انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

روایت بدن مندی انسان- درخت؛ نگاهی به نمایشگاه نقاشی سادگی عمیق

جاندار انگاری اشیا و پدیده های طبیعی از مضامین رایج در باور های اقوام کهن است.درخت در کهن ترین تصویرش، درخت غول پیکری است که رمز کیهان و آفرینش آن است و زمین را به آسمان می پیوندد. در قرون وسطی، انسان را غالباً به درختی وارونه تشبیه می کردند که سرش با ریشه درخت و تن و اندام هایش با تنه درخت و شاخه هایش قیاس می شد باورهای اسطوره ای پیرامون گیاهان و درختان نیز عموماً بر پایه یکی از وجوه« درخت- زن » و « درخت- مرد»شکل گرفته و بسط یافته است. در کتاب فرهنگ نمادها در این باره می خوانیم که درخت نیز مانند سایر پدیده های طبیعی،از نظر جنسیت دو وجهی است: ساقه درخت که به طرف آسمان قد بر افراشته، نماد نیرو و آلت مذکر وتصویر الگوی ازلی پدر است، در حالی که درخت مجوف و درخت برگ دار و انبوه یادآور تصویر الگوی ازلی از مادر بارور است.داستان مشی و مشیانه در اسطوره های ایرانی و اسطوره های مشابه آن در بین النهرین و هند نیز به گونه¬ای متضمن این نکته است. درنمایشگاه نقاشی سادگی عمیق هم نشانه های بسیاری از انگاره درخت- مرد و درخت – زن قابل رؤیت است.که در ادامه از آن به عنوان کلی انسان-درخت نام برده می شود.انسان – درخت نمادی از یک نظام اجتماعی و جامعه کامل است؛مرزهای بدن می توانند بازنمودی باشند از مرزهایی که در جامعه در معرض تهدید و یا فراموشی قرار گرفته اند.از آن جا که انسان – درخت ساختاری پیچیده دارد،کارکردهای آن و روابط میان اعضاء مختلف می تواند به مثابه نمادهایی از پیچیدگی ساختارهای اجتماعی در نقاشی به کار گرفته شود.انسان-درخت های نمایشگاه سادگی عمیق امر اجتماعی را به تمثیل در می آورد و امر اجتماعی انسان را در عرصه رقابت های اجتماعی و فرهنگی قرار می دهد.تفاوت های بی نهایت در برداشت های اجتماعی از انسان- درخت موضوع هنرمندان بسیاری بوده است اما تصویر گری هریک از هنرمندان با توجه به کارکرد اندام های بدن در جامعه نزد آنها دارای ارزش های متفاوتی است.در صورتی که هریک از اندام ها در جامعه و نزد هنرمند دارای ارزش یکسانی باشند،مفهوم اثر مانند آینه ای بخش های از جامعه انسانی را منعکس می کند و اینگونه است که درد،رنج،بیماری،تاریکی و روشنی،گذر عمر، فرسایش و پیری و…در تابلوهای نقاشی این نمایشگاه خود را متبلور می سازند.

در آثار موسی عامری پور روابط زن با درخت از نوعی حرکت نوازش آمیز تبعیت می کند،دست ها مانند شاخه های به هم حلقه شده زانوهای خمیده،سرهای کمی کج شده،همه حرکاتی هستند که به شکل نمادین نشان داده شده اند.حتی گاه با اینکه درختان فاقد چهره انسانی هستند اما لبخند زنانه ی پنهانی در فرم ایستادن و ژست ها دیده می شود.از طرف دیگر در آثار ابوذر آخش جان، خصوصیات اخلاقی و فیزیکی که به مرد و زن نسبت داده می شود در آنها (یعنی در بدن نقاشی شده ) درونی نیستند بلکه به معنای شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه آنهاست و هنجارهای رفتاری ناشی از آن،نقاشی های است که اغلب بازنمود فرهنگ زیستی است از جمله بارداری،بیماری های گوناگون،سقط جنین،طغیان و …بسیاری دیگر.
به این ترتیب نمایشگاه سادگی عمیق نوعی به نمایش گذاشتن پنداره های اجتماعی از زیست انسانی و طبیعت است که از نظر پدیدآورندگان آن در جامعه امروز به دلایل مختلف کنار گذاشته و یا حذف شده است.

منابع
زارعی، بدریه (۱۳۹۷) درخت از اسطوره تا قصه،تهران انتشارات تیسا
لو بروتون،داوید(۱۳۹۲)جامعه شناسی بدن،ترجمه ناصر فکوهی،نشر ثالث