توضیح: این مطلب سال گذشته، پیش از برگزاری المپیک ۲۰۲۴ پاریس نوشته شده است.
وقتی که در سال ۱۸۹۴، «پیر دو کوبرتَن» [Pierre de Coubertin]، تاریخدان فرانسوی، بازیهای المپیک جدید را بنیان گذاشت و از سال ۱۸۹۶ تا ۱۹۲۵ ریاست «کمیتهی بینالمللی المپیک» را بر عهده گرفت، ایدهی اصلی احیای المپیک، در دوران مدرن، به گونهی متفاوت با ایدهی آتنیها نمایانده شد. تلقی او از ورزش، به جای پروراندن روحیات سلحشوری «مردانه» و «فردی»، بیشتر بر همگرایی جامعه به میانجی رقابتهای ورزشی دلالت میکرد.
نوشتههای مرتبط

ایدهی بازسازی بازیهای المپیک قبل از «دو کوبرتن» نیز وجود داشت. مثلاً، «المپیاد جمهوری» [Olympiade de la République] که در سالهای بعد از انقلاب فرانسه، در پاریس برگزار شد؛ نمونهی بارز چنان تلاشی بود. همینطور، «ژان فرانسوا پاسکال گروسه» [Jean-François Pascal Grosjean]، وکیل، روزنامهنگار و سیاستمدار انقلابی طرفدار کمون پاریس در سال ۱۸۸۸ پیشنهاد از سرگیری مسابقات «المپیاد جمهوری» را با عنوان «المپیاد جمهوری سوم» به شهرداری پاریس داده بود که نمودهای دیگری یافت.
اما، آن چه کار «دو کوبرتن» را متمایز ساخت، همان است که او به عنوان شعار همیشگی المپیک برگزید:
«استت (Stet)، آلتیوس (Altius) و فارتیوس (Fortius)»؛ که به زبان لاتین «بیشتر، بلندتر و قویتر» معنا میدهد. او معتقد بود که انگیزهی رقابتهای جدید، وقتیکه برخلاف نگرهی اولیه و کهن مسابقات، همگانی و جهانشمول شود، دچار تغییر ماهوی نیز خواهد شد.
تاریخدان فرانسوی، دو اصل را مبنای استدلالش در متقاعد کردن دولتهای وقت جهان قرار داده بود: نخست توجه و ارزشگذاری به «جوانان» که دنیای پیشرو را میسازند و دیگری «رقابت اخلاقی». او معتقد بود: «المپیک تداعی زندگی است؛ همانطور که پیروز شدن در زندگی، تنها شرط بودن نیست، بلکه «چگونه پیروز شدن» و «با شهامت» مبارزه کردن است که اهمیت دارد.»[۱]
در واقع، از نگاه او، «پیروزی» در المپیک از آنِ جوانانی باید باشد که «با شهامت»اند و «ارزشهای انسانی» را رعایت میکنند.
همین نکات است که المپیک در دوران جدید را با مسابقات دوران کهن از بنیاد دگرگون میسازد. در المپیک دوران باستان که نوعی جشن مذهبی برای تقدیس «زئوس» به شمار میرفت، تنها مردان «شهروند» و «آزاد» امکان شرکت داشتند و طبعاً بردهها به حساب نمیآمدند. زنان نیز نمیتوانستند در آن شرکت کنند و حتی در صورت تخطی، مجازات تا حد مرگ وجود داشت! البته در زمانهای دیگری، تنها دختران مجرد، در رقابتهایی که برای تقدیس «هِرا»[Héra] همسر زئوس و الههی حامی زنان انجام میگرفت، میتوانستند شرکت کنند.
مسابقات المپیک کهن، شامل رشتههای ورزشی محدودی مانند «دو»، «مشتزنی»، «کشتی»، «پرش و پرتاب» و انواع اولیهی زورآزمایی بود. از سویی، اغلب مردان ثروتمند که در طول سال امکان تمرین داشتند، معمولاً به صورت برهنه حاضر میشدند. ورزشکاران نه به نمایندگی از منطقه یا محل ویژهای، بلکه به طور فردی و برای افتخار شخصی به مسابقات میآمدند. در واقع المپیک کهن، کارآزمایی مردان برای نشان دادن برتری قوای جسمانی و عضلانی بود و در سلسله مراتب آریستوکراتیک میگنجید.
اما در دوران جدید، چنانکه گفته شد، ایده و روش المپیک تغییر یافت و با پیدایش ناسیونالیسمهای نوین و «ملتها»، ورزشکاران میکوشیدند، ضمن همافزایی گروهی و آموختن ورزشهای تکنیکی نوظهور، «قهرمان ملی» شوند و برای شهر و کشور و گروه هویتیشان، اعتبار و افتخار بیافرینند.
در المپیک پیشرو که از ۲۶ ژوییه تا ۱۱ اوت ۲۰۲۴ در پاریس برگزار خواهد شد، به نظر میرسد جدا از تفاوتهای شکلی و نرمافزاری، نگرهی عمومی المپیک نیز تغییر معناداری یافته است. در سومین میزبانی «پاریس»، که در فرانسه «جشن المپیک» خوانده میشود، چهار رشتهی ورزشی جدید به رقابتها اضافه شدهاند: «موجسواری» [Surf]، «رقص بِرِک» [Breakdance]، «صعود» (یا دیوارنوردی) [Escalade] و «اسکیتبرد» [Skateboard]. تمامی این رشتهها به «جوانان» و نسل جدید مربوطاند و شعارها و نوشتار «دو کوبرتن» را یادآوری میکنند.
از سویی دیگر برای اولین بار در تاریخ، در«المپیک پاریس» برابری جنسیتی بین زنان و مردان برقرار خواهد شد و پنجاه درصد افراد از شمار ۱۰۵۰۰ ورزشکار المپیک در ۳۲ رشتهی ورزشی را، زنان تشکیل خواهند داد.
اما، تغییر اساسی در جشن افتتاحیه و برگزاری مسابقات این است که فقط محدود به فضای بستهی داخل ورزشگاهها نیست و برای انجام رقابتها، در داخل شهر و در میان مردم برنامهریزی شده است. مراسم افتتاحیه، با رژهی ۱۶۰ کشتی از ورزشکاران ۲۰۶ کشور دنیا، در پیوستاری بزرگ و در میان نورآرایی و نمایش ویژه در فضای باز، از «پل اوسترلیتز» [ Pont d’Austerlitz] در محلهی پنجم پاریس، شروع میشود. کشتیها، دو جزیرهی پاریس یعنی «سن لویی» [Ile Saint Louis] و«دو لا سیته»[ Île de la Cité] را دور میزنند و از زیر هشت یا ده پل، عبور خواهند کرد و در نهایت پس از شش کیلومتر، در میان جمعیت حاضر، در «تروکادرو» به انتهای مسیر رژه خواهند رسید.
«رود سن» در پی دهها پروژهی علمی در سالهای اخیر، با حذف آلودگیها و آلایندههای زیست محیطی، پس از صد سال برای شنا آماده شده و شناگران در آن به رقابت خواهند پرداخت.
اجرای ورزشهای دیگر نیز در داخل شهر دیده خواهد شد؛ مثلاً «والیبال ساحلی» در محوطهی Champ de Mars، نزدیک «برج ایفل» -در محلهی هفتم- برگزار خواهد شد. مسیر دوندگان «دوی ماراتن» از باغ «قصر ورسای» خواهد گذشت و کاخ «گراند پَله» برای مسابقات «شمشیربازی» و «تکواندو» در نظر گرفته شده است. مسابقات «بسکتبال»، «اسکیتبُرد» و «دوچرخهسواری» در میدان تاریخی «کنکورد» برگزار خواهد شد تا در قرن جدید آوازهی «گیوتین شاهکُش» رنگ ببازد. «موزهی ارتش» [Musée de l’Armée] در مجموعهی «انولید»، در جوار آرامگاه «ناپلئون بناپارت» برای میزبانی بخشی دیگر از مسابقات «دوچرخهسواری»، «تیراندازی با کمان» و «دو و میدانی» آماده میشود. شناگران نیز از «پل الکساندر» در تقاطع «شانزهلیزه» و «انولید» مسافت ده کیلومتری شنای آزاد را خواهند پیمود.
گسستن تمرکز کانونی مسابقات در یک نقطه و پخش کردن آن به داخل متروپولیسی مانند پاریس، و درگیر کردن عناصر شهری و مردم به عنوان «سوژهی اجتماعی» و در معرض عمومی قراردادن آن، نقطهی عطف مهمی در تاریخ المپیک به شمار میرود. «زئوس» در المپیک جدید، میباید «مردمی» و اجتماعی بشود و هنگام گذار از «رود سن»، بر عرشهی کشتی، از زیر چشم ششصد هزار نفر تماشاگر و گردشگر[۲]، که بی هیچ گزینش جداسازی و تبعیض، به طور رایگان، بر روی پلها و حاشیهی جزایر «سِن» به تماشا نشستهاند، بگذرد و فروتنانه دست تکان دهد!
بخشی از بودجهی بزرگ هشت میلیارد یورویی که فرانسه برای المپیک ۲۰۲۴ در نظر گرفته است، صرف تردد مردم و گردشگران، به صورت رایگان و سازگار با محیط زیست خواهد شد. افراد سالمند، کمتوانها و معلولین، اولویتهای ویژهای برای حضور در جشن همگانی خواهند داشت. پس از آن نیز، «مسابقات پارالمپیک پاریس» از تاریخ ۱۸ اوت تا ۸ سپتامبر برگزار خواهد شد که آنهم ویژگیهای خود را داراست.
حالا پرسش اصلی این است که چگونه نشانگان و فیگورهایی مانند المپیک پاریس، در دنیای حاضر میتوانند اینطور واژگونه، وضعیتی از همبستگی، رفع تبعیض، شادی همگانی، شکست اقتدار طبقاتی و انحصار سرمایهداری را در بستری موازی با واقعیتهای عینی و ملموس ارائه دهند؟ آیا این پرستیژ، تمدنی و اخلاقی است؛ یا مانند سایر شبیهسازیهای عصر ما، در میان این همه فقر و جنگ و کشتار، چیزی بیش از سکهای تقلبی خواهد بود؟ مگر تمامی نکبت و بیعدالتیای که شاهد آن هستیم، در دنیای دیگری در جریان است؟ آیا قرار است المپیک پاریس، فانتزی یا رویای شیرین دنیای مدرن شکستخوردهای باشد که بسان میانپردهها، تصاویر دروغین و گذرایی را برای خوشایند مخاطبان نمایان میکنند؟ آیا گفتمان این بهشت نمادین، در روایت سهمگین دنیای امروز تنوع گرانقیمت و پُر زرق و برقی نیست که علیرغم الهامبخشی، چیزی از آلام بشریت نخواهد کاست؟
دراین صورت شاید «زئوس»، در میان هلهله و شادی پاریسیها و بازتاب رنگها در «شهرنور»، هنگام گذار از مقابل دیدگان مشتاق تماشاگران، از چنین دنیایی که یک سوی آن، به تعبیر ناصر خسرو «زخم فلک» است و سوی دیگر هلهله، شرمگین نیز بشود؛ چرا که «سور نباشد نکو به برزن شیون».
۳ نوامبر ۲۰۲۳
[۱] LE MANIFESTE OLYMPIQUE, Pierre de Coubertin, Edité par Les Éditions du GRAND PONT, Paris, 1994.
[۲] پیشبینی میشود که بیش از ده میلیون نفر در پاریس و بیش از چهار میلیارد نفر از طریق تلویزیون در سراسر جهان، المپیک پاریس را به تماشا بنشینند.