انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

دیوان مکتوب امیرپازواری

اشاره: دست یافتن به دیوان امیر پازواری که ظاهراً نسخه‌ای از آن در قرن سیزدهم هجری وجود داشت آرزویی است که فعلاً دست‌نیافتنی است و تمامی احتمالات بر سر وجود آن از گمانه‌زنی‌های گوناگون پژوهشگران حاصل شده است. چرا که وقتی سندی موجود نیست باید با منطق به پرسش‌ها پاسخ داد. مجال حاضر نیز از همین روش باب سخن گشوده است.

مقدمه:

برنهارد دارن در مقدمۀ فارسی جلد دوم کنزالاسرار (۱۲۸۳قمری) می‌نویسد: «نسخه دیوان شیخ [العجم امیر پازواری] مسطور بالتّمام در دست کسی نیست مگر آنکه در هر جایی جزوه‌ای از آن پیدا شود». دیوانی که به گفته‌ی رضاقلی‌خان هدایت (۱۳۰۵قمری، ۴۴) در ریاض‌العارفین «همه رباعی و به لفظ پهلوی» است؛ البته نه دیوان یا جزوه‌ای رونویسی شده از کنزالاسرار، بلکه نسخه‌ای مجزا با تمامی شباهت‌های ممکن.

خوجکو نیز در سال۱۸۴۲میلادی هفده ترانه‌ی مازندرانی را در لندن منتشر نمود که پانزده ترانه‌ی نخست آن به «امیر» شاعر محبوب، مشهور و ملی مازندران اختصاص دارد. اما خوجکو او را «شیخ طبرسی» با شهرت «امیری» می‌شناساند. او نیز به دیوان امیر اشاره‌هایی دارد: «سرودهای امیری نه تنها در میان بومیان مازندران تحسین می‌شود، بلکه در تمام ایران می‌توان دیوان یا کارهای کامل او را به دست آورد» (خوجکو، ۱۸۴۲: ۵۱۰: نقل از ترجمۀ: ثروت، ۱۳۸۴: ۱۳۲). در این خصوص پژوهشگران مازندرانی نیز اشاره‌هایی به وجود دیوان امیر داشتند.

آنچه از مکتوبات دیوان اشعار امیر پازواری در دست است در وهلۀ نخست باید به «کنزالاسرار مازندرانی» اشاره کرد که «برنهارد دارن» روسی در سال‌های ۱۲۷۷ و ۱۲۸۳ قمری آنها را منتشر نمود. سپس می‌توان به نسخه‌ی عباس‌آباد لنگای تنکابن اشاره کرد که در تاریخ‌های ۱۳۰۳ و ۱۳۰۸ قمری کتابت شد و در سال ۱۳۸۴شمسی با عنوان «دیوان امیر پازواری» به چاپ رسید. این نسخه آنقدر مشابه کنزالاسرار است که ظن رونویسی از آن را قوت می‌بخشد. چنانچه این ظن درست باشد کاتب این نسخه نخستین کسی است که پس از چاپ جلد دوم کنزالاسرار مازندرانی (۱۲۸۳ق) در س‌‌پترزبورگ از آن استفاده کرده است. پس از آن در سال ۱۳۹۱شمسی کتابی با عنوانِ انتخابی «کهن‌ترین امیری‌های مازندران» به بازار نشر آمد که شامل اشعار مازندرانی قرن یازدهم و دوازدهم هجری به کتابت محمدمقیم بارفروش‌دهی است. این کتاب که به همت یوسف الهی و شهرام قلی‌پور گودرزی از سوی انتشارات شلفین به بازار نشر روانه شد توانست در سیزدهمین آیین بزرگداشت نسخ خطی در بخش ادبیات بومی برگزیدۀ کشوری گردد.

گفتار اصلی:

درخصوص بودن یا نبودن دیوان مکتوب امیرپازواری با اینکه «برنهارد دارن» و «الکساندر خوجکو» اشاراتی تحریک‌پذیر در خصوص دیوان مکتوب امیر دارد ولی توضیحات‌شان چندان روشن‌گر نیست تا به وضوح به وجود دیوانِ مکتوب و منسوب به امیرپازواری منتج گردد. با اینکه برخی پژوهشگران بومی اشاره به وجود دیوان امیر داشتند بررسی اشعار کنزالاسرار مازندرانی نیز این نتیجه را حاصل می‌کند که بسیاری از اشعار درج شده در این کتاب قابلیت عامیانه بودن و رواج در بین عامۀ مردم را نداشته و کهنگی زبانِ برخی از اشعار نیز زمان آن را از قرن سیزدهم هجری به عقب‌تر می‌برد. لذا این سروده‌هایِ کهن‌گرا خارج از توان یک راوی بومی است که شعری به زبان عرفان و گذشتۀ خود بخواند و پژوهشگری به گردآوری آن اقدام نماید. هر چند دور از ذهن نیست که در کنار آن اشعار مکتوب، سروده‌هایی در همان قالب می‌تواند از افواه مردم به مجموعه‌ی گردآوری شده راه یابد.

از طرفی با برابر نهادن اشعار دو کتاب «کهن‌ترین امیری‌های مازندران» و «کنزالاسرار مازندرانی»- و البته در جایگاه بعد «دیوان امیر پازواری»- با بازۀ زمانی قریب به دو قرن، می‌توان دریافت که اشعار امیر از منبعی مکتوب استخراج شده‌ است. چرا که بیشترِ سروده‌های کتابِ کهن‌ترین امیر‌ها در کتاب ۲جلدی کنزالاسرار هم وجود دارد و نیمی از سروده‌هایش (۳۴ دوبیتی «۱۷دوبیتی جفت») از نظر توالی ابیات هم با اشعار ثبت شده در کنزالاسرار تقریباً تفاوتی ندارند. جالب اینکه این ۳۴ دوبیتی شامل اشعاری است که «برنهارد دارن» آنها را تحت شماره‌های واحدی نوشته و در واقع با حفظ رعایت در امانت ابیات مزبور را به صورت دوبیتی‌های جداگانه شماره‌گذاری نکرده است (ذبیحی، ۱۳۹۲: ۷۰). از سوی دیگر تمامی این سروده‌ها در قسم اول از جلد دوم کنزالاسرار مازندرانی (صفحات ۲ الی ۲۷۶) ثبت شده‌اند که تمامی این اشعار را «و.و.گوسف» کنسول روسیه در استرآباد به «برنهارد دارن» تقدیم نموده و او نیز تنها این قسم از کنزالاسرار را « دیوان امیرپازواری » می‌نامد. با این قیاس و توضیح چنانچه منبعی مکتوب هر چند با کتابت جداگانه و حتی ناقص در اختیار گردآورندگان دو اثر- که اولی منشی دربار صفویه در اصفهان و دومی مامور کشور روسیه در شمال ایران بود- قرار نداشت چنین هماهنگی با فاصلۀ زمانی قریب به دو قرن بین دو گردآورنده اتفاق نمی‌افتاد. این مسئله از آن جهت اهمیت می‌یابد که هنوز نسخۀ مکتوبی از دیوان امیر، لااقل پیش از کنزالاسرار به دست نیامده و بر سر وجود آن هم اتفاق نظری نیست.

در زیر دو نمونه تشابه اشعار و در ادامۀ آن نشانیِ مابقی اشعار مشابه نوشته م‌‌شود.

نمونۀ اول:

کهن‌ترین امیری‌ها، سروده ۲۰و ۲۱ …….. کنزالاسرار، ج ۱، ص ۱۵۰، سروده ۱۱۲

۲۰- یا رب بخوری تو آب زندگانی ………… ۱۱۲- یا رب بخوری تو آب زندگانی

تا خضر پیان تو به دنی بمانی …………………. یا خضر پیان تو به‌ دنی بمانی

سه چیز نبوا کم هرگز ترا زیانی ………………….. سه چِز نبوؤِ هرگز تَرَ زیانی

یکی عمر یکی دولت یکی جوانی …………. یکی عمر و یکی دولت یکی جوانی

۲۱- امیر صفت ای دوست بتونه بو زبونی ………. امیر صفته گویا که بس زبانی

گویا کمانداری رستم دستونی ……………….. آن زور که تو دارنی رستم دستانی

آزرده بوای دشمن به تی جوانی ………………. ارمون دل هسّه دشمن بته جوانی

تاج و تخت و دولت به‌ ته بو ارزونی ………………. تاج و تخت و هم دولت بتو ارزانی

نمونۀ دوم:

کهن‌ترین امیری‌ها، سروده ۲۴و ۲۵ …….. کنزالاسرار، ج ۲، ص ۱۵۳، سروده ۲۴۰

۲۴- یا رب صدوبیست سال عمر تی دراز بو ……. ۲۴۰- یا رب صدوبیست سال عمرت دراز بو

تی روشن در دولت همیشه واز بو ………………………. ته روشن در دولت همیشه واز بو

تی نوم محمودآسا به دنی ممتاز بو ……………………. ته نوم محمودآسا به دنی ممتاز بو

دشمن به تنی در مردن دراز بو ……………………….. ته دشمن نگونسار دوست سرفراز بو

۲۵- ده و دو هزار شیر نری ایاز بو ………………………… ده و دو هزار کوس شو روز بساز بو

ده و دو هزار کوس شب و روز به ساز بو …………………… ده و دو هزار شیر نر ته همراز بو

شاه تی دولت باز که کهون پرواز بو ………………………….. شاه باز ته دولت به‌کیهون پرواز بو

تذرو صفت تی دشمن چنگال باز بو ……………………….. کوتر صفت ته دشمن به چنگ باز بو

سرودۀ ۵۴ و ۵۵ در کتاب کهن‌ترین امیری‌ها با بیت آخرِ سرودۀ پنج بیتی ۱۲۲ و سرودۀ سه بیتی ۱۲۳ در جلد دوم کنزالاسرار همانند است. این تطابق نشان می‌دهد که بیت آخر سرودۀ ۱۲۲ در کنزالاسرار می‌تواند بیت نخست از سرودۀ ۱۲۳ در همان کتاب باشد تا این دو سروده چهاربیتی شوند. مابقی تطابق سروده‌ها به صورت زیر است:

(کهن‌ترین امیری‌های مازندران (کهن)، سروده ۳ و ۴ = کنزالاسرار مازندرانی جلد ۲ (کنز ۲)، صفحۀ۱۸۰: سروده ۲۷۴؛ کهن، سروده ۷ و ۸= کنز ۲، صفحۀ ۱۵۱: سروده ۲۳۷ ؛ کهن، سروده ۹ =کنز۲، صفحۀ ۱۵۲: سروده ۲۳۹؛ کهن، سروده ۱۲و۱۳= کنز ۲، صفحۀ ۴۳: سروده ۵۳؛ کهن، سروده ۱۶و ۱۷= کنزالاسرار مازندرانی جلد ۱ (کنز ۱)، سروده ۱۰۷و ۱۰۸؛ کهن، سروده ۱۸و ۱۹= کنز ۲، صفحۀ ۸۵: سروده ۱۲۲؛ کهن، سروده ۲۰و ۲۱= کنز۱، سروده ۱۱۲؛ کهن، سروده ۲۴و ۲۵= کنز ۲، صفحۀ ۱۵۳: سروده ۲۴۰؛ کهن، سروده ۳۰ و ۳۱= کنز ۲، صفحۀ ۵۲: سروده ۶۹؛ کهن، سروده ۳۶ و ۳۷= کنز ۱، سروده ۹۴ ؛ کهن، سروده ۳۸و ۳۹= کنز۱، سروده ۱۵۵ و کنز ۲، صفحۀ ۱۵۴: سروده۲۴۱؛ کهن، سروده ۴۰و ۴۱= کنز ۲، صفحۀ ۶۵: سروده ۸۹؛ کهن، سروده ۴۲و ۴۳= کنز ۲، صفحۀ ۱۴۸: سروده ۲۳۱؛ کهن، سروده ۴۸و ۴۹= کنز۱، سروده ۹۹؛ کهن، سروده ۵۰و ۵۱= کنز۱، سروده ۹۵ و کنز۲، صفحۀ ۱۵۸: سروده ۲۴۹؛ کهن، سروده ۵۲ و ۵۳= کنز ۲، صفحۀ ۸۹: سروده ۱۲۸؛ کهن، سروده ۵۴ و ۵۵= کنز ۲، صفحۀ ۸۶: سروده ۱۲۳).

نویسنده این نوشتار خود مراحل نهایی تصحیح دو نسخۀ خطی بی‌نظیر، نویافته و معرفی نشده از امیر پازواری- در قرن سیزدهم اما پیش از جلد نخست کنزالاسرار مازندرانی- را می‌گذراند که امید است که چاپ و نشر هر دوی این نسخ به زودی به انجام برسد و برای مازندران و مازندرانی ارمغانی تازه به همراه داشته باشد.

منابع:

بارفروش‌دهی، میرزامحمد مقیم [قرن‌ یازدهم] (۱۳۹۱)، «کهن‌ترین امیری‌های مازندران». تصحیح: یوسف الهی و شهرام قلی‌‌پور گودرزی، ساری: شلفین

ثروت، منصور (۱۳۸۴)، «خوجکو۲»، نامه انجمن، ش ۱۹، صص: ۱۰۹-۱۳۸.

«دیوان امیرپازواری»، ۱۳۰۳قمری، چاپ۱۳۸۴← ستوده و داودی(۱۳۸۴).

ذبیحی، علی(۱۳۹۲)، «نقدی بر کتاب کهن‌ترین امیری‌های مازندران». کتاب ماه ادبیات، مهرماه، شماره ۷۸ (پیاپی ۱۹۲)، صص: ۶۷-۷۰ .

ستوده، منوچهر و محمد داودی درزی‌‌کلایی (۱۳۸۴)، «دیوان امیر پازواری»، تهران: رسانش.

«کنزالاسرار مازندرانی»، جلد۱و ۲، امیرپازواری، به کوشش: برنهارد دارن، دارالسلطنه پطربورغ، ۱۲۷۷ و ۱۲۸۳قمری، چاپ افست در ایران سال‌های ۱۳۳۷ و ۱۳۴۹ شمسی.

 

علی ذبیحی: azabihin@yahoo.com

 

ویژه نامه ی «هشتمین سالگرد انسان شناسی و فرهنگ»
http://www.anthropology.ir/node/21139

ویژه نامه ی نوروز ۱۳۹۳
http://www.anthropology.ir/node/22280

 

پیوست اندازه
Binary Data 22403. 132.93 KB