دنیس مک کوایل ترجمه سعید شاه حسینی
(عکس: دنیس مک کوایل)
نوشتههای مرتبط
بخش اول
• رسانه های نوین و ارتباط توده ای
• تازه هایی درباره رسانه های نوین
• مضامین اصلی نظریه رسانه های نوین
• کاربرد تئوری رسانه برای رسانه های نوین
• الگوی نوین مبادله اطلاعات
• شکل گیری اجتماع محلی کامپیوتر محور
• مشارکت سیاسی- رسانه های نوین و دموکراسی
• تکنولوژی هایی برای آزادی؟
• همسان گر یا جدا کننده نوین؟
نتیجه گیری
مقدمه مترجم
انسان از بدو پیدایش به شکل های گوناگون به گسترش ارتباط خود با همنوع اندیشیده است و حاصل چالش وی با محیط و انسان های پیرامونش،از تحول ارتباط رو در رو به ارتباط از راه دور و از ارتباط محدود به ارتباط جمعی منجر گشته است. آثار به جای مانده از دوران پارینه سنگی، در غارها و بر صخرهها، زبان ها و خطوط نخستین، بازگو کننده تمایل انسان به یافتن حلقههای اتصال میان خویش و جهان پیرامون بودهاست. پیدایش چاپ و مطبوعات تلاش دیرینه بشر برای ارتباط با دیگر انسانها در وسعت دلخواهتر را نشان داد و تولد سینما، رادیو و تلویزیون ارتباطات دیداری و شنیداری انسان را وسعت بخشید. پیدایش رسانه های جمعی(mass media) به پیدایش تئوری ها و مناسبات جدیدی در ارتباط انسان با انسان منجر شد. وسعت و سرعت نشر پیامهای انسانی توامان ممکن گشت و جهان به زعم عدهای به سوی یک دهکده جهانی رهسپار شد. دهههای گذشته با پیدایش مثلث تلماتیک، یعنی پیوند کامپیوتر،رسانههای جمعی و ارتباط از راه دور نحوه جدیدی از ارتباط پدیدار شد که هم ویژگی های رسانه های جمعی را دارا بود و هم برخی از آن ویژگی ها را فاقد بود و البته برخی صفات خاص خود را به پدیده ارتباط افزود. پیدایش رسانههایی مانند شبکه جهانی وب به نامگذاری آنها به عنوان رسانههای نوین (new media) منجر شد .« دنیس مک کوایل» نویسنده و نظریه پرداز پرآوازه ایست که در سال ۱۹۹۸ به انتشار کتاب «درآمدی بر نظریه ارتباطات جمعی » اقدام می کند که این کتاب توسط « دکتر پرویز اجلالی» به فارسی برگردانده شده است.سال ۲۰۰۵ مک کوایل در پنجمین ویرایش این کتاب نام دیگر بر کتاب می نهد و فصول متفاوتی در آن می گنجاند که آن را با کتاب نخستین بسیار متمایز میسازد. از جمله آنها فصلی است با نام رسانههای نوین که بحث جدیدی را در رابطه با ارتباطات جمعی مطرح می کند.با توجه به گسترش روز افزون این رسانه ها و با توجه به گرایش فراوان مردم کشور ما به برخورد با این رسانه ها این فصل از کتاب خالی از مطالب قابل توجه نخواهد بود.متنی که می خوانید برگردانی است از فصل ششم کتاب « نظریه ارتباطات جمعی مک کوایل».با توجه به اینکه این متن به صورت مستقل از کتاب ارائه می شود اندکی تغییر در پی خواهد داشت.
رسانه های نوین و ارتباط جمعی
نظریه های مربوط به رسانه های جمعی بر اساس تکنولوژی های نوین و کاربری آنها مدام بازنگری شده است.پیش از این شاهد ورود نوع جدیدی از رسانهها بودهایم که طیف وسیعی از امکانات مربوط به تکنولوژی های اجتماعی برای ارتباط همگانی را گسترش و تغییر داده اند. با این حال پیشگویی کم وکیف آنچه رخ خواهد داد بسیار زود به نظر میرسد، و آنچه از اهمیت برخوردار است پیشگویی احتمالات و آزمودن نتایج اساسی اجتماعی و فرهنگی است که تاکنون پدید آمده است.
در این جا پنداشتی بنیادین وجود داردکه رسانه فقط یک تکنولوژی کاربردی برای انتقال مفاهیم نمادین معین نیست و یا فقط طرفین یک تبادل را به هم مرتبط نمی سازد. بلکه نمونهکاملی از یک مجموعه رابطههای اجتماعی است که با جلوههای تکنولوژی نوین تعامل دارد. نظریه جدید فقط هنگامی به شایستگی مورد نیاز است که تغییری بنیادین در شکل نهاد های اجتماعی مربوط به تکنولوژی رسانه ها و در رابطه های اجتماعی که رایج هستند و یا در آنچه در عبارت ” ساختار ذائقه ها و احساسات غالب ” نامیده می شود به وجود آمده باشد.
“رسانه های نوین” مورد بحث در اینجا در واقع مجموعه متمایزی از تکنولوژی ارتباطی هستند که خصایص معینی را در کنار نو شدن، امکانات دیجیتال و در دسترس بودن وسیع برای استفاده شخصی به عنوان ابزارهای ارتباطی ، دارا هستند. توجه مابه طور مشخص بر مجموعه ای از فعالیت هایی متمرکز است که تحت عنوان “اینترنت” مطرح هستند، به ویژه و بیشتر در موارد استفاده همگانی آن، شامل اخبار آنلاین ،آگهی های بازرگانی،استفاده از برنامه های تولیدی مانند دانلود موسیقی و موارد مشابه،شرکت در بحث ها و گفتگو ها، استفاده از شبکه جهانی وب، جستجوی اطلاعات و شکل های بالقوه و خاص ارتباطی. نگاه ما کمتر متوجه ایمیل شخصی،بازی ها و دیگر خدمات خصوصی ارائه شده توسط اینترنت است.
این بحث بر تعریف ویژگی های رسانه های جدید،کاربرد آنها و همگامی آنها با تجربیات ارتباطی نظر دارد. تاریخچه نسبتا مختصر رسانه های نوین تا کنون پر از تفاوت نظر در مورد فواید و هزینههای آن است. اما به طور کلی رسانههای نوین مورد استقبال (حتی از سوی رسانههای قدیمی) قرار گرفتند و علاقه فراوان،پیشبینیهای خوشبینانه و حتی غلو شده و تاکید بیش از حد و اندازه در باره اهمیتی که دارند،متوجه آنها شد (راسلر:۱۹۹۲)، اما با وجود این ماجرا، اندک اندک حرف و حدیثهای آگاهانه تری به گوشمیرسد و در کنار این خوش بینی اخطارهایی به عواقب گسترده شدن این پدیده به ویژه در نبود چهارچوب های قانونی و کنترل های لازم دیده میشود. پنداشت های مربوط به آثار رسانه های نوین بسیار از آنچه در واقع می تواند وجود داشته باشد بالاتر رفته است تا جایی که پژوهش هایی در این زمینه در کار کم کردن این توقعات هستند.هدف اصلی بحث ما این است که وضعیت کنونی را مورد بررسی اولیه قرار داده و نظریه و تاثیرات واقعی رسانه های نوین را مورد ارزیابی دوباره قرار دهد.
• چه چیزی نو درباره رسانه های نوین وجود دارد؟
بنیادیترین جنبه تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات (ICT)، ممکن است واقعیت دیجیتالی شدن باشد. فرایندی که طی آن تمام متون (معانی نمادین در تمام شکل های کدگذاری و ضبط شده) میتوانند به اعداد دوتایی صفر و یک تبدیل شوند و همان فرایند تولید و پخش و ذخیره سازی را داشته باشند. همگرایی بینتمام اشکال رسانههای موجود در زمینههای سازمان، پخش و توزیع، دریافت و سازماندهی، از نتایج بالقوهای است که برای نهاد رسانه میتواند حاصل شود. همانطورکه میدانیم، شکلهای گوناگون رسانههای جمعی تاکنون دوام آوردهاند و هویت مستقل خود را حفظ کرده و حتی اوج گرفته و رو به توسعه نهادهاند. نهاد رسانه جمعی نیز به عنوان عامل مشخصی از زندگی اجتماعی دوام آورده است.رسانههای نوین الکترونیک را میتوان چیزی افزوده بر آنچه موجود است دانست تا جایگزینی برای آن. از سوی دیگر، باید در نظر داشته باشیم که همگرایی و دیجیتالی شدن ممکن است پیامدها و نتایج بسیار بیشتری را به بار آورد.
اگر ویژگیهای اصلی نهاد رسانه را در نظر بگیریم، به نظر میآید که اینترنت به طوری مشخص دارای تفاوت هایی باشد. نخست اینکه ،اینترنت یکه و تنهادرگیر تولید و توزیع پیام نیست، بلکه در رابطه با پردازش،تبادل آرا و حفظ اطلاعات کار میکند. دوم اینکه،رسانههای نوین،همانقدر که نهادی عمومی هستند خصوصی به شمار میآیند و طبیعتاَ بر همین اساس مدون شدهاند. سوم اینکه،فعالیت همه آنها به شکل حرفه ای نیست و یا به اندازه رسانههای جمعی دیگر، از نظر اداری و قانونی سازمان یافته نیستند. اینها تفاوت های پر اهمیتی هستند که بر این واقعیت که رسانههای نوین در بدو امر به واسطه وسعت انتشار،در دسترس بودنشان و حداقل به خاطر رهایی از نظارت با رسانه های جمعی مشابه هستند، صحه می گذارند.تلاشها برای ترسیم رسانه های نوین به ویژه آنطور که در اینترنت مجسم است، به علت عدم اطمینان ازکاربردهاو شکل نهادی آنها،متوقف شده اند.کامپیوتر آنگونه که در ارتباطات مورد استفاده قرار گرفته ، به ایجاد امکانات فراوانی منجر شده است که هیچ یک بر دیگری برتری ندارد. پستمس postmes و دیگران (۱۹۹۸) کامپیوتر را تکنولوژی ارتباطی و غیر انحصاری ویژه ای توصیف می کنند . به همین شیوه پستر Poster (1998) اصالت اینترنت را نامعین بودن آن میشناسد. و آن نه فقط به خاطر گوناگونی و عدم قطعیت در آیندهاش که به خاطر شخصیت پست مدرن آن میباشد. در عین حال وی به تفاوتهای کلیدی تولید برنامه های صوتی تصویری و رسانههای چاپی در قاب ۶.۱ اشاره میکند.
——————————————————————————————————————–
قاب ۶.۱ تفاوت های رسانه های نوین و رسانه های سنتی
اینترنت رادیو ،فیلم و تلویزیون را یک کاسه کرده است.اینترنت به وسیله موارد ذیل از محدودیت های چاپ و مدل های تولید برنامه های صوتی و تصویری می گذرد ۱ ) قابلیت مکالمه چند نفره ۲) قابلیت دریافت همزمان، تغییر و پخش چند باره موضوعات فرهنگی ۳) فراتر بردن ارتباط از سطح ملی و از ارتباطات محدود به مدرنیته ۴) فراهم ساختن ارتباط جهانی ۵) وارد ساختن مفاهیم مدرن و بعد از مدرن در یک ابزار شبکه ای.( پستر (۱۹۹۹:۱۵
———————————————————————————————————————-
لوینگستون ۱۹۹۹:۱۵ Levingstone موجز تر میگوید:”آنچه درباره اینترنت نو به نظر می رسد،شاید ترکیبی تعاملی از مولفه هایی باشد که برای ارتباط جمعی یک نوآوری به شمارمیرود. دامنه نامحدود محتوا،وسعت دسترسی مخاطب،طبیعت جهانی ارتباط.” این دیدگاه گسترش را به جای جایگزینی توصیه میکند.در سنجشی که ۵ سال بعد از این توسط لیورو- Lievrouw انجام شد ۲۰۰۴بر این نگاه کلی که “رسانههای نوین” آرام آرام عادی شده و به”جریان اصلی” پیوستهاند و ” روزمره” و حتی “پیش پا افتاده” شدهاند صحه گذاشته شد.او در ضمن مشخص میکند که “هیچ کاربرد کشندهای ” از اینترنت سرنزده است آنگونه که هرنینگ Herning 2004 میگوید ارتباط به واسطه کامپیوتر دارد به سوی معمولی شدن گام بر می دارد.
اگر ما نقش های اساسی و ارتباطی را که درون نهاد رسانه های قدیمی یافت میشود در نظر بگیریم ،می توانیم این تفاوتهای کلی را جزئیتر بشناسیم.به ویژه آنهایی را که مربوط به تالیف ( و اجرا) ،نشر،تولید و پخش و دریافت میگردند.مفاهیم اصلی به ایجاز به شرح ذیل هستند:
برای مؤلفین، موقعیت ها افزایش پیداکردهاند- البته اگرآنچه از طریق اینترنت ارسال می شود و روی صفحه کامپیوتر نشر مییابد و فعالیت های مثل وبلاگ نویسی و مشابه آن را در زمره نشر به حساب آوریم. در هرحال،موقعیت و وضعیت یک نویسنده آنگونه که تا به امروز بوده است، بستگی به اهمیتوی و محل نشر و درجه توجه همگانی داشته است. نوشتن یک نامه یا شعر شخصی یا عکس های خصوصی در واقع تالیف به حساب نمیآیند. شرایط شناخت اجتماعی و اعتبار همگانی در تکنولوژی نوین تغییر نکرده است و حتی شاید داشتن مخاطب گسترده و شهرت فراگیر سختتر هم شده باشد.بدون همکاری رسانه های جمعی پیشین،مشهور شدن در اینترنت آسان نیست.
برای ناشران،همان نقش قبلی ادامه دارد اما به همان دلیلی که در مورد مولفین ذکر شد وضعیت ناشرین نیز مبهم تر شده است.تاکنون یک انتشاراتی، نوعاً یک شرکت تجاری بود و یا موسسه ای عمومی و غیر انتفاعی. رسانه های نوین شکل های جایگزینی را برای نشر ارائه داده است و فرصت ها و چالش هایی را در برابر نشر سنتی ایجاد کرده است.کارکردهای نشر سنتی مانند دروازهبانی، دخالتهای سردبیر و تایید مولف در برخی گونه های نشر اینترنتی،اما نه همه آنها، یافت میشود. در هر صورت،این شیوه ها هم چنان در عصر فراوانی و گوناگونی شکل ها استفاده میشود.
در مورد نقش مخاطب، امکانات فراوانی برای تغییر وجود دارد به ویژه در جهت خودگردانی بیشتر و داشتن سهم مساوی در ارتباط با منابع و فراهم آورندگان.هر عضو از جامعه مخاطبین،واقعاً عضو یک جامعه یا توده نیست بلکه یا عضو شبکهای است که خود انتخابکرده و یا همگانی خاص و یا مرتبط با یک فرد. به علاوه نوع فعالیت مخاطب از دریافت به تحقیق، مشاوره و ارتباط شخصی تر تغییر مییابد. لیورو در مورد ” درونی بودنِ” نوعیِ تحقیق درباره رسانه های نوین که ” بر محلی بودن، میان فردی بودن خانگی و تجربی بودن و میشود گفت بر درونی بودن مفاهیم رسانه های نوین تمرکز دارد”، اشاره می کند.
علیرغم این مطالب،شواهدی دال بر تداوم مخاطب تودهوار وجود دارد و تقاضا از سوی مخاطب برای دروازهبانی و دستورالعمل هیئت تحریریه به چشم میخورد. رایسRice1999:29 در مورد تناقض دامنه گسترده گزینه هایی که برای مخاطب وجود دارد اظهار نظر میکند:” اکنون باید افراد تصمیم بیشتری بگیرند،دانش اولیه بیشتری داشته باشند و باید تلاش کنند ارتباط را به هم پیوسته و هدفمند کنند.تعامل و حق انتخاب منافعی جهانشمول به حساب نمی آید، بسیاری از انسانها توان، نیاز و علاقه و یا دانش لازم برای وارد شدن به چنین فرایندی را ندارند.
تا آنجا که به رابطه بین نقش های گوناگون مربوط میشود، میتوانیم نوعی از هم گسیختگی و استقلال عمل بیشتررا برای مولفین و مخاطبین قایل شویم.رایس اشاره میکند که” مرز میان ناشرین،تولید کنندگان،توزیعکنندگان،مصرف کنندگان و منتقدین محتوا نامشخص و مبهم است.” این مسئله نهادی بودن به عنوان داشتن یک شکل مشخص و تمرکز فعالیت ها و هنجار های مشترک را در سایه ای از ابهام فرو میبرد. در نگاه کلی احتمال دارد که ظهور مجموعه نهادهای مجزا و تخصصی تر را در فعالیتهای رسانهای بهرسمیت بشناسیم. نهادهایی که براساس تکنولوژیها و یا محتواوکاربریهایخاص(مثلارتباطباژورنالیسمخبری،فیلمهایتفریحی،تجارت،ورزش،پورنوگرافی،
توریسم،آموزش،حرفهها و غیره) و بدون هیچ گونه هویت نهادی مشترکی شکل می گیرند .ازین لحاظ ،مفهوم رسانه جمعی رو به زوال خواهد بود.
——————————————————————————————————————–
قاب ۶.۲ نوین چه چیزی است؟
• دیجیتالی شدن در تمام عرصه ها
• همگرایی رسانه های گوناگون
• جدا شدن اینتر نت از ارتباطات جمعی
• به کارگیری نقشهای انتشاراتی
• ” درون گرایی ” بیشتر نقش مخاطب
• از هم پاشیدگی “نهاد رسانه”
• تقلیل کنترل اجتماعی
———————————————————————————————————————
• موضوعات اصلی نظریه رسانه های نوین
موضع رسانه های نوین درارتباط با مالکیت و کاربرد بسیار سخت تر است.مالکیت آنها چندان واضح و مشخص نبوده و دسترسی به آنها خیلی انحصاری نیست. محتوا و گردش اطلاعات هم به راحتی کنترل می شود.ارتباط در یک الگوی عمودی یا مرکزی از ” بالا” یا ” مرکز” جامعه به گردش در نمی آید. دولت و قانون آنطور که در مورد ” رسانه های قدیمی” وجود داشت،اینتر نت را نظارت نمیکند و تحت قانون در نمیآورد. در عین حال، دلایلی وجود دارند که رسانههای نوین را در خدمت قدرت نظارت کننده مسئولین مرکزی در نظر بگیریم به ویژه از طریق نظارت بر کاربران.
هم اکنون برای فرستنده، گیرنده، مخاطب یا شرکت کننده در یک تبادل شبکهای برای دسترسی تساوی بیشتری به وجود آمده است.اگرچه تا مشخص شدن مقدار آزادی موجود برای “مجراهای” جدید راه زیادی در پیش است. در ارتباط با یکپاچگی و هویت،زمینه مفهومی تا حدود زیادی همان است که پیش ازین مورد بحث بوده است وموضوع گسترده و کلی همان است که آیا رسانه های نوین نیرویی برا ی تجزیه در جامعه به شمار میآیند و یا باعث به هم پیوستگی هستند. اگرچه، شکل بنیادین اینترنت در جامعه و استفاده هایی که از آن میشود، عمدتا به آثار تجزیه کننده اجتماعی اشاره می کند. از دگر سو، اینترنت از آن جهت که راه را برای روابط شبکه های جدید و وابسته باز میکند پیوند دهنده و الزامی به نظر میرسد ( اسلوین Slevin 2000). نگرانی های قدیمی تر درباره رسانه های جمعی اساس خود را بر موضوع مرکزی شرایط مردم می گذارد که همان قلمرویی است که یک رسانه جمعی به آن ارائه خدمات میکند.این قلمرو میتواند یک منطقه، شهر یا هر ناحیهای باشد که تحت اداره سیاسی قرار دارد.هویت و همبستگی، پیش ازین موضوعاتی جغرافیایی بودند.مسائل اصلی، دیگر به ارتباطات و هویت اجتماعی موجود محدود نمی شود.
راسموسن Rasmussen) 2000 (با اشاره به مدل مدرن سازی گیدنز (۱۹۹۱) اینگونه بحث میکند که رسانه های نوین از نظر کیفی آثارمتفاوتی را بر جامعه شبکه ای مدرن میگذارند. کمک اصلی کهآنها میکنند این است که فاصله در حال گسترش بین جهان خصوصی و عمومی ” جهان هستی” و جهان نظام ها و سازمانها پر شود.این فاصله شاید در اثر بزرگراههای جدید الکترونیکی در حال افزایش باشد. برخلاف تلویزیون رسانههای نوین میتوانند در برنامه های زندگی فردی نقش مستقیم داشته باشند(راسموسن:۲۰۰۰:۱۶۰). به طور خلاصه رسانه های نوین به تجدید قوای” فرد” پس از آثار ” از بین برنده” مدرن سازی میپردازند.
در زمینه توانایی تغییر اجتماعی، توانایی ارتباطات نوین به عنوان مامور تغییرات برنامه ریزی شده اجتماعی یا اقتصادی باید مورد سنجش دوباره قرار گیرد.در نگاه نخست،باید بین رسانههای جمعی که میتوان به شکلی نظاممند آنها را برای توسعه طرح ریزی شده از طریق اطلاعرسانی و تاثیرگذاری جمعی به کار گرفت(مثلا بهداشت و جمعیت و برنامه های مبتکرانه فنی) با استفاده های غیر هدفمند و باز که ازخصیصه های تکنولوژیهای نوین هستند، فرق گذاشت. فقدان نظارت و راهنمایی محتوا توسط فرستنده در این زمینه بسیار حیاتی به نظر میآید.
در هر حال،شاید رسانه هایی که مشارکت بیشتری دارند برای ایجاد تغییرات مناسب تر باشند،چرا که علاوه بر انعطاف پذیری اطلاعات غنیتری ارائه می دهند.این موضوع با فرایند پیشرفته تر تغییر سازگار تر است.همچنین برخی از رسانه های نوین وابستگی کمتری به زیر ساخت ها دارند.در هر حال مشکل نه در سرشت تکنولوژی که در محدودیت های دسترسی مداوم قابل جستجو میباشد. فرایند “توسعه” شاید هنوز هم باید مقدم بر “گسترش”رسانه های نوین قرار گیرد. همانگونه که رسانه های سنتی نیز برای اثر گذاری می بایست مخاطب می داشتند.
در مورد فایق آمدن رسانه های نوین بر موانع فضا و مکان،مطالب زیادی نگاشته شده است.در واقع، “رسانه های قدیمی” در از بین بردن فاصله های مکانی موفق بوده اند.اگرچه شاید در رابطه با تقسیمات فرهنگی چندان خوب عمل نکرده اند.آنها نسبت به شیوه حمل و نقل و مسافرت های عادی سرعت انتقال بیشتری داشتند و بسیار سریع تر عمل میکردند. اما ظرفیت محدودی داشتند و تکنولوژی مخابرات نیز خود نیاز به دفاتر ثابت و هزینه های فراوانی داشت تا بتواند بر فاصله ها غلبه کند و مکان ارسال و دریافت پیام نیز جایی مشخص مانند محل تولید،کارخانه،ادارات،خانهها و غیره بود. تکنولوژی نوین ما را از تمام محدودیت ها نجات داده است.اگرچه دلایل زیاد اجتماعی و فرهنگی برای داشتن مکانی ثابت برای فعالیتهای ارتباطی وجود دارد.اینترنت علیرغم فقدان وضوح در مرزها و جبههها، هنوز به شکل گسترده وابسته به قلمروهایی است؛ به ویژه مرزهای ملی و زبان شناختی( هالاویس Halavais 2000).هر چند که عوامل جغرافیایی جدیدی نیز در این میان وجود دارد. (کاستلز Castells 2001) ارتباطات هنوز در ایالات متحده امریکا و اروپا متمرکز است و ارتباطات فرامرزی یا بین المللی به زبان انگلیسی صورت می گیرد.اینکه چه قدر زمان به تسخیر درآمده ازین هم نا معلومتر است مگر در رابطه با سرعت زیادتر انتقال پیام، رهایی از برنامههای زمانی ثابت و توانایی ارسال پیام به هرکس در هر و جا و در هر زمان.(اما بدون تضمین دریافت یا پاسخ).ما هنوز وضعیت اتصال بهتری برای ارتباط با گذشته و آینده نداریم و زمان بیشتری نیز برای ارتباط در اختیار ما نیست.زمانی هم که به واسطه انعطاف پذیری جدید به وجود آمده به دلیل تقاضای نوینی که برای ارتباط با دیگران وجود دارد مصرف میشود.
پایان بخش اول – ادامه دارد
این متن ترجمه ای است ار فصل ششم ویرایش پنجم کتاب
McQuail`s Mass Communication Theory اثر Denis McQuail، ۲۰۰۵
s-shahhosseini@araku.ac.ir