اهمیت ارایه یک تعریف دقیق از رفتار افراطی این است که امروزه مقابله با این نوع رفتار بهویژه در عرصههای سیاسی و اجتماعی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. واقعیت آن است که بدون وجود یک تعریف کامل از این پدیده، نمیتوان آن را شناخت و با آن برخورد کرد. با اینکه در یک نگاه گذرا، مفهوم افراط، مفهومی بدیهی به نظر میرسد، اما تعمق بیشتر درباره این مفهوم، نشان میدهد که مفهوم افراط، آنچنان که از ابتدا به نظر میرسد، واضح نیست؛ چرا که وقتی افراط را به معنی از حد گذراندن معنا میکنیم، لازم است که «حد» را تعریف کنیم و مشکل از همین جا آغاز میشود.
به بیان دیگر، ارایه تعریفی از افراط که جامعیت لازم داشته باشد را نمیتوان به تنهایی از معنای لغوی آن اخذ کرد، زیرا هنگامی که افراط را یک مفهوم نسبی بدانیم، نتیجه این خواهد بود که یک رفتار در یک محیط رفتاری افراطی محسوب میشود و در محیط دیگر، غیر افراطی به شمار میآید. بنابراین در نهایت توافقی برای اینکه یک رفتار بخصوص را افراطی بدانیم، نخواهیم داشت.
نوشتههای مرتبط
در این جا و پیش از آنکه تعریف خود از رفتار افراطی را ارایه دهیم به چند نکته اشاره میکنیم. اولین نکته این است که از دیدگاه ما، افراطی بودن، صفتی برای یک نوع رفتار یا کنش است و نمیتوان آن را به همه ابعاد شخصیتی یک فرد یا گروه تعمیم داد. به عبارت دیگر شخص یا گروه افراطی وجود ندارد بلکه یک شخص یا گروه ممکن است رفتاری افراطی انجام دهد.
دومین نکته اینکه از دیدگاه ما، صفت افراطی به محتوای یک آیین اعتقادی یا یک هدف مربوط نمیشود، بلکه به روشی مربوط میشود که یک فرد برای رسیدن به اهداف و اعتقاداتش آن را دنبال میکند. به عنوان مثال نمیتوان گفت که آیین بودایی یک آیین افراطی است، بلکه ممکن است یک شخص در راه پیروی از این آیین، روش و رفتاری افراطی در پیش گیرد.
سومین نکته این است که از دیدگاه ما، افراطیگری با بنیادگرایی متفاوت است. بدون اینکه بخواهیم به ارایه تعریفی از بنیادگرایی بپردازیم، فقط به این نکته اشاره میکنیم که بنیادگرایی به تنهایی ظهور پیدا نمیکند بلکه به صورت صفتی برای یک اعتقاد و آیین بروز مییابد و یک فرد یا گروه ممکن است به یک آیینِ بنیادگرا اعتقاد داشته باشد و این اعتقاد، یک هویت برای این شخص یا گروه ایجاد کند؛ در حالی که افراطیگری چنین خصوصیتی را ندارد. به عنوان مثال یک شخص ممکن است مسیحی باشد یا اینکه مسیحیِ بنیادگرا باشد و با وجود اینکه هر دو مسیحی هستند و شباهتهایی میان اعتقادات این دو شخص وجود دارد، وجود تفاوت اعتقادی میان این دو شخص نیز واضح است. لذا بنیادگرا بودن یک شخص، لزوما به این معنی نیست که این شخص از خود رفتاری افراطی را نشان میدهد.
و نکته آخر اینکه از دیدگاه ما، بروز رفتار افراطی به یک حیطه مشخص محدود نمیشود بلکه یک شخص ممکن است یک رفتارِ اقتصادیِ افراطی داشته باشد، همان طور که این امکان وجود دارد که فرد دیگری رفتارِ اجتماعیِ افراطی را در پیش میگیرد. به عبارت دیگر رفتارهای افراطی در همه زمینههای انسانی ممکن است بروز یابند و این نوع رفتار فقط محدود به حوزه سیاست نیست.
اکنون و پس از اشاره به این نکات، تعریف خود را از رفتار افراطی ارایه میکنیم و به ویژگیهای این تعریف میپردازیم: رفتار افراطی، رفتاری است که شخص هنگام مواجهه با افزایش سختیها و فشارهای حاصل از انجام آن رفتار، آن رفتار را بیشتر انجام میدهد و با کاهش سختیها و فشارهایی که به دلیل انجام آن رفتار متحمل میشود، از میزان تکرار یا ادامه آن رفتار، میکاهد.
اولین ویژگی این تعریف، اشاره به واکنشی بودن رفتار افراطی است. به این معنی که بر اساس این تعریف به صورت ابتدا به ساکن، هیچ رفتاری، افراطی نیست؛ بلکه زمانی میتوان درباره افراطی بودن یک رفتار قضاوت کرد که میزان سختیها و هزینههای حاصل از انجام آن رفتار، تغییر کرده باشد. به عبارت دیگر اگر شخصی رفتاری را انجام میدهد که در طول زمانی مشخص، به ازای انجام هر واحد از آن رفتار، میزان ثابتی نیز سختی یا هزینه را تحمل میکند، رفتارش افراطی نیست. اما اگر مشاهده شود که با ادامه انجام یک رفتار، با اینکه شخص به ازای هر واحد، سختی بیشتری را متحمل میشود، آن رفتار را بیشتر انجام میدهد، در این صورت رفتار او افراطی است.
دومین ویژگی این تعریف این است که رفتار افراطی، برخلاف انتظار، هنگامی بروز میکند که فشار و سختیهای انجام آن رفتار بیشتر از قبل بروز کرده باشد. به عبارت دیگر بر اساس این تعریف، در رفتار افراطی نوعی لجاجت وجود است که موجب میشود با افزایش سختیهای این نوع رفتار، شخص بر میزان بروز آن بیفزاید. این ویژگی مهمترین ویژگی تعریف حاضر از رفتار افراطی است.
در واقع همواره انتظار این است که یک فرد با مواجه شدن با سختیهای انجام یک رفتار، از مقدار انجام آن بکاهد یا حداقل مقدار آن را ثابت نگهدارد اما در مورد رفتار افراطی، برخلاف انتظار، افزایش فشار محیطی، علاوه بر اینکه از انجام آن رفتار نمیکاهد، موجب بروز بیشتر آن نیز میشود. در اینجا یک مثال میآوریم. فرض کنیم که شخصی هر روز ۲ نان به قیمت هر عدد ۱۰۰۰ تومان میخرد. اگر قیمت نان روزی به ۱۲۰۰ تومان افزایش یابد، انتظار این است که این شخص در آن روز کمتر از ۲ نان خریداری کند یا حداقل خرید خود را در همان سطح ۲ نان نگهدارد. بنابراین اگر این شخص در آن روز بیشتر از ۲ نان خریداری کند، رفتاری افراطی از خود بروز داده است.
اگرچه این مثال به یک رفتارِ افراطیِ اقتصادی اشاره دارد، در مورد سایر زمینهها نیز میتوان مثالهایی را مطرح کرد. مثلا فرض کنیم یک شخص مسیحی از طرف محیطش تحت فشار قرار گیرد که به آیین کلیسا پایبند نباشد و یکشنبهها به کلیسا نرود. اگر این شخص تحت تاثیر این فشار، علاوه بر شرکت در مراسم روز یکشنبه در سایر ایام هفته نیز به کلیسا برود، در صورتی که قبل از اینکه تحت این فشار قرار گیرد، فقط در روزهای یکشنبه به کلیسا میرفته است، این شخص رفتاری افراطی از خود بروز دادهاست.
البته واضح است که بر اساس این تعریف، اگر کسی تحت تاثیر تشویق محیطش، رفتاری را بیشتر از قبل انجام دهد، رفتارش افراطی نیست. مثلا اگر شخصی به حضور در کلیسا در روزهایی غیر از یکشنبه نیز، تشویق شود و او این کار را انجام دهد، رفتاری افراطی انجام نداده است.
در اینجا به یک نکته مهم اشاره میکنیم و آن اینکه گاهی رفتارهای افراطی به صورت کاهش از انجام یک عمل بروز میکند. در واقع اگر انجام یک رفتار تسهیل شود و یک شخص تحت تاثیر تسهیل شدن انجام یک رفتار، از انجام آن رفتار بکاهد، این شخص رفتاری افراطی از خود بروز دادهاست. مثلا در مورد نان در مثال پیش گفته، اگر قیمت نان از ۱۰۰۰ تومان به ۹۰۰ تومان کاهش یابد و شخص به دلیل این کاهش قیمت، از میزان خرید خود از نان بکاهد، رفتارش افراطی است. یا اینکه در مثال رفتار مذهبی افراطی، اگر شخصی تحت تاثیر تشویق به حضور در کلیسا، از انجام آن بکاهد، در این صورت این فرد نیز رفتارش افراطی به حساب میآید.
اکنون این سوال مطرح میشود آیا بروز رفتار افراطی بر اساس تعریف ارایه شده، میتواند منطقی باشد؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت که این امکان وجود دارد که شخص منطقا وادار به انجام رفتاری افراطی شود. به عبارت دیگر شرایطی ممکن است برای یک شخص بهوجود آید که انجام یک رفتار افراطی، منطقا بیشترین مطلوبیت را برای او فراهم آورد. مثلا در مورد رفتارِ افراطیِ اقتصادی، میتوان بر اساس تئوریِ اقتصادِ خُرد این مطلب را به اثبات رساند که در مواردی مطلوبیت یک شخص وقتی حداکثر میشود که وی چنین رفتاری را از خود بروز دهد. به این معنی که با وجود گرانتر شدن یک کالا، این فرد باید مقدار بیشتری از آن را خریداری کند تا تصمیمی بهینه اتخاد کرده باشد. در اصطلاح اقتصادی به این نوع کالا، کالای گیفن[۱]، گفته میشود. (رابرت گیفن [۲]Robert Giffen نام اقتصاددانی است که اولین بار وجود این نوع کالا را اثبات کرده است) کالای گیفن، کالایی است که هرچه قیمتش افزایش مییابد، تقاضا برای آن نیز بیشتر میشود و برعکس با کاهش قیمت آن، از تقاضا برای آن کاسته میشود.
با تعمیم این منطق از تئوری اقتصاد خُرد به سایر عرصههای علوم انسانی میتوان نتیجه گرفت که ممکن است در سایر زمینهها نیز، بروز رفتار افراطی، منطقی باشد و شخص بر اساس شرایطی که در آن گرفتار شدهاست، منطقا مجبور باشد، چنین رفتاری را از خود بروز بدهد. به عبارت دیگر تئوری اقتصاد خُرد شرایط بهوجود آمدن چنین وضعیتی را شرح میدهد و بروز این وضعیت را توجیه میکند.
پرسشی که در اینجا ممکن است مطرح شود این است که آیا میتوان با نگرش اقتصادی، مسایل غیراقتصادی را تحلیل کرد؟ پاسخ به این پرسش مثبت است. اقتصاددانی به نام گری بِکِر [۳]Gary Becker دامنه تحلیل اقتصاد خُرد را به پهنهای وسیع از رفتارها و کنشهای متقابل انسانی گسترش داده است که رفتارهای غیربازاری را نیز شامل میشود. وی رویکرد اقتصادی را برای بررسی موضوعاتی اجتماعی مورد استفاده قرار میدهد که معمولا در محدوده مورد بررسی توسط اقتصاددان قرار نمیگیرد.[۴] بِکِر به دلیل طرح همین موضوع، در سال ۱۹۹۲ جایزه نوبل اقتصاد را دریافت کرد.[۵]
اهمیت تعریف رفتار افراطی بر اساس تئوری اقتصاد خُرد، این است که این تعریف، بروز این نوع رفتار را قابل پیشبینی و تحلیلپذیر میکند که همین امر، زمینه را برای مقابله با این نوع رفتار، فراهم میآورد؛ چرا که میتوان بر اساس این تئوری، راهکارهایی برای پیشگیری از بروز چنین رفتاری ارایه کرد یا حداقل از شدت بروز آن کاست.
#
فهرست منابع:
سایت ویکی پدیای انگلیسی
https://en.wikipedia.org/wiki/Giffen_good
https://en.wikipedia.org/wiki/Robert_Giffen
https://en.wikipedia.org/wiki/Gary_Becker
سایت رسمی جایزه نوبل
http://www.nobelprize.org/nobel_prizes/economic-sciences/laureates/1992/becker-facts.html
متن سخنرانی گری بِکِر
http://www.ssc.wisc.edu/~walker/wp/wp-content/uploads/2012/09/Becker1993.pdf
[۱] https://en.wikipedia.org/wiki/Giffen_good
[۲] https://en.wikipedia.org/wiki/Robert_Giffen
[۳] https://en.wikipedia.org/wiki/Gary_Becker
[۴] http://www.ssc.wisc.edu/~walker/wp/wp-content/uploads/2012/09/Becker1993.pdf
[۵] http://www.nobelprize.org/nobel_prizes/economic-sciences/laureates/1992/becker-facts.html