انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

زنانه‌ای از «رنج زیر پوست» در سینما حقیقت

سیزدهمین جشنواره فیلم مستند «حقیقت» امسال از ۱۸ تا ۲۴ آذر در سالن‌های سینما چارسو و باغ فردوس برگزار شد. یکی از فیلم‌هایی که با مضمون رنج و رنج زنانه موفق به دیدن آن شدم، فیلم «رنج زیر پوست» ساخته‌ی محسن جعفری راد بود. داستان فیلم در مورد زندگی خود جعفری راد است و این خود مهم‌ترین نقطه قوت فیلم محسوب می‌شود. پدرش کشاورزی نمونه در منطقه‌ای در رحیم‌آباد گیلان بود و زمین‌های کشاورزی از آن خود داشت. او دارای دو همسر و یازده فرزند بود. محسن فرزند آخر از همسر دوم بود. مادرش زنی کشاورز و زحمتکش به‌صورت مستمر به سبزی‌کاری مشغول بود و از این راه کمک خرج خانه محسوب می‌شد.

فیلم با تمجید‌های دوستان و کسانی که در بیرون پدرش را می‌شناختند شروع می‌شود و بعد از آنکه تصویری اجتماعی پدر برای مخاطب ترسیم می‌شود، ورق برمی‌گردد و مخاطب با هجمه‌ها و گله‌های فرزندان و اطرافیان نزدیک پدر مواجه می‌شود که مرتب از رفتارهای ناشایست و غیرانسانی شکایت می‌کنند. با بعضی از فرزندان همسر اول و دوم مصاحبه می‌شود و آنها از بی‌رحمی‌های پدر، تنبیه‌های بدنی، تندخویی‌های او خاطره تعریف می‌کنند و فیلم به اوج خود نزدیک‌تر می‌شود. هنوز پدر حضوری در فیلم ندارد. اما بیشتر از همه هدف جعفری راد به تصویر کشیدن زندگی رنج‌بار و سرنوشت تاسف‌برانگیز مادرش است. نشان دادن صدمات و ظلم‌هایی است که پدرش بر مادرش روا داشته است مخاطب را تحت تاثیر قرار می‌دهد و در واقع، فیلم روایتی است از خانه‌نشین شدن و مرگ مظلومانه مادری که بی‌دلیل مورد خشونت مردانه‌ای قرار گرفته است. دیگران از آزار و اذیت‌هایی که پدرش بر روی مادرش می‌آورد سخن می‌گویند و اینکه چطور با پرتاب مادرش و اصابت سرش با پله آب مغزش خشک شد و به‌مرور باعث آلزایمر او شد. جعفری ‌راد فیلم‌هایی از زمان آلزایمر مادرش داشته است که پدرش او را پنج سال در خانه زندانی کرده بود و کسی هم اجازه نداشت مادر را از خانه خارج کند.

بعد از آنکه دیگران روایت خود را از پدر می‌گویند، پدر وارد فیلم می‌شود. سکانس‌هایی است که در طی چندین سال گرفته شده است. در این سال‌ها جعفری راد تلاش داشته است تا خودش را به پدر نزدیک کند و با او از گذشته سخن بگوید. پدری که تمامی اموال خود را از دست داده و در گوشه‌ای منزوی و مطرود مانده است. کارگردان در سکانسی ظاهرا قصد دارد در پدر نفوذ کند و کودکی او را بکاود تا بلکه بتواند ریشه این همه خشونت غیرانسانی و نامتعادل را در او بیابد. ولی این تلاش بسیار کوتاه است و این کاویدن سطحی. پدر کارگردان توضیح کوتاهی می‌دهد که پدر خشمگینی داشته است و اجازه نداده است به مدرسه برود. به نظر این اندازه شناخت از زندگی گذشته پدر برای این حجم از خشونت نامعقولی که در حق خانواده‌اش روا داشته است، کفایت نمی‌کند. جعفری راد تا لحظه مرگ پدر فیلم‌هایی آرشیوی از او دارد که آنها را در این فیلم خود می‌گنجاند. تلاش‌های او و صحبت با خواهر و برادرانش موجب می‌شود در لحظه آخر مرگ همسر اول پدرش که سال‌ها جدا زندگی می‌کرد و او هم آلزایمر داشته است بر سر بالین پدر حاضر شود.

مظلومیت و رنج زنانه فیلم در اوج و استبداد مردانه بالاست هرچند فرزندان پسر خانواده از این رنج در امان نماندند. در این فیلم پدرسالاری در اوج خود نمایان می‌شود؛ پدری که انواع خشونت را بر خانواده‌اش روا داشته است همچون کتک زدن، فحاشی، زندانی کردن، بیرون کردن از منزل و غیره و کسی جلودار او نیست. نکته قابل تامل فیلم این است با وجود چنین پدری و فضای تحکم‌آمیز خانه، فرزندان مسیر به‌نسبت سالمی را در زندگی در پیش گرفتند و از بزهکار و مجرم (دست‌کم چند نفری که در فیلم حضور داشتند) خبری نیست؛ گویی رنج از آنها انسان‌هایی خودساخته ساخته است.
کارگردان«رنج زیر پوست» با رویکردی خودکاوانه و خودانتقادانه به تعبیر خودش تیغ تند انتقاد را به سوی خانواده و درواقع پدر خودش می‌گیرد و این مهم‌ترین نقطه‌ی قوتی است که فیلم را برجسته و شایسته دیدن می‌کند. جسارت کارگردان در عیان ساختن بخش مهم زندگی خود تحسین‌برانگیز است، چرا که در فیلم‌های مستند به‌ندرت با چنین پدیده‌ای روبه‌رو می‌شویم. اصولاً فاش ساختن رنج دیگران کاری بسیار آسان‌تر از افشای رنج‌های پنهان خود است؛ خودافشایی چالش‌برانگیزترین شیوه‌ای است که برای یک مستند می‌تواند انتخاب شود. ترس از قضاوت دیگران و تغییر نگاه دیگران، رسوا کردن خود و خانواده و نظیر اینها مانع از این است که هر مستندسازی اجازه چنین کاری به خودش دهد. از سویی دیگر این جسارت کارگردان موجب می‌شود که فیلم برای مخاطب باورپذیرتر شود و با کارگردان همدلی بیشتری نشان دهد.

شاید بیشترین فایده این فیلم عاید خود کارگردان شده باشد که به کاویدن خود و رنج‌های خود و دریافتن حسش به پدرش انجامید و توانست قبل از اینکه پدرش از دنیا رود با او صادقانه روبه‌رو شود و از گذشته حرف بزند و به خانواده‌اش هم کمک کند تا از گذشته حرف بزنند و از نیمه تاریک زندگیشان پرده بردارند. جعفری راد خواهری داشته است که پدرش به دلیل آنکه با ازدواج او مخالف بود او را طرد کرد و دیگران هم با او ارتباطی نداشتند، این فیلم موجب شد تا سراغ خواهرش برود و با او مصاحبه کند. هرچند فیلم مسائل خاص خودش را دارد، از آنجائیکه جمع‌آوری بخش‌های مختلف فیلم حدود ده سال به‌ طول انجامیده است. گاه حس می‌شود فیلم دچار تکه تکه شدن می‌شود.

ممکن است این رویکرد انتقادی نسبت به پدر خوشایند برخی نباشد و به تصویر کشیدن پدری مرحوم را برای افرادی غریبه نپسندند. در جایی از فیلم، کارگردان به برادرش می‌گوید این فیلم را غرض‌ورزانه نخواستم، فقط فکر کردم شاید درسی برای دیگری باشد و این باور در کل فیلم نیز قابل رویت است، جعفری راد با اینکه دلی دردمند از مرگ مظلومانه مادرش دارد سعی می‌کند با نگاهی انسانی با پدرش رفتار کند و به او تلنگری بزند که در گذشته در مسیر درستی حرکت نکرده است و اگر فرزندانش او را کنار گذاشته‌اند بازخورد رفتارهای ناشایست سال‌های زندگیش بوده است. از سوی دیگر هم تلاش وافری می‌کند تا نگرش خواهران و برادرانش را نسبت به پدر نرم‌تر سازد. در پایان فیلم کارگردان مادر خود را فرشته‌ای می‌داند که به شکل خیلی مظلومانه‌ای از دنیا رفته است و اما درمورد پدرش معتقد است که قضاوتی ندارد.