انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

زیر پوست «بلفاست»

 در همهمه‌ی فناوری پیشرفته‌ی تولید فیلم که پرشمار و پرمخاطب‌اند، برخی فیلم‌ها با مضامین اجتماعی و بیان بسیار ساده، همچنان خوش می‌درخشند. «بلفاست» محصول کمپانی فیلم ایرلند شمالی و به کارگردانی کِنِت برانا که در سال ۲۰۲۱ ساخته شده از جمله‌ی این فیلم‌ها است. این فیلم تا کنون جوایز متعددی از جمله بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در جشنواره‌ی  بین‌المللی تورنتو کانادا را دریافت کرده، و همچنین نامزد جوایز متعدد از گلدن گلوب و سایر جشنواره های مهم جهانی است. با توجه به اینکه فیلم به تازگی در آمریکا و کانادا به نمایش درآمده و قرار است در ژانویه‌ی ۲۰۲۲ در انگلیس و ایرلند اکران عمومی شود، برخی دوستداران فیلم هنوز فرصت تماشای آن را پیدا نکرده اند. در ایران این فیلم در شبکه خانگی به نمایش گذاشته شده و بسیار مورد استقبال قرار گرفته است. نکته‌ی مهم در بررسی فیلم بلفاست نگاهی به بنیان های شهری و محله ای و روابط انسانی حاکم در آن است، بدون اینکه داستان فیلم را روایت کند. در واقع در یک نگاه کلی تلاش بر این است که تصویری از فضای شهری و تعامل انسانی در محله های شهر را در دهه‌ی هفتاد میلادی بنا بر فضاسازی فیلم “بلفاست” ارائه دهد تا مخاطب با اشتیاق بیشتر به تماشای آن بنشیند.

شهر بلفاست را آرام آرام در فضای سال ۱۹۶۹ می بینیم. سالی که جنبش‌های خشونت‌بار برخاسته از دیدگاه‌های فرقه‌گرایی این شهر را دچار آشوب‌های فزاینده کرده  و زندگی و نگرش مردم شهر را به چالش می‌کشد. دورانی که هنوز هجوم و هجمه‌ی فناوری، شبکه ارتباطی و تبادل سریع اطلاعات وجود نداشت و خبری از جاذبه های لمس شبکه‌ی جهانی نبود. مردم محله بیشتر کارهایشان را در خیابان‌ها و کوچه‌پس‌کوچه‌ها انجام می‌دادند. حضور آن‌ها در محله به مثابه حضور یک خانواده‌ی بزرگ بود که همه نگران حال همسایه و هم‌کیش خود بودند. ویژگی محله در این فیلم همانا همدلی و مشارکت مردم در همه‌ی امور است. مردم شهر و محله با معاشرت و احوالپرسی و روی گشاده با هم دیدار و گفتگو می‌کنند. شهری که هرچند مردم آن تحت تاثیر فرقه‌گرایی مذهبی دین مسیحی، اختلافاتی زیرپوستی باهم دارند اما مردم شهر مشتاقانه و همواره جویای حال یکدیگرند.

نقش و بنیان خانواده در فیلم بلفاست به وضوح، شفاف و بسیار برجسته است. خانواده نه تنها به عنوان سرپناه اعضای خانوار، بلکه محل آموزش معرفت، دوستی، عشق و همزیستی سه نسل است. سه نسل ِ زاده‌ی قرن بیستمی که با میل و اشتیاق در کنار هم زندگی می‌کنند. سه نسلی که در شبکه‌ای از ارتباطاط و تعامل متقابل، عمیقا به پدربزرگ و مادربزرگ نیاز دارد. از ایشان سوال می‌پرسد و به  حرف‌های بی شائبه‌شان گوش فرا می دهد و حضور آنها را مغتنم می شمارد. نسلی که به پدر و مادر احترام می‌گذارد وبه نقش آنها در تعهد و مسئولیت‌پذیری تاکید می‌کند. نسلی که تربیت و پرورش کودکان را ناچیز نشمرده، حرمت نفس کودکان را ارج نهاده و مشوق خواسته‌ها و آمال و آرزوهایشان است. آشوب های این بازه‌ی تاریخی در شهر بلفاست هرچند که مربوط به تقابل مذهب کاتولیک و پروتستان است و مردم را روبروی هم قرار می‌دهد اما فضای غالب، همگرایی، همدلی، انس و الفت بین مردم است که گرمای آن، فضای شهر را در برگرفته و گرمی و مودت، پایه و اساس و بنیان کانون گرم شهری را همچون یک خانواده‌ی گسترده، همچون یک تن واحد با رنج و شادی مشترک بنا می نهد.

این فیلم گویای دورانی است که دور شدن از خانه و کاشانه، به منزله‌ی دور شدن از هویت و اصالت نیاکان و خانواده‌ی بزرگ است. . و به آسانی تن به مهاجرت نمی دهد.آدم های این شهر دلبستن را به خوبی و زیبایی زندگی می‌کنند اما دل‌کندن را بلد نیستند. “بلفاست” فیلمی عمیق و پرحس در باره‌ی روابط انسانی‌ست…. قبل از انکه به سادگی تحت تاثیر فناوری و تکنولوژی، شکننده و از هم گسیخته شود.

فیلم بلفاست که در بازه ی زمانی ۱۹۶۹-۱۹۷۰ یک واقعه‌ی تاریخی پرچالش را در ایرلند شمالی و شهر بلفاست بیان می‌کند، اما حاوی پیام صلح و دوستی و انصاف است. زیر ِپوست “بلفاست” مردم شهر از طلوع صبح تا تاریکی شب، حس تعلق و همبستگی را نسبت به یکدیگر و نسبت به شهر و محله و خیابان، بیدار می‌کنند و طالب همزیستی و مشارکت اند. از دیدگاه تاریخ و جامعه، اجتماع محله‌ای ِ ( کامیونیتی) عینیت‌یافته در فیلم، محور اصلی در بنیادی ترین شکل خود در جامعه حکمفرما است و مراقبت و همدردی در کانون گرم شهر حس می شود. زندگی، آینده، آمال و آرزوهای مردم در محله‌ها و خیابان‌های آشنای شهر اتفاق می‌افتد و حس تعلق خاطر را در مردم تقویت می می‌کند که اگر غیر از این باشد، آن ها غمگین می شوند، مقاومت می‌کنند و گاه به ناگزیر می‌پذیرند.

این فیلم بیانگر نوستالژی ِ محله‌ی خوب، محله های آشنای قدیم، انکار زمان حال و “هم اکنون” است. هرچند که پرستش وضعیت گذشته همیشه و در همه‌ی دوران وجود دارد، اما به یقین “بلفاست” بیانگر یک نوستالژی شیرین و دلنشین از وضعیتی است که در آن قرار داشتیم و کم و بیش به اقتضای سن، در شهر و زادگاهمان به یاد می‌آوریم و در عین حال انکار بی‌چون و چرای “هم اکنون” است که در آن به سر می‌بریم. این حس ِ نوستالژی و دلتنگی به‌شدت یگانه، دوست‌داشتنی و دیدنی است.