انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

رقص شمشیر نزد طبقه جنگاور هند و اروپایی

رقص شمشیر را هنوز در گوشه و کنار ایران، چه با خود شمشیر و چه به صورت تقلیل یافته ی آن با چوب می توان دید. متاسفانه در مورد خاستگاه و پیشینه ی آن تاکنون مطلبی، تا آنجا که راقم خبر دارد، به فارسی نوشته نشده است. اما یکی از کتابهای ارزشمندی که در این زمینه پژوهشی جدی ارائه می دهد، اثر ۵۰۰ صفحه ای شرودر” رمز و نمایش در ریگ ودا” ( Schroeder, L., Mysterium und Mimus im Rigveda, Leipzig, 1908 ) است که متاسفانه به نمونه های ایرانی، احتمالا به جهت کمبود منابع در زمان نگارش کتاب اشاره نمی کند. او اهم توجه ی خود را بر روی شواهد ودایی، ژرمنی، یونانی و رومی قرار داده است و توانسته است ارتباط این رقص را با باورهای طبقه ی جنگاور فرهنگ هند و اروپایی نشان دهد.

شرودر بر اساس سبک برخی از سرودهای ودا سه نمایش دراماتیک را شناسایی می کند: ۱- nṛitta به معنی صرف رقص ۲- nṛitya رقص با حرکات نمایشی اما بی کلام ۳- nâṭya رقص با کلام. او ریشه ی naṭ که در واقع از nart گرفته شده به معنی “رفصیدن” می داند که در شکل سببی nâṭyati به معنی “به شکل هنرپیشه چیزی را نمایش دادن” است. و nâṭya به معنی “رقص، هنرپیشگی، نمایش بر صحنه ” است.

Nṛitú در ودا به رقصنده ای اطلاق می شود که نمودار هنرپیشه در درام آیینی است و در منابع و زبان متاخر از میان رفته است. در عوض واژه ی naṭa در گویش های متاخر به معنی رقصنده و هنرپیشه به کار می رود. پانینی Panini دستور نویس نامی در قرن ۴ پیش از میلاد قوانین naṭa را در کتاب خود بر می شمرد و نام چند تن از منابع آموزشی در این زمینه را بیان می کند . در ودا مهمترین ایزدان هندی خود به عنوان رقاص و آفریننده ی رقص ظاهر می شوند. بیش از همه کریشنا-ویشنو (uśṇkṛiśna-vi) خود کرشنا رقص معروف Râsa یا Râsamaṇḍla را آفرید.

پیروان شیوا نیز رقص هایی را به او منتسب می کنند. سوترا پاچوپاتس (sûtras Pâçupatas) یکی از فرقه های شیوایی در مراسم واتوکا (Vatuka) پسربجه های ۵/۹ ساله ای خود شیوا را و دخنر بجه های ۲/۹ همسر او را نمایش می دهند. در هر حال شیوا خود رقصنده است و همسرش در کنار او قرار دارد. شیوا آفریننده رقص تاندوا (Tâṇḍava) است. و همسرش آفریینده ی رقص لسیا Lâsya است. این دو در نخستین نمایش هنرپیشگی خود در برابر ایزدان این رقص ها را انجام دادند. شیوا نه تنها naṭeçvara “سرور هنرپیشگی یا رقصنده ی هنرپیشه” بلکه mahânaṭa “هنرپیشه ی بزرگ”هم نامیده می شود.

شرودر معتقد است که شیوا و آیینش از همان آغاز با رقص و هنرپیشگی پیوند داشته است. این نکته در خور توجه است که دو ایزد بزرگ هند کریشنا و شیوا هر دو با رقص و هنرپیشگی مرتبط بوده اند. شرودر میان درام هندی و یونانی ارتباط تنگاتنگی می بیند به ویژه در آیین دیونیسوس و پیروان خلسه جویش . او میان دیونیسوس و رودرا- شیوا به عنوان ایزدان باروری و سرور ارواح مردگان خویشاوندی و پیوند نزدیکی می بیند و همین ارتباط را میان آنها و ایزد ژرمنی ودان- ادین نیز پی گیری می کند. گروسه در “سرآغازهای هنر”(Grosse, E., Die Anfänge der Kunst, Freiburg & Leipzig, 1895, ) درام را کهن ترین شکل ادبی در نظر می گیرد و بنیاد این مسئله را در نمایش و هنرپیشگی می داند. همچنین رقص ابتدایی را بیان بی میانجی و کامل و موثر حس زیبایی شناختی ابتدایی معرفی می کند.
شرودر این ادعا را قابل اثبات نزد بسیاری از اقوام ابتدایی می داند و سوای این موارد که گروسه مطرح می کند، رقص را دارای قدرت اجتماعی بسیار زیادی می داند که می تواند شمار بسیاری از مردان و زنان و جوانان را در حرکت های منظم و بر اساس قواعدی ثابت ، موزون و معینی متحد سازد. به همین دلیل تاثیری اجتماعی دارد و می تواند بهترین شکل آمادگی برای جنگ باشد. جز این رقص معنای جادویی-آیینی و دینی بسیار مهمی داشت و ایفای همان نقشی را در باور اقوام ابتدایی می کرد که دعا در فرهنگ های پیشرفته.

در ودا برخی از ایزدان به ویژه ایندرا، ماروت ها و آشوین ها رقصنده توصیف می شوند. یکی از مهمترین مواردی که در ودا ایندرا رقصان توصیف شده است، هنگام پیروزی آگنی، در مراسم آنش در آغاز بهار است که پیروزی نور آسمان و آزاد شدن آب ها را به همراه داشت. در قربانی سومه بود که جشنی برای پیروزی ایندرا بر اهی ورتره ، اژدهای نابودگر، را شکست می دهد و آبها را آزاد می کند و پرتو خورشید دوباره نمودار می شود. در این مراسم سرود و رقص نقش اساسی داشتند. در پایان مراسم قربانی ماروت های مسلح جوان می رقصیدند.
ماروت ها در سرودی به شاهینی تشبیه می شوند که ابرها را نوازش می کنند. در هند باستان نشانی از ماسک در مراسم و رقص نیست، و لی در Mahábháshya گزارش می شود که در مراسم کریشنا نیروهای دشمن در این مراسم چهرهاشان را سیاه می کردند و نیروهای طرفدار چهره شان را سرخ می کردند. ماروت ها در مسیر آسمانی خود می رقصند و هنگام جشن قربانی آدمیان هم می رقصند. شرکت کنندگان در این جشن ها در دسته های رقصان و جهنده همراه ماروت ها می رقصیدند.
در یوهانس تاگ (۱) و در صبح استرن (۲) در باورهای اسکاندیناوی به طور گسترده ای باور به رقص خورشید پراکنده است . باور به پرش خورشید در آغاز بهار بسیار گسترده بود. این مسئله شکی بر جای نمی گذارد که رقص خورشید جوان نوخاسته که نمود سرخی طلوع است، به ویژه در آغاز بهار که منطبق با آغاز سال است، باور بسیار کهن آریایی بوده است. پیروزی بزرگ و زمان جشن های مرتبط با خورشید از آغاز بهار تا انقلاب تابستانی ادامه داشته و در این انقلاب تابستانی هم برخی از اقوام آریایی به رقص خورشید باور داشتند. آغاز بهار و انقلاب تابستانی قله های زمانی جشن های خورشیدی بوده است. در این زمان بوده است که ازدواج خورشیدی و نیز ازدواج بسیاری از نیروهای گیاهی هم رخ می داد. برای همین آشوین عاشق اوشاس- سوریا (Ushas-Sȗryâ) به صورت رقصان وارد می شود و نمایشگر مردان رقصان است. گونه دیگری از این ازدواج سوریه با سومه، ماه، است. واژه ای که در ودا در این مورد به کار رفته nart “رقصیدن” نیست، بلکه ریشه ی krîḍ است که به معنی “بالا پریدن، لی لی کردن و رقصیدن” است. همین ریشه فعلی اغلب برای ماروت ها استفاده شده است. ماروت ها، همراهان ایندرا در برخی از کارهایش، رقصنده اند. آنها گروهی جوان مسلح جهنده، بالا و پایین پرنده و رقصنده اند. هنگامی که این ماروت ها می رقصند، کوه از جهش آنها به لرزه می افتد و پشت آسمان می لرزد، سپس سیل آسا چون آب ها روان می شوند. همین موضوع در مورد رودرا هنگام مراسم قربانی مطرح می شود. از ریگ ودا برمی آید که گروه ماروت ها گروه رقصنده اند و کارکیای خود را رقصان انجام می دهند؛ برای نمونه، هنگام مراسم قربانی توسط مردمان، رقصان وارد می شوند. فراموش نباید کرد که آنها گروه جنگنده ی مسلح اند که به صورت جوانانی آراسته با طوق زرین بر سینه و دستبند در دست و پوست گوزن بر دوش از سویی و مسلح با سپر و تبر دردست در ردایی زرین و کلاه زرین بر سر از سوی دیگر ظاهر می شوند. آنها همواره مسلح توصیف می شوند. هنگامی که وارد می شوند رقصان اند، جهنده اند و چون گروه رقص سلاح یونانی و فریقی Kureten و Korybanten و روحانیان salier مارس در روم و رقص شمشیر کنندگان ژرمنی اند. شرودر همه ی این شواهد را نشانگر صورت های کهن درام آیینی آریاییان کهن می داند که گرچه در هند گروههای ماروت های مسلح رقصان ادامه نیافت، اما در یونان در گروه Kuret ها و Korybant ها و Salier ها در روم و رقص شمشیر ژرمن ها ادامه یافت و در نمایش یونانی تاثیر به سزایی گذارد. کورت ها به سپاهی از جوانان اطلاق می شود و هومر این اصطلاح رابرای جوانان سپاه یونان به کار می برد. ویژگی اصلی این سپاه رقص سلاح است؛ اینان رقصندگانی شوخ طبع اند که هزیود در بخشی که در استرابو باقی مانده است از آنها توصیفی ارائه می دهد و آنان را همچون نیمفن (Nymphen) های کوهها و ساتیر (Satyr) ها معرفی می کند. در داستان زئوس هنگامی که مادرش او را از دست کرونوس (Kronos) در غاری در کوه پنهان می کند، کورت ها با شمشیر و سپرشان دور آن کوه می رقصند و او را از خطرپاس می دارند. رقص شمشیر نزد ژرمن ها از دوران باستان تاکنون شاهد دارد و در جشن ها برگزار می شود. شکل های گوناگونی از آن دیده می شود با ترانه و در برخی موارد رقص شمشیر تبدیل به نوعی بازی با شمشیر شده است و بدون رقص است. زمان این مراسم کریسمس و جشن های پس از آن است. در این جشن ها شماری جوان با جامه ی سپید و کمربند و کلاه بازی می کنند. تاکیتوس Tacitus از رقص شمشیر ژرمن ها ی جوان برهنه، با شمشیر و سپر گزارش می دهد. همین مسئله همانطور که پیش تر هم اشاره شد در زمان یوهانس تاگ (Johannestag) در صبح استرن (Ostern) در باورهای اسکاندیناوی به طور گسترده ای دیده می شود. در انگلیس نیز موریس های رقصنده Morristaenzer قرنهاست که در کریسمس و بهار، اول ماه مای، با رقص سلاح که نمودی از همان رقص شمشیر است با صورت های سیاه کرده می رقصند .
درام کهن هندی در زمان ودای متاخر مرده بود. اما در قرن ۶ پیش از میلاد در زمان بودا دوباره رونق می گیرد. خود بودا در جوانی به قوانین هنرپیشگی، رقص و خواندن و دکلمه مسلط بود و بعدا این امور دنیوی را رها کرد. و نزد بودایی ها هنرپیشگی مورد انزجار قرار گرفت. با این حال درام در صومعه های بودایی راه باز کرد. در صومعه های بودایی دو بار در سال در بهار و پاییز رموزی برگزار می شود. جن های نیک را راهبان و بدها را افراد عادی نمایش می دادند.

شرودر در بخش دیگری از این کتاب در مورد ویژگی مشابه وزن هجایی ودا و اوستا اشاره می کند. او معتقد است ویژگی وزن و هجای شعر در ودا ۸ ، ۱۱، ۱۲ هجایی هست وهمین ویژگی در اوستا هم دیده می شود. او ریشه ی این موضوع را نه در بلندی و کوتاهی هجا ها برای شعر بلکه در شمار هجاها برای رقص می داند. او هر هجا را یک گام می داند تا یک آوا، زیرا به زعم او هر ترانه ای با رقص همراه بوده است. به عبارتی ۸ قدم به راست ۸ قدم به چپ ۸ قدم به پیش و ۸ قدم به پس . هرچه که رقص از این فضا و در پی آن از بیت دور شد، بیت بیشتر و بیشتر وزن خود را به جای گام های رقص به طور مستقل ایجاد کرد.
البته او بر این باور نیست که زرتشت و پیروانش حتما در خواندن سرودهای گاهان می رقصیدند ویا این که همه ی ترانه های ریگ ودا ترانه های رقص هستند، اما بر این باور است که اینها بر الگوی ترانه های هند و ایرانی ساخته شده اند که به احتمال زیاد خصیصه ی ترانه های رقص کهن را با خود حمل می کنند و ریشه در رقص های آیینی کهن دارند و زمانی با رقص همراه بودند ولی به مرور زمان این همراهی با رقص کم تر شد تا آن که به کل از آن جدا شد. سرودهای ماروت ها Chandas گفته می شود و از انجا که این واژه” وزن” هم معنی می دهد، نشانگر این است که این نوع ترانه ها وزن خاص چشم گیر ی داشته اند و به همین جهت این نوع ترانه ها “ترانه رقص” خوانده می شدند . وقتی چنین ویژگی را نزد اقوام ایرانی و هندی در زمان اشتراکشان می بینیم، همین مسئله به نظر شرودر، نشان می دهد که نزد دیگر اقوام هند و اروپایی هم وجود داشته است. او نمونه ی این مورد را در ترانه های ادا (Edda) هم پیدا کرد ه است. این ترانه ها هنوز در جزیره ای در آلمان به نام Färöerin به عنوان ترانه های رقص اند و هر زمستان بازخوانی می شوند. ادا نیز ویژگی گفتگویی دارد. این به این معنی نیست که راوی سخنگو را پیش می برد، بلکه به این صورت است که ایزدان و قهرمانان خود بدون نقش راوی، واژه را بی میانجی به دست می گیرند. این درست همان ویژگی گفتگویی است که در ودا هم دیده می شود. ویژگی دراماتیک آنها نیز به احتمال زیاد، به این دلیل است که این ترانه ها در اصل برای نقش ها سراییده شده بودند و خوانندگان مختلفی برای هر نقش داشتند و در آیین های رمزی به کار می رفتند. بر اساس خویشاوندی یاد شده میان ادا و ودا می توان احتمال وجود الگوی مشترک نزد آیین های رمزی کل اقوام هند و اروپایی را تصور کرد.

بر اساس موارد یاد شده و صدها شاهد دیگری که شرودر در کتاب ارزشمند خود ارائه می کند می توان یکی از الگوهای رقص آیینی اقوم هند و اروپایی، یعنی رقص شمشیر را بازسازی کرد. این رقص در ایران هم نمونه های بسیاری دارد که می تواند بنیاد پژوهش ارزشمندی شود.

توضیح:
۱- Johannestag 24 ژوئن در بزرگداشت یوهانس تویفر (Johannes des Täufer) است و ارتباط نزدیکی با جشن ۲۱ ژوئن انقلاب تابستانی خورشید دارد.
۲- Ostern زمان رستاخیز مسیح است ( = عید پاک) که در تاریخ های متفاوتی برگزار می شود. در زمانی میان ۲۲ مارس تا ۲۵ آپریل.