن مسجد هرگز ساخته نشد و بدین نحو، جنبش ضد جهاد ، به اولین پیروزی بزرگ خود دست یافت. کنشگران آنان را اسلام هراس می خواندند ولی آن ها خود را مطالعه گران اسلام و ضد جهادی می نامند و افق دیدشان، به جنگ تمدن ها ختم می شود. مورد ساختن مسجد در نیویورک اولین قدم در این جنگ بود زیرا متعاقبا به بسیاری مسائل دیگر دامن زد. اخبار رسانه ها و جنگ های خاورمیانه، همواره هیزم کش ترس مشروع آمریکائیان از تروریسم بوده است. یوروشالمی، با بی توجهی به بودجه گزافی که آمریکا در مبارزه علیه تروریسم هزینه می کند، نادیده گرفتن نقش اسلام را در تفسیر و پخش اخبار سی ان ان و سی بی اس، به انتقاد می کشد. خواست وی ممنوعیت قوانین شرع …، ممنوعیت اجرای این قوانین در دادگاه ها و حکومت ایالات متحده است. وی معتقد است که طبیعت این قوانین خشن است. پس از آن که آمار ٪۸۰ درصدی به این نتیجه گیری ختم شد که مساجد به تبلیغ قوانین شرع می پردازند، حفاظت از حکومت ایالات متحده از نفوذ این قوانین، تبدیل به شعار محافظه کاران شد. یورو شالمی : « ترس از نفوذ قوانین شریعه تا حد تسلط خلافت بر حکومت ایالات متحده، البته کاریکاتوری از دغدغه ما بود. فکر نمی کنم ایالات متحده هرگز چنان ضعیف شود که چه با جنگ و چه از طریق برخورد تمدن ها مغلوب قوانین شرع شود، این نظر بی اساس است؛ ولی آن را خطری وجودی می دانم که روزانه از طریق اینترنت در گوشه کنار دنیا ایجاد رعب می کند. آن را خطری تدریجی برای آزادی مان می دانم. آن ها با آنچه جهاد تمدنی ( نوع غیر خشن جهاد ) می خوانند، در پی استفاده از قوانین و آزادی مان، برای نادیده گرفتن این آزادی ها و قوانین اند.»
اما منظور از قوانین شرع چیست؟
در حال حاضر، در ایالات متحده، مقابله ای بین ضد جهادیون دست راستی و مسلمانان بر سر معنا و مفهوم شرع در جریان است. یوروشالمی با باور به رابطه «مجمع آمریکایی روابط اسلامی ( CARE)‌» با تروریسم ،‌ بار ها این سازمان را را به دادگاه کشانده است. فعالیت این سازمان عبارتست از دفاع از حقوق مدنی مسمانان. احمد کُری سلر، مدیر بخش مبارزه با اسلام هراسی این سازمان، در تعریف قوانین شرع می گوید: « آنچه روشن است، وجه اشتراک داعش و سایر سازمان های اسلامی افراطی با ضد جهایون، درک نادرست از اسلام است. درک من از قوانین شرع، بر دو اصل خدمت به بشریت و دور کردن آزار از بشریت است.» در ایالات متحده، دادگاه ها می توانند در موارد حقوق مدنی مانند ازدواج و طلاق، بر اساس احکام شرع، برای مسلمانان تصمیم بگیرند؛ اما همین مورد برای مسیحیون و یهودی ها نیز صادق است. از یوروشالمی در مورد انجیل و تورات و سنگساران کردن زنان غیر باکره در روز ازدواجشان پرسیدم و پاسخش چنین بود که: «اگر چه برخی مسلمانان چنین نمی کند، اما این امر، از خطر نهادین اسلام اصول گرا نمی کاهد. دوستان مسلمانی دارم، انسان هایی به تمام معنی ، کودکانمان با هم بازی می کنند. به روشنی اسلام آ ن ها صلح جوست! ولی دنیایی دیگر هم هست که به نام اسلام، در پی صلح نیست.» بنا بر این در ۲۰۱۲، یوروشالمی تصمصم گرفت به اقدامی پیشگیرانه در مورد اجرای قوانین شرع دست بزند. از وی پرسیدم منظور از اقدام پیشگیرانه چیست و چه کسانی در پی اجرای قوانین شرع در آمریکا هستند. در واقع چنین سؤالی را بار ها از خود پرسیده بودم. جرقه این پرسش تصمیم یک قاضی در عدم صدور حکم جدایی مکانی برای مردمسلمانی شد که متهم به تجاوز جنسی به همسرش بود؛ این حکم نادرست در دادگاهی بالاتر تغییر کرد و این تنها موردی است که به صدور حکمی بر اساس اظهارات شوهر در باره حقوقی که وی نشأت گرفته ازمذهبش می دانست، برخورده ام . یورو شالمی با ادعای این که دیدی بلند مدت دارد پیش نویس قانونی را تهیه کرد تخت عنوان «قوانین آمریکایی برای دادگاه های آمریکا» که اجرای قوانین شرع را در صورت مخالفت با قانون اساسی ایالات متحده، ممنوع می کند و در پی ترویج آن با سایر گروه های محافظه کار در سراسر کشور به همگاری پرداخت. در نتیجه ، در حال حاضر، تفاسیری از قانون یوروشالمی در اغلب ایالات آمریکا مورد بحث و گفتگوست، و ده ایالت نیز، به یمن مدد فاکس نیوز و سایر رسانه های متمایل به راست، آن را قانونی کرده اند.
در عین حالی که موضوع قانون شرع در دادگاه های ایالات مختلف جریان دارد، حرکتی دیگر در شرف قوام است. پس از هشت سال مطالعه، نگارش و بسیج و… بالاخره، یوروشالمی موفق به بسیج کارزاری ملی در مورد قوانین شرع شد. حزب چای ( تی پارتی) که قرار بود فقط مسایل اقتصادی، همچون مالیات و هزینه های بیمه سلامتی اوباما را مورد نظر داشته باشد، مبارزه علیه جزم گرایی اسلامی را نیز از وظابف خود کرد. تی پارتی که منتظر بود تا محمل فعالیتی اجتماعی قرار گیرد، پس از آشنایی با ضد ـ جهادیون در گرد هم آیی ها و ملاقات های سایبری، به متحد آنان تبدیل شد. به زودی، تارنمای تی پارتی به نشر مقالاتی در باره قانون شرع پرداخت، و برای جذب هر چه بیشتر مخاطب، از حضور شخصی مانند پاملا گلر ، که پیروز مبارزه رد پیشنهاد ساختن مسجد در نبویورک بود، استفاده تبلیغاتی می شد. گلر در سخنرانی پر مخاطبی ( از سفید پوستان سالمند) در تنسی اعلام کرد که اخوان المسلمین در پنتاگون نفوذ کرده است: « ما درگیر جنگ افکار در صحنه مجازی هستیم که به خونریزی در میدان های جنگ واقعی منجرخواهد شد. از شما می خواهم که سرباز راه آزادی باشید، به گذشته نمی توان بازگشت، آن روز ها به سر رسیده اند. » یوروشالمی در این جمع نبود و فکر نکنم هرگز در جمع تی پارتی سخنرانی کرده باشد. او چهره ای پشت صحنه است و وقت خود را اکثرا در مسافرت به ایالات مختلف به منظور به دادگاه کشیدن اسلام می گذراند تا مصاحبه در تلویزیون؛ اما آمار و شعار های ضد جهادیون را یوروشالمی تأمین می کند و به گرد هم آیی آن ها بهانه حضور می دهد. مثلا به دادگاه کشیدن شرکت اتوبوس رانی که آگهی های ضد اسلام را نصب نمی کند، یا به دادگاه کشاندن خزانه داری برای مدد مالی به AIG و یا شکایت از مدرسه عربی در زادگاهش، بروکلن. این شکایات خبر سازند و بهانه بحث و گفتگو برای هوادارانش در گرد هم آیی ها می شوند. با ضد جهادیون در فاکس نیوز، تارنما هایشان،و فیس بوک همکاری می کند. الواح فشرده ضد جهادیون به طور رایگان توسط گروه های محافظه کار همه جا پخش می شوند. کتاب های ضد جهادیون از فهرست پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز سر در می آورند. مانند هوایی که تنفس می کنیم پیرامونمان را گرفته اند و کنشگرانی نیز به ابتکار خود،‌ از آن پرچمی برای فعالیت های خود می سازند. مثلا ترامپ ، سرکرده حرکتی شد که آمریکایی بودن اوباما را نفی می کرد. این نظرات حاشیه ای که میان محافظه کاران، بخشا به دلیل مذهب پدرش بودَ، در ابتدای دوره دوم ریاست جمهوری اوباما ، دیگر مشروع و تبدیل به «جنبش تولدی» و نظر عام جمهوری خواهان شده بود. طی کارزار مبارزاتی ریاست جمهوری سال ۲۰۱۲، شعار های ضد جهادی رایج شد. نیوت گینگریج که زمانی متحد مسلمانان آمریکایی بود، به طور ناگهانی طی این مبارزات انتخاباتی، اعلام کرد که فقط در صورتی مسلمانان را به کابینه اش راه خواهد داد که قانون شرع و یا اسلام را رد کنند. سال بعد، پت رابینسون محافظه کار علنا و صریحا اسلام را معادل خونخواری و آدم کشی خواند: « مانند آن است که نیرویی شیطانی آنان را به قصابی انسان ها و کشت و کشتار ، ویرانی و خودکشی می خواند. اسلام، مذهب هرج و مرج است.» طی دوره دوم ریاست جمهوری اوباما، بررسی «شرارت اسلام» برنامه روزانه رسانه ها شد مانند خبر قتل های ناموسی توسط آمریکائیان مسلمان و یا‌ ختنه ی زنان آمریکائی مسلمان؛ ‌ و بالاخره در ۲۰۱۴، ظهور رسانه ای شهر هایی که پلیس و غیر مسلمانان را به آن ها راه نیست!! داستان های بسیاری در باره نحوه تعلیم تروریست ها در این شهر ها ورد زبان برگزارکنندگان برنامه های رسانه های محافظه کار بود. در ۲۰۱۵، داستان احمد محمد، دانش آموز مسلمانی که با اختراع نوعی ساعت برای تکلیف فیزیک، به اتهام آوردن بمب به مدرسه توسط پلیس دستگیر شده و برای اعاده ی حیثیت به کاخ سفید دعوت شده بود، بهانه جدیدی برای حمله به اوباما داد: « آیا باید پسر شخصی را که با مجرمین مسلمان رابطه دارد، به کاخ سفید دعوت کرد؟ » چپ ها این مورد را نمونه شایعه سازی برای ارعاب مردم تفسیر کردند، تفسیری که در مقابل تحلیل راست ها چندان دوام نیاورد: یوروشالمی شخصا در کشاکشی قانونی با خانواده ی احمد درگیر شد.
در این مقطع بود که ضد جهادیون آغاز به تنظیم نظریه توطئه خاص خود کردند. با نزدیکی انتخابات ۲۰۱۶، الکس جونز یکی از برگزارکنندگان برنامه رادیویی که بسیار مورد علاقه ترامپ بود، شروع به هشدار در باره دستیار ارشد هیلاری کلینتن، هما عابدین کرد: « هما عابدین، این دمل ساخته و پرداخته اخوان المسلمین ( که خود به پیروی از آنان اذعان دارد)،‌ ملبس به آرایه های گران قیمت، همه جا همراه هیلاری کلینتن دیده می شود.» در حالی که نیمی از آمریکائیان از اتهام خوردن دستیار کلینتن به وابستگی به تروریست های اخوان المسلمین بی خبر بودند، جمهوری خواهان در کنگره، این ادعا را به مؤاخده کشیدندِ و آن هم به دلیل غلبه نظرات، قبلا حاشیه ای یوروشالمی، به جریانی عام بین جمهوری خواهان! سیاستمداران جمهوری خواه سخنان ضد جهادیون را جدی می گرفتند . در ۲۰۱۵، ترامپ طی سخنرانی ای که توسط مرکز سیاستهای امنیتی ( که یوروشالمی مشاور ارشد آن است)، سازمان یافته بود، اظهار کرد که مبارزه علیه اسلام افراطی، جنگی است در باره سرنوشت موجودیت ایالات متحده و در این راه، سنجیده روی سیاسی سد راه در پیشبرد مؤثر این جنگ است: « بهترین نحوه مقابله با تروریست های افراطی مسلمان، در ویران کردن ایالات متحده، ممانعت از ورود آنان به این کشور است.» و بدین شکل ضد جهادیون اداره امور را به دست گرفته بودند. از جمله جف سشن، وزیر دادگستری، که از جانب مرکز سیاستهای امنیتی به دریافت جایزه نائل شده بود، و کلی ان کان وی که به سازماندهی سخنرانی های ترامپ در کارزار انتخاباتی وی فعالیت داشت. طی این سخنرانی ها بود که ضد جهادیون، با اعلام آمارهایی تهیه شده توسط مرکز سیاست های امنیتی (و نیز از دهان ترامپ) مبنی بر طرفداری ٪۲۵ مسلمانان در آمریکا، از برخورد خشونت آمیز با آمریکائیان و تغییر مذهب آنان در راه جهاد بین المللی ، به مدیریت سیاسی ترامپ و رأی دهندگان می پرداختند.
چه کسانی متقبل هزیبه های این تبلیغات سیاسی هستند؟
تقرییا سه دوجین میلیونر ساکن نیویورک به تأمین حد اقل ۶۰ میلیون دلار هزینه تبلیغات ضد جهادیون کمر بستند و یوروشالمی تقریبا با شش نفر از آن ها ارتباط دارد. با وجودی که این کمک های مالی هزینه سفر یوروشالمی را به دادگاه های متفاوت در ایالات مختلف می پوشاند، وی سخنی از آن ها به میان نمی آورد: « هویت هر کسی که ۵۰۰۰ دلار و با بیشتر به مؤسسات خیریه اهدا کند، محفوظ است.» و البته لازم به تذکر است که ضد جهادیون این سازمان ها را تحت پوشش مؤسسات خیریه بنا می کنند. توانستیم هویت یکی از اهدا کنندگان را که صد ها هزار دلار پرداخته بود، بیابیم: « مؤسسه خانواده الن و هوپ». تعجب انگیز آن که الن ( شوهر) و هوپ ( همسرش) با لیبرال ها نشست و برخاست دارند! الن عضو نهادی در دانشگاه است که به هدف کمک به مهاجرین فقیر ایجاد شده است. وی چند سالی از کار خود کناره گرفت تا در مدرسه ای دولتی در مجله فقیر نشین برانکس نیویورک تدریس کند. در صدد تماس با وی، برایش چند ایمیل فرستادم و حتی با حسابدارش تماس حاصل کردم ولی الن از مکاتبه با من خودداری کرد.
طبق آمار، احتمال کشته شدن فردی آمریکایی توسط یک خارجی در آمریکا، پس از ۱۱ سپتامبر، یک در ۳۶ میلیون است؛ شبکه ان بی سی برآورد کرده بود که احتمال زنده به گور شدن برای آمریکائیان، بیش از کشته شدن توسط تروریستی خارجی در آمریکاست. با توجه به داده ها، روشن است که موضع ضد جهادیون دلیلی غیر از تعصب نمی تواند داشته باشد. یوروشالمی با این تفسیر موافق نیست: « فردی سوری، آلمانی ، ژاپنی، عراقی و … که نه ویزا و نه پاسپورت دارد، حقی برای ورود به این کشور ندارد. ما به مهاجرین اجازه ورود می دهیم زیرا از مهاجرت، تا زمانی که قانونی و امن باشد، استقبال می کنیم. نزد من ارزش زندگی آن یک نفر ( از ۳۶ میلیون نفر) بیش از خواست و تمایل همه مهاجرینی است که در پی زندگی در این کشورند. وظیفه ما برداشتن قدم هایی عاقلانه در جهت حفاظت از زندگی آن یک نفر است.»
پرسش عاجل دوران کنونی چنین است: آیا کوچکترین امکانی برای نزدیک ساختن دو قطب موافق و مخالف ترامپ وجود دارد؟ گاهی فکر می کردم شاید استیصال از عدم تساوی اقتصادی، بی مسؤلیتی و جنگ دلایلی برای این نزدیکی باشند؛ اما گزارش مت در باره گفتگویش با یوروشالمی مرا به خود آورد: در پاسخ این که به نظر وی تروریسم به طور واقعی تا چه اندازه خطری برای مردم ایالات متحده به حساب می آید، پاسخ داد که مرز ها فرای سیاست و قانون اند. دیدگاه یوروشالمی افراد را یا داخل محدوده ارزش هایش می شمارد و یا خارج از آن، و بدین ترتیب کوچکترین امیدی به نزدیکی این دو قطب سیاسی ندارم.

http://www.wnyc.org/story/counter-jihad-movement-making-president

*****************
این مطلب بخشی از کتابی است که به زودی از طرف انتشارات انسان شناسی و فرهنگ منتشر خواهد شد. نقل قول و هر گونه انتشار این مطلب بدون اجازه کتبی و رسمی
موسسه انسان شسی و فرهنگ ممنوع و قابل پیگرد قانونی است. متن منتشر شده برای جلوگیری از تقلب های احتمالی فاقد منابع درونی بوده و بخش هایی از متن اصلی در آن خذف شده است یا بدون آنکه به اثر خدشه ای وارد شود تغییر کرده اند. متن نهایی و کامل در شکل کتاب منتشر خواهد شد.
******************