انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

رفع نابرابری جنسیتی با کمک شمشیر

رفع نابرابری جنسیتی با شمشیر

آموزش زنان افغان بعد از طالبان

مقدمه

زنان در دوران حکومت طالبان یکی از اقشار تحت ظلم و ستم بودند . گرچه جامعه افغانستان به شدت از حضور بنیاد گرایان در قدرت آسیب دید اما متاسفانه آسیب بیشتری از برنامه ها و قوانین آن ها متوجه زنان افغان گردید سابقه نابسامانی های موجود در این کشور در دوره های پیش از به قدرت رسیدن طالبان و جامعه سنتی مبتنی بر کشاورزی و کوچ نشینی ،همواره به عنوان مانعی در حضور مفید و سازنده زنان افغان محسوب می شد اما بعد از انقلاب کمونیستی ثور ۱۹۷۸ و اجرای طرح های آموزش اجباری و رایگان(Moghadam ,1999:178 (، زنان افغان حضور پررنگ تری در جامعه یافته بودند. تشکیل امارت اسلامی افغانستان که زیر نظر مستقیم افراطیون اداره می شد موجب شد افکار عمومی جهان در بین سال های ۱۹۹۶ الی ۲۰۰۱ بر روی قوانین ” قرون وسطایی” طالبان متمرکز شود (Moghadam , 2005: 227). خصوصاً فمنیست ها و فعالان حقوق زنان از رژیم طالبان و به طور خاص در مورد سیاست های سرکوب گرانه جنسی انتقاد می کردند. این امر موجب شد زنان افغان مرکز توجه جهانیان قرار گیرند. تصویری که پیش از حمله امریکا و متحدانش به افغانستان ترسیم می شد زنان را پوشیده در برقع با میلی فزاینده برای رسیدن به آزادی تصویر می کرد که جامعه جهانی خود را موظف می دید این قربانیان را نجات دهد. ترسیم چنین تصویر ترحم برانگیزی از جامعه زنان افغان ، تاثیر مستقیمی در پذیرش افکار عمومی برای حمله به افغانستان داشت. ” در پی واقعه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ ، لندن واشنگتن را مورد حمایت قرار داد و این مساله – شرایط نابسامان زنان افغان- به عنوان بخشی از توجیه برای اتحاد در حمله نظامی به افغانستان معنا می بخشید “( Rostami,2007:1 ).

گرچه واقعه ۱۱ سپتامبر خود به تنهایی می توانست توجیه مناسبی برای حمله به افغانستان باشد اما آسیب دیدن غیرنظامیان ، زنان و کودکان یکی از موانعی بود که می توانست افکار عمومی جهان را در مورد عواقب این حمله آشفته و نگران سازد. نشان دادن تصویری از زنان افغان که منتظر آزادی بودند و ترسیم برآورده شدن رویاهای زنان افغان بعد از حمله نظامی می توانست تاثیر مستقیمی بر همراهی و حمایت افکار عمومی جهان بگذارد. محققان و پژوهشگران بر وجود چنین تصویرسازی در جهان غرب اذعان دارند. لیلاابولقود ،انسان شناس مصری الاصل و استاد دانشگاه کلمبیا ،در مقاله ای با عنوان ” آیا زنان مسلمان به راستی نیاز به نجات دادن دارند” سوال اصلی خود را چنین مطرح می کند:” توجیه و کارکرد اخلاقی امروزی برای جنگ با تروریسم چیست، جنگی که خود را با ادعای آزاد کردن یا نجات زنان افغان توجیه می کند؟”( Abu-Lughod, 2002:783). در واقع پاسخ به این سوال می توانست حضور نیروهای متحد در افغانستان را به سرعت پایان دهد امری که به بهانه های متعددی همچنان امتداد یافته است. از سوی دیگر آیا می توان در نظر گرفت همه جوامع به الگوهای مشابهی از دمکراسی و آزادی نیاز دارند؟ نظریه پردازان فراساختارگرا معتقدند برای همه فرهنگ ها و جوامع نمی توان چارچوب های کلی و نظری یکسانی در نظر گرفت. بر این اساس تئوری های جاری در نظام اجتماعی غربی در خصوص زنان شاید نتوانند پوشاننده یا در برگیرنده همه اجزا یک پدیده فمنیستی در جامعه افغانی باشند . چرا که ممکن است نیازهای این زنان و واقعیت های اجتماعی موجود ایشان نادیده گرفته شود و خواست های بین المللی برای رهایی و نجات زنان ، تنها به شعارهایی پوچ و بی اساس تبدیل گردد .

در همین راستا وضعیت تحصیلی زنان افغان در دو دوره قبل و بعد از حمله آمریکا و متحدانش مورد بررسی قرار می گیرد.
وضعیت تحصیل زنان افغان
افغانستان با ساختار اجتماعی پدرسالار و اقتصاد کشاورزی و کوچ نشینی ، با توجه به تفکیک عرصه های عمومی و خصوصی با اتکا بر مفهوم جنسیت، هویت اجتماعی زنانش را به شکل ویژه ای تعریف و معرفی کرده بود. شرایط اقتصادی و اجتماعی افغانستان ، نا امنی ها و عدم ثبات سیاسی و اقتصادی موجب گرایش و ثبات بیشتر این تمایزات جنسی می شد . تاجایی که گاه سنت های فرهنگی در قالب های مذهبی توجیه می گردید حتی اگر ریشه مذهبی برای آن قابل ردیابی و بازشناسی نبود. بعد از شکست انگلستان توسط نیروهای امان اله خان و نجات کشور از جنگ های داخلی ، برنامه های اصلاحی برای ایجاد ثبات و بهبود وضعیت اجتماعی و اقتصادی افغانستان طراحی شد. در دوران سلطنت ظهیر شاه ، مجلس افغانستان برنامه های برای ” رهایی و آزادی زنان افغان ” ( katzman,2009 : 1) به تصویب رساند که در ساختار سنتی این کشور به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. با وقوع انقلاب ثور ۱۹۷۸ توسط حزب دمکراتیک خلق افغانستان (PDPA)، تلاش های دولت کمونیستی در راستای اجرای برنامه هایی جهت تحصیل زنان با قدرت پیگیری شد. از جمله اجباری شدن تحصیل برای دختران در مناطق روستایی و شهرهای کوچک با مقاومت شدید مردم روبه رو گردید. یکی از عوامل اصلی در تشدید مهاجرت ها در این دوره ، نفوذ عقاید کمونیستی بود که با اصلاح قوانین مالکیت زمین ، نرخ شیربها و تحصیل اجباری دختران موجبات نارضایتی عمومی را فراهم کرد( Moghadam, 1999: 176).
ضعف دولت مرکزی و عدم تطابق خواسته ها و فرامین دولت کمونیستی با شرایط فرهنگی افغانستان زمینه مساعد برای به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان را فراهم کرد. متاسفانه برداشت های غلط از دین اسلام توسط گروهی افراط گرا موجب شد زنان افغان در شرایط سختی قرار بگیرند. زنان و دختران از فعالیت های اجتماعی کنار گذاشته شدند و مدارس دخترانه تعطیل شد. پوشش اجباری برقع در سراسر افغانستان اجباری و حتی ویزیت زنان بیمار توسط پزشکان و پرسنل بیمارستانی مرد ممنوع گردید. همین امر ضمن نشان دادن چهره سخت گیرانه و غیر منصفانه از اسلام ، زمینه لازم برای حمله افغانستان را فراهم کرد.
مقایسه آمارها و داده های موجود در زمینه رشد تحصیلی دختران افغان بعد از حمله آمریکا و متحدانش نشان دهنده این امر است که متاسفانه رشد قابل توجهی در این کشور رخ نداده است. در ۱۹۷۸ علیرغم وجود اجبار برای تحصیل، ۹۶% زنان افغان در شهر کابل بی سواد بودند( Moghadam , 1994: 859).
در دهه ۱۹۸۰ تحصیل در کارخانه ها و بخش های اداری و نظامی به صورت رسمی برای افراد بی سواد ، تعلیم داده شد . به طوری که سالانه قریب به ۱۸۰۰۰ نفر زن و مرد ، باسواد شدند در ۱۹۸۷ دو میلیون نفر باسواد به جمعیت افغانستان اضافه شده بود. گرچه نرخ رشد تحصیل دختران همچنان پایین بود اما رشد چشمگیری نسبت به سال های قبل مشاهده می شد. در ۱۹۶۵ فقط ۵ درصد دختران در مدارس ابتدایی ثبت نام کرده بودند در حالی که در ۱۹۷۵ این نرخ به ۸ درصد و در ۱۹۸۷ به ۱۴ درصد افزایش یافته بود. این افزایش برای ثبت نام در مقطع دبیرستان نیز با افزایش ۴ درصدی نسبت به سال ۱۹۶۵ مشاهده می شود( همان : ۸۶۷).
دوران تاریک حکومت طالبان در افغانستان آمارها و ارقام را به شدت تحت تاثیر قرار داد جنگ های داخلی و بی ثباتی سیاسی موجب شد سوادآموزی به مساله ثانویه خانواده های افغان تبدیل شود. حفظ جان وتامین مالی و امنیت مالی خانواده به صورت اولویت اکثر ایشان درآمد و موجب گسترش مهاجرت به کشورهای همسایه گردید. طالب ها حضور غیر ضروری زنان در جامعه را به شدت منع می کردند طبیعی است که در چنین شرایطی نرخ دانش آموزان دختر کاهش پیدا کرده و مدارس دخترانه از بین رفته باشند اما بعد از حمله آمریکا به افغانستان یکی از مهم ترین برنامه های القا شده توسط سازمان های حقوق بشری که عموماً از آمریکا بودجه دریافت می کردند ارتقاء سطح تحصیلی دختران و زنان افغان بود. علیرغم تلاش ارگان های دولتی ، غیر دولتی ، خارجی و تخصیص بودجه های ویژه در راستای افزایش نرخ سوادآموزی با تاکید بر زنان ، شرایط لازم جهت تحصیل آسان دختران فراهم نشد. در سال ۲۰۰۹ نرخ ثبت نام دختران در مدارس افغانستان دارای رشد ۸۰ درصدی بود(Human Development Report, 2012 : 37) اما بر اساس گزارش توسعه انسانی یونسکو ۲۰۱۳ ،بیش از ۵۴% دانش آموزان مقطع ابتدایی در افغانستان مجبور به ترک تحصیل می شوند((Human Development Report, 2013 : 175 یکی از دلایل مهم برای این ترک تحصیل عدم وجود امنیت اجتماعی در جامعه افغانستان است که پس از حمله این کشور توسط آمریکا و متحدانش همچنان ادامه دارد.
در حال حاضر ۲۸ درصد افراد بالای ۱۵ سال دارای تحصیلات هستند که از این میان ۴۳ درصد مردان و ۱۲.۶ درصد زنان افغان را شامل می شود. در دانشگاه نیز ۳۵ درصد دانشجویان را دختران افغان تشکیل می دهند. البته نباید از نظر دور داشت که بیشتر این زنان تحصیلکرده در کابل و شهرهای بزرگ افغانستان سکونت دارند.
بارکزی در مورد وضعیت تحصیلی زنان افغان می نویسد:”دختران و زنان افغان، آن هم درصد کمی فقط در شهرهای بزرگ افغانستان به آموزش عالی دسترسی دارند. ولی در اکثر نقاط افغانستان ذهنیت در رابطه با تعلیم زنان و دختران بر آن است که دختران کم سن به مکتب بروند و وقتی بزرگ شدند باید از به مکتب رفتن شان خانواده ها جلوگیری کنند. سیسیلیا لودزه مسول صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد با اشاره به وضعیت آموزش وپرورش در افغانستان می گوید : تنها ده درصد دختران در این کشور به آموزش های ابتدایی دسترسی دارند. او می افزاید از هر سه دختر پنج ساله در افغانستان تنها به یک نفر امکانات رفتن به مکتب میسر است. او ازدواج های زود هنگام را از عمده ترین عوامل نرفتن دختران به مکتب عنوان کرد”(بارکزی، ۲۰۰۵: ۲).
بنابراین با توجه به شرایط موجود موفقیت مورد انتظار از برنامه های سوادآموزی حاصل نشده است. وجود نا امنی و نبود معلمان زن که بتوانند دختران را تحت تعلیم قرار دهند از موانع اصلی این امر محسوب می شود.