لقمان شمسی
• مقدمه
نوشتههای مرتبط
در هر جامعه¬ای، سنتی یا مدرن، و با هر درجه¬ای از پیچیدگی، امکانات و لوازمی برای متمایز شدن اقشار و گرو¬ه¬های اجتماعی از یکدیگر وجود دارد. این تمایز موجب خلق معانی و هویتهایی می¬شود که افراد عضو هر جامعه به سادگی آن را درک کنند و از طریق درک معانی ذهنی مرتبط با این تمایزات، روابط انسانی و اجتماعی خود را سامان می-دهند. یکى از مهمترین پیشرفتهاى جدید در نظریه اجتماعی توجه زیاد به سبک زندگى به عنوان یک مفهوم کلیدی برای درک این تمایزات است.
• تعریف سبک زندگی
Life style در فرهنگ اکسفورد(۲۰۰۵; ۸۸۸) به معنی:
– راههایی که شخص یا گروهی از مردم از طریق آن زندگی می¬کنند یا امورات زندگی را انجام می¬دهند.
– به بخشی از عادات، مبلمان، پوشاک و … نیز اشاره دارد.
در فرهنگ آریان پور(۱۳۸۰؛ ۳۰۳۲) نیز این کلمه تحت عنوان:
– سطح و سبک زندگی همچنین شیوه زندگی معنی شده است.
تعاریف موجود در مورد سبک زندگی را می توان به دو گروه کلی تقسیم کرد
گروه اول مجموعه تعاریفی هستند که سبک زندگی را از جنس رفتار می داند و ارزش ها، نگرش ها و جهت گیری های ذهنی افراد را، از دایره این مفهوم بیرون می گذارند.
رویکرد دوم، ارزش ها و نگرش ها را نیز بخشی از سبک زندگی می داند (فاضلی، ۱۳۸۲؛ ۶۸-۶۷).
آنتونی گیذنز معتقد است: “سبک زندگی شیوههاى اجتماعى منفعتگرایانهاند و راههایی از زندگى پذیرفتهشده توسط اشخاصى که هویتهای شخصی ، گروهی واقتصادی-اجتماعی را منعکس مى کنند“.(گیدنز به نقل از: et al. 1997; 321 Cockerham).
• اهمیت و ضرورت مسئله
برطبق نظر “گیدنز” انتخاب سبک زندگی با رژیمهای غذایی جسمانی در مدرنیته موجود در همین اواخر هماهنگ می¬شود و مردم هم برای سلامتی و هم برای فرم و شکل بدن خودشان بیشتر احساس مسئولیت می¬کنند.
همانطورکه “کرامپتون” تبیین می¬کند، سبک¬های زندگی در تشکیل طبقات مهمتر می¬شوند و هویت¬یابی اجتماعی نیاز دارند تابطور جدی مدنظر باشند. این با تاکید گیدنز هم آواست که سبک¬های زندگی نه تنها نیازهای مفید را تحقق می¬بخشند بلکه همچنین برای روایت خاصی از خود هویت¬یابی به کالا شکل معینی می¬دهد. شکل سبک زندگی و شاخص اجتماعی مکمل، اعمالی هستند که بر سلامت و تمایزات تاثیر می¬گذارند، همچنین به تفاوتها در هویتهای اجتماعی نسبت داده می¬شوند “(گیدنز به نقل از: Cockerham, 2005; 52).
• پیشینه نظری
تورشتن وبلن در تحقیقات خود به اعضای ثروتمندی توجه داشت که به مثابه طبقه مرفه جدید میکوشیدند سبک زندگی طبقات بالای اروپا را تقلید کنند … اینان ثروت تازه یافته خود را در چیزی به نمایش گذاشتند که وبلن با عبارت به یاد ماندنیاش از آن به¬عنوان «مصرف متظاهرانه یاد کرد (باکاک، ۱۳۸۱؛ ۲۳-۱۴).
به نظر وبلن مصرف چشمگیر، تن آسایی چشمگیر و نمایش چشمگیر نهادهای بلند پایگی وسایلی هستند که انسانها با آن میکوشند تا در چشم همسایگانشان برتر جلوه کنند و در ضمن برای خودشان نیز ارزش بیشتری قایل شوند.
هر طبقهای تا آنجا که میتواند کسب زندگی طبقه بالاتر از خودش را الگو قرار میدهد، در نتیجه اعضای هر قشری بالاتر از خودش را سرمشق نزاکت قرار میدهد و با همه توانش میکوشد تا برابر با این سرمشق زندگی کند و این سر لوحه و ویژگی فرهنگ کل جامعه و سبکهای زندگی خاص آنرا تعیین میکند(کوزر، ۱۳۷۷؛ وبلن، ۱۳۸۳؛ ۱۳۵-۵۱).
گئورگ زیمل می گوید: عمیقترین مسائل زندگى مدرن، از ادعاى شخصی برای حفظ خودمختارى و هستی فردی او در روبرو شدن با نیروهاى اجتماعى کوبنده، از میراث تاریخى، از فرهنگ بیرونى و تکنیک زندگى ایجاد می شود (Wolff, 1950; 409).
براى مبارزه کردن با این وضعیت، پیشنهاد مى کند که اشخاص هم موانع اجتماعى و هم موانع روانشناختى بین خودشان و اجتماع همگانی را بسازند .
فرد آزاد، خود را در حصار جامعه می بیند که دایما به عرصه خود مختاری های وی تعرض می کند وفشار ساختارهای آن محسوس است( et al. 1997; 323 Cockerham).
به اعتقاد زیمل فرد فقط از طریق بسط شدید فرد گرایی که هدف آن دنبال کردن نماد های منزلت ومد است، می تواند فشارهای زندگی مدرن راتحمل کند.
مصرف کردن راهی برای «اثبات خود» و حفظ اقتدار فردی است. نماد تمایز طبقاتی نیز هست. درهمین جاست که توجه زیمل به کارکر دوگانه مد آشکار می شود(فاضلی، ۱۳۸۲؛ ۲۵-۲۴).
میان نظریهپردازان کلاسیک، ماکس وبر عمیقترین بینش را در مفهوم سبک زندگى را دارد.
وبر مشاهده ای انجام داد که سبک زندگی آنقدر به آنچه که مردم تولید می کنند وابسته نبود اما به چیزی که مصرف می کردند مربوط بود.
سبک زندگی، سبکی فردی نیست بلکه نوعی اقدام جمعی است که مورد توافق قرارگرفته است (شالچی، ۱۳۸۶؛ ۹۷).
سه واژه که به وسیله وبر بکاررفتهاند مفهوم سبک زندگى را بیان مى کنند: سبک سازی کردن زندگی، هدایت زندگی و فرصتهاى زندگى، که دوتای آخری دو مولفه اصلی سبک زندگی هستند ( et al. 1997; 325 Cockerham).
مشهورترین کار پی¬یر بوردیو «تمایز» (۱۹۸۴) است که دربرگیرنده بحثهای زیادی از سبک زندگی است که بر اساس داده¬های جمع¬آوری شده به روش پیمایشی در فرانسه در طول دهه ۱۹۶۰ انجام شده است.
تمرکز اصلی پی¬یر بوردیو روی این سئوال است، که چطور کنشهای عادى و روزمره افراد به وسیله ساختار بیرونى دنیاى اجتماعى¬شان تحت تأثیر واقع می¬شود و، چطور این کنشها به حفظ این ساختار کمک می¬کنند؟
سبک زندگی متأثر از ذائقه، و ذائقه پیامد منش و منش نیز محصول جایگاه فرد در ساختارهای عینی اجتماعی است. جایگاه فرد در ساختار اجتماعی که مشخص کننده میزان بهره¬مندی وی از انواع سرمایه است، که منش وی را شکل می¬دهد(j.williams, 1995; 590).
بوردیو نشان می دهد که انتخابهای سبک زندگی صرفا تحمیل نمی شود بلکه بوسیله فرصتهای زندگی شکل می گیرند. بوردیو عملی کردن سبک زندگی را به قرار زیر شرح مى دهد:
۱- وضعیتهای عینی موجود با موقعیتها در ساختار اجتماعى ترکیب می شوند.
۲- تا منش را ایجاد کنند که شامل:
۳- یک نظام طرح واره که اعمال و کارهای قابل طبقهبندى کردن را تولید مى کند و
۴- یک نظام طرح واره از ادراک و ذائقه است که با هم بوجود می آیند
۵- کارها و اعمال قابل طبقهبندى کردن خاص که
۶- نتیجه سبک زندگی است( et al. 1997; 327 Cockerham).
مشروط کننده
کنش استنباط شده
(Bourdieu, 1984; 171)
آنتونی گیدنز می گوید: در جهان مدرن نقش سنت به طور مداوم از بین می¬رود، و افراد را مجبور می¬کند که انتخاب-های سبک زندگی را در میان مجموعه متنوعی از گزینه¬های متعدد انجام دهد(Liddon, 2000; 66 ).
به بیان گیدنز، بازاندیشی یکی از مؤلفه¬های دنیای مدرن است. بدین معنا که دنیای مدرن یافته¬های حاصل از نظامهای انتزاعی را مرتباً در سازماندهی مجدد خود به کار می¬برد.
یکی از پیامدهای بازاندیشی در خویشتن، پیدایش سبک زندگی است، اما دنیای مدرن سبک¬های بسیار متنوع و متفاوتی را پیش روی هر فرد می¬گذارد و او ناگزیر می¬شود تا از میان آنها برای هر عمل خود به گزینش بپرداز(گیدنز؛ ۱۳۸۷، ۱۲۷-۱۲۰).
از دیدگاه ژان بودریار در مجموعه مصرف، شیئی وجود دارد که از همه زیباتر، گران قیمت تر و درخشان تر است: این شیء بدن نام دارد. حضور همه جاگیر آن در تبلیغات، مد و فرهنگ توده همگی امروزه شاهدی بر این است که بدن، به موضوع رستگاری تبدیل شده است(بودریار، ۱۳۹۰؛ ۱۹۹-۱۹۸).
اگر شما برای بدن خود فداکاری های لازم را انجام ندهید مجازات خواهید شد. اما نکته اساسی در اینجاست که این ازخود مایه گذاشتن از روی خودشیفتگی که مانند راز و رمز آزادی و موفقیت تنظیم شده است، در واقع هم زمان نوعی سرمایه از نوع اثربخش، رقابتی و اقتصادی است.اگر بر روی بدن سرمایه گذاری می شود، به دلیل این است که از آن انتظار ثمردهی می رود (بودریار، ۱۳۹۰؛ ۲۰۲).
زیبایی برای زن به یک الزام مطلق و دینی تبدیل شده است.زیبا بودن، دیگر معلول طبیعت نیست. زیبایی خصوصیت بنیادی و الزامی کسانی است که به مراقبت از صورت و هیکل خود همانن روح خود می پردازند. واقعیت این است که زیبایی به این دلیل یک الزام مطلق به حساب می آید که شکلی از سرمایه است.زیبایی مانند ارزش/نشانه عمل می کند. به این دلیل است که می توان گفت، الزام زیبایی یکی از شیوه های الزام کارکردی است (بودریار، ۱۳۹۰؛ ۲۰۶-۲۰۴).
• کاربرد
مطالعه سبک زندگی میتواند در حوزه های زیر کاربرد داشته باشد:
– در حوزه بهداشت و خدمات پزشکی
– سیاست¬گذاری فرهنگی
– محیط زیست
– گردشگری و اوقات فراغت
• نتیجه گیری
سبک زندگی نه فقط منعکس کننده تفاوتهاى اجتماعى بلکه آن را در شیوه¬های زندگى کردن بازتولید مى¬کند. غالب نظریه پردازان این حوزه، اگرچه هم به نقش ساختار و هم عاملیت توجه دارند و سبک¬زندگی را در تعامل ساختار و عاملیت می¬بینند و ادعا دارند ساختارها در این فضا می¬توانند هم نقش محدودکننده داشته باشند و هم نقش تسهیلگر و خود نیز توسط کنش و عاملیت کنشگر تولید و باز تولید شوند، بیشتر ساختار را تعیین کننده می¬دانند و عاملیت اثرگذاری کم¬رنگتری دارد.