انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

روایت خود (۲)

النور آکس و لیزا کپز برگردان مهسا شیخان

در مقاله پیشین مفهوم خود و روایت خود در راستای سلسله مطالب مرتبط با اجتماعی سازی زبان معرفی و بتیین شد. این نوشته بخش دوم ترجمه مقاله روایت خود با عنوان “مرزهای خود” است.
مفهوم یک روایت از تجربه فردی بدان معنی است که یک فرد تجربیات فردی “خود” را دارد، که خود ها در آن در نهایت چیزهایی جداگانه

در مقاله پیشین مفهوم خود و روایت خود در راستای سلسله مطالب مرتبط با اجتماعی سازی زبان معرفی و بتیین شد. این نوشته بخش دوم ترجمه مقاله روایت خود با عنوان “مرزهای خود” (boundaries of self) است.
مفهوم یک روایت از تجربه فردی بدان معنی است که یک فرد تجربیات فردی “خود” (Self) را دارد، که خود ها در آن در نهایت چیزهایی جداگانه هستند. به همین ترتیب، روایت های مشروح خود ها را در غالب دیگران در جهان هایی حال، گذشته، و خیالی تعریف می کنند.

توسعه یک حس از خود فرد به عنوان مفهومی جداگانه از دیگران را اساس سلامت و شناخت انسان محسوب می شود. عدم توانایی در تمایز میان اشیاء در دنیا موقعیتی بچه گانه از بودن و وجود را به دست می دهد که راه را برای این شناخت همواره می کند که افراد و اشیاء به عنوان چیزهای متمایز وجود دارند (دوام اشیاء). این فهم و هوش به توسعه حافظه متصل است، یعنی، درک استمرار میان تجربه های گذشته و حال. بین ۸ تا ۱۸ ماه، یک کودکی که رشد طبیعی خود را طی می کند حسی از “من” را به عنوان یک وجود منسجم، دائمی و مجزا را توسعه می دهد.

این دیدگاه از رشد انسان و ابداع انواع ارجاعی نام های فردی و ضمیرها به سادگی وجود یک “خود” یکپارچه را شکل می دهند. در ساده ترین شکل آن، چنین دیدگاهی متمایز است با این دیدگاه که “خود” در برگیرنده هویت های چندگانه است. دیدگاه متغیر دنیا از فرد مرتبط است با جوامع غیر اروپایی، و کوچک، در دیدگاه میشل روزالدو از ایلونگوت: ” قلب های ااونگوت چیزهای ثابت نیستند…. نام های فردی ممکن است در هنگام ابتلا به بیماری،تغییر کند به افراد نزدیگ مثل همسران. با این حال، مفاهیم و تحقق “خود” به عنوان یک هویت جداگانه و جاری با دیدگاه دنیای غرب پست مدرن بسیار هماهنگ است. دانشمندان و هنرمندان تاکید می کنند که خودها الزاما در میان زمان ها و مکان ها یکسان نیستند و الزاما هم به هم مرتبط و متصل نیستند. بنا به گفته هاول (۱۰۰:۱۵۵)، “من حضور دارم،… در تنش های میان تمامی حالت هایم، که در آن تنش نیز (و البته ماورای همه چیز) من خودم هستم”. روایت از چنین تنشی میان فعالیت های روایی که به دنبال برقراری پلی میان خود حس شده و خودی که در گذشته کنش داشته، و خودی که در زمان حال کنش دارد، و خود فرضی و پیش بینی شده که برای احساس کردن و کنش در لحظه های تحقق نیافته طرح ریزی می شوند – هر کدام از این خودها ممکن است از آن خودهای دیگر مستقل باشد. این بدین معناست که ما خود را از طریق فعالیت ها و کنش های روایت تحقق می بخشیم. ما روایت را به عنوان ابزاری برای جستجو و تغییر شکل ارتباطات میان خودهای موضعی و بی ثبات به کار می بریم. فعالیت روایت فرد راوی را و مخاطبینش را در یک موقعیت متناقض ایجاد انسجام میاناز تجربیات زیسته و در عین حال تخمین امکان ناپذیری آن قرار می دهد. کشمکشی برای تطبیق انتظارات با تجربیات زیسته خصوصا در روایت کنندگان بیماری های ذهنی و فیزیکی نمایان است.

اینکه آیا روایت راه حلی برای یک مانع و مشکل را ارائه می دهد یا نه، تمامی روایت ها، از طریق مکالمه، کنش، و تفکر، فرد راوی و مخاطبین را به عاملیت بالقوه برای رنج و لذت غیر پیش بینی شده است. در اینجا عملکرد روحانی و درمانی فعالیت های روایی است. هنرمندان و درمان کنندگان به یک شکل روایت را برای مواجه با مخاطبان به کار می برند با عاملیت های بالقوه، یا با (الف) سنجش ناپذیری آشکار یک موقعیت خاص زیسته، (ب) فریفتن مخاطب در درون یک حوزه خیالی، و حتی شوکه کننده که در آن احساس اخلاقی چیره شده کاربرد ندارد، و یا (ج) بداهه سازی یک نوع بیان روایی که اصول کلی یک نوع را مغشوش می کند. کوندرا بیان می کند که چگونه رمان مدرن به طور خاص این ماموریت را ایفا می کند: “ارزش یک رمان در افشاء امکانات نادیده نشده از وجود بدان صورت است: در بیانی دیگر، رمان آنچه را که در درون هر کدام از ما نهفته است، آشکار می کند.”

فعالیت های روایی برای شناخت و منسجم کردن خودهای بیگانه و سرکوب شده حیاتی است. اختلال استرس پس از سانحه، برای مثال، زمانی رشد می کند که تجربه آنقدر مخرب است که نمی توان آن را در داستان زندگی یک فرد قرار داد. چنین تجربه هایی زندگی های کنونی حال را در شکل احساس های بدنی و یا خاطرات تکه تکه، بازگویی داستان، اما نه به صورت روایی در درون ترتیبی از وقایع، و بازتاب های مرتبط با یک خود گذشته مورد هجوم قرار می دهند. در شکل بی نهایت، یک رویداد ضربه مانند نیز ممکن است، در قالب اختلال چندگانه شخصیتی، به خودهای تکه تکه و بی ارتباط منجر شود. در این موارد، شخصیت های فردی نام های مختلفی دارند که ممکن است ما حتی این نام ها را ندانیم. یک شخصیت ممکن است روایت را از یک دیدگاه خاص بیان کند برای اینکه این روایت وی ممکن است ناخودآگاه و به سرعت با روایت های دیگر گیر بیافتد، روایت های دیگری که افرادی دیگر به آن مرتبط می شوند، و به همین ترتیب این زنجیره ادامه پیدا می کند. بسیاری مداخلات درمانی تلاش می کنند تا روایتی را ایجاد کنند که رویدادهای غیر مرتبط را با بیان کند و آن ها را با رویدادهای دیگری از خود های گذشته، حال، و آینده تطبیق دهد. موارد بالینی به روشن ساختن ویژگی های پویای تمام انسان ها کمک می کنند. در حالیکه عموما افراد روایت های خود را رها می کنند و ان ها را با جریانی تازه تعریف می کنند، عموما خودهای چندگانه خود را با بازشدن جریان روایت نشان می دهند و روایت را به عنوان یک هسته مرکزی برای مکالمه میان خود قرار می دهند. کشمکش هر فرد ایجاد و پرورش چندگانگی و انسجام میان خودهای واقعی و بالقوه افراد می باشد.

با اینکه بسیاری از جوامع مفهوم یک نفس تفکر فرد را ارج می نهند، توسعه خودآگاهی در تمامی افراد بشر با آگاهی از دیگر افراد و چیزها بسیار در هم تنیده شده اند. از این دیدگاه، ما خودهای مان را از طریق گذشته، حال، و آینده مان و ارتباطات و درگیری های خیالی مان با افراد و اشیاء تعریف می کنیم. یکی از مهم ترین عملکردهای روایت تعیین موقعیت رویدادهای خاص در تقابل با افق های بزرگ و گسترده تر آن چیزی است که ما آن ها اشتیاق، فضیلت، فلسفه، کنش، و ارتباطات می دانیم. همانند جیمز مریل شاعر که در مصاحبه ای گفت: ” فکر نکنید زمانی می رسد که همه، و نه تنها شاعران، بخواهند از خود فراتر روند” (۱۵۳:۵۹). به عنوان روایت کنندگان، ما رویداهایی خاص را برای هنجارهای جمعی، انتظارات، و توانایی های بالقوه ارزیابی می کنیم ؛ ایده های جمعی از آنچه که اخلاقی و منطقی است؛ احساساتی جمعی از زیبایی شناسی و تناسب. بدین ترتیب، ما با دیگری اعضای جامعه چه زنده و چه مرده در اتباط هستیم و آشنایی داریم. ما درک می کنیم، دوباره تایید می کنیم، و فلسفه زندگی را ویرایش می کنیم. مریل زمانی در پاسخ به سئوالی که در ارتباط با روابطش پرسیده شده بود، چنین پاسخ داد:

“من آخرین نامه تو را می خوانم… با درد و رنج ناشی از شناخت… هنوز هم آماده نیستی تا این واقعیت تعلق به یک گروه بزرگ را دوست داشته باشی یا که همه- اجازه می دهند تا تفاوت های خاص شان باقی بماند- همین تجربه یکسان [هم در این مورد] صدق می کند. بعدها، زمانی که حس شوخ طبعی تو باز می گردد، باید بیشتر خوشحال شوی: که بتوانی-حداقل- یک شرایط انسانی را به اشتراک بگذاری.”

قدرت ارتباط خود و جامعه روایت را به عنوان راهی برای اجتماعی سازی افراد معرفی می کند. از طریق روایت ها ما معنای انسان بودن را درمیابیم.

نه تنها محتوای روایت بلکه کلمات، دستور زبان، سخن نقل شده، و قراردادهای ژانر روایت، راویان مشترک، و خوانندگان/ شنوندگان با جوامع تاریخی خود را با هم مرتبط می کنند. باختین توضیح می دهد که پیش از لحظه مناسب بودن، کلمات در یک زبان خنثی و غیر فردی وجود ندارند، بلکه در دهان افراد دیگر وجود دارند، و در بافتارهای دیگر افراد. زمانی که ما اشکال زبانشناختی را به کار می گیریم، ما صداها و موضع دیگران را با صدای خود ترکیب کرده و به آن مادیت می بخشیم.

مرزها و محدوده های میان خود ها و دیگر چیزها بسیار متخلل است. در روایت های حل مسئله، فیزیک دانان، برای مثال، جمله هایی را همانند این بیان می کنند: زمانی که من پایین می ایم، من در یک موقعیت کیفی هستم. انگار که آن ها راهی را از طریق یک بازنمایی گرافیکی نشان می دهند. با چنین فعالیتی، این حل کننده های مسئله یک هویت دوگانه را شکل می دهند که بررسی های علمی و آنچه را که تلاش می کنند درک کنند را با هم تلفیق می کنند. یعنی، فیزیک دانان یک سفری خیالی، و شعوری را با موضوعات مورد مطالعه خود انجام می دهند. این سفرهای روایی مکمل هایی نثری هستند برای ترکیب هنری و مرموز خود و دنیا. تئاتر، برای مثال، بافتاری باشکوه را برای ادغام و یکی کردن خود ها و جوامع ایجاد می کنند.

“درتئاتر، کار ما یعنی تماشا کردن پایان نمی پزیرد، اما به جای آن در پیش چشم ما متولد می شود، و با کمک ما، به صورتی کخ ما هم شاهد تولدش هستیم، در معنایی محدود، و هم خود از جمله خالقانش…. یک ارتباط هستی شناسانه ناگهانی میان کار و شخص مشاهده کننده ایجاد می شود… تماشای آن چیزی است فراتر از درک صرف آن، و این یک نوع ارتباط انسانی است” (هیول ۱۹۸۳).

نکته ای مشابه برای متون مذهبی و دیگر تشریفات مذهبی ارائه شده است که در آن مشارکت کنندگان یک هویت جمعی را شکل می دهند. تشکیل اجتماع با دیگران، با اینکه ممکن است گذرا باشد، بالاترین توانایی بالقوه را برای ایجاد روایت ها فراهم می کند.

ترکیب و آمیزش خود-دنیا بر روی طیفی از تمامیت و کمال قرار می گیرد. همراهان و دوستان قدیم و جدید می توانند نقشی حیاتی را در شکل گیری هویت فرد بازی کنند. همانطور که گفته شد، صداهای گذشته وارد تجربیات روایت شده می شود در قالب سخنان نقل شده، کلمات، اصطلاحات، و سبک های روایی. کودکان و نیز بزرگسالان داستان هایی را که شنیده اند در قالب گفتار خود به کار می برند. علاوه بر آن، زمان حال به تاریخ زندگی فرد کمک می کند چرا که به روایت جمعی داستان در حال شکل گیری از طریق نظرات و پرسش ها کمک می کند. روایت مشارکتی را می توان از طریق فراموشی روایت کننده استخراج کرد، و یا اذیت کردن، و یا سرزنش کردن، در میان سایر تحریکات. اگر ما خود را از طریق داستان هایی که روایت می کنیم ارائه دهیم، و اگر آن ها را با دیگران روایت کنیم، آن ها یک ماتریس پیچده و روایی از خودهای مشارکتی خواهیم داشت.

اعضای برخی گروه های اجتماعی نگران هستند که جامعه پذیری می تواند نیازها و علایق یک خود خصوصی را تعریف و باطل کند. در واقع، چنین ترسی از ترکیب می تواند منجر به تنفر کسانی شود که به صورت تندروآنه ای درک متفاوتی دارند در تقابل با آن هایی که تقریبا درک یکسانی دارند. ارائه های قوم نگارانه نشان می دهند، با این حال، که نگرانی برای یک خود خصوصی بی همتا، مستقل، یک خاص فرهنگی است. علاوه بر این، پدیدارشناسان و متخصصان هرمنوتیک ترکیب خود و دیگران را یک امکان ناپذیری می دانند، با در نظر گرفتن این نکته که یک فرد نمی تواند به صورتی کامل وارد تجربه افراد دیگر شود. روایت کنندگان مشترک ممکن است تلاش کنند تا فاعلیت یا همدردی را با همدیگر و یا با شخصیت های مثبت داستان های شان ایجاد کنند اما تنها می توانند این هدف را به صورتی ناقص کسب کنند. این مسئله در مورد چندگانگی روایاتی که در یک روایت قرار می گیرند و برای انزوایی که ممکن است افراد زمانی که متوجه شوند که روایت آن ها شنیده نشده است از آن رنج ببرند، مصداق دارد.

مهسا شیخان

ایمیل: Sheykhan.m@gmail.com

مطالب مرتبط در انسان شناسی و فرهنگ:

روایت خود
http://anthropology.ir/node/21957

در زبان او بباید آمدن: پارادایم اجتماعی سازی زبان در مشاهده روزمرگی و عادتواره ها
http://anthropology.ir/node/20658

ساخت هویت اجتماعی: دیدگاه اجتماعی سازی زبان (۱)
http://anthropology.ir/node/20752

ساخت هویت اجتماعی:دیدگاه اجتماعی سازی زبان (۲)
http://anthropology.ir/node/20858

اجتماعی سازی سواد: درباره کتاب “شیوه هایی با کلمات” شرلی برایس هیث
http://anthropology.ir/node/21178

تنوع فرهنگی و اجتماعی سازی زبان در سال های اولیه زندگی کودک
http://anthropology.ir/node/20449

اجتماعی سازی زبان
http://anthropology.ir/node/14116

 

ویژه نامه ی «زبان و متن»
http://anthropology.ir/node/18342

ویژه نامه ی «هشتمین سالگرد انسان شناسی و فرهنگ»
http://www.anthropology.ir/node/21139

ویژه نامه ی نوروز ۱۳۹۳
http://www.anthropology.ir/node/22280