انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

رأی‌ها در چاه: اُستراکیسم، تبعید به خواست مردم (۱)

در سال ۱۹۳۷، گروه حفاری «مدرسه آمریکایی پژوهش های کلاسیک در آتن» هنگام کاوش در دامنه شمالی تپه آکروپلیس به چاهی قدیمی، متعلق به قرن پنجم پیش از میلاد، برخوردند که مجموعه نامعمولی از اشیا را در دل خود جا داده بود: تعداد ۱۹۱ اُستراکُن، پاره سفال هایی که نام شخصی روی آنها نوشته شده بود (Broneer 1938: 228-243). بنا بر شواهد نوشتاری، به ویژه قانون اساسی آتن به قلم ارسطو، اُستراکُن ها برگه های مخصوص نوعی رأی گیری بودند، که از روی نام همین پاره سفال ها  اُستراکیسم (انگلیسی = ostracism؛ یونانی =  ὀστρακισμός اُستراکیسمُس) نامیده می شد.

هدف از برگزاری اُستراکیسم، تبعید یکی از شهروندان آتن، اغلب از چهره های صاحب نفوذ، به مدت ده سال، به خواست و انتخاب اهالی این شهر بود. البته برگزاری اُستراکیسم احتمالن منحصر به آتن نمی شد؛ شواهدی گویای استفاده از کاربست هایی مشابه برای تبعید چهره های سیاسی در دولتشهرهای دیگر یونان نیز در دست است، از جمله مگارا (همسایه غربی آتن و ایالت آتیکا)، میلِتُس (در غرب ترکیه امروز)، و آرگُس (در شرق شبه جزیره پلوپونزی).

نوشته حاضر در سه بخش به معرفی این پدیده سیاسی – اجتماعی خاص دوران پیدایش و شکل گیری دموکراسی می پردازد. بخش نخست، نگاهی دارد به چیستی اُستراکیسم و چند و چون های اجرای آن در جامعه آتن قرن پنجم پیش از میلاد. بخش دوم بررسی کوتاهی است روی شواهد مادی این پدیده، یعنی اُستراکُن ها، از منظر باستان شناسی و اپیگرافی. اُستراکُن ها مهم ترین شواهد پرونده اُستراکیسم به شمار می روند؛ با این حال مانند بسیاری از شواهد دیگر به همان اندازه که اطلاع می دهند، اگر نگوییم بیش از آن، مسئله های تردیدآمیز هم پیش رو می گذارند و راه را برای پرسش های تازه باز می کنند. بسیاری از این پرسش ها زمانی پیش می آیند که می خواهیم واقعیت هایی را که اُستراکُن ها در اختیار قرار می دهند با نوشته های مرتبط هم روزگار خودشان محک بزنیم. نگاهی به این گونه تلاش های تطبیقی بخش پایانی مطلب حاضر را تشکیل می دهد: گزارش هایی که نویسندگان باستان از تاریخچه (history) اُستراکیسم به دست داده اند؛ و تفسیرهای تاریخ نگارانه ای (historiography) که پژوهشگران مختلف با استناد به شواهد از اُستراکیسم و زیر و بم های آن داشته اند. مقصود محوری بیشتر این تفسیرها، یافتن پاسخی برای یک پرسش کلیدی (و همچنان مطرح) در رابطه با پدیده اُستراکیسم است: هدف اصلی از برگزاری اُستراکیسم و به تبعید فرستادن یکی از شهروندان به انتخاب عموم مردم چه بود؟ جلوگیری از تمرکز قدرت در دست یک فرد یا یک اقلیت محدود؛ دادن بیشترین اختیار و اقتدار سیاسی به مردم برای تحقق بخشیدن به مفهوم بنیانی دموکراسی؛ مبارزه با کشمکش های رایج بین خاندان های اشرافی؛ یا فراهم کردن تمهیدی قانونی برای ترور شخصیتی و از میان برداشتن دشمنان/رقیبان سیاسی؟

رأی گیری به روش اُستراکیسم

همان گونه که در بالا اشاره شد، اُستراکیسم نوعی رأی گیری برای به تبعید فرستادن یکی از شهروندان، به خصوص از بین شخصیت های برجسته در عرصه سیاست، به خواست و انتخاب مردم بود؛ هرچند طبق پیش بینی قانون اساسی دموکراسی، که کلِیستِنِس در اواخر قرن ششم پیش از میلاد با دستکاری و اصلاح مجموعه قوانین سُلُن تنظیم کرده بود، طیف نامزدهای احتمالی اُستراکیسم به دست اندرکاران سیاسی محدود نمی شد. به بیان ساده تر، در رأی گیری اُستراکیسم چیزی به اسم فهرست نامزدها وجود نداشت و رأی دهندگان می توانستند نام هر شهروند آتنی را به دلخواه روی اُستراکُن بنویسند. بدین ترتیب، تنها ملاک برای شرکت در اُستراکیسم، چه در رأی دهی و چه برای احراز نامزدی، شهروندی آتن بدون توجه به جایگاه اجتماعی، حرفه و میزان درآمد، و نیز رسیدن به سن قانونی برای مردان یعنی سی سالگی بود. بر این مبنا، کودکان و افراد صغیر، بردگان، و به احتمال زیاد، زنان در این معادله جایی نداشتند.

هر سال، در ماه ششم از تقویم دولتی آتنی – کم و بیش مقارن با ماه دهم تقویم شمسی – از جماعت حاضر در شورای عمومی یا اِکلِسیا درمورد تمایل به برگزاری اُستراکیسم نظرخواهی می شد. اگر، با قضاوت از روی میزان انبوهی دست های بالا رفته، نظر مثبت بیشترین هوادار را داشت، دو ماه بعد اُستراکیسم را برگزار می کردند. رأی دهندگان، شهروندان آتنی مذکر، بالغ، و آزاد، یعنی غیر برده، در روز رأی گیری به محلی مخصوص در آگُرا (خیابان مرکزی) آتن، نزدیک تپه پنوکس که محل برگزاری جلسه های شورای عمومی بود مراجعه می کردند، و نام فردی را که مایل بودند تبعید شود با دست خود، اگر سواد داشتند، یا توسط کسی دیگر، شاید یک کاتب، روی یک تکه سفال شکسته می نوشتند. بدین ترتیب، یک اُستراکُن به وجود می آمد: پاره ای سفال، سنگ، چوب یا فلز که متنی روی آن نوشته یا حک شده باشد. دلیل استفاده از اُستراکُن به جای کاغذ، بیش از هرچیز، جنبه اقتصادی داشت. تنها کاغذ موجود در آن زمان، پاپیروس مصری، با توجه به شرایط حاکم بر بازرگانی، حمل و نقل، و واردات کالا گران قیمت بود و در سرزمین های یونانی نشین کالایی تجملی به حساب می آمد. در مقابل، تکه سفال شکسته فراوان پیدا می شد و به رایگان در دسترس همه قرار داشت. رأی دهندگان، اُستراکا (اُستراکُن ها) را به داخل «صندوق رأی» می انداختند، که معمولن یک کوزه سفالی بزرگ بود. درمورد مهلت رأی گیری هنوز گواه روشنی در دست نیست؛ ولی از آن جا که کل روند اُستراکیسم، از آغاز رأی گیری تا شمارش اُستراکا و اعلام فرد منتخب، یک روز بیشتر طول نمی کشید، مشکل می توان بازه زمانی ای بیش از سه تا شش ساعت برای آن تصور کرد.

تمایز اصلی اُستراکیسم با دیگر انواع رأی گیری در یونان باستان استفاده از همین برگه رأی سفالی به جای روش همیشگیِ بالا بردن دست ها بود. روشن است که در روش دوم، امکان شمارش دقیق آرا وجود نداشت. در نظام دموکراسی آتن، و بسیاری از دولتشهرهای یونانی دیگر که مستقیم یا غیرمستقیم دموکراسی آتنی را الگو قرار داده یا از ابتدا برداشتی محلی از دموکراسی را برای نظام سیاسی و حکومتی خود تعریف کرده بودند، شرکت در نشست های شورای عمومی اِکلِسیا برای همه شهروندان آزاد بود. عده زیادی در این نشست ها حضور می یافتند که اغلب تعدادشان به هزاران نفر می رسید. در این حالت، برآورد تعداد دقیق دست های بالا رفته عملن غیرممکن می شد. امکان نظرسنجی درمورد انتخاب بین بیش از دو گزینه نیز وجود نداشت. بنابراین، دو گزینه «بله» یا «خیر»، «موافق» یا «مخالف»، یا دو فرد، دو گروه، دو احتمال، و مانند این ها را به نظرسنجی می گذاشتند و به نوبت درمورد هرکدام از مردم سوال می کردند. هر گزینه که در واکنش به آن بیشترین تعداد دست ها بالا می رفت، برگزیده عموم مردم شمرده می شد. در رقابت های نزدیک، که میزان انبوهی دست ها مشابه به نظر می رسید، احتمالن نظرسنجی را تکرار می کردند، هرچند هنوز شواهد مستقیم و قطعی در این مورد به دست نیامده است. اُستراکیسم، چنان که از شواهد برمی آید، احتمالن نخستین محمل استفاده رسمی از برگه های رأی و شمارش آرا در یونان باستان بوده است.

تمایز بالا را می توان از جنس روش شناسی و بررسی ساختاری یک کاربست اجتماعی – سیاسی دانست. ویژگی دیگری که اُستراکیسم را متمایز نشان می دهد، به مقوله پی آمد و فرجام شناسی این پدیده مربوط می شود. برنده شدن در انتخابات به روش اُستراکیسم در حقیقت به معنای محکومیت قطعی به ده سال تبعید بود. برنده نهایی، یا همان محکوم، هیچ گونه حق دفاع، اعتراض یا فرجام خواهی نداشت و باید حکم تبعید را بدون چون و چرا می پذیرفت. از این رو، مشکل می توان محکومیت بر اثر اُستراکیسم را محکومیتی قضایی به شمار آورد. در نتیجه، نظام سیاسی آتن دموکراتیک را می توان، دست کم از این لحاظ، جدا و مستقل از دستگاه قضایی آن دید. بنا بر قوانین اصلاحی سُلُن در قرن ششم پیش از میلاد که بعدها بنیان نظام دموکراتیک را تشکیل دادند، هر فردی را، چه شهروند و چه خارجی، چه آزاد و چه برده، چه مرد و چه زن، درصورت داشتن شاکی خصوصی می شد به محکمه کشید. جلسه های محاکمه در حضور دادگاهی متشکل از یک رئیس به علاوه هیئت منصفه ای شامل دویست تا پانصد نفر برگزار می شد که به حکم قرعه از بین ششصد نفر اعضای شورای مردمی یا دِمُس انتخاب شده بودند. حاضران به سخنرانی هایی طولانی، مفصل و پیچیده در دفاع یا محکوم کردن متهم گوش می دادند، و حکم نهایی تا حد زیادی بستگی به موفقیت یکی از دو سخنران در مجاب کردن بیشترین افراد از بین اعضای هیئت منصفه داشت. برعکس، در اُستراکیسم شخص معینی هدف قرار نمی گرفت، ملاکی برای محدود کردن رأی دهندگان در کار نبود، و نتیجه نهایی فقط با شمارش آرا مشخص می شد.

در همین راستا، پی آمد محکوم شدن بر اثر اُستراکیسم نیز با محکومیت در دادگاه قضایی به طرز چشم گیری فرق می کرد. برنده شدن در یک دادگاه، درست برعکس اُستراکیسم، به معنای رهایی و برائت و برطرف شدن خطر مجازات بود. اما در صورت محکومیت، گستره کیفری در نظام قضایی آتن از جریمه و حبس و ضبط اموال تا تبعید تمام عمر و حتا اعدام را دربر می گرفت. فرد محکوم معمولن اعتبار و آبروی خود را می باخت و از جایگاه و موقعیت اجتماعی سابق محروم می شد. در مقابل، برنده اُستراکیسم فقط باید به تبعیدی ده ساله تن می داد. هیچ لطمه ای به آبرو و اعتبار و نام و شهرت او وارد نمی آمد، جریمه ای پرداخت نمی کرد و مالی از او ضبط نمی شد. می توانست محل تبعید را خود انتخاب کند، خانواده و تمام دارایی هایش را همراه ببرد، و پس از گذشت ده سال بدون هیچ مشکلی به وطن برگردد. با توجه به این واقعیت ها، نخستین پاسخی که معمولن به پرسش محوری هدف از اُستراکیسم داده می شود تلاش برای دور نگه داشتن یک عنصر به قوه نامطلوب از صحنه سیاست روز آتن است، به این امید که با گذشت زمان، قدرت و نفوذ خود را از دست بدهد و نقشه های احتمالی اش بر ضد مصلحت عموم نقش بر آب شود. اصطلاح کناییِ «تبعید آبرومندانه»، که از جانب یکی از برجسته ترین پژوهشگران این مقوله، پروفسور پ. ج. رُدِس، پیشنهاد شده، ترسیمی کلی از مجموعه همین واقعیت ها درباره اُستراکیسم به حساب می آید.

قانون اُستراکیسم تقریبن در سراسر قرن پنجم پیش از میلاد در آتن برقرار بود. این قانون، همان طور که اشاره شد، جزء کم و زیاد کردن های اصلاحی کلِییستِنِس بر قوانین سُلُن بود، که در سال ۵۰۸ پیش از میلاد اجرایی شدند و نظام حکومتی دموکراتیک را بنیان گذاشتند. با این حال، نخستین اُستراکیسم تا سال ها بعد برگزار نشد. همین دیرکرد، در کنار ابهام های مربوط به تاریخ دقیق و چند و چون تبعید نخستین قربانی اُستراکیسم یعنی هیپارخوس، سرآغاز این کاربست را به عرصه ای بحث انگیز تبدیل کرده، که در بخش های دیگر به آن خواهیم پرداخت.  آخرین مورد اُستراکیسم و توقف آن، با همه شواهد مادی و نوشتاری، شاید از این هم مسئله سازتر باشد. تعیین آخرین سال برگزاری اُستراکیسم به طور قطعی کار مشکلی است زیرا هر سه گزینه ۴۱۷، ۴۱۶ یا ۴۱۵ پیش از میلاد از پشتوانه شواهد خاص خود برخوردار اند. علت کنار گذاشته شدن اُستراکیسم نیز تنها در صورتی قابل بررسی است که نظری قطعی در پاسخ به همان پرسش محوری، یعنی چراییِ اُستراکیسم، حاصل شده باشد. از بازه زمانی مربوط به برگزاری اُستراکیسم، که نزدیک به هشت دهه از قرن پنجم پیش از میلاد را دربر می گیرد، نام دوازده شخصیت تبعیدشده برای ما باقی مانده است. اما این گواه به تنهایی نمی تواند ثابت کند اُستراکیسم تنها دوازده بار برگزار شده بوده است: به ویژه به دلیل وجود اُستراکُن های فراوانی که نام اشخاصی به جز این دوازده تن روی آنها نقش بسته است.

بر این اساس، پیدا شدن اُستراکُن ها، چه در حفاری ۱۹۳۷ و چه در کاوش های دیگر، مهم ترین شواهد مادی برای محک زدن داده هایی را فراهم می کند که از متن و محتوای نوشته های باستانی دریافت می شوند. به طور معمول، شواهد مادی تا آن جا که با نوشته ها همخوانی دارند، یا دست کم مغایرتی پیش نمی آورند، به تکمیل آگاهی و اطلاع کمک می کنند. مهم تر این که اُستراکُن ها می توانند، تا حدی، دانستنی هایی را در اختیار ما بگذارند که در شواهد نوشتاری موجود درباره اُستراکیسم پیدا نمی شود. در بخش دوم این مطلب، نگاه دقیق تری به این یافته های باستان شناسی خواهیم داشت.

 

برای مطالعه بیشتر

Broneer, O. 1938. Excavations on the North Slope of the Acropolis. American School of Classical Studies at Athens, Hesperia, pp. 161-264.

Forsdyke, S. 2000. Exile, Ostracism and the Athenian Democracy. Classical Antiquity, vol. 19, no. 2, pp. 232-263.

Forsdyke, S. 2009. Exile, Ostracism, and Democracy: The Politics of Expulsion in Ancient Greece. Princeton and Oxford: Princeton University Press.

Hands, A. R. 1959. Ostraka and the Law of Ostracism: Some Possibilities and Assumptions. The Journal of Hellenic Studies, vol. 79, pp. 69-79.

Raubitschek, A. E. 1951. The Origin of Ostracism. American Journal of Archaeology, vol. 55, no. 3, pp. 221-229.

Rhodes, P. J. 2016. Voting in Ancient Athens. Iris Online.