لورانس الار ترجمه محسن حافظیان
همدست با صاحبکاران بخش خصوصی و کنشگران بشر دوستانه، ایالات متحده داو خویش را بر تکنولوژی های نوین گذاشته است
پس از کودتا در کشور مالی، مدیر مایکروسافت در آفریقا، شَیخ مدیبو دیارا، به نخست وزیری رسید. گوگل که برخی از کارمندانش در « بهار عرب » وسیعا فعال بودند، کنشگران حقوق بشر را استخدام می کند و وزیر امور خارجۀ امریکا هیلاری کلینتون با ادغام بازار و فن آموری از برنامه های بشردوستانه پشتیبانی می کند: بدین ترتیب دوران دیپلماسی دیجیتالی از راه می رسد.
نوشتههای مرتبط
چند ساعتی پس از زمین لرزۀ ١٢ ژانویۀ ٢٠٠٩ در هاییتی، اقدامات گوناگونی امکانی فراهم آوردند که نیازها، درخواست کمکها طبقه بندی شود و به درخواست خانواده هایی که کسانشان را از دست داده اند پاسخ داده شود. پاتریک مایر، استاد و پژوهشگر متخصص در مدیریت بحران، با برنامۀ داوید کوبیا، اهل کنیا، همکاری می کند. وی در سال ٢٠٠٧ سامانه ای به نام اوشاهیدی (Ushahidi) را طرح کرده بود که به شهروندان امکان گزارش درگیریهای بعد از انتخابات را میداد. همان زمانی که مایر و کوبیا در کار راه اندازی سامانۀ اعلام خطری محلی بودند که از راه تلفن همراه به کار گرفته می شد، به گونه ای باور نکردنی، این ابزار مبنای اطلاع رسانی فوری در هاییتی شد. موسسۀ دیژی سل این کار را جهت می داد و تنها یک شمارۀ ۴۶٣۶ را در اختیار مردم هاییتی گذاست که بتوانند وضعیتهای بحرانی را خبر دهند. و چنین بود که جان بسیاری نجات یافت.
با کمک پیامک تلفنهای همراه و ابزارهای نصب شدۀ محلی، اوشاهیدی با ابزارهای اندکی امکان پاسخ گویی سریع را فراهم آورده بود. از تمامی کشور اعلام خبر از گم شده ها، کمبود خوراک یا آب در یتیم خانه ها، نجات یافتگان و غیره به راه افتاد. نخست پیامکها به فرانسه و انگلیسی و کرئول توسط سازمانهای غیردولتی ساماسورس (Samasource) و کراوفلاور (Crowdflower)، ترجمه شد، و پس از بررسی محل ارسال و طبقه بندی، آنها را گروهی داوطلب که در مدرسه ای مستقر در ماساچوست به نام مدرسۀ حقوق و دیپلماسی روی نقشه ای منتقل کردند. این همان مدرسه ای است که مایر در آن جا تدریس می کند. به لطف پیوندی که سازمان اینستد (InSTEDD) از طریق پیامکها برقرار کرده بود، پایگاهی امریکایی و متخصص در مدیریت رایانه ای شرایط بحرانی، صلیب سرخ و همچنین دریاداران آمریکایی، توانایی این را یافتند که اعلانهای شرایط خطرناک و جای آنها را دریابند. این پیوند بیسابقه میان متخصصین رایانه کنیایی و ارتش آمریکا، نقشی قطعی در تبیین روشهای جدید، با پی گیریهای هیلاری کلینتون، در حکومت آمریکا داشته است.
آشکار است که آمریکایی ها سنت دور و درازی در بهره گیری از فن آوری ارتباطات برای انتقال «صدای آمریکا» دارند. «صدای آمریکا» نام رادیویی است که در همۀ جهان پخش می شود و در طی جنگ جهانی دوم برای حمایت از منافع آمریکایی ها راه اندازی شده است. با این حال در چند سال گذشته ابزار توانایی هوشمند (smart power) در برنامه های راهبردی آمریکا یک محور شده است. گونه ای از سافت پاورِ (توانایی نرم) – که هدفش بکار گیری ابزارهای تاثیر گذارِ غیر خشن چون فرهنگ و ایدئولوژی، توسط ژوزف نای ساخته شده است. بهره گیری از این «توانایی هوشمند» در سال ٢٠٠۴ توسط خانم سوزان نوسل، سرپرست سازمان دیدبان حقوق بشر، به نظریه ای تبدیل شده است که بنا به آن، منطبق بر هر شرایطی فهرستی از ابزار دیپلماسی، اقتصادی، نظامی، سیاسی، قانونی و یا فرهنگی را می توان ارایه داد. هدف همچنین کمک کردن به موسسات آمریکایی سطوح بالای فن آوری در چهارچوب همکاری های به روز شدۀ حکومت با بازار و سازمانهای غیر دولتی (ONG) و یا بنیادهای نیکوکاری است. با این نظریه، دیپلماسی آمریکایی راه بر یک الگوی اقتصادی می گشاید که بخش بازار و بخش خدمات غیرانتفاعی را به هم پیوند می دهد.
ابزاری برای دور زدن سانسور اینترنتی
شبکه ارتباطات رایانه ای و تلفنهای همراه ابزار ویژه این برنامه اند. در این باره، خانم کلینتون در گفتگوی مهم خود در تاریخ ١۵ فوریه ٢٠١١ می گوید: «گروه فنی برنامۀ نقشه جغرافیائی با توانائی کنش متقابل را در اختیار ما گذاشته است که با کمک آنها می توانیم نیازها و منابع را شناسایی کنیم. همین دوشنبه [در هاییتی] دختر ٧ ساله و دو زن از زیر آوار فروشگاهی، که فرو ریخته بود، توسط یک گروه جستجو و نجات آمریکایی پیدا شدند. اینها پیامکی برای دریافت کمک فرستاده بودند.» برای پیشبرد دمکراسی و حقوق بشر، وی بر ضرورت دستیابی مردم به این فن آوری تاکید می کند و فراخوان می دهد به «شراکت در این صنعت، فضای دانشگاهی و انجمنهای غیر دولتی (ONG) را برای ساماندهی به تلاشی مداوم و امکان بهره برداری از فن آوری ارتباطات را فراهم می آورد و آن را در راه اهداف دیپلماسی ما به کار می گیرد.» (١)
کاموسیون (Commotion)، با بودجه ای ٢ میلیون دلاری، پروژۀ نمونۀ این رویکرد است. این برنامه شبکهای از تلفن همراه مستقل است که بر مبنای اصول اینترنتی کار می کند و در یک چمدان جای می گیرد. این ابزار به فعالان [سیاسی] امکان می دهد که از سانسور شبکه بگذرند، بیاد می آوریم که در دوران حسنی مبارک در ژانویۀ ٢٠١١ درست پیش از سقوط حسنی مبارک اینترنت قطع شده بود. در سرآغاز این پروژه، یک فعال هوادار نرم افزار آزاد و آزادی اینترنتی، آقای ساشا میانرات بوده است که می خواهد با وی-فی (Wi-Fi) رایانه های دستی و تلفنهای همراه را به هم مرتبط کند تا بتواند یک زیرساختار بی سیم را با توانایی بالای انتقال داده ها بسازد(٢) و با آن ابزار امنیتی امکان این را فراهم آورد که کاربران ناشناس بمانند. چنین بود که به گونه ای متناقض، همان زمان که ویکیلیکس (WikiLeaks) در کار دستبرد زدن به مداراک وزارت امور خارجه آمریکا بود، هوش دیپلماتیک به معضل فعالیتهای هک کنندگان (Hacktivistes) می پرداخت. (٣)
افغانستان اولین گسترۀ آزمایش این فن آوری- دیپلماتیک (۴) بوده است. در سال ٢٠٠٩، ١۵ میلیون از مردمان این کشور ٣٠ میلیونی مشترک تلفن همراه بوده اند. ۶۵ درصد این مشترکین به هم پیامک می فرستند و بیش از ۵٠ درصد آنها از تلفن همراه خود برای گوش دادن به رادیو استفاده می کنند. با این داده ها، ارتش آمریکا متوجه این شد که طالبان در مناطقی که کمتر زیر پوشش تلفنهای دستی اند فعالترند و با پی بردن به این رابطه، ارتش آمریکا ١١٣ میلیون دلار برای گسترش ارتباطات غیرنظامی، به همراه برنامه ای راهبردی که تبلیغات و توسعۀ اقتصادی را در بر داشت، سرمایه گذاری کرد. از دیگر سو، پلیس افغانستان برای مبارزه با فساد مالی دستمزد کارمندان خود را نه با پول نقد که به واسطۀ تلفن های همراه م. پیزا (M-PAISA) می پردازد. (۵ )
دست اندرکاران گوناگون بر تنوع به کار گیری فن آوری سیاسی می افزایند. از میان آنها می توان از برنامۀ «جاده های ابریشم رایانه ای» نام برد که به دست گروه Internet Bar Organization راه اندازی شده است. می دانیم که ٨۵ درصد مردم افغانستان از راه کشاورزی روزگار می گذرانند؛ پس از سالها جنگ، درگیری های فراوانی بر سر مالکیت زمینها به وجود آمده است. به دنبال این درگیری ها، بهره گیری از برنامه های راهیاب (GPS)، تصویر و پیامکها برای فرستادن اطلاعات به گونه ای امن در یک بایگانی داده ها به کار گرفته شده است. چنین است که یک دفتر اسناد رسمی مجازی شکل گرفته است و یک همراهی حقوقی در پیوند با حقوق عرفی هم در دسترس است تا این اختلافها را پایان بخشد.
توانایی هوشمند (smart power) همچنین در نظارت بر انتخابات به کار گرفته می شود، نمونۀ آن را در گینه، در آفریقا می بینیم. سفارت آمریکا در گینه از کمیتۀ انتخاباتی این کشور برای راه انداختن برنامه ای به نام « رای میدهم، می بینم و می فرستم» پشتیبانی کرده است. این برنامه امکان این را فراهم آورد که، به هنگام انتخابات ٢٧ ژوئن ٢٠١٠، پیامکها از طریق یک سایت از سوی رای دهندگان و ناظران بررسی و تحلیل شوند. (۶) سفارت فرانسه با مرکزی مطبوعاتی در این برنامه شرکت کرده بود. نظارت رسمی و «نظارت شدن» شهروندی (به مانند مورد اوشاهیدی در کنیا) که گاه از راهکارهای همانندی استفاده می کنند، همدیگر را کامل می کنند. در سالهای ٢٠١٠ و ٢٠١١ ، در سودان، کنترل انتخابات توسط شهروندان از سوی دپارتمان حکومتی آمریکا پشتیبانی شد. پیش از این هم سامانه هایی که از برنامۀ اوشاهیدی الهام گرفته بودند در کشورهای اتیوپی، مصر، تانزانیا، ساحل عاج و در لیبریا بکار برده شده بودند. (٧) گزارشهای ارسالی هم تقلبها (ناشدنی بودن رای دادن، کمبود تعرفۀ انتخاباتی برای برخی کاندیداها،…) و هم نابسامانی های دوران انتخابات (زورگویی، نابرابری ها، تهییج نژادی،…) را در بر می گرفت و امکان اطلاع رسانی در بارۀ خشونتهای پس از انتخابات را هم فراهم آورد.
به کمک تلفنهای همراه، که نسبت به یک رایانه در شرایط نظارت بیشتر در دسترس قرار دارند، کارهای غیرقانونی با سرعت ارسال پیامکها روی نقشه مشخص می شوند. این رویکرد ریشه در حساب پذیربودن (accountability ) دارد ، واژه ای که ترجمه اش به فرانسه دشوار است. اگر چه در حوزۀ سیاسی، این واژه «پاسخگوکردن» دولتها معنی می دهد، در حوزۀ جامعه شناسی واژه یاد شده به شبکه ای از مفاهیم اشاره دارد که مستند بودن، آشکاربودن و پاسخگویی را در بر می گیرد. (٨) در این چهارچوب، آشکاربودن از فلسفه ای سیاسی ناشی می شود که به ما اجازه می دهد که به پیمانی اسنادی برسیم، به این معنی که نتوان[در شرایطی] انکار کرد که «در جایی برای کسی اتفاقی افتاده است»، و پاسخگویی همگانی را به دنبال داشته باشد.
از شهر سیلیکون واله (Silicon Valley) خانم کلینتون برای تمامی کارفرمایان حوزۀ فن آوری پیام زیر را فرستاده است: «ضروری است که از افرادی که در پشت سازوکار این دستگاهها قرار دارند، یعنی از مخترعین و خودِ کارفرمایان، پشتیبانی کنیم. ما می دانیم که بسیاری صاحبان صنایع آماده اند که بخشی از تخصص کارکنانشان را وقف حل مشکلات موجود جهان کنند ولی اغلب نمی دانند چگونه آن را به انجام برسانند. چگونه کار را آغاز کنند؟ چه نگاهی می تواند بیشترین تاثیر را داشته باشد؟» (٩) این سخنان، که در حمایت از همکاری صنعت فراوردههای همراه (١٠) در آفریقا گفته شده است، بخشی از فراخوانی است برای همکاری میان دیپلماتها، صاحبان صنایع و انجمنهای غیر انتفاعی.
افریقا بازاری پررونق
آیا این فراخوانی به خیرخواهان است؟ فقط این نیست. پس از آسیا، آفریقا دومین بازاری است که بیشترین توسعۀ این صنعت را داشته است. در نوشتۀ «گزارش نهایی سال ٢٠١١، بررسی صنعت فراوردههای همراه آفریقا» که توسط بنیاد جهانی دست اندرکاران صنعت فراوردههای همراه (GSMA) منتشر شده است می بینیم که در پایان سال ٢٠١١،۶۴٩ میلیون اتصال به شبکه ضبط شده است و حدود ٧٣۵ میلیون مشترک تا پایان سال ٢٠١٢ پیش بینی شده است.
گوگل، که در آفریقای جنوبی و در کنیا مستقر شده است و در پیوند با بنیاد گرامین)١٠) و شرکت MTN قرار دارد، ساختار گسترش کاربردی – به نام AppLab را راه اندازی کرده است که در آن خدمات گوناگون صنعت همراه به انجام رسیده اند: برنامۀ SMS Tips که به پرسشهای پزشکی و کشاورزی پاسخ می دهد که با پیامک فرستاده شده اند، همچنین Google Trader که شرکتهای کوچک را به خریداران به گونه ای همزمان پیوند می دهد. از طریق برنامه هایی چون Apps۴Democracy ، که کنکوری رقابتی است و در بردارندۀ داده های همگانی ای است که دولت در سایت Data.gov در اختیار همگان می گذارد، دست اندر کاران برنامۀ توانایی هوشمند همکاران جدیدی را جذب می کنند. بر مبنای این الگوست که جریانی که Apps۴Africa نام گرفته است، در ژوئیۀ سال ٢٠١٠ به دست خانم ژودیت مک هال، منشی دوم دیپلماسی و خدمات عمومی،در نایروبی به راه افتاد. این حرکت، موجد بیست و اندی برنامه پیشنهادی در کنیا، رواندا، اوگاندا و تانزانیا شد. ابزار سود آوری به نام مامابیکا )١١) به زنان باردار حلبی آبادهای نایروبی پیشنهاد یک برنامۀ پس انداز ٩ ماهه را می دهد که به حسابی بانکی مربوط به تلفن وابسته است. این پس انداز به این زنان باردار این امکان را خواهد داد که در مرکزی بهداشتی زایمان کنند. (١٢) از دیگر همکاری ها و برنامه های پشتیبانی شدۀ توانایی هوشمند «فمینیست» و فن آورانۀ خانم کلینتون می توان از برنامۀ mWomen BOP Apps Challenge(١٣) نام برد که هدفش به وجود آوردن کاربردهای ویژه برای زنان کشورهای تهی دست است. الگوی آن هم برنامۀ HarassMap است که موارد مربوط به دست اندازی های جنسی و خشونت های خانوادگی در مصر را روی نقشه نشان می دهد.
شمار بسیاری از بنیادهای آمریکایی در این زمینه فعالیت می کنند. زمانی که برخی از نقش آفرینان محلی با تاسی به خوانندۀ مبارز آفریقایی- آمریکایی جیل سکات هرون (Gil Scott Heron ) می گویند که «برای انقلاب سرمایه گذاری نخواهد شد»(١۴)، نقش این بنیادها پرسش برانگیز می شود. پی یر امیدیار (M. Pierre Omidyar) بنیاد گذار ای بای (eBay)، شرکتی به نام بنیاد امیدیار را با سرمایه ای ٢ میلیون یورویی در جنوب صحرای افریقا پایه ریزی کرده است. وی که رویکردش را در مجلۀ «هاروارد بیزنز ری وی یو» (١۵) توضیح می دهد، برنامه اش را مبتنی بر محور «فن آوریی می گذارد که به شهروندان ابزاری را می دهد» که دولتها را وا می دارد که آن را به حساب آورند. یک سازمان غیر دولتی به نام HIVOS ، این بنیاد را در نایروبی سرپرستی می کند. در سپتامبر ٢٠١٠، در همایش سازمان کلینتون گلوبال اینیسیاتیو (١۶)، که در سال ٢٠٠۵ توسط رئیس جمهور پیشین آمریکا ویلیام کلینتون پایه گذاری شده بود، بنیاد امیدیار واریز مبلغ ۵۵ میلیون دلار خود را به شبکۀ Tech for transparency آغاز کرد. نزدیک به نصف این مبلغ برای نوآوری در زمینۀ صنعت ابزار همراه هزینه شد. این بنیاد همچنین از برنامۀ FrontlineSMS پشتیبانی می کند که برنامه ایست از شبکۀ پیامکها که به ارتباطهای سازمانهای غیر دولتی واگذار شده است و در برنامۀ اوشاهیدی هم شراکت دارد.
برای آقای بیل گیت، بنیاد گذار مایکروسافت و برجسته ترین نقش آفرین در زمینۀ فن آوری انسان دوستانه در دنیا (١٧)، فروختن رایانه در کشورهای تهی دست کارایی کمی دارد، به جای آن باید قطعا تلفن همراه را بکار گرفت که با آن می توان جان کسانی را نجات داد. (١٨) چنین است که وی در برنامۀ mHealth (استفاده از تلفن همراه در زمینۀ بهداشت) شرکت می کند و به برنامه های نرم افزاری مبارزه با ویروس ایدز، مالاریا، سل و.. کمک می رساند و با این کار طبیعتا برنامه های Windows Mobile ، از برنامه های مایکروسافت، در اولویت قرار می گیرند.
بنیاد بیل و ملینا گیت (١٩) در سال ١٩٩۴ با سرمایه ای برابر ۶۶ میلیارد دلار آغاز بکار کرد. برای بهره گیری از نظام معافیت مالیاتی باید حداقل ۵ درصد دارایهای این بنیاد در کارهای نیکوکارانه هزینه شود. می ماند ٩۵ درصد بقیۀ آن که در فعالیتهایی به کار گرفته می شوند که سودآورند و گاهی هم چندان انسان دوستانه نیستند. (٢٠) در سال ٢٠٠٩، این بنیاد ٣ میلیارد یارانه فراهم آورد و ۴٠٩ میلیون دلار برای بهره گیری از ذخایر، در برنامه هایی که در جهت بهبود سطح زندگی در کشورهای در حال توسعه بودند، خرج کرد. در زمینۀ بهداشت عمومی، به جز دولت آمریکا، هیچ بنیاد سرمایه گذاری به اندازۀ این بنیاد تاثیرگذار نبوده است. (٢١) به لطف بخششی ٣٠ میلیارد دلاری از سوی آقای وارن بوفت، سرمایۀ این بنیاد به بیش از دوبرابر سرمایۀ نخست رسانده است و بزرگترین بنیاد نیکوکاری شناخته می شود. (٢٢)
پیوند میان گروه گیت و بوفت به ماتیو بیشاپ، رئیس دفتر روزنامه اکونومیست در نیویورک، امکان داد که واژۀ «انسان دوستی سرمایه دارانه» (٢٣) را بسازد. این واژه برای نشان دادن همگونی امور از کارهای آرمانی به کارهای درآمدزا بکار می رود (٢۴) گروه گیت و بوفت گونۀ نوی از شراکت با سازمانهای نیکوکاری و دولت را تحمیل می کنند. اینان می خواهند نشان دهند که در زمانی که حکومتها بودجه های اجتماعی شان را کم می کنند، و کمتر در این باره ریسک می کنند، تا جایی که سازمانهای انساندوستانه آن را برنمی تابند، بنیاد اقتصادی می تواند «بزرگترین قدرت خوبی در دنیا باشد».
کارهای آرمانی و کارهای درآمدزا
به گفتۀ آقایان گیت و بوفت ، «بخشیدن» می تواند این چنین به بزرگترین اهرم تغییرات در دنیا تبدیل شود، البته «بخشیدن» به گونه ای راهبردی و همخوان با الگوهای بازار. این انسان دوستان جدید باید، به معنی نخست واژه، به عنوان «سرمایه گذاران اجتماعی» شناخته شوند. اینان همان گونه نیکوکاریی را نمی کنند که نخستین صنعتکاران چون آندرو کارنژ و جان د. راکفلر انجام می دادند. در فرهنگ این بازیگران، فن آوری امکان این را هم فراهم می آورد که راههایی به سوی سرمایه گذاری ایجاد کرد. چنین است که تلفن همراه از نظرگاه انساندوستی سرمایه دارانه همان است که زمان سنج در نظرگاه تایلوریسم. این ابزار به لطف کارکردهای گوناگونش، پیامک، دوربین عکاسی و فیلمبرداری، پیامگیر، راهیاب (GPS)، ابزار خوبی برای گرارشگری و در نتیجه شفافیت [همه چیز] است. با این کارکردها، کارهایی که از آنها پشتیبانی مالی شده است را می توان با جزئیات به سرمایه گذاران نشان داد. هرکدام از آنها می توانند ببیند که چگونه طرح اجرا شده شده است و تا کجا مفید است. با عمل انسان دوستانه فنی، انسان دوستی عقلانی می شوند و کمک نوع دوستانه به سرمایه گذاری تبدیل می شود. به نظر می رسد که ثروتمندان جدید شهر سیلیکون واله، میلیاردرهای رایانه ای، که گاهی از کارهای تجاری شان هم کناره گرفته اند، تصمیم گرفته اند که به فتح بازار روبه رشد بیایند. تلفن همراه، که تا این اندازه کاراست و خدماتی واقعی به مردم ارایه می دهد، برای این بازار ابزار مناسبی است.
نوشتۀ لورانس الار (Laurence Allard)
دانشیار دانشگاه لیل ٣ و پاریس ٣، نویسندۀ کتابهای «اسطورۀ تلفن همراه»، «شوالیۀ آبی» (٢٠١٠) و «آینده رسانه ها، مبارزه از راه انترنت، راهی میان وادادگی و تجربه» (با کمک اولیویه بلوندو (Olivier Blondeau)) ، انتشارات آمستردام در پاریس (٢٠٠٧).
(۱) « Remarks on Internet Freedom », ۲۱ janvier 2010.
(۲) Yves Eudes, « Commotion, le projet d’un Internet hors de tout contrôle », Le Monde, 30 août 2011.
(۳) Mot-valise rassemblant hack – bricolage informatique – et activisme. Lire Jean-Marc Manach, « Les “bidouilleurs” de la société de l’information », Le Monde diplomatique, septembre 2008.
(۴) Techno-diplomatie
(۵) Monty Mumford, « M-Paisa : Ending Afghan Corruption, one Text at a Time », Techcrunch, 17 octobre 2010.
(۶) Charles W. Corey, « SMS Texting Program Allows Guinean Voters to Protect Their Votes », www.america.gov (archive), 21 juin 2010.
(۷) Le lien vers toutes les actions citées : http://blog.ushahidi.com/index.php/category/elections/
(۸) Cf. Harold Garkinkel, Recherches en ethnométhodologie, Presses universitaires de France, Paris, 1967 (rééd. 2007), qui fait de l’accountability le ressort même de l’ordre social suivant cette dynamique entre voir, interpréter et accomplir.
(۹) « Clinton to Tech Innovators and Entrepreneurs : “We Want You” », ۱۵ octobre ANNEE, Fastcompany.com
(۱۰) Mobil
(۱۱) Cette fondation spécialisée dans la microfinance a dès 1997 aidé des femmes ougandaises à développer de petits commerces de téléphonie mobile.
(۱۲) Mamabika
(۱۳) Laurence Allard, « Monnaie mobile : des services innovants portés par les usagers », ۲۴ novembre 2010, www.mobactu.fr
(۱۴) TechWomen
(۱۵) Hakima Abbas, « The role of donors in the movement for social justice in Africa », Pambazuka News, Nairobi, 17 novembre 2010.
(۱۶) Pierre Omidyar, « How I Did It : EBay’s Founder on Innovating the Business Model of Social Change », Harvard Business Review, Boston, septembre 2011.
(۱۷) Clinton Global Initiative
(۱۸) Technophilanthropie
(۱۹) Brian Dolan, « Bill Gates : Mobiles not PCs for global health », ۲۷ avril 2010, www.mobihealthnews.com
(۲۰) Fondation Bill et Melinda Gates (BMGF)
(۲۱) Cf. Charles Piller, Edmund Sanders et Robin Dixon, « Les investissements bien peu philanthropiques de la Fondation Gates », Problèmes économiques, Paris, octobre 2008.
(۲۲) Source : http://keionline.org/microsoft-timeline
(۲۳) Philanthrocapitalisme
(۲۴) Matthew Bishop et Michael Green, Philanthrocapitalism : How the Rich Can Save the World, Bloomsbury Press, VILLE, 2008, www.philanthrocapitalism.net
این مقاله در چارچوب همکاری میان انسان شناسی و فرهنگ و سایت دوستان لوموند دیپلماتیک منتشر می شود و در فرانسه در ماه مه ۲۰۱۲ به انتشار رسیده است.