احساس عظمت که رودن آن را درشوری حماسی می جوید، برای مایول در هارمونی (هماهنگی) یافته می شود. رودن، با نفرت از هارمونی می گریزد، زیرا در زمانه او، هارونی صرفا در بُعد آکادمیسم شناخته می شد: نوعی پیشپاافتادگی و «قشنگی » [مبتذل] در اجزاء؛ نوعی شکوهی خودنمایانه در رفتارها. اما مایول، یک هارمونی ساده، محکم و حتی سنگین را یافته بود.
رودن، پس از مجسمه های بزرگ و رومانتیک، روی به سوی یک هنر ِ متمایز میآورد و تمایز آن را تا جایی پیش میبرد که نمیتوان از آن پیشتر رفت مگر آنکه در گونهای کاریکاتور مضحک درغلتید. اما مایول، به دغدغهای غالب برای زیبایی باز میگردد.
نوشتههای مرتبط
میان مایول و رودن، یک تضاد هنرمندانه نیز وجود دارد، ابهامی زیباشناسانه، ابهامی که هم به هنرمند بودن مربوط میشود و هم به صنعتگری. مایول خود، روشها و شیوههای کار خویش را به کوزهگران تشبیه میکند، در حالی که رودن، بیشتر دانته و واگنر را پیش روی دارد.
سرانجام، مجسمه سازی مایول هنری است، در آن واحد خودمختار و اسیر درون محدودیتهایش. رودن، از مجسمه سازی، هنری پرگشوده و توانمند میسازد که میتواند با ادبیات، با موسیقی و حتی با نقاشی رقابت کند، اما در عینحال هنری که در ابزارها و در سبکهای خود ناچاراست از نیازهای بیان تبعیت کند.
رومن در ویکیپدیا
رودن در ویکیپدیا
مایول در ویکیپدیا
درباره پاره های هنر:
«پاره های هنر»، تکه های کوچکی هستند برگزیده، از کتابی درباره گفتارهایی از اندیشمندان و نویسندگان جهان درباره رشته های گوناگون هنر و یا نظریه هنر به طور عام. این پاره ها، به تدریج در وبگاه «انسان شناسی و فرهنگ» منتشر می شوند. رفرانس های دقیق و برابرنهاده های فارسی، در انتشار نهایی این مجموعه به صورت کتاب، در اختیار خوانندگان قرار می گیرد.
بخش های پیشین
پاره های هنر(۱)، برگسون: بینش «رها شده» هنرمند
پاره های هنر(۲)، باشلار: دعوت به سفری خیالین
پاره های هنر (۳)، دیدرو: طبیعت به مثابه منشاء هنر
پاره های هنر (۴)، دوراس: نوشتن، وقتی که زن هستی…
پاره های هنر (۵)، مرلو پونتی: احساس پایان نایافتگی
پاره های هنر (۶)، کامو: درباره رمان های رفتارگرا
پاره های هنر (۷)، دریدا:خوانش متن
پاره های هنر (۸)، بلاندیه: هنرهای از دست رفته، جمع نقاب ها
پاره های هنر (۹)، لوی استروس: اثر نقاسی و زبان، همسازی دوگانه
پاره های هنر (۱۰)، ارسطو: دست، مفید ترین ابزارها
پاره های هنر (۱۱)، بنیامین: سینما و نقاشی
پاره های هنر(۱۲)، کله: تمثیل درخت
پاره های هنر(۱۳)، دوشان: شناخته شدن هنرمند، شرطِ وجود هنرمند
پاره های هنر (۱۴)، ارسطو: طبیعت همواره بهترین ها را خلق می کند
پاره های هنر، (۱۵): روی لیختنشتاین: سبک هنر تجاری
پارههای هنر(۱۶)، لوکاچ: ایدئولوژی مدرنیسم
پارههای هنر(۱۷)، فوکو: مفهوم مولف
پارههای هنر(۱۸)، گوگن: هنر احساس