هنوز واژه ای مشترک در زبان های هند و اروپایی برای واژۀ «Color» به دست نیامده است. البته این به آن معنا نیست که این اقوام رنگ های مختلف را نمی شناختند. برای اکثر این اقوام رنگ بیشتر با پوشش یکی تصور می شده است. به عبارتی «Color» در اصل به معنی «پوشش» است و یا واژۀ سنسکریت Varna- در معنی «رنگ» از ریشۀ var به معنی «پوشیدن» است. در اوستا واژه ای است paēsa- «پیس» (در لک و پیس)، قس. سنسکریت péśa، مشتق از ریشۀ هند و اروپایی *perk یا *pork است که در ژرمنی کهن به صورت far(g)wa وجود داشته و امروز در واژۀ «Farbe» «رنگ»، باقی مانده است که همه به نوعی «راه راه، پیس» معنی می دهند.
هنوز واژه ای مشترک در زبان های هند و اروپایی برای واژۀ «Color» به دست نیامده است. البته این به آن معنا نیست که این اقوام رنگ های مختلف را نمی شناختند. برای اکثر این اقوام رنگ بیشتر با پوشش یکی تصور می شده است. به عبارتی «Color» در اصل به معنی «پوشش» است و یا واژۀ سنسکریت Varna- در معنی «رنگ» از ریشۀ var به معنی «پوشیدن» است. در اوستا واژه ای است paēsa- «پیس» (در لک و پیس)، قس. سنسکریت péśa، مشتق از ریشۀ هند و اروپایی *perk یا *pork است که در ژرمنی کهن به صورت far(g)wa وجود داشته و امروز در واژۀ «Farbe» «رنگ»، باقی مانده است که همه به نوعی «راه راه، پیس» معنی می دهند.در پژوهشی که کی (Kay) و برلین (Berlin)(1) انجام داده اند، هفت مرحله از تشخیص رنگ را در میان اقوام مختلف نشان داده اند:
نوشتههای مرتبط
مرحلۀ نخست: سفید، سیاه
// دوم: سفید، توالی (سرخ و زرد)، سیاه
// سوم: سفید، سرخ، زرد، سیاه یا سفید، توالی ، خاکستری، سیاه
// چهارم: سفید، سرخ، زرد، خاکستری، سیاه
// پنجم: سفید، سرخ، زرد، سبز، آبی، سیاه
// ششم: سفید، سرخ، زرد، سبز، آبی، سیاه، قهوه ای
// هفتم: سفید، سرخ، زرد، سبز، آبی، سیاه، قهوه ای، صورتی، بنفش، نارنجی، خاکستری
طبقه بندی های برلین و کی از جهت آن که هر مرحلۀ بعدی دربرگیرندۀ مرحلۀ پیشین بودند، کامل به نظر می رسند. آنها ارتباط اجتماعی مشترکی در زبان ها و فرهنگ های گروه های کوچک شکارچیان-گردآورندگان پیدا کردند که با سه مرحلۀ نخست منطبق می شود، در حالیکه زبان های صنعتی مدرن از جمله زبان های اروپایی نظام های مرحلۀ هفتم را به کار گرفتند. آنها استدلال می کنند که نظام مرحلۀ سوم برای یونان در دوران هومر وجود داشته (گرچه برخی تحلیل گران مرحلۀ دوم را با این دوران منطبق می کنند) و مرحلۀ چهارم برای زبان ایرلندی کهن و میانه به کار گرفته می شده است. روسی (اسپانیای جدید) مرحلۀ هفتم را از خود نشان می دهند.
در هر حال درست نیست شمارۀ اصطلاحات را به طور مستقیم با سطح تمدن برابر بگیریم. مثلا در زبان لاتین کلاسیک اصطلاح اولیه برای قهوه ای نیست ولی در زبان های رومانی از زبان ژرمنی این اصطلاح وارد شد.
وجود اصطلاحات گوناگون در ارتباط با خاکستری در زبان های هند و اروپایی برای طبقه بندی رنگ در زبان هند و اروپایی آغازین ایجاد دشواری می کند، با اینکه اصطلاحاتی چون بنفش، نارنجی، صورتی در مرحلۀ هفتم در آن نبوده است، با این حال وجود شدت و سایه در این زبان ها به گسترش مرحلۀ هفتم کمک کرده است. لرنر (Lerner)(2) نشان می دهد که مراحل اولیه در این تمایز یکدست عمل کرده اند و شاید خاکستری های مختلف هند و اروپایی آغازین بدیل های فرهنگی کمتر توسعه یافته بودند. شواهد لغوی برای اصطلاحات رنگی زبان های هند و اروپایی در بازسازی مرحلۀ سوم یا چهارم ممکن می گردد که شامل این پنج رنگ می گردد:
سیاه، سفید، سرخ، زرد، سبز
از آنجا که بهترین اصطلاح بازسازی شدۀ رنگ در هندو اروپایی آغازین رنگ سرخ است، وجود مرحلۀ دوم نیز کاملا قطعی است.
بر این اساس بررسی و بازسازی نظام رنگ در فرهنگ ایرانی چه در زبان های کهن و چه در زبان فارسی نو می تواند اهمیت بسیاری داشته باشد. برای نمونه، در زبان فارسی نو رنگ دریا و آسمان سبز توصیف می شود که بررسی چنین موضوعی نیاز به ارائۀ نظام رنگ در فرهنگ ایرانی است.
۱- Berlin, B., and P. Kay, Basic Color Terms, 1969
۲- Lerner, L., Color Words in Anglo-Saxon, in: Modern language Review 46 (246-249), 195