گپ و گفتی با محمد تهامی نژاد در سومین سالروز درگذشت زاون
در سومین سالگرد درگذشت زاون بیش از آنکه تهیه متنی برای بزرگداشت درگذشته ای قابل اهمیت باشد؛ این نکته قابل توجه است که آن مطلب روشنگر حال و آینده باشد؛ آن هم با اتکا بر واقعیت وجودی کسی که از جنس نگاهِ همیشه بیدار بود. یکی از بهترین گزینه ها برای گپ و گفت درباره این مهم نیز محمد تهامی نژاد است. او رئیس هیئت مدیره انجمن صنفی کارگردانان مستند، پژوهشگر و مستندساز بوده و در دوره های مختلف کاری با زاون قوکاسیان همکاری داشته است. او با روی خوش و حوصله به پرسش های مکتوب ما درباره زاون پاسخ می دهد.
شما از چه سالی با زاون آشنا شدید و تا زمان مرگ ایشان چه موارد همکاری باهم داشتید ؟
در سینمای آزاد، ایشان را می دیدم. بعد از انتشار کتاب چشمه، با دیدگاهش در باره هنر سینما و نو آوری اش بیشتر آشنا شدم. ولی سال ۱۳۵۶ که برای داوری اولین جشنواره دانشجویان کشور به اصفهان آمدم، دوست شدیم. به دفتر سینمای آزاد در خیابان شیری رفتم و فیلم کوتاه عروس کهنه را آنجا دیدم. زاون همانطور که خود را به محله جلفا محدود نکرد، در زمینه سینما نیز از اصفهان پافراتر نهاد. سال ۱۳۶۴ با کتاب مجموعه مقالات در نقد و معرفی آثار مسعود کیمیایی دوباره به صحنۀ ادبیات سینمایی بازگشت و اواخر دهه ۱۳۷۰ به عنوان مدیر گروه سینما در دانشگاه سوره اصفهان کسانی از جمله من ، محمد رضا اصلانی و جمشید ارجمند را برای تدریس به اصفهان کشاند. دکتر نیلی که سال ۸۲ استعفا داد به احترام زاون قوکاسیان از دانشکده عذرخواستم . سال تحصیلی ۸۲ – ۸۳ تدریسم متوقف شد؛ تا این که یک روز مدیر گروه سینما زنگ زد که ” بچه ها شما را می خواهند” روز ۲۹ تیرماه ۱۳۸۳ نمرات امتحانی را به اصفهان فرستادم و دیگر به آن جا نرفتم .سال بعد ( ۱۳۸۴) مؤسسۀ آموزش عالی سورۀ اصفهان کلاً تعطیل شد و به جایش مؤسسۀ آموزش عالی سپهر سر بر آورد و رشتۀ سینما حذف شد و مؤسسه برای نقاشی، گرافیک و معماری دانشجو پذیرفت. “سپهر” در خانه ای با یک در آهنی کوچک، کمرکش کوچه ای باریک در خیابان حکیم مستقر شد که به میدان نقش جهان (امام) و مسجد جامع راه داشت و در دل بافت قدیمی شهر جای گرفته بود . مؤسسه، سه سال بعد، یعنی از ۱۳۸۷ دانشجوی سینما پذیرفت. مسؤلیت گروه سینما را به زاون سپرد و دوباره راهی اصفهان شدم.
نوشتههای مرتبط
در ویژه نامه دومین جشنواره فیلم کوتاه اصفهان در سال ۱۳۸۴ که به دبیری زاون شکل گرفته و مدیریت می شد یک پرونده به نام شما و درباره ابراهیم گلستان چاپ شده بود، چگونگی شکل گیری این پرونده و نحوه کار زاون در اینجور موارد را بیان بفرمایید؟
سال۱۳۷۱ مجموعه مقالات در نقد و معرفی آثار بهرام بیضایی را توسط نشر آگاه و سال ۱۳۷۵ کتاب عباس کیارستمی را در نشر دیدار منتشر کرد که در آن ها مقاله هایی داشتم. وقتی نشریه نامه فرهنگ و هنر را با حمایت دکتر خسرو نشان منتشر می کرد از من هم تقاضای مقاله ای کرد و برای اولین بار گفت که حق التحریر هم داده خواهد شد. در شماره بهار ۸۳ در باره سینمای تجربی ونصیب نصیبی نوشتم . برای شماره بعد که در بهار سال ۱۳۸۴ منتشر شد، خودش وخانمی از اداره فرهنگ و هنر اصفهان زنگ زدند. گفتم پژوهشی در باره گلستان دارم که جایی منتشر نشده اگر مناسب هست برایتان بفرستم. فکر نمی کردم با توجه به توهینی که گلستان در کتاب نوشتن با دوربین به او کرده بود بپذیرد ولی هیچوقت اشاره ای نکرد. البته زاون همیشه در باره آدم های ناسپاس حواسش جمع بود. و در باره رفتار فردی که مقاله مفصلی در باره اش نوشته بود، چند بار به من شکایت برد.
شما طی بیش از چهاردهه مستقیما عرصه سینمای مستند ایران در تهران و شهرستانها را مشاهده و در آثار چاپ شده مکتوبتان روایت کرده اید ، نقش اصفهان و زاون را درفیلم و سینمای مستند ایران چه میدانید ؟
اصفهان یکی از قطب های صنعت و فرهنگ های تصویری در ایران است. دردهه های پنجاه و شصت ، ذوب آهن اصفهان و فولاد مبارکه واحد های مستند سازی داشتند. و انبوهی فیلم مستند و گزارشی در اصفهان تهیه شده است. جذابیت های معماری و شهرسازی و زاینده رود ، سینما گران دنیا را به سوی خودش می خواند. طیاب، معماری ها را به تصویر در آورد، احمد فاروقی قاجار، شاهکارش طلوع جدی را در اصفهان ساخت. در موج جدید سینمای ارزان، در دهه چهل و پنجاه چند جوان ( از جمله محمد حقیقت وغلامرضا مهیمن) سینمای آزاد اصفهان را پایه گذاری کردند که مدیریت اش را زاون قوکاسیان داشت که مشهور تر از همه آنها بود.
در ۲۰ مهرماه ۱۳۵۶ به مدت ۴ روز نخستین جشن فرهنگ مردم در اصفهان با شرکت ۴۹ تن از پژوهشگران ایران و ۴۱ پژوهشگر از کشور های آمریکا، انگستان ، فرانسه ، هلند وژاپن بر گزار شد.در این جشن که ۸۵ سخنران در قالب یازده کمیته فرهنگی در آن حضور داشتند با همکاری سازمان های پژوهشی کشور به ویژه مرکز مردم شناسی در وزارت فرهنگ وهنر (سابق) به معرفی و ارائه جنبه های گوناگون فرهنگ ایرانی و فولکلور قومیت های ایرانی مانند موسیقی ،رقص تئاتر ، تعزیه و صنایع دستی در قالب نمایشگاه یا سخنرانی وگزارش پرداخت.
در جریان” جشن فرهنگ مردم” ، “سمینار مردم شناسی ونمایش فیلم های فرهنگ عامه” در اصفهان برگزار شد، ژان روش نیز به ایران دعوت شده بود. ژان روش نخستین کارگاه فیلم سازی انسان شناسی را در اصفهان برپا کرد. فرهاد ورهرام که در آن زمان کارمند مرکز پژوهش های دهقانی و روستایی ایران بود در اصفهان حضور داشت. ژان روش فیلم اصفهان را ساخت. در دیماه همان سال اولین جشنواره دانشجویان ایران در دانشگاه اصفهان برگزار شد که به همراه زاون داور جشنواره بودم. در فضای پر شور دانشگاه اصفهان، جایزه اول ( چهل هزار ریال) جشنواره به فیلم نه هنوز است تمام ” ساخته غلام رضا مهیمن تقدیم شد.
بعد از انقلاب، شهر کاملاً سیاسی اصفهان می خواست دوباره خودش را در سینما تعریف کند و به سراغ زاون رفت و او در شرایط خاص، نقش میانجی اجتماعی یافت و اصفهان با برگزاری جشنواره ها و سمینار ها دوباره به مرکز نمایش و گفتگو پیرامون فیلم کوتاه و سینمای مستند ایران تبدیل شد. زاون سال ۱۳۷۵ کانون فیلم حوزه هنری را راه اندازی کرد و با همکاری آقای معظم در تالار حوزه هنری، سخنرانی هایی برپا شد و آن را به کل مملکت پیوند زد. به نویسندگان اصفهانی روی آورد یا نویسندگانی به او روی آوردند. برگزاری بخش فیلم در جوار همایش انسانشناسی هنر در سال ۱۳۹۰ را برعهده گرفت.مثل این که او ناظر بر فضای هنری اصفهان بود فیلم زاون جان بهروز ملبوس باف اصفهانی، این حس را خیلی خوب بنمایش در آورده است.
بعد از درگذشت زاون و در سه سال اخیر چه ارزیابی از جریان فیلم مستند و مستندسازی در اصفهان دارید ؟
ایفای نقش میانجی اجتماعی، قابلیتی جبلی و ذاتی هم هست که فضا را برای ورود نیروهای تازه و مستعد آماده می کند. زاون توانست، با کسب جایگاهی در انتشار کتاب سینمایی وقرار گرفتن در رأس سینمای آزاد شهر اصفهان و حضور مؤثر در نمایش فیلم و رقابت جشنواره ای، احساس رقابت را در شهروندان بوجودبیاورد. نیروهای و نهاد محلی برای توسعه فضای گفتگو، نمایش و نقد پا پیش گذاشتند و ثبت و وارسی واقعیت های اجتماعی ، صنعتی و فرهنگی به صورت یک نیاز مدرن وشهری رشد کرد و حرفه ای برای معیشت شد. سینمای مستند اصفهان و توابع ( در فولاد مبارکه، تلویزیون ، با کمک شهرداری و در بخش خصوصی) در سال های اخیر تا کاخ های جشنواره های جهانی پیش رفته است. امیدوارم این دستاوردهای هنری، اقتصاد سینمای مستند اصفهان را نیز متحول ساخته ، معیشت مستند سازان را هم تأمین کرده باشد.
درباره وجهه شخصیتی مدیریت فرهنگی زاون برای مدیران فرهنگی که درهرحال هرچندسال یکبار عوض شده و ملزم به انجام کار فرهنگی هستند و طبعا از سوابق بی اطلاع چه سخنی دارید ؟
من اتفاقا بیشتر بر میانجی اجتماعی و مدیریت فرهنگی تأکید دارم. از آغاز دهه هفتاد آقای قوکاسیان مسیحی، اعتماد بسیاری از مردمان فرهنگی و مدیران مسلمان رابه خود جلب کرد تا بتوانند با کمک او به عنوان یک میانجی اجتماعی، نیروهای موجود در اصفهان را درجهت توسعه فضای فرهنگی به کار بگیرند. وجود این نقش مؤثر و کاریزماتیک اجتماعی برای کامل شدن بسیاری از چرخه های فرهنگی، ضروری است. برای مثال فیلم های اجتماعی نیازبه میانجی هایی برای نمایش و تحلیل دارند و افراد و نهاد هایی این امکان را فراهم می سازند که چرخه های ناقص تولید تا نمایش و تحلیل و تولید کامل شود. ایفای چنین نقش هایی دانش و قابلیت های خاص نیاز دارد و آن دوست مرحوم در این راه بسیار ممارست بخرج داد. بسیار زحمت کشید. گاهی با رفتن یک مسؤل اداره او را هم کنار گذاشتند وتحویل اش نگرفتند. ولی کم لطفی زیاد دوام نمی آورد و دوباره نیازمندش می شدند. به عنوان یکی از سه عضو شورای سردبیری در مقدمه نامه فرهنگ و هنر (زمستان ۸۲ بهار ۸۳)نوشت “این ویژه نامه در حقیقت بزرگداشتی از هنر سینماست”. می توانم بگویم که بزرگداشتی از هنر سینما، همان نکتۀ ظریف تر از مو بود که زاون آن را در تمام دوران زندگی اش، بخوبی درک کرد
روزنامه اصفهان زیبا ( ۳ /۱۲/۹۶ )