انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

زاها حدید

کاترین اسپریدونف

تصور نمی کردم که روزی بخواهم به مناسبت درگذشت یکی از محبوبترین و قوی ترین زنان جهان بنویسم؛ ابرانسانی که در طول زندگی کوتاه خود، آثار بی شمار و ارزشمندی را به جا گذاشت.

تا چند روز پیش در لیست برنامه هایم wish list آرزویی داشتم که دیگر هرگز عملی نخواهد شد و آن، گفتگوی رو در رو با شخصیت بزرگ و مگاستارکیتکت Megastarchitect جهان “زاها حدید” بود.

بحث من ابراز سلیقه شخصی درباره سبک طراحی و یا تحلیل و مقایسه پروژه های حدید و بازگو نمودن آن ها نیست، چرا که مجموعه آثار او با تمام مشخصات آن بارها منتشر شده و در دسترس عموم قرار دارد. آنچه در اینجا اهمیت دارد، “تأثیرگذار بودن” است و اینکه چگونه زاها توانسته معماری زمانه را تحت نفوذ و تسلط خود در آورد و با شکستن کلیشه ها، الگویی جدید بیافریند، آن را جا بیندازد و گسترش دهد. حدید برای معاصر بودنش به دنبال انکار نبود بلکه با کنجکاوی تمام خطر کرد و زمینه ساز هنرمندان و معمارانی شد که او را دنبال می کنند؛ همانگونه که خود، مسیرش را با دنبال کردن آثار ماله ویج آغاز نمود و در نهایت توانست جهان معماری را به ماقبل خود و مابعد آن تقسیم نماید؛ ویژگی ای که مختص انسان های تأثیرگذار و جاودانه است!

اما چه دغدغه ای او را اینچنین خستگی ناپذیر به تلاش و ادامه مسیر ترغیب می نمود؟

کودکی زاها در خانوارده ای آزاد اندیش، به گفته خود، دموکرات و متمول سپری شد. شاید عامل موثر در شکوفایی نبوغ او همین فقدان انباشت های مخرب ذهنی و القائات تحمیلی و نادرست بیرونی بوده است که موجب شده انرژی سازنده اش به جای پاکسازی، بیشتر به درک و دریافت معنای جهان معطوف گردد.

حس رهایی مشهود در کارهای او که با به چالش کشیدن جاذبه زمین ـ متأثر از ماله ویج ـ از بتن سخت و سنگین احساس سبکی را استخراج می کند، ریشه در آزادی درونی وی دارد نه اینکه صرفاً یک آرزو یا یک خواست سرکوب شده ای باشد، و در این راستا هر محدودیتی را به مبارزه ای برای ایجاد فرصت ها تبدیل می نمود.

ایده حذف اشکال از پیش تعریف شده توسط حدید زمانیکه ساختار شکنی، خود به یک چهارچوب، در قالب “باید ها و نباید ها” تبدیل شده بود کمک کرد زاها با ادغام نرم فیگورها و القای حس حرکت، فضاها را به نوعی دگرتر تجربه کند ـ در تصویر زیر روند شکل گیری و تغییر آثار زاها حدید به صورت دیاگرام ارئه گردیده است.

این منش شاید اشاره ایست به باوری که در آن برای معاصر بودن، نیازی به “نفی” نیست، چرا که نفی خود به یک آیین تبدیل خواهد شد. این روحیه در اثار زاها حدید نشان داد که می تواند ورای رد پیشینه خود، با به چالش کشاندن مخاطب، بیان معمارانه مبتنی بر آزادسازی را در تمام لایه های دستاوردهایش پی گیری نماید.

در بخشی از یک فیلم، معاینه مصدومی که وضعیت هوشیاری مشخصی نداشت با سه سوال آغاز شد؛ به نظرم سوالات بسیار مهم و کلیدی هستند که در دنیای معاصر، احتمالاً هر انسان متفکری از خود می پرسد:

 

•می دانید که هستید؟. Do you know who you are?

•می دانید کجا هستید؟. Do you know where you are?

•می دانید چه اتفاقی افتاده؟ Do you know what has happened?

 

با بررسی زندگی و آثار زاها حدید می توان حدس زد که او می دانست…

 

انگشت شمارند افرادی که در مسیر زندگی خود آثار و خاطری جاودانه باقی بگذارند.

 

یادش گرامی

 

بهار ١٣٩۵

مطلب در چارچوب همکاری رسمی و مشترک با اتووود بازنشر می شود.